(Bedard et all, 2007)
۲-۱۲)بررسی پیشینه تحقیق:
در زمینه بودجه زمانی حسابرسی در ادبیات حسابرسی تحقیقات زیادی موجود است. هر کدام از این تحقیقات از زوایای مختلفی به بررسی موضوع پرداخته است. این تحقیقات بیشتر به بعد اخلاقی و تأثیر بودجه زمانی در رفتار حرفه ای حسابرسان پرداخته اند، اگرچه در برخی موارد به بررسی ویژگیهای بودجه مانند، دقت و صحت و وضوح بودجه زمانی و تأثیر آن بر عملکرد پرداخته شده است.
۲-۱۲-۱) تحقیق پالرموس:
در سال ۱۹۸۹ پالرموس در تحقیقی به بررسی ارتباط نوع قرارداد حسابرسی با حق الزحمه حسابرسی و ساعات حسابرسی در ۳۶۱ شرکت که صورتهای مالی حسابرسی شده منتشر می کردند، پرداخت. او در این تحقیق قرارداد حسابرسی را به دو نوع مقطوع و غیرمقطوع تقسیم بندی نموده و اثر این دو را از لحاظ اشتراک ریسک و عوامل کارایی روی حق الزحمه و ساعات حسابرسی مورد یررسی قرار داد. نتایج تحقیق نشان می دهد که با انعقاد قراردادهای مقطوع، حسابرسان ریسک مسئولیت عدم اطمینان بیشتری را تقبل می کنند و انگیزه های بیشتری برای کارایی دارند. ساعات حسابرسی به طور معناداری تحت تأثیر قرارداد حسابرسی قرار نمی گیرد و حق الزحمه حسابرسی در قراردادهای مقطوع به طور معناداری پایین تر می باشد. (palmrose, 1989)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱۲-۲)تحقیق آلدرمن و دیتریک:
در سال ۱۹۸۲ تحقیقی توسط آلدرمن و دیتریک در مورد بروز رفتارهای غیرحرفه ای حسابرسان انجام شد. نتایج تحقیقات این دو نشان می دهد که وقوع رفتارهای غیرحرفه ای یک امر غیرمعمول برای حسابرسان نیست. آنها دریافتند که برخلاف نتایج تحقیق قبلی رفتارهای غیرحرفه ای در شرکتهای بزرگ نیز وجود دارد. ضمن آنکه بروز چنین رفتارهایی در سطح حسابرسان و کمک حسابرسان بیش از سطوح دیگر است. آن دو همچنین معتقدند که نتایج مطالعات قبلی به دلیل آنکه حسابرسان با کمتر از یک سال تجربه و غیرCPA منظور نشده اند، ممکن است که واقعیت رفتارهای حرفه ای را کمتر از آنچه که هست بیان نموده باشد.(Alderman and deitrick)
۲-۱۲-۳)تحقیق کلی و مارگیم:
در سال ۱۹۸۷ ، کلی و مارگیم تحقیقی در مورد بروز رفتارهای غیرحرفه ای و ارتباط آن با نوع قرارداد حسابرسی (مقطوع و غیرمقطوع) صورت گرفت. این دو معتقدند که محیط رقابتی شدید برای ارائه خدمات حسابرسی و وجود روش مناقصه منجربه کاهش قابل ملاحظه ای در حق الزحمه میگردد. مؤسسات حسابرسی نیز دز جهت نگهداری حاشیه سود در یک سطح قابل قبول ناگزیر از کاهش هزینه های خود می باشند. این امر نخستین دلیل برای کاهش بودجه زمانی و فشار بر حسابرسان می باشد. این فشار منجربه ازبین رفتن کیفیت حسابرسی می گردد که در کوتاه مدت قابل رویت نیست. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که بروز رفتارهای غیرحرفه ای در قراردادهای مقطوع بیش از قراردادهای غیرمقطوع میباشد.
