بنابر این مربی باید خود متصف به صفاتی از جمله موارد ذیل باشد تا بتواند مربی موفقی قلمداد شود:
خیر خواهی و دلسوزی نسبت به مسئله تعلیم و تربیت.
سعه صدر و آرامش روحی.
پاکدامنی و پارسایی و تقوای الهی.
استقامت و پایداری در برابر مشکلات و مصائب.
حلم و خویشتن داری، تسلط بر نفس و قدرت جلوگیری از بروز خشم و عصبانیّت سریع و ناگهانی.
روحیه عفو، گذشت و عذر پذیری از متربیان خطاکار پشیمان و پوزش خواه.
بلند نظری و کوچک شمردن هر آنچه غیرالهی است.
خردمندی، بردباری و برخورداری از عقل و اندیشه نیرومند.
رحم و عطوفت نسبت به دانش پژوهان.
۵-۱۰- تسلط بر موضوعات درسی:
معلم برای موفقیت خود باید از نظر علمی نسبت به موادی که تدریس میکند احاطه کامل داشته باشد. شاگردان در محیط تحصیلی در برابر مقام علمی معلم خاضع هستند و از این جهت، برای او احترام خاصی قائلند. آگاهی های وسیع یک معلم و اطلاعات عمیق او، نیرو مند ترین عاملی است که دقت و نظم در تفکر را در شاگردانش بارور میسازد. در مقابل، مربیای که فاقد احاطه علمی است شاگردانش را در معرض اشتباهات و لغزشهای علمی قرار میدهد و نیز اعتماد شاگردان را از خود سلب می کند. چنین معلمی، قادر بر ادای وظیفه تعلیم نخواهد بود. به عبارت دیگر، معلمی که مایه علمی و فرهنگی او در خور مقام تعلیم نباشد میوه تلخی است که ذهن دانش پژوهان را آزرده و بجای آنکه علم را غذای گوارایی جلوه دهد، آن را در کام شاگردان تلخ میگرداند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بنابر این، یک مربی و معلم باید بسیار بیشتر از آنچه را می خواهد تدریس کند، بداند و نیز باید در موضوع تدریس، آخرین اطلاعات و تحقیقات را بررسی نماید.
۵-۱۱- داشتن معلومات عمومی:
مربی باید همواره در صدد افزودن بر معلومات و معارف خویش باشد. مربی که به معلومات و معارف ذخیره شده در ذهن خویش اکتفا میکند و بر حجم معارف خویش نمی افزاید بتدریج چنان انحطاط مییابد که در سطح متربیان خود قرار میگیرد و گاه با طرح سوال از سوی یک دانش آموز با هوش و آگاه، درمانده میگردد.
مهمترین مایه های علمی یک معلم، اطلاعات دینی اوست. چون دین قوی ترین عامل صیانت جامعه از هر گونه انحطاط و پستی است و جامعه فاقد دین نمی تواند مدت زیادی به حیات خود ادامه دهد. یک معلم برای اینکه بتواند در انجام وظیفه تعلیم و تربیت موفق باشد باید روز به روز نسبت به موازین دینی بیشتر آگاهی یابد تا ضمن تعلیم علم به شاگردان، آنان را با روح دین آشنا سازد. مثلاً دانش آموزی که به سن بلوغ رسیده نمی داند که چگونه به احکام دین خود پی ببرد. در اینجا وظیفه خطیر معلم است که در ضمن تدریس علوم روز، بعضی از احکام مذهبی و دینی جوانان را نیز متذکر شود. همچنین شاگردانی که در بحران بلوغ و غرور جوانی خجالت می کشند که سوالهای شرعیشان را از پدر و مادر خود بپرسند پناه خود را فقط معلم میدانند.
دلیل دیگر بر لزوم اینکه مربی باید در تمامی مسائل اطلاعات عمومی داشته باشد این است که وی باید بین مدرسه و یا دانشگاه با جامعه پلی بسازد، چراکه برای جوانان بسیار مشکل است که بفهمند رابطه میان علمی را که می آموزند با نقش خود در آینده اجتماع بفهمند و این کار در پرتو راهنماییهای مربیان حاصل می شود وگرنه آنان هرگز رغبتی به آموختن نخواهند داشت. پس باید مسائل مختلف زندگی و بستگی شدید دنیای خارج از مدرسه با محیط تدریس برای آنها واضح گردد.
