درباره نمادها و برای شعر دفاع مقدس آثار و مقالات نوشته شده است هر یک از منظر خود هدفی را تحلیل و توصیف می نمایند. از جمله پایان نامه: «بررسی نماد و نمادگونه در شعر دفاع مقدس» از مهدی سعادت، یا «جلوه های عاطفی در شعر دفاع مقدس از کبری جعفری»، منبع: از خبرگزاری، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۶ اهداف تحقیق
۱- مخاطب باید نمادهای بومی در شعر دفاع مقدس را بشناسد.
۲- محتوای شعر دفاع مقدس را تشحیص دهد و بفهمد که اشعار بومی در پرورش قوه روحی چقدر مؤثرند.
۳- با توجه به این که اشعار بومی طرفدار زیاد داشته اند انجام این تحقیق از آن جهت که به بررسی اشعار بومی در دفاع مقدس می پردازد ضرورت دارد.
۱-۷ فرضیههای تحقیق
۱- زمینه های متعددی را برای پیدایش نمادهای شعر دفاع مقدس می توان برشمرد از جمله خصلت ذاتی نمادها و همچنین نمادها هنگامی که بخواهیم تیپ سازی کنیم، می توانند به عنوان نماینده تیپ و گروهها به کار روند.
۲- نمادهای در بسیاری از موارد نمودار مفاهیمی غیرقابل تعریف و توصیف هستند، از این مفاهیمی همچون شهادت، روح، ایثار، شهید و … که جنبه ی معنوی آنها بر جنبه ی مادیشان می چربد، در قلمرو نمادهای شعر دفاع مقدس قرار می گیرد.
۳- جنبهی زیبایی شناسی شعر جنگ و ارزش هنری آن است که نمادهای شعر دفاع مقدس را از ورطه شعار و کم رنگی خیال و کم عمقی بیرون آورده، آن را به کلامی ژرف و بلند پایه ارتقا بخشیده است.
۱-۸ تعاریف واژههای کلیدی
نماد: «نماد بیانگر کلیات و مفاهیم بزرگ به وسیله موضوعات جزئی است اما این موضوعات و تصاویر جزئی چنان زنده و جاندارند که ذهن را تسخیر میکنند» (فتوحی، ۱۳۸۵: ۱۶۱). همچنین در تعریفی دیگر میتوان بیان کرد: «نماد همه چیز را توضیح میدهد، فرد را به سوی مفهومی گسیل میدارد که این مفهوم در ماورا هم غیرقابل ادراک است با ابهام پیشفرضی دارد و هیچ کلمهای در هیچ یک از زبانهای رایج نمیتواند آن را کامل بیان کند» (شوالیه و گربران، ۱۳۷۸: ۳۴).
ادبیات بومی: «ادبیات بومی (اقلیمی)، هم دارای معنایی وسیع و هم دارای معنایی محدود است. کلمهی بومی Native در زبان انگلیسی با کلمهی ملت و مردم Nativeهم ریشه است و به معانی زیر است: در حال خالص، دست خورده، طبیعی، اصیل، قومی که در محلی واحد ساکن است. به اعتباری ادبیات ایران را در مثل میتوان ادبیات بومی (خاص اقلیمی ویژه) دانست و همینطور است ادبیات چین یا هند یا اسپانیا اما ادبیات اقلیمی (بومی) در معنای خاص، ادبیاتی است که در منطقهای خاص بوجود آمده است» (دستغیب، ۱۳۸۰: ۱۵).
ادبیات دفاع مقدس: «ادبیات دفاع مقدس به مجموعه نوشتهها و سرودههایی گفته میشود که درونمایه موضوع آن، به مسائل هشت سال دفاع مقدس و پیامدها و تبعات آن باز میگردد. در نگاهی وسیعتر میتوان طیفی گستردهتر و جغرافیایی فراختر برای این عنوان تصور کرد و با تکیه بر ویژگیهای مقدس بودن که تداعی قلمرو الهی و دینی برای این نوشتهها و سرودهها میکند» (سنگری، ۱۳۸۰: ۱۵).
