۲-۲-۶ مدیریت سود خوب در برابر مدیریت سود بد
درمدیریت سود ”بد“ که در اصل، همان مدیریت سود نامناسب است، تلاش می شود عملکرد عملیاتی واقعی شرکت با بهره گرفتن از ایجاد ثبتهای حسابداری مصنوعی یا تغییر برآوردها از میزان معقول، مخفی بماند. برای مثال، هیئت اجرائی یک شرکت ممکن است تأثیراتی که حاشیه سود کم را با ثبت درآمدهای دوره بعد در این دوره یا کاهش هزینه های مطالبات سوخت شده، افزایش دهند. پنهان کردن روند عملیات واقعی بااستفاده از تهاترهای حسابداری مصنوعی و افشا نشده از مصادیق مدیریت سود بد میباشد. که اغلب نیز امری غیر قانونی میباشد. به این دلیل وجود ذخایر مخفی، شناخت نادرست درآمد، قضاوتهای محافظه کارانه، بیش از حد یا کمتر از حد میباشد. در بدترین حالت، این ها به تقلب منجر می شود.
در مقابل، مدیریت سود ”خوب“ نیز وجود دارد. یک فعالیت عاقلانه و مناسب که بخشی از فرایند مدیریت مالی و اعاده ارزش سهامداران میباشد، از موارد مدیریت خوب سود به شما رمی رود. مدیریت سود خوب از فرایند روزمره اداره یک شرکت با مدیریت عالی، محسوب می شود، که درطی آن مدیریت، بودجه معقول تعیین می کند، نتیجه ها و شرایط بازار را بررسی میکند، در برابر تمامی تهدیدات و فرصتهای غیرمنتظره واکنش مثبت نشان میدهد و تعهدات را در بیشتر یا تمامی موارد به انجام می رساند. یک شرکت نیاز به بودجه ریزی، داشتن هدف، سازماندهی عملیات داخلی و ایجاد انگیزه در کارکنان شد در کنار ایجاد یک سیستم بازخورد، جهت آگاهی سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه های با ثبات وقابل پیشبینی و رسیدن به روند مثبت سود با بهره گرفتن از محرکهای طرح ریزی وعملیاتی خوب ، نه غیرقانونی است ونه غیراخلاقی. نشانهای از مهارتها و پیشرفت است که بازار در پی آن است و به آن پاداش میدهد.
گاهی اوقات به این مدیریت سود ”خوب“، مدیریت سود ”عملیاتی“ گفته می شود (دجورج[۱۵]۱ ، ۱۹۹۹) که در آن مدیریت اقداماتی را در جهت تلاش برای ایجاد عملکرد مالی با ثبات (بااستفاده ازتصمیمات قابل قبول وداوطلبانه)انجام میدهد. برای مثال، مدیریت ممکن است فعالیت روزانه کارخانه را چند ساعت زودتر تعطیل کند و به کارگران بعد از ظهر مرخصی دهد. این تصمیم به خاطر آن است که آنان به اهداف تولید به خوبی برسند یا به خاطر آن است که سطح موجودی تولید شده به اندازه کافی بالا میباشد و نیازی به موجودی بیشتر نیست. یا این که به عکس کارگران را به دلیل نرسیدن به اهداف تولید، تنبیه نماید. تمامی این موارد اتفاق می افتد، تجارت چیزی جزتلاش در رسیدن به اهداف و رسیدن به رشد باثبات وقابل اتکا، درکنار عکس العمل در مقابل رقبا وتوسعه بازار نیست.
یک مدیریت سود خوب، ممکن است تصمیم گیری کند که به اختیار در دوره های که درآمد عملیاتی پایین است، تعدادی از داراییها به فروش رود شاید شرکت در حال بستن یک قرارداد خوب باشد که در دوره بعد درآمدزایی دارد و نشان دادن این سود در جهت لطمه وارد نکردن به اعتبار شرکت، موردنیاز باشد. درصورت بیان مناسب، روند ایجاد شده، گمراه نخواهد بود برخی افراد باور دارند که چنین عملی، تصمیم گیری را خدشه دار می کند وکیفیت سود را کاهش میدهد ولی تصمیم گیری بر این پایه استوار است که آیا نتیجه های به دست آمده قابل اتکاء است و آیا مبادله هابه گونه ای مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو می توان نتیجه گرفت که مدیریت سود، بد نیست. در حقیقت مقوله ای مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شرکت توسط تمامی صاحبان سود بازار سرمایه میباشد.