۵-۱۲- روحیه مطالعه و تحقیق:
متولیان امر تربیت در جامعه، گذشته از اینکه باید آگاهی های لازم را در باره مسائل تربیتی و روان شناختی متربیان داشته باشند، لازم است با گذشت زمان و پیشرفت علوم و فنون به آگاهی ها و اطلاعات خویش افزوده و با روش ها و فنون جدید تربیتی آشنا شوند، تا در تادیب و پرورش نونهالان از زمان خود عقب تر نمانند، چراکه در عصر ما که بیش از زمان های گذشته رشته های مختلف علوم پیشرفت نموده و ارتباطات افراد جامعه راحت تر و سریع تر گشته است، دیگر به شیوه های گذشته و ساده دیروزی نمی توان قناعت کرده و به تعلیم و تربیت پرداخت.
مقام معظم رهبری می فرماید:
“مربی و استاد برای دانشجو باید وقت بگذارد؛ استاد در اتاقش بنشیند تا دانشجو بیاید از او بپرسد و حرف بزند؛ نه اینکه بیاید مثل معلم دبستان یا دبیرستان، در کلاس یک درسی بدهد و بعد هم گچ را بیندازد و خدا حافظ! اینکه فایده ای ندارد. باید برای دانشجو وقت بگذارد و وقت مطالعه داشته باشد؛ بنشیند مطالعه کند. واقعاً استادی که مطالعه نکند، درسش پوچ در میآید." (مقام معظم رهبری ۲۳/۵/۱۳۸۵ص۴۸۸)
مربی هیچ گاه نباید از مطالعه و اندیشه دست بکشد و همواره باید در حال مطالعه و تحقیق باشد، چراکه انحطاط هر انسان هنگامی آغاز میشود که خود را از علم آموزی بی نیاز بداند و گمان برد همه چیز را میداند.
یک مربی برتر هر روز باید کتاب ها، فیلمها، مطبوعات و حوادث را در حد توان خود مرور کرده و روش های بدیع و راهکارهای صحیح و مفید را بیاموزد. همچنین خطرات و هجوم هایی را که به نسل جدید روی میآورد بشناسد و برای مقابله با آنها نیک بیندیشد تا در مسائل تربیتی از قافله دانش زمان خویش عقب نماند.
بنابر این فرهنگ و اطلاعات عمومی معلم، متضمن درک و فهم مبادی علمی و موضوعات فنی است تا وی بتواند در حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و مملکتی که در آن زندگی میکند سهیم باشد، زیرا معلم یکی از افراد مسئول مملکت است و باید برای خود، رفتار و عملی را انتخاب کند که نفع آن به اجتماع برسد.
۵-۱۳- نظم و انضباط:
نظم پذیری و قانون گرایی از اساسی ترین مبانی زندگی اجتماعی است به طوری که میتوان گفت اصولاً زندگانی اجتماعی بدون رعایت انضباط اجتماعی و قوانین و مقررات قابل دوام نخواهد بود، بلکه معیار مدنیّت و تمّدن هر جامعه بشری رابطه مستقیمی با میزان رعایت نظم و حاکمیت قوانین و قانون گرایی مردم در آن جامعه دارد. دین مقدس اسلام نیز که خود دین قانون است بر رعایت نظم در زندگانی فردی و اجتماعی تاکید کرده است.
همواره کسانی به سر منزل مقصود می رسند که در زندگی نظم و انضباط خاص خود را داشته باشند. مربی نیز در تربیت متربیان وقتی به موفقیت لازم میرسد که سر لوحه تمامی کارهایش نظم و انضباط بوده باشد. وقتی به زندگی بزرگان دین مینگریم شاهد نظم در زندگی روزمره شان میباشیم و می بینیم که موفقیت شان در سایه نظم و انضباط دقیق بوده است.آنان یک قسمت از وقت خود را مخصوص دعا و نماز و مناجات با خدا، یک قسمت را مخصوص امور شخصی و یک قسمت را مخصوص رسیدگی به خانواده و امور اجتماعی قرار داده اند.
در دنیای کنونی نیز کسانی میتوانند به جایی برسند و در کارهایشان موفق باشند که دارای نظم و انضباط در زندگی باشند. مربی وقتی در کار و تدریس، در ارائه مطالب و در تحقیقات، در تقدیم و تاخیر در چینش مطالب آموزشی، در رفت و آمدنش در کلاس درس و خلاصه در تمامی امورش منظم شد، فکرش نیز منظم میشود و این از عوامل قطعی در موفقیت اوست.
نظم در سیره معصومین ۸ نیز از جایگاه رفیعی بر خوردار بوده است به طوری که مولای متقیان حضرت علی ۸ در واپسین لحضات عمر مبارک خویش، فرزندانش را به رعایت نظم و تقوا وصیّت میکند و میفرماید: اُوصیکُما وَ جَمیعَ وَلَدی وَ اَهلی وَمَن بَلَغَهُ کِتابی بِتَقوی اللّه وَ نