منبع: ( آنهیر،۲۰۰۵:۲۱۲)
۲-۲-۳-۱-۲ درآمد حق عضویت
یکی از راه های درآمدزایی برای برخی مؤسسات اجتماعی، «دریافت حق عضویت» است. بسیاری از مؤسسات اجتماعی از طریق حق عضویت درآمدزایی میکنند، اگر چه درآمد حق عضویت به جز در خیریه های دولتی، رایج ترین روش به شمار میآید. معروف ترین خیریه هایی که درآمد خود را از اعضا کسب میکنند، انجمن های حرفه ای و بازرگانی هستند که عموما با صنعت و یا مشاغل ویژه ای ارتباط دارند. دو گونه از مؤسسات این کار را میکنند: یکی سازمانهای خدمت به اعضا هستند که منافعی را در ابتدا برای اعضای خود فراهم میکنند. دومین نوع عضویت سازمان، خدمت به عموم و اعضاء است که هم به اعضاء و هم به عموم مردم در طیفی گسترده، خدماتی ارائه میدهد. با رشد بالای عضویت در انجمن های حرفه ای و گرایش جوانان به این سازمان ها، آن ها به وضوح به ارزش مطالعه شده در مورد کارآفرینان اجتماعی اشاره دارند. خدماتی که موفق ترین انجمن ها به صورت حرفه ای برای افراد فراهم میکنند، ممکن است برای انواع مختلف مؤسسات اجتماعی مؤثر باشد که در بررسی درآمد مبتنی بر پرداخت اعضاء مورد ملاحظه قرار گیرد. این خدمات عبارتند از:
-
- منافع. اعضای انجمن اغلب به برنامه های بهداشت، برنامه های خدمات بازنشتگی و کمک به افراد بیکار شده دسترسی دارند.
-
- مزایای مسیر شغلی. انجمن ها شبکه های حرفه ای ارتقاء مسیر شغلی را فراهم میکنند.
-
- جامعه. اعضای یک حرفه خاص به دنبال جوامعی هستند که انجمن های مربوطه بتوانند تجربیات خود را به فرد تازه کار منتقل کنند.
- فرصت های برای خدمت. اعضای جوان تر انجمن اغلب در پی فرصت های خدمت هم به انجمن ها و هم خیریه های مربوط به آن هستند. انجمن ها اغلب واسطه هستند و این فرصت ها فراهم میکنند(آستیبن و دیورکس،۲۰۰۶[۲۸](.
۲-۲-۳-۱-۳ مدیریت کارآمد
با کنار گذاشتن این موضوع که مدیران به عنوان افرادی که تنها به فکر منافع شخصی خود هستند، برخی اتفاق نظرها وجود دارد که حداقل بخشی از انگیزه ها یا ویژگی شخصیتی آن ها به شکلی از نوع دوستی سرچشمه میگیرد: مردم را در بخش اجتماعی که مدیران به دنبال سود کمتر یا به دنبال ایده آل های خود در عمل هستند، جلب میکند(آکرمن،۱۹۸۷)[۲۹]. از این رو می توان انتظار داشت که مدیران در سازمان های اجتماعی سود کمتری نسبت به همتایان خود در سازمان های انتفاعی به دست می آورند، به تمایل خود به دنبال سود کمتر نسبت به سازمان های انتفاعی هستند، به عنوان مثال دستمزد کمتر برای کاری که در سازمان ها انجام میدهند(یانگ،۱۹۸۷)[۳۰]. هاندی و گاتز (۲۵۲-۱۹۹۸) در یک مدل رسمی تفاوت دستمزد را بین اشخاص خیر و اشخاص غیرخیر در شغل مدیریتی در سازمان های کارآفرینی اجتماعی را مشاهده کردند. اگرچه نوع دوستی قبل از عقد قرارداد مشاهده نمی شود. بدون پیچیدگی های عدالتی مدل خود را این چنین شرح میدهد، پیشنهاد دستمزد پایین تر از دستمزد احتیاطی برای متقاضیان غیر خیر یک مکانیسم خود انتخابی که درآن افراد غیر خیر صدق نمی کند: “دستمزد پایین تر مدیران را جذب خواهد کرد در حالی که به علت اجتماعی بودن تعهد بیشتری را در پی خواهد داشت.
اهمیت برنامه ریزی استراتژیک برای سازمان های اجتماعی به سختی برآورد می شود. از نظر مفهومی هیچ تفاوتی بین برنامه ریزی استراتژیک برای سازمان های اجتماعی و سازمان های دیگر وجود ندارد. می توان نتیجه انعکاس سازمانی دانست که چگونه به اهداف خود برسد، به هر حال تفاوت در اهداف سازمانی است، و وجود محدودیت های خاص و شرایطی مانند تنوع ذینفعان، منابع مالی و اهمیت تاثیرات غیربازار یا محدودیت های غیر توزیع مشاهده کرد(مدیلتون و گریر،۱۹۹۶)[۳۱].
