وی معتقد است برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی در بخش «اقتصاد دانش بنیان» نیاز به یک نقشه راه کامل داریم؛ توسعه، حاصل یک برنامه درازمدت جامع است؛ اما نقشه راه ما هنوز کامل نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
طیبی، تهیه برنامه جامع دراز مدت برای تحقق اهداف اقتصاد دانش بنیان را نیازمند دکترین توسعه که همان «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» است و سند چشمانداز توسعه دانست و با اشاره به این که برای تعیین مسیر حرکت در توسعه باید از بین سه سناریوی مختلف: «هضم شدن»، «بستن درها به روی دنیا و کشیدن حصار به دور خود» و «ایستادن هوشمندانه در کنار نظم فعلی بدون هضم شدن در آن» ، یکی را انتخاب و هدف حرکت قرار دهیم، افزود: الگوی توسعه کشور ما با سناریوی سوم یعنی ماندن در کنار کشورهای توسعه یافته و نه قهر کردن با دنیا در کنار حفظ عزت و مصلحت کشور تعریف میشود.
وی با اشاره به این که تحقق اهداف سند چشمانداز توسعه بسیار مرتبط با سیاست خارجی کشور است، گفت: درحالی که هنوز نحوه تعاملات ما با دنیا به ثبات مشخص نرسیده است، نمیتوانیم سند چشمانداز و نقشه جامع با زمانبندی مشخص برای اجرا تهیه کنیم؛ ابتدا باید سناریوی خود را برای تعامل با دنیا مشخص و سپس برنامههای توسعه کشور را در زمینههای مختلف تهیه و اجرا کنیم. البته معنای این سخن دست روی دست گذاشتن نیست؛ بلکه باید برنامههای پیشرفت کشور با اتکای بر کسب روش ، فناوری و توان ملی تهیه و اجرا شوند و استفاده عاقلانه از منابع مالی ، تجربه و دانش دنیا ما را سریعتر به اهدافمان میرساند.
رییس جهاد دانشگاهی با تاکید بر این که سیاست خارجی و اهداف توسعه ما نباید با گردش سیاسی دولتها دچار حرکت زیگزاگی شود، توسعه سیاسی و ایجاد وحدت ملی در کشور به ویژه بین گروههای سیاسی را شرط اصلی امکان برنامهریزیهای جامع و درازمدت کشور دانست.
وی معتقد است ایران با حدود ۱۷ کشور دنیا هممرز بوده و نیازمند تشکیل دو حزب فراگیر با همه سلایق سیاسی و قومیتی است و این تعداد حزب و گروه سیاسی در کشور ضروری نیست. با وجود دو حزب فراگیر است که برنامههای توسعه متأثر از یک سیاست خارجی واحد، دچار ثبات میشوند و میتوان به اهداف اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانش بنیان رسید.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، گام بعدی پس از تدوین دکترین توسعه (الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت) ، تهیه سند چشمانداز توسعه و نقشه جامع علمی و فرهنگی را ، تدوین اسناد بخشی بر مبنای اولویتهای تعیین شده در نقشههای جامع دانست.
به گفته وی، اسناد بخشی ، نقشههای جامع، سند چشمانداز و دکترین توسعه ،اسناد بالادستی و ورودیهای اصلی تهیه برنامههای توسعه پنج ساله کشور هستند. شکلگیری نظام ملی علم،فناوری و نوآوری و نظام ملی فرهنگی کشور باید از دیگر دستاوردهای تهیه نقشههای جامع باشد. این نظامها تکلیف سیاستگذار عالی ، برنامهریز اجرایی، مجریان، حامیان مالی و قانونی و ناظران را در مسیر پیشرفت کشور مشخص میکنند.
وی توضیح داد: اکنون یک تفکر در کشور غالب شده که معتقد است رفع نیازها با تزریق پول حاصل میشود اما در دنیا ثابت شده که تزریق پول با توسعه فناوری، رابطه خطی ندارند و این که راههای آسانتری برای کسب فناوری، به جز تزریق پول داریم؛ ما کشوری بزرگ با منابع عالی هستیم. در کشورهای در حال توسعه، خریدهای خارجی را تجمیع میکنند و در برابر دادن امتیاز خرید خارجی، امتیاز انتقال تکنولوژی محصول را میگیرند؛ یعنی «خرید محصول» به شرط امتیاز «انتقال تکنولوژی محصول» صورت میگیرد و به تدریج دانش آن محصولات را بومی میکنند.
به گفته رییس جهاد دانشگاهی ما این امتیاز را طی سالهای متمادی به راحتی از دست دادهایم و کشور را انبار تکنولوژیهای وارداتی کردهایم و نمیتوانیم برنامهای برای بومیسازی این تکنولوژیها به علت تعدد آنها داشته باشیم.
