۵-۳-۲ تفاوت های جنسیتی[۳۵] در ارتباط:
بسیاری از مشکلات ارتباطی نتیجه تفاوت های زن و مرد در برقراری ارتباط است . مردان به منظور تبادل وقایع ( گفتگوی گزارشی) و زنان برای حفظ رابطه ( گفتگوی توافقی و یا سازشی ) ارتباط برقرار میکند . این دو موضوع متفاوت موجب آشفتگی رابطه میگردد . زنان یک موضوع را به طور عمیق بحث میکنند ، درحالی که مردان به موضوعات زیادی تمایل دارند . ( لانگ و یانگ ،ترجمه نظری و همکاران ۱۳۹۲). احساسات و نزدیکی عاطفی، برای زنان و مردان ارزش متفاوتی دارد . به عنوان مثال زنان در دوران رشد اینگونه آموخته اند که به هنگام دلسردی و درد، فریاد بزنند و یا احساساتشان را بیان کنند، برعکس جامعه از مردان میخواهد که زمان درد و ناامیدی ساکت و خویشتن دار باشد .به طور کلی زنان به راحتی در مورد مسائل خود حرف میزنند در حالی که مردان به راحتی این کار را نمی کنند (اسدی ،۱۳۸۸،به نقل از بهرامی ،۱۳۹۳). وود (۲۰۰۱) توضییح میدهد که چگونه اختلاف بین مردان و زنان بیشتر بر مضامین پیام ها تاکیید دارد مضامین فردی در برابر مضامین مربوط به مقام افراد .معمولا زنان انتظار دارند روابط بر مبنای وابستگی بین افراد و همکاری باشد ، این بدان معنا است که زنان اغلب بر شباهت های بین خود و دیگران تأکید دارند و درصددند تصمیماتی بگیرند که همه را خرسند نگه دارد.در مقابل ، مردان معمولا انتظار دارند روابط بر مبنای استقلال و رقابت باشد .(رئیسی پور،۱۳۹۱). در مجموع زنان، مردان را به عنوان کسانی می بینند که به آن ها گوش نمی دهند ، درحالی که خودشان گوش دهنده ی خوبی هستند . مردان لزوماً گوش دادن خود را نشان نمی دهند . فرهنگ رایج گفتگو بین مردان چنین است . آنچه را که زنان در گفتگو با هم جنس های خود منفی درک میکنند مردان خیلی کمتر منفی تلقی میکنند . وقتی زنان با یکدیدگر با یکدیگر صحبت میکنند، از همدیگر انتظار حمایت و توافق دارند .اما وقتی مردان با زنان صحبت میکنند ، یک دیدگاه رقابت آمیز را نشان میدهند که برای زنان آزار دهنده است . تانن ([۳۶]۲۰۰۱) نتیجه میگیرد که گفتگو های مونث / مذکر ارتباط بین فرهنگی محسوب می شود . گاتمن [۳۷]معتقد است که مردان در مقایسه با زنان راجب تعاملات منفی تازه رخ داده مشغول فکر میشوند و آسیب می بینند . مردان هیجانات منفی شان را تعدیل میکنند ، درحالی که زنان شکایت میکنند .طی تعارض ها زنان بیشتر احتمال دارد انتقاد کنند و مردان زمانی که جو هیجانی داغ می شود ، کناره گیری هیجانی میکنند . این مسئله مفهوم انتقاد زنانه / سرسختی مردانه نامیده می شود ( لانگ و یانگ ،ترجمه نظری و همکاران ۱۳۹۲). زنان ممکن است در روابط زناشویی خود انتظار بیشتری برای باز بودن در ارتباط و مشارکت در ارتباط داشته باشند و همچنین نگرش های متفاوتی در مورد صمیمیت و خود افشایی داشته باشند . تحقیقات نشان داده است که در تمام ازدواجها مواردی که از عدم توافق مداوم بین مردان و زنان در مورد الگوهای ارتباطی وجود دارد و روش برخورد کردن با این عدم توافق ها به وسیله زوجها حائز اهمیت است . زنان و شوهران در رفتارهای متنوع و متفاوت ارتباطی مرتبط با جنسیت شرکت دارند . همسران نه تنها در چگونگی رفتار متفاوتند ، بلکه در آنچه از دیگری به عنوان یک طرف ارتباط انتظار دارند ، نیز متفاوت اند.( گاتمن،۱۹۹۴،به نقل از اسدی ،۱۳۸۸، به نقل از بهرامی ۱۳۹۳).
۶-۳-۲ نظریه های ارتباط:
۱-۶-۳-۲ نظریه دیالکتیک رابطه[۳۸]:
دیالکتیک رابطه ای بیان میدارد که زندگی رابطه ای همواره در یک فرایند قرار دارد افراد درگیر در روابط پیوسته نیروهای جلو و عقب ناشی از نیازها و تمایلات متضاد را احساس میکند در این نظریه بیان می شود که چگونه افراد مایلند استقلال و در عین حال ارتباط داشته و آزاد باشند و در عین حال محافظت شوند تازه و در عین حال قابل پیشبینی باشند . اساسا افرادی که در یک رابطه برقراری ارتباط میکنند ،تلاش دارند این تمایلات در تعارض با یکدیگر را با هم آشتی دهند اما هرگز نیاز خود به هر دو عامل در تضاد را از قلم نمی اندازند .(باکستر ،۲۰۰۴).
۲-۶-۳-۲ نظریه تبادل اجتماعی[۳۹] :
در نظریه تبادل اجتماعی فرض می شود که منافع شخصی لزوماً چیز بدی نیست و در واقع میتواند رابطه را تقویت نماید . در این نظریه بیان می شود که نیروی اصلی در روابط بین فردی ، برآوردن منافع شخصی هر دو طرف است . در رویکرد تبادل اجتماعی ،تبادلات بین فردی با تبادلات اقتصادی قیاس شده اند که در آن ها افراد هنگامی راضی هستند که بازگشتی منصفانه را از هزینه های خود به دست آورند (لالر و تای ۱۹۹۹). پارسونز(۱۹۹۱) ،توجه به الگوی نقش ها ، دونقش متفاوت را در خانواده مطرح میکند.به نظر او نقش مرد دادن پایگاه اجتماعی به خانواده از طریق شغل و ایجاد و امنیت برای خانواده از طریق درآمد شغلی اوست و نقش زن ایجاد و حفظ روابط عاطفی در درون خانواده است .
پارسونز در نظریه ی تفکیک نقش ها با این تصور که اشتغال زنان ، نظام خانواده را در معرض خطر قرار میدهد اشتغال زنان را نکوهش میکند به اعتقاد وی تغییر در فرصت های شغلی و ایجاد برابری با مردان موجب از هم پاشده شدن ساخت خانواده می شود و کارکرد خانواده را برهم می زند .