گیلان: گیلان یکی از استان های شمالی ایران است که ۱۴۷۱۱ کیلومتر مربع وسعت دارد. رشته کوههای البرز، همانند دیواری در غرب و جنوب گیلان کشیده شده است؛ به همین سبب، آب و هوای گیلان، معتدل و در اکثر نقاط دارای رطوبت بالایی است. بخش وسیع گیلان جلگهای و مابقی کوهستانی است. بیش از ۴۰ رودخانه در گیلان جاری است که مهمترین آنها سفیدرود است. گیلان منطقهای کشاورزی است که مهمترین محصولات آن عبارتند از: برنج، چای، زیتون، مرکبات، ابریشم، شیر، گوشت، مرغ، ماهی، خاویار، مربا و انواع شیرینی و کلوچه.
۱-۹ روش و حدود و قلمرو تحقیق
روش تجزیه و تحلیل دادهها، توصیفی- تحلیلی، به اینصورت که منابع مربوط به موضوع پژوهش را جمع آوری کرده، مطالعه نموده و فیش برداری کردهایم. سپس فیشها را دسته بندی نموده در تنظیم فصلهای مختلف پایان نامه از آنها استفاده میکنیم. در این پایان نامه از یازده کتاب که از سه شاعر «بهمن صالحی»، «عبدالرضا رضایینیا» و «غلامرضا رحمدل» که در اشعار خود از مضامین دفاع مقدس استفاده نمودهاند، استفاده کرده و به تحلیل و بررسی آنها پرداختهایم.
فصل دوم
بنیاد نظری
۲-۱ مقدمه
این فصل با عنوان بنیاد نظری، دربردارندهی مفاهیمی بنیادین و اساسی در حوزهی ادبیات است، ابتدا تعریفی از ادبیات بیان شده و مفاهیمی مرتبط با آن شرح داده میشود. سپس به تعریف زیرمجموعههایی از ادبیات با عنوان ادبیات پایداری (مقاومت)، ادبیات بومی، ادبیات دفاع مقدس و … پرداختهایم. نماد، جز اساسی در ادبیات امروز محسوب میشود که از زمان کهن نیز در بین شاعران مرسوم و مورد استفاده بوده است. تعریفی از نماد، کارکردهای آن و مضامین مرتبط با آن نیز به اختصار شرح داده شده است.
۲-۲ ادبیات
انسانها همواره به روشهای مختلف از درون خود سخن گفتهاند، یکی از مهمترین و عمیقترین روشها به شیوهی ادبی است. ادبیات متنی ارزشی است که ادیب تأثّرات، تجربیات، اندیشهها و … را بهطور غیرمستقیم بیان میکند.
ادبیات از دیدگاههای گوناگون تعریف شده است، هرکس مطابق با سلیقهی خود آن را تعریف کرده است: نفیسی دانشهای متعلق به ادب و سلوک و معرفت و فصل و هنر را ادبیات میداند (نفیسی، ۱۳۱۷: ۱۴۳).
رومن یاکوبسون (roman jakobson) ادبیّات را نوشتهای میداند که نمایش گر «درهمریختن سازمان یافتهی گفتار متداول است» (ایگلتون، ۱۳۸۰: ۴).
در فرهنگ معین نیز ادبیه به عنوان مفرد ادبیات آمده است و آنرا از دانشهایی وابسته به ادب، علوم ادبی و آثار ادبی دانسته است (معین: ذیل واژه ادبیات) و ادیبه منسوب به ادب است و آنچه پیوستگی به ادب دارد به دانشها و فنهای ادبی گفته میشود و ادب یک واژه غیرپارسی اسـت و در اصل به معنای فرهنگ است. ادبیات حقایقی مانند اندیشه، عرفان عشق، عواطف و احساسات را در بیان میکند.
ادبیات آینه تمام نمای افکار و اندیشهها و عواطف احساسات و خصوصیات رفتاری و ویژگیهای فرهنگی یک ملت است.
