مطالعات علمی نشان دادهاند که هشیاری نه تنها از افسردگی پیشگیری میکند، بلکه تأثیر مثبتی بر الگوهای مغزی زیربنایی اضطراب، تنیدگی، افسردگی و تحریکپذیری روزمره دارد. هنگامی که این افکار منفی پدیدار میشوند، بهسادگی ناپدید میگردند. مطالعات دیگر نشان دادهاند که افرادی که به طور منظم به تمرین هشیاری میپردازند، حافظه بهتر، خلاقیت بیشتر و زمان واکنش بالاتری دارند. آنچه در تمرین هشیاری اهمیت دارد، خود زندگی است نه مدتزمانی که ما صرف انجام تمرین روی زمین یا صندلی میکنیم نکته مهم یادگیری این است که چگونه لحظهبهلحظه در زندگیمان بیدار و هشیار باشیم و ازاینرو توجه کردن مداوم و لحظهبهلحظه در طی روز، از الزامات تمرین هشیاری است؛ اما خبر خوب این است که میتوانیم بدون افزودن باری به برنامهای شلوغ زندگیمان، تمرین را به لحظات روزمرهمان اضافه کنیم. میتوانیم نام این لحظات را بگذاریم “توقفهای هدفمند ” کاری که میخواهیم انجام دهیم صرفاً توقف نیست، بلکه توجه به هر آن چیزی است که وقتی متوقف میشویم، میتواند موردتوجه واقع شود. برای انجام این کار کافی است هرگاه ذهن درگیر وقایع احتمالی آینده و یا اتفاقات گذشته میشود، جهت آن را به این لحظه تغییر دهیم. این کار بهنوعی تداوم بخشیدن به تمرین رسمی هشیاری است که بر روی زمین و یا صندلی انجام میشود. این “توقفهای هدفمند ” به ما کمک میکنند که از روی تردمیل زندگی پیاده شویم و فضایی را برای دست زدن به انتخابهای هشیارانهتر برای خود به وجود آوریم. همراه با هریک از توقفهای هشیارانه، از دور شدن توجه خودآگاه باشید و هر بار متوجه میشوید آگاهیتان از این لحظه دور شده است، مجدداً آن را به این لحظه بازگردانید (کابات زین، ۲۰۰۳).
شرکتکنندگان در برنامه کاهش تنیدگی بر اساس هشیاری در محیط کار، تغییرات متنوعی را در رفتارهای جسمانی و روانی و نیز نگرشهای خود نشان میدهند که به طور مستقیم با تغییر عملکرد کاری آن ها مرتبط است. این تغییرات شامل افزایش توانایی پاسخدهی هشیارانه به موقعیتها بهجای عکسالعمل نشان دادن صرف نسبت به آن ها، عطف توجه و تمرکز بیشتر به کار و نظارت بر سطوح تنیدگی خود و برداشتن گامهایی مؤثر به منظور توجه به آن است (کابات زین، ۲۰۰۳).