میلر(۲۰۰۲) میدهد نشان میدهد که تکنیک های جریان اصلی برنامه ریزی استراتژیک را می توان به سازمانهای مذهبی هم اعمال کرد. که به معنای واقعی تولید کالای اعتقادی و یا خدماتی که نمی تواند کیفیت ثابتی در قبل یا در طول مصرف داشته باشند، مگر اینکه دوام زیادی داشته باشند.
یک استراتژی برنامه ریزی برای سازمان های اجتماعی توسط بریسون(۴۸,۱۹۹۱) و همچنین آنهیر(۲۶۱،۲۰۰۵) پیشنهاد کردهاست:
-
- شناسایی اهداف سازمان
-
- تعیین اهداف
-
- تجزیه و تحلیلSWOT
-
- شناسایی مسائل استراتژیک مربوط
-
- انتخاب استراتژی یا استراتژی های مناسب
- پیاده سازی این استراتژی(جگریس،۲۰۰۸)[۳۲]
بدیهی است که هیچ تفاوتی اساسی بین این استراتژی و آن هایی که در کتاب های مدیریت برای سازمان های انتفاعی پیشنهاد شده وجود ندارد. با نگاهی به ۱۷ مقالات تجربی منتشر شده بین ۱۹۷۷ و ۱۹۹۲، میدلتون و گریر (۱۹۹۶) سعی کردند یک تصویر جهانی از یک برنامه ریزی را در سازمانهای خیریه نشان دهند. اولین مشاهده آن ها این است که یک “برنامه رسمی به طور گسترده به کار گرفته نشده است“(مدیلتون و گریر،۱۹۹۶).
چهار عامل اصلی برای یک برنامه ریزی رسمی مورد نیاز است: توسط اهداکنندگان: مشکلات و چالش ها (کاهش عضویت، ترک مدیران سازمان، تغییر گروههای هدف، تغییر اولویت های تامین کنندگان اصلی مالی)، تعهد مدیریت به برنامه ریزی و ابعاد. اندازه، سازمان های بزرگ بیشتر تمایل به داشتن یک سیستم برنامه ریزی رسمی دارند تا سازمان های کوچکتر(مدیلتون و گریر،۱۹۹۶).
کورتنی(۱۱۵-،۲۰۰۲) به پژوهش های شرکت حسابداری[۳۳]در سازمانهای بزرگ خیریه آمریکا اشاره کرد، که ۸۲ در صد گزارشها مربوط به برخی از فرم های برنامه ریزی استراتژیک است. با توجه به این که این تنها مربوط به سازمان های بزرگ مورد بررسی قرار گرفته است، این نتیجه با نتیجه گیری های میدلتون و گریر یکسان است(جگریس،۲۰۰۸).
بررسی های استون و همکاران(۱۹۹۹)، فراتر از توصیف است، با نگاه به ۶۵ مقالات تحقیقی منتشر شده ۱۹۷۷ و ۱۹۹۷، برای ایجاد ارتباط بین فعالیت های مدیریت استراتژیک( تدوین استراتژی، محتوای استراتژی و پیاده سازی) و عملکرد سازمانی است. یکی از دلایل احتمالی مشکل صراحت اندازه گیری عملکرد سازمانی است(استون و همکاران،۱۹۹۹)[۳۴]. در نتیجه، هیچ یک از بررسی مطالعات شامل اقدامات خاصی از عملکرد سازمانی نیست. با وجود تعدادی از نشریات در زمینه برنامه ریزی استراتژیک برای سازمان های اجتماعی، و کار کمی در این موضوع، به نظر میرسد هیچ چهار جوب نظری که در آن رفتار استراتژیک سازمان های اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد وجود ندارد. نظریه های موجود که مدل ها را در سه خوشه گروه بندی کردهاند:
مدل های نوع دوستی(نوهوس،۱۹۷۰)[۳۵] که در آن ابزار سازمانی توسط کمیت خروجی و هم کیفیت خروجی تعیین می شود، در مدل های تعاونی پزشکی(پالی و ردیچ،۱۹۷۳) [۳۶]و مدل های خروج از کیفیت(گلیسر و شلیفر،۲۰۰۱) .[۳۷]رو به رو شدن این مدل ها با شواهد تجربی موجود، آن ها به این نتیجه رسیده اند که مدل همکاری پزشکی مربوط به شواهد تجربی نمی شود مفاهیم استراتژیک این مدل ها نقاط مرکزی خود را مورد توجه قرار نمی دهد. مقایسه این شرایط خاص در رفتار سازمان های انتفاعی و اجتماعی از نظر ماهیت نسبی نسبت به کارهای نظری موجود بسیار پیچیده تر است(جگریس،۲۰۰۸).
۱-انتخاب استراتژی