به نظر زرینکوب ادبیات عبارت است از: «تمام ذخایر و مواریث ذوقی و فکری اقوام و امم عالم که مردم در صبط و نقل و نشر آنها اهتمام کردهاند. این میراث ذوقی و فکری که از رفتگان بازمانده است و آیندگان نیز همواره بر آن چیزی خواهند افزود. همواره موجب استفاده و تمتع و التذاذ اقوام و افراد جهان خواهد بود» (زرینکوب، ۱۳۷۴: ۱۸).
اصولاً ادبیّات مفهوم ذهنی است که «در جستجوی بیرونی خود برای یافتن محسوس عینی مرتبط با آن مفهوم ،خواه و ناخواه به آثار ادبی، اعم از شعر (نظم) و نثر میرساند . به عبارتی دیگر آثار معین و متمایز ادبی چه نثر و چه شعر همان عین ادبی یا مصداق خارجی مفهوم ذهنی ادبیّاتاند. در واقع اعیان ادبی یا آثار خارجی ادبیّات شامل داستانها و غزلها، قطعه ها ، قصیدهها و رمانها و … یا شعرها و نثرها میباشند، که سروده شدند» (حافظی، ۱۳۷۰: ۵).
حسن انوری در کتاب فرهنگ بزرگ سخن در تعریف ادبیات چنین مینویسد: «ادبیات مجموعه آثار مکتوب که نمایانگر بازتاب عاطفی چون غم و شادی و مانند آنها بوده، و به شیوهای هنری در قالب شعر، داستان، نمایشنامه، شرح حال، مقاله و جز آنها درآمده باشد و ادبیات بخشی از علوم انسانی شامل دانشهایی چون لغت، صرف، نحو، معانی و بیان، عروض و قافیه، شعرشناسی و انشاء و مانند آنها و مجموعه نوشتههایی درباره موضوعی مشخص مثل ادبیات جنگ، ادبیات تطبیقی که آن دانشی است که از وجوه اشتراک یا اختلاف ادبیات ملتها و تأثیر آنها در یکدیگر، صحبت میکند. ادبیات سنتی (ادبیات کلاسیک) که مجموعه آثار با ارزش باقیمانده از سخنوران و نویسندگان کهن هر ملتی است و ادبیات سیاه آن ادبیاتی است با گرایش شدید به بدبینی و ناامیدی و مانند آنها، ادبیات عامیانه (شفاهی) داستان، افسانه، مثل، لالایی، متل – لطیفه و مانند آنها که به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، به آن ادبیات عامیانه یا «فولکلور» میگویند» (انوری، ۱۳۸۱: ۱۴۴). ادبیات برخلاف متون علمی، بیانگر مقاصد عملی مؤلّف نیست، بلکه زبانی از که مؤلّف از طریق آن به بیان مقاصد درونی خود به خواننده بهره میبرد.
در ادبیات مسائل سیاسی، اجتماعی و اخلاقی علاوه بر مسائل عاطفی نیز بیان میشود. مباحثی که بیانشان تنها با زبان ادبیات امکانپذیر است. «شعر و ادبیات غذا روح است» هرجا که ملامت غالب شود بیتی زیبا و دلنشین همچون نم آب، بر گل پژمرده روح آن شادابی میبخشد (هادی، ۱۳۷۱: ۱۷). زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه، آرمان، فرهنگ یک جامعه است. ادبیات پدیدهای اجتماعی است مطابق با هر پدیدهی اجتماعی، قابل تعریف و شرح واضحی نمیباشد و تنها تعاریف ذکر شده مبین نقش اساسی و بنیادین ادبیات و نقش عمدهی آن در جامعه میباشد.
مجموعه نوشتهها، اصطلاحات و رفتارهایی که در یک رشته علمی یا حرفه خاص مقبولیت و تداول مییابد مانند ادبیات پزشکی، ادبیات مدیریت، ادبیات اخلاق، ادبیات سینما، ادبیات سیاست، در این نوع کاربردها ادبیات به معنی آداب و سلوک رایج در این مقولات است (سید ترابی، ۱۳۸۸: ۱۰).
با این تفاسیر، میتوان بیان کرد که هر کسی تعریفی مبتنی بر برداشت شخصی خود از ادبیات ارائه میکند. در مجموع ادبیات را مجموعهای آثار مکتوب و غیرمکتوب یک ملت که عواطف و احساسات آدمی را تحت تأثیر قرار میدهد، میدانند. به عبارتی ادبیات مجموعه بازتابهای آدمیان است در مقابل عوامل درونی و بیرونی مانند غم و شادی که به صورت کلام همواره با تخیل و عاطفه درآمده و ادبیات یکی از هنرهای زیباست و وظیفهی آن ساختن هنر از واژههاست.
ادبیات در حوزه های گوناگونی گسترش یافته است، مانند ادبیات جنگ و ادبیات تطبیقی، ادبیات سنتی، ادبیات عامیانه یا شفاهی و میتوان گفت در ادبیات حقایقی مانند عواطف، احساسات، عرفان، اندیشه و فکر به هم میرسند و مانند آینهای تجلیگاه خصوصیات رفتاری و ویژگیهای فرهنگی یک ملت است. «تقسیمبندی جزئی ادبیات جهان به ادبیات فارسی، ادبیات انگلیسی، ادبیات فرانسه، ادبیات عرب، ادبیات آلمان، ادبیات جنگ، ادبیات مقاومت و … را هم نباید یک تقسیمبندی زبانی دانست. این تقسیمبندی به هویت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، ملّی و باستانی یک کشور مربوط میشود» (اسکولز، ۱۳۷۹: ۵۷).
۲-۲-۱ کارکرد ادبیات
کارکردهای مختلفی برای ادبیات ذکر شده است که به برخی از آن کارکردها اشاره میگردد:
-
- وسیلهای برای بیان عواطف، احساسها و مکنونات درونی.
-
- بیان یافتههای علم حضوری، تجاربی که برای همگان قابل دیدن نیست و انتقال لحظههای ناب کشفی و شهودی.
-
- بیان تأثیرگذار، اقناعگرانه و لذت آفرین، به طوریکه مخاطب مجذوب آن سخنها یا مفاهیم شود، از این جهت ادبیات، توانایی دارد تا کار اخلاق و مذهب را نیز انجام دهد.
-
- بیان لطیف مشترکات عام انسانی اعم از: درد، مرگ، عشق، وفاداری، تولد دوباره، شادی، غم، نفرت و محبت.
-
- چند ساختی کردن واژه ها و مفاهیم از طریق: ابهام، ایهام، استعاره، کنایه، رمز و گسترش دادن زبان سخن.
-
- ایجاد همگرایی در انسانها از طریق نهادسازیها متنوع.
-
- توان برقراری ارتباط و همپوشانی رشتههای مختلف علوم انسانی نظیر: جامعهشناسی، روانشناسی، تاریخ و مفاهیم عرفانی و مذهبی، با کمک تصویر دقیق اجتماع و کششهای آن.
-
- امکان دخل و تصرف در طبیعت با بهره گرفتن از تخیل و رهایی از عصر تکنولوژی و رفتن در عالمی که انسان را در شرایط لامکانی قرار میدهد.
-
- نزدیک ساختن انسانها به حقایق عالم هستی، طرح پرسشهای دقیق از زندگی خود و جهان و رساندن انسانها در مسیر قرب الی الله (یونسی رستمی، ۱۳۹۳: ۱۴-۱۳).
-
- ادبیات میتواند لذتآفرین باشد، از آن جهت که زیبا و والاست. لذّت حاصله از زیبایی و والایی نصیب روح آدمی میشود. و منفعت مادی در آن متصور نیست.
- ادبیات ابزار تبلیغ و اقناع است و قادر است کار مذهب و اخلاق را انجام دهد.