(Kelley and margheim, 1987)
این دو همچنین در تحقیق دیگری در سال ۱۹۹۰ با بهره گرفتن از مدل بهبود یافته «استرس سازمانی ایوانسویچ و ماتسون» در سه بخش از دو مؤسسه بزرگ حسابرسی به بررسی تأثیر فشار بودجه زمانی روی رفتار غیرحرفه ای حسابرسان و این که چطور تنوع ویژگی اعضای تیم حسابرسی می تواند تأثیرات غیرحرفه ای فشار بودجه زمانی را تعدیل کند، پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که یک رابطه U شکل معکوسی بین فشار بودجه زمانی و میانگین درصد کسر گزارشگری در وقت وجود دارد. همچنین درصد کسر گزارشگری در زمان، در حسابرسی های کوچک، بیشتر است. (Kelley and margheim, 1990)
۲-۱۲-۴)تحقیق ریچارد هاستون:
در تحقیقی که در سال ۱۹۹۹ توسط ریچارد و هاستون انجام شد، تأثیر مشترک فشار حق الزحمه و ریسک صاحبکار بر تصمیمات بودجه ای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در صورت وجود فشار مدیران نسبت به افزایش ریسک کمتر واکنش نشان می دهند. در صورت وجود فشار نرخ ها، ساعات بودجه شده کمتر اگرچه سودآوری کوتاه مدت را افزایش می دهد، ولی با استانداردهای حرفه ای و منافع بلندمدت مؤسسه در تضاد است و اثربخشی حسابرسی را به خطر می اندازد.علاوه براین نتایج این تحقیق نشان می دهد که در افزایش ریسک صاحبکار در موارد وجود فشار نرخ حسابرسی نسبت به موارد عدم وجود آن، مدیران حسابرسی روش های حسابرسی کمتری را برنامه ریزی خواهند کرد که توأم با کاهش قابلیت اعتماد روشها و بررسی حوزه های ریسک کمتری است. و سرانجام در صورت افزایش ریسک صاحبکار، علی رغم وجود فشار نرخ، مدیر حسابرسی انتظار دارد که زمان بیشتری نسبت به ساعات بودجه شده صرف انجام حسابرسی شود. (Houston, 1999)
۲-۱۲-۵)تحقیق دیوید اوتلی و برنارد پیرز:
در سال ۱۹۹۶ ، اوتلی و پیرز در تحقیقی وجود رابطه معکوس U شکل بین سختی بودجه و رفتارهای غیرحرفه ای پرداختند. با توجه به طرز تلقی حسابرسان از سرپرستان حسابرسی به عنوان ارکان تأثیرگذار بر مؤسسه، این تحقیق بر سرپرستان حسابرسی متمرکز بود. این تحقیق در ۳ مؤسسه از ۶ مؤسسه بزرگ حسابرسی ایرلند صورت گرفت و برای آزمون فرضیه ها از پرسشنامه های ارسالی از طریق پست الکترونیکی استفاده شد که در مجموع از ۳۵۶ پرسشنامه ارسالی ۲۶۰ مورد به محققین عودت داده شد که مورد استفاده قرار گرفتند. فرضیات این تحقیق به صورت زیر بیان می شوند.
۱ – با افزایش در سختی بودجه بروز رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی از سرپرستان در ابتدا افزایش می یابد تا به حداکثر برسد و از این مرز به بعد افزایش در سختی بودجه با کاهش در این رفتارها همراه است.
۲ - با افزایش در سختی بودجه زمانی، کمتر گزارش نمودن ساعات حسابرسی توسط سرپرست در ابتدا افزایش می یابد تا به حداکثر برسد و از این مرز به بعد افزایش در سختی بودجه با کاهش در کمتر گزارش نمودن ساعات حسابرسی همراه است.
۳ - با افزایش تأثیر صاحبکار در بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه زمانی کاهش می یابد.
۴ – با افزایش تأثیر برنامه حسابرسی در بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه افزایش می یابد.
۵ – با افزایش میزان مشارکت سرپرستان در تعیین بودجه زمانی، قابلیت حصول بودجه زمانی افزایش می یابد.