وی محققان داخلی را یک سرمایه برای کشور دانست که باید برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی به کار گرفته شوند(ایسنا، ۱۳۹۳).
۲-۲-مبانی نظری در خصوص برنامهریزی استراتژیک
۲-۲-۱-مقدمه
امروزه به دنبال تحولات و تغییرات پر شتاب، عمیق و رو به گسترش اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … در تمامی ابعاد مختلف زندگی بشر و تاثیر آن بر تمامی ابعاد و ارکان سازمان ها، محیط استراتژیک کاملا متفاوت ایجاد شده است. ضمن آنکه الزامات و انتظارات نوین را برای سازمانها نیز ایجاد کرده است. این انتظارات و الزامات نقش و وظیفه مدیران و رهبران را به شکل فزاینده ای متحول نموده است. مدیران ارشد بسیاری از شرکتها و سازمانهای انتفاعی و غیرانتفاعی، وقت، انرژی و منابع مالی قابل توجهی را صرف تدوین استراتژی و تعیین راهبردهای اساسی سازمانهای خود میکنند. ولی اکثر آنها از عدم اجرای مطلوب استراتژیهای خود سخن میگویند. در اقتصاد دانش محور و محیط پر تلاطم امروزی، در راستای پاسخگویی به این تحولات و فضای جدید ایجاد شده، بکارگیری روش های نوین مدیریت گریز ناپذیر و از اهمیت دو چندانی برخوردار است. یکی از روش های بکار گرفته شده برای اداره سازمانها در شرایط پیچیده با نرخ تغییر بالا، مدیریت استراتژیک است. که یک نوع دیدگاه و فنی برای برنامهریزی انعطاف پذیر میباشد. یکی از مفاهیم توانمند در حوزه مدیریت استراتژیک بیانیه چشمانداز میباشد که میتواند در تمامی مرا
حل مدیریت استراتژیک مورد استفاده قرار گرفته و دستیابی به اهداف را به خوبی میسر سازد. بقای بنگاههای اقتصادی و حتی غیر اقتصادی در گرو بهبود مستمر عملکرد به منظور حفظ افزایش توان رقابتی و در نتیجه کسب منافع بیشتر می باشد. این مهم از طریق هدف گذاری و برنامه ریزی مناسب و ارزیابی دقیق برای آگاهی از میزان موفقیت در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده محقق می گردد. باید در نظر داشت که کسب موفقیت های بزرگ در توسعه و تحول در مدیریت استراتژیک می باشد. در این بخش به تشریح استراتژی ، مفهوم مدیریت استراتژیک و اجزاء برنامه ریزی استراتژیک پرداخته و به صورت دقیق ماموریت و بیانیه چشمانداز در سازمان مورد بررسی اجمالی قرار خواهد گرفت. همچنین مدل برنامه ریزی راهبردی SWOT نیز در این بخش مورد بررسی قرار می گیرد .
در بخش سوم کارت امتیازی متوازن تشریح می شود و مطالعات انجام شده در داخل و خارج کشور مورد بررسی قرار می گیرد.
۲-۲-۲- استراتژی
واژه ی استراتژی از واژه ی یونانی Stretegema به معنی فرماندهی ارتش مرکب از Stratos به معنای ارتش و ago به معنای رهبر گرفته شده است. در بعضی از منابع ریشه ی واژه ی استراتژی را مفهوم Stratum به معنای راه، مسیر و یا بستر رودخانه دانسته اند. در برخی دیگر از منابع نیز این واژه را عطف به دانش و هنر یک ژنرال قدیمی یونانی به نام استراتگوس معرفی کرده اند. به هر روی مفهوم استراتژی ابتدا به معنی فن هدایت، تطبیق و هماهنگ سازی نیروها جهت نیل به اهداف جنگ در علوم نظامی به کار گرفته شده است(کنت[۸] ،۱۹۷۱)
استفاده از مفهوم استراتژی در حیطه ی سازمان و مدیریت در نیمه ی دوم قرن بیستم میلادی آغاز شد. در این حیطه نیز با همان منطق، استراتژی این معنا را بیان میکند که به منظور فراهم آوردن امکان برتری یافتن بر رقبا موسسه روابط خود با محیط را سامان داده و منابع خویش را در جهت هدف به حرکت در میآورد(داوری و همکاران ، ۱۳۸۰).