۲-۲-۷ نظریه ها و رویکرد ها
۲-۲-۷-۱ گزارشگری مالی
طبق تئوری حسابداری(هندریکسن و ون بردا[۱۶]۱ ۱۹۹۲)هدف اصلی گزارشگری سود، فراهم آوردن اطلاعات سودمند برای اشخاصی است که بیشترین علاقه را به گزارش های مالی دارند. اما برای درک بهتر گزارشگری سود، تبین هدف های مشخص تر ضرورت دارد. یکی از هدف های اساسی که با اهمیت ترین هدف از دیدگاه تمامی استفاده کنندگان گزارش های مالی محسوب می شود، ایجاد تمایز میان سرمایه و سود(منابع و جریان ها)به عنوان بخشی از فرایند توصیفی حسابداری است. هدف های مشخص گزارشگری سود شامل موارد زیر است:
الف- استفاده از سود به عنوان معیاری برای اندازه گیری کارایی مدیریت.
ب- استفاده از مبالغ تاریخی سود برای پیشبینی آینده واحد اقتصادی وتوزیع آتی سود سهام.
ج- استفاده از سود به عنوان معیاری برای اندازه گیری دستاوردها و همچنین نشانه ای از تصمیمات آتی مدیریت.
۲-۲-۷-۲ کیفیت سود
کیفیت سود یک مفهوم چند بعدی است وتعریفی که همگان نسبت به آن اجماع و اتفاق نظر داشته باشند، در خصوص کیفیت سود وجود ندارد. شیپر و وینسنت[۱۷]۱ (۲۰۰۳) کیفیت سود را میزان توانایی سود در بیان صادقانه سود اقتصادی مورد نظر هیکس تعریف کردهاند. از آنجا که سوداقتصادی مورد نظر هیکس ذهنی است، آن ها سه سازه کیفیت سود را مورد توجه قرار دادند: پایداری، توان پیشبینی کنندگی آن ها و نوسان های سری زمانی سود به عنوان معیار سنجش کیفیت سود.
ادبیات تجربی معیارهای خاصی را برای تعیین و ارزیابی کیفیت سود ارائه داده است. در تحقیقات اخیر، عمدتاًً ویژگیهای سود به شرح زیر به عنوان شاخص کیفیت سود مورد استفاده واقع شده اند(بولو[۱۸]۲۱۳۸۶):
۲-۲-۷-۲-۱ کیفیت اقلام تعهدی
رویکردهای مختلف به منظور ارزیابی کیفیت سود بر این فرض استوارند که هر چه سود از قابلیت نقدشوندگی بالا برخوردار باشد، مطلوب تر است.
۲-۲-۷-۲-۲ پایداری
این ویژگی میزان ثبات و دوام سود را نشان میدهد. سود پایدار به دلیل استمرار آن مطلوب است. تحلیل گران معمولا بر سود های با دوام و مستمر تأکید می ورزند.
۲-۲-۷-۲-۳ پیشبینی پذیری
این ویژگی توان سود در پیشبینی سود های آینده را نشان میدهد. پیشبینی پذیری یکی از اجزای ویژگی کیفی مربوط بودن است و از دیدگاه تدوین کنندگان استاندارد های حسابداری حائز اهمیت است. پیشبینی پذیری از دیدگاه تحلیل گران نیز حائز اهمیت است و یکی از اجزای اصلی ارزش گذاری محسوب می شود.
۲-۲-۷-۲-۴ هموار بودن
این عقیده که هموار بودن یکی از ویژگی های مطلوب سود است، از این نگرش مشتق شده است که مدیران اطلاعات محرمانه خود را در مورد سود های آتی برای هموار کردن نوسان های موقتی و گذرا به کار می گیرند و بنابرین به یک سود متوسط گزارش شده که مفید نیز هست، دست مییابند.
۲-۲-۷-۳ ارتباط کیفیت سود و مدیریت سود
با فرض اینکه مدیریت، فرصت طلبانه به منافع شخصی خودش می اندیشد، مدیران ممکن است سود حسابداری را دستکاری کنند تا بیشترین منافع را به دست آورند. انگیزه اصلی آن ها افزایش پاداش فعلی خود از طریق افزایش سود حسابداری است.