بر اساس نتایج آزمون، مشاهده شد که با افزایش در سختی بودجه زمانی رفتارهای غیرحرفه ای حسابرسان در برخی سطوح ثابت و در برخی دیگر افزایش می یابد، که بیانگر رد فرضیه های ۱و۲ است . فرضیه های ۳و۴و۵ بر اساس نتایج آزمونهای آماری پذیرفته شد. (otley and peierce, 1996)
۲-۱۲-۶)تحقیق گیست ودیویدسون:
گیست و دیویدسون در تحقیقی در سال ۱۹۹۹ به بررسی تأثیر عوامل صاحبکار بر انحرافات بودجه زمانی پرداختند. این مطالعه ماهیت توصیفی داشت و و در صدد بیان تأثیر ویزگی های مشتری از قبیل اندازه، پیچیدگی و ریسک شرکت بر انحرافات بودجه زمانی حسابرسی بود. اطلاعات مورد نظر تحقیق از ۴ مؤسسه بزرگ حسابرسی گردآوری شد و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تفاوت بین بودجه زمانی و ساعات گزارش شده حسابرسی به عوامل منعکس کننده اندازه، ریسک، پیچیدگی عملیات و سودآوری صاحبکار وابسته داست. همچنین تحقیقات این دو نشان می دهد که قدرت تبیین عوامل صاحبکار بستگی به سطوح کارکنان به ویزه سرپرستان دارد. به طور مثال تفاوتها در دستیابی به بودجه زمانی در میان شرکا، سرپرستان و حسابرسان به عوامل صاحبکار بستگی دارد در حالیکه در مورد مدیران حسابرسی این رابطه برقرار نمی باشد. همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که با افزایش اندازه شرکت صاحبکار، سرپرستان و شرکا انتظار فزونی ساعات گزارش شده بر ساعات بودجه ای را دارند. (gist and Davidson, 1999)
۲-۱۲-۷)تحقیق چارلز مالون و رابرتز:
در سال ۱۹۹۶ چارلز مالون و رابرتز مدلی از عوامل به وجود آورنده رفتارهای تهدید کننده کیفیت حسابرسی ارائه کردند. این مدل درصدد تبیین رابطه بین رفتارهای کاهنده کیفیت با ویژگیهای فردی حسابرس، ویژگیهای حرفه ای، کنترل کیفیت مؤسسات حسابرسی و روش های بررسی، ساختار مؤسسات حسابرسی و درک حسابرسان از فشار بودجه زمانی می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که توان حسابرسان در کنترل کیفیت مؤسسه حسابرسی رابطه معکوسی با بروز رفتارهای کاهنده کیفیت دارد. همچنین نیاز به پیشرفت در میان حسابرسان، دارای رابطه معکوس با این رفتارها است. علاوه بر موارد مذکور هیچ گونه ارتباط دیگری بین رفتارهای کاهنده کیفیت حسابرسی و سایر عوامل تبیینی بالقوه مشاهده نشد.یافته های این تحقیق پیشنهاد می کند که کنترلهای داخلی بایستی ارزیابی و بررسی شوند و در اجرای برنامه حسابرسی از روش های منظم استفاده شود و درک حسابرسان از روشها بهبود یابد.
( charles malone et all, 1996)
۲-۱۲-۸)تحقیق دکتر ساسان مهرانی:
دکتر ساسان مهرانی در سال ۱۳۷۹ تحقیقی درباره تأثیر فشار بودجه زمانی بر رفتار حسابرسان تحت تئوری عدالت نسبی انجام داد. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که بروز رفتارهای غیرحرفه ای در ایران نیز وجود داشته که مهمترین دلایل این امر فشار بودجه زمانی، فشار مدیر پروژه، عدم نظارت کافی و عدم اهمیت برخی مراحل می باشد. ضمن اینکه بیشترین رفتار غیرحرفه ای مربوط به انجام ندادن برخی از مراحل حسابرسی و عدم پیگیری برخی از موارد می باشد. همچنین بروز رفتارهای غیرحرفه ای در بررسی ساختار و رعایت کنترلهای داخلی بیش از موارد دیگر نظیر موجودی نقد و کالا می باشد. (مهرانی، ۱۳۷۹)
در سال ۱۳۸۲ دکتر ساسان مهرانی و مهدیس نعیمی در تحقیق دیگری با عنوان تئوری اخلاقی و تأثیر فشار بودجه زمانی بر رفتار حسابرسان مستقل به بررسی این موضوع می پردازند.( مهرانی و نعیمی،۱۳۸۲) فرضیات مطرح شده در این تحقیق به شرح زیر می باشد:
حسابرسان معتقد به رعایت موازین اخلاقی می باشند.
حسابرسان مقید به رعایت اخلاق حرفه ای می باشند.