ایگور آنسوف به عنوان اولین دانشمندی که استراتژی را از دیدگاه مدیریت بیان کرد، معتقد است هرچقدر بین اهداف و فعالیتهای فعلی سازمان سازگاری بیشتری وجود داشته باشد، نرخ رشد و توسعه بزرگ تر و منظم تر خواهد بود. به عقیده ی این متفکر اولین موضوع در تعیین استراتژی انتخاب زمینه های فعالیت است که می بایست منطبق با اهداف باشد. از سوی دیگر مهم ترین مساله ای که باید در این انتخاب مورد توجه قرار گیرد، ایجاد رابطه مشترک بین فعالیت های انتخاب شده است. به نظر وی استراتژی تعیین کننده ی انجام فعالیتهایی است که برای دستیابی به اهداف ضروری به نظر می رسد(آنسوف[۹] ،۱۹۷۵).
دانشمندان و صاحبنظران مدیریت در سراسر دنیا تعاریف بسیاری را برای استراتژی ارائه داده اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
جدول(۲-۱) : تعاریف استراتژی
تعریف نویسنده یانویسندگان(سال)
استراتژی عبارت است از یک طرح واحد، همه جانبه و تلفیقی که نقاط ضعف و قوت سازمان را با فرصتها و تهدیدهای محیطی مربوط ساخته و دستیابی به اهداف سازمانی را میسر میسازد.
تایلس استراتژی را مجموعه ی کاملی از سیاستها و اهداف معین یک موسسه میداند.
استراتژی مفهومی است که اهداف و وظائف سازمان را مشخص نموده و الگویی را در راستای به جریان انداختن تصمیمات جهت نیل به این اهداف ارائه می نماید.
هافر و شندل هم استراتژی را به عنوان فعالیتهای تامین کننده ی هماهنگی بین منابع داخلی و قابلیتهای سازمان با فرصتها و تهدیدهای محیط بیرونی تعبیر می کنند.
استراتژی ها ابزاری هستند که شرکت می تواند بدان وسیله به هدف های بلند مدت خود
دست یابد. (سرچ شود)
یک سازمان را در قالب یک کل به هم پیوسته با یکدیگر ترکیب می کند.
(مقاله فراز و نشیب در تعریف استراتژی)
استراتژی دیدگاهی است مشترک میان اعضاء یک سازمان(یا گروه) بر مبنای مقاصد یا
اقدامات آنها یا هم مقاصد و هم اقدامات آنان.
چندلر[۱۰]، ۱۹۶۲
تایلس[۱۱]،۱۹۶۳
اندروز[۱۲]،۱۹۷۱
هافر و شندل[۱۳]،۱۹۷۹
فرد آر دیوید[۱۴]،۱۹۹۹
کویین[۱۵] ،۱۹۹۴
مینتزبرگ[۱۶] ،۲۰۰۲
۲-۲-۳-تعریف مدیریت استراتژیک
با توجه به تغییرات و دگرگونیهای محیط و اثر آن بر سازمانها، مدیریت استراتژیک را به نظم درآوردن فعالیتهای سازمان با اعتنا به تغییرات محیط بیرونی آن تعریف کرده اند، به طوری که اهداف سازمان مورد نقد و بررسی دائمی قرار گیرد تا از این طریق زمینه موفقیت مؤسسه فراهم شود. علاوه بر این تعریف، مدیریت استراتژیک را فرایند تصمیم گیری دانسته اند که جهت فعالیتهای بلندمدت سازمان و همچنین اجرای آن تصمیمها را تعیین می کند. با توجه به این دو تعریف باید گفت که: مدیریت استراتژیک فرایندی است که به وسیله آن، مدیران جهت فعالیتهای
بلند
مدت سازمان را تعیین، اهداف عملیاتی ویژهای را مشخص و استراتژی های نیل به این اهداف را با توجه به شرایط داخلی و خارجی طراحی و برنامه های عملی برای اجرای استراتژیها را انتخاب می کنند. استراتژیستها و مدیران به عوامل محیطی و درونی و اثرات آنها بر نقاط قوت و ضعف سازمان و نیز آثار تهدیدها و فرصتها در تدوین استراتژیها توجه دارند و این تجزیه و تحلیل استراتژیک به صورت مداوم در جریان فعالیت سازمان صورت میگیرد و به طور مرتب اهداف، راهکارهای اجرایی و برنامه های سازمان با توجه به وضعیت ما و موقعیتهای جدید تغییر می یابد تا سازمان با توجه به وضعیتهای جدید آماده باشد. از این رو مدیریت استراتژیک را فرایندی پویا دانسته اند (خاشعی، ۱۳۹۰، ۶۱-۶۲). در تعریفی دیگر، مدیریت استراتژیک را هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفهای چندگانه دانستهاند که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلندمدت خود دست یابد (دیوید[۱۷]، ۱۹۹۷؛ هانگر[۱۸]، ۲۰۰۰).