۲-۱۷- ویژگیهای نظری استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی
برنامه تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی دارای مبنای نظری است که از مدلهای رواندرمانی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری متمایز است، این تمایز به دلیل تأکید این برنامه بر روی مدیریت تنیدگی و شرایط پزشکی است که مخالف با درمان اختلالات روانشناختی خاص است. کابات زین و همکاران (۱۹۹۲) به طور خلاصه ویژگیهای متضاد MBSR و CBT را برشمردهاند که موجب چشماندازی مفید برای مشاهده تغییرات تکاملی بعدی میشود. شناخت افکار به عنوان «افکار صرف[۲۱۲] «در مقابل «کژ کاری[۲۱۳]» اولین نقطه تضاد است، تضادی که بهجای تأکید بر محتوا (CBT) بر فرایند شناخت (MBSR) دلالت دارد. دوم، تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی چهارچوبی را برای تمرینات روزانه مستقل از پریشانی هیجانی[۲۱۴] فراهم میکند. دستورات برنامه بر زندگی در مقابل کنار آمدن به عنوان یک برنامه کار برای تغییرات شیوه زندگی تأکید میکند. سوم، ترکیب گروه ناهمگون در تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور قابلملاحظه ای در تضاد با تمرکز رواندرمانی سنتی بر روی اختلالات خاص است. چهارم، مواجهه کنترلشده با محرک پریشان کننده که نقطه اصلی درمان شناختی رفتاری سنتی است، با توجه به یادگیری توجه آشکار به محتوای هشیاری که بدون هیچ گونه تلاشی برای فراخواندن آن ها و یا عبارت دیگر کنترل آن ها به وجود میآید کاهشیافته است. نهایتاًً، تمرکز و ذهن آگاهی به عنوان ابزارهایی برای کاوش در تجربیات درونی هستند که در تضاد با جهتگیری بیرونی و رویکرد مبتنی بر جمع آوری اطلاعات درمان شناختی رفتاری میباشند. جالب توجه است که چگونه تضاد میان این چشماندازها به طور چشمگیری در سالهای اخیر کاهشیافته است، گواه تأثیر ذهن آگاهی و پذیرش در شکلگیری معاصر درمان شناختی رفتاری، با ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی شروع میشود (MBCT). تیزدل و همکاران (۱۹۹۵) در ابتدا پیشنهاد یکی کردن درمان شناختی رفتاری و ذهن آگاهی) در اصل اشاره دارد به آموزش کنترل توجه (را برای کاهش عود افسردگی داد، سپس این پیشنهاد با یک مطالعه حمایتکننده) تیزدل، سگال، ویلیامز، ریجوی، سولسبی، لا[۲۱۵]، ۲۰۰۰؛ به نقل از هربرت و فورمن، ۲۰۱۰) و تکرارهای بعدی دنبال شد (تیزدل، ۲۰۰۴؛ به نقل از هبرت و فورمن، ۲۰۱۰). ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی کاربرد بیرونی مفاهیم و تمرینات ذهن آگاهی است که مبتنی بر آگاهی بدون قضاوت و توجه به زمان حال است. ذهن آگاهی به طور فزایندهای در حال یکی شدن با رواندرمانی شناختی رفتاری فردی برای اضطراب ) ارسیلو[۲۱۶] و رومر[۲۱۷]، ۲۰۰۵؛ به نقل، از هربرت و فورمن، ۲۰۱۰) و دیگر شرایط بالینی است (رومر و ارسیلو، ۲۰۰۸؛ دیدونا[۲۱۸]، ۲۰۰۹). تأکید بر این تحول، تفسیر بارلو از متن ذهن آگاهی و پذیرش هایز، فولت و لینهان است که او میگوید: یکی از مهمترین تحولات درمانی در سالهای اخیر بسط نظری و تجربی ذهن آگاهی و پذیرش (۲۰۰۴) به پروتکلهای مبتنی بر شواهد رفتاری شناختی، بوده است ) بارلو، ۲۰۰۴؛ به نقل از هربرت و فورمن، ۲۰۱۰). هایز (۲۰۰۴) این تحول را با صورتبندی شناختی رفتاری بهمنزله موج سوم در تکامل رواندرمانی میداند. همانطوری که در ابتدا تدوین شد، کابات زین، (۱۹۹۰) تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی مبتنی بر مدلی تبادلی از تنیدگی و کنار آمدن است که با تمرکز آن بر برنامه کاهش تنیدگی همسان است. مطابق این مدل، تنیدگی مزمن ) نداشتن منابع کافی برای فائق آمدن بر شرایط چالشانگیز) موجب رهاسازی جریانی از واکنشهای فیزیولوژیکی و روانی در طول زمان میشود. اگر این واکنشها بررسی نشود و یا مدیریت نشود میتواند سرانجام منجر به بینظمی در پارامترهای زیستی) از قبیل خواب، فشار خون و فعالسازی خودکار) کنار آمدن ناهنجار) کار زیاد، سوء مصرف مواد) و فروپاشی احتمالی به شکل خستگی، افسردگی و بیماریهای بدنی) اورلی و لیتینگ،۲۰۰۲؛ به نقل از هربرت و فورمن؛ ۲۰۱۰)شود.
“