فشار بودجه زمانی منجر به کمتر گزارش نمودن زمان واقعی انجام کار می باشد.
فشار بودجه زمانی منجربه انجام ندادن برخی از مراحل حسابرسی می شود.
بروز رفتارهای غیرحرفه ای در حسابهای مورد رسیدگی یکسان نمی باشد.
اطلاعات مورد نیاز این تحقیق به وسیله پرسشنامه گردآوری شد و نتایج روش های آماری حاکی از تأیید تمامی فرضیه های آماری بود.
نتایج تحقیق بیانگر آن بود که هرچند حسابرسان خود را معتقد و مقید به رعایت اخلاق حرفه ای می دانند، اما در برابر فشار بودجه زمانی اقدام به اعمال رفتارهای غیرحرفه ای می نمایند. همچنین نتایج نشان می دهد که متناسب با افزایش فشار بودجه زمانی، احتمال بروز رفتارهای غیرحرفه ای نیز بیشتر می شود. ضمن آنکه
حسابرسان معتقدند احتمال بروز این گونه رفتارها در دیگر حسابرسان بیشتر از خود آنان می باشد. و احتمال بروز رفتارهای غیرحرفه ای در حسابهای مختلف یکسان نمی باشد.
۲-۱۲-۹)تحقیق محمد کاشانی پور و حسین فخاری:
محمد کاشانی پور و حسین فخاری در سال ۱۳۸۵ طی تحقیقی به بررسی سودمندی اقلام صورتهای مالی در پیش بینی زمان لازم برای حسابرسی شرکت می پردازند. فرضیات این تحقیق به شرح زیر می باشد:
تغییرات در بودجه زمانی حسابرسی بر اساس مدلهای مبتنی بر اقلام صورتهای مالی قابل پیش بینی است.
با افزایش تعداد متغیرهای پیش بینی کننده در مدل مبتنی بر اقلام صورتهای مالی، پیش بینی بهبود معناداری نمی یابد.
برای آزمون فرضیه اول از مدل رگرسیونی ساده و برای آزمون فرضیه دوم از مدل رگرسیونی چند متغره استفاده شد. شواهد آزمون آماری انجام شده بیانگر وجود همبستگی مثبت بین اقلام صورتهای مالی با زمان حسابرسی می باشد که بسته به نوع متغیر حسابداری میزان همبستگی متفاوت می باشد. متغیرهای دارایی جاری و بدهی جاری بیشترین همبستگی را در کل دوره تحقیق با متغیر وابسته تحقیق داشتند. نتایج نشانگر توانایی بالای رگرسیون چند متغیره در پیش بینی زمان حسابرسی بود. (کاشانی پور و دیگران، ۱۳۸۵)
در حقیقت بیشتر تحقیقات فوق الذکر تلاش نموده اند تا رفتارهای حسابرسان را به عنوان حلقه ارتباطی بین بودجه و عملکرد بررسی نمایند. در تحقیقات انجام شده به بررسی اثرات بودجه زمانی بر عملکرد پرداخته شده، حال آنکه این رابطه دوسویه می باشد. بودجه و عملکرد همواره یکدیگر را تحت تأثیر قرار می دهند، نه تنها بودجه عملکرد را تحت تأثیر می گذارد، بلکه عملکرد نیز بودجه را تحت تأثیر قرار میدهد، که این واقعیت از نظر محققان به دور مانده است. از سوی دیگر در تحقیقات انجام شده به انحرافات بودجه زمانی و نقش آن در برنامه ریزی و تهیه بودجه های آتی پرداخته نشده است. بنابراین این مطالعه از چند طریق می تواند برای بودجه بندی و حسابرسی مفید باشد:
تحقیقات در زمینه حسابرسی که ماهیت درونی ارتباط بودجه و عملکرد را بررسی نماید، بسیار نادر است. تحقیقات بسیار معدودی این شکل از محیط سازمانی را شناسایی و تئوری های مربوطه را آزمون کرده اند.
تحقیقات بودجه بندی و عملکرد در تمامی محیط های مدیریتی اهمیت بالایی دارند، این تحقیقات در حسابرسی به ویژه هنگامی که با تأثیر رفتاری عملکرد مواجه هستیم، نیز سودمند خواهند بود.