سلامت جسمی، بحث دیگری است و هم علت و هم معلول سلامت ذهنی است. می توان آن را بخشی از مفهوم وسیعتر کیفیت زندگی در نظر گرفت، سلامت ذهنی نیز موضوع دیگری است که بخشی از «سلامت عمومی» تلقی می شود، اما رابطه نزدیکی با سلامت جسمس ندارد و در مطالعات اخیر بریتانیا با مقیاس ۱۶-F اندازه گیری شده است که اختلال در فعالیت های شخصی را مطرح میکند (جنکینسون و مک گی، ۱۹۹۸، به نقل از آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران،۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۱۰ شادمانی و کار
بیکاری منبع عمده غمگینی در جوامع جدید است. بیکاری موجب افسردگی، خودکشی، بی تفاوتی و عزت نفس پایین می شود که جنبههای مختلف خشنودی پایین محسوب میشوند. تأثیر بیکاری واقعاً قابل توجه است. اینگل هارت[۱۵۸] (۱۹۹۰) نشان داد که ۶۰% از بیکاران اروپایی خشنود هستند، در حالی که این میزان در کارگران شاغل ۷۸% بود. بیکاری تأثیر علت و معلولی دارد، وقتی متغیر های دیگر کنترل شوند، این تأثیر افزایش مییابد.
خشنودی شغلی با خشنودی از زندگی همبستگی بسیار بالایی دارد، در مطالعه فراتحلیلی[۱۵۹] تیت [۱۶۰]و همکاران (۱۹۸۹)، این میزان ۴۴/۰ بوده است. کوشش های زیادی در انکار دیدگاه های علت و معلولی انجام شده است. تأثیر خشنودی از زندگی بر خشنودی شغلی بیشتر است و یا برعکس (دینر و همکاران، ۱۹۹۹). تفاوت های زیادی در خشنودی شغلی خصوصاًً بین مشاغل مختلف وجود دارد. در مطالعه ای از آزمودنی ها پرسیدند که اگر مجبور شوید مجدداً همان شغل را انتخاب می کنبد؟ ۹۱% از ریاضی دانان و ۸۲% از قضات پاسخ مثبت دادند، در حالی که این میزان در کارگران غیر ماهر فولادسازی ۱۶% بود. همچنین، خشنودی شغلی از ارتباط با همکاران و سایر عوامل اجتماعی مؤثر است (آرگایل، ترجمه گوهری انارکی و همکاران، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲-۱۱ روابط اجتماعی
روابط اجتماعی، یکی از بزرگترین منابع شادی است و ازدواج مهمترین عامل ارتباط محسوب می شود. اینگل هارت (۱۹۹۰) نشان داد که در اروپا ۸۱% از زنان متأهل، از زندگی خود خشنود و یا بسیار خشنود بودند، در حالی که میزان خشنودی افراد مجرد ۷۵% بود. تأثیر بیوه و یا مطلقه بودن ، بسیار محسوس تر است، ۶۶% از افراد بیوه، ۷۵% از افراد مطلقه و یا جدا شده خشنود بودند. اثر متغیر تأهل در مردان اندکی کمتر بود. استروب و استوب (۱۹۷۸) نشان دادند که ۴۲% از افراد بیوه در پرسشنامه افسردگی بک نمره ای در حد خفیف تا شدید داشتند، این میزان در افراد متأهل ۱۰% بود. نتایج مشابهی در مطالعات سایر فرهنگها به دست آمده است، اگر چه تفاوت های فرهنگی در شادی افراد مطلقه و متأهلین مشاهده می شود.
تأثیر این متغیر ها بعد از کنترل درآمد و غیره بیشتر می شود و در این مورد نقش عوامل علت و معلولی نسبتاً روشن است. مطالعاتی در زمینه «ریسک بالا» انجام شده است، به عنوان مثال، پیگیری افرادی که در اوایل بیست سالگی ازدواج میکنند. با توجه به مطالعات می توان فرض کرد که بیوه بودن، یکی از دلایل غمگینی است و بر عکس، این روابط علت و معلولی در مورد طلاق روشن نیست (همان منبع).
۲-۲-۲-۱۲ تفریح
خشنودی از تفریح، همبستگی بسیار بالایی با خشنودی کلی دارد و در برخی از مطالعات از سایر ابعاد خشنودی ببیشتر بود (حدود ۴۰%). اگر چه وقتی عامل درآمد کنترل شد، این میزان به ۲۰% کاهش یافت. آثار تفریحات عملی نیز مورد مطالعه قرار گرفته اند، در برخی موارد در مطالعات تجربی مردم ترغیب شدند تا در تمرینات جسمانی شرکت کنند. این مطالعات نشان دادند که تمرینات جسمانی منظم، اضطراب و افسردگی را کاهش داده، عزت نفس آزمودنی ها افزایش یافته و خودپنداره جسمانی بهبود پیدا کرد.
یافته ها نشان میدهند که انواع دیگری از تفریح نیز آثار مثبت دارند، کلوبهای اجتماعی، کار داوطلبانه و موسیقی از اینگونه موارد هستند. معهذا، در برخی مطالعات تماشای تلویزیون، با خشنودی رابطه منفی داشته است.
۲-۲-۲-۱۳تفریح و شادمانی
استراحت، آرامش، غذای خوب و فعالیت های مربوط به فراغت، همگی اثرات کوتاه مدت مثبت بر شادمانی دارند (آرگایل، ۲۰۰۱). مردم در ایام تعطیل، خلق مثبت بیشتر و تحریک پذیری کمتری را گزارش میکنند.
زمینه یابی ها نشان دادهاند که عضویت در گروههای تفریحی و ورزشی، به ویژه آنهایی که با حرکات موزون، موسیقی، کارهای داوطلبانه در امور خیریه یا ورزش های توأم با سوخت و ساز همه جانبه سرو کار دارند، سطح سلامت را افزایش میدهد.علت آن است که عضویت در چنین گروه هایی تعامل با دیگران، اغلب در یک بافت فرهنگی کوچک را شامل می شود که آداب و رسوم، ارزش ها و سامانه تنظیم زمان، فعالیت و روابط اجتماعی خاص خود را دارد. این گروههای تفریحی که موسیقی بخش جدایی ناپذیر آن است، از تمام مزایای مثبت موسیقی برای القای خلق خوب بهره میبرند. به این ترتیب، فعالیت های تفریحی گروه مدار میتواند با تأمین برخی نیازها نیاز به محبت و نوع دوستی، نیاز به اجرای خود مختار فعالیت های ماهرانه، نیاز به هیجان، و نیاز به رقابت و پیشرفت، شادمانی رار افزایش دهد (همان منبع).
۲-۲-۲-۱۴ مسکن
مسکن از جمله متغیر هایی نیست که روانشناسان معمولاً بررسی میکنند، اما تأثیر مسکن در شادی توجه محققین را به خود جلب کردهاست. مسکن یکی از ابعادی است که غالباً مورد توجه بوده است (هال، ۱۹۷۶). مسکن به عنوان بخشی از یک زندگی استاندارد مطرح است. چند مطالعه نشان دادهاند که چه جنبه هایی از مسکن موجب خشنودی فرد می شود. در بررسی انگلیسی هال، آنهایی که دوش حمام ثابت نداشته اند، از حمام خود خشنودی زیادی نداشته اند. اما این مسأله تأثیر خیلی اندکی روی خشنودی کلی از مسکن داشته است و حتی تأثیر خیلی کمتری روی خشنودی از زندگی داشته است. کمپبل و همکاران (۱۹۷۶) در امریکا نشان دادند که خشنودی از مسکن، به متغیر هایی از قبیل تعداد اتاق برای هر نفر، اندازه اتاق ها و وسایل گرمکن بستگی دارد.
خشنودی از مسکن، در خشنودی کلی مؤثر است و همبستگی آن ها ۳۰% است (اندریوز و ویتی، ۱۹۷۶)، که نسبت به سایر متغیر هایی که مورد بحث قرار خواهد گرفت تأثیر کمتری دارد (همان منبع).
۲-۲-۲-۱۵ آموزش مهارتهای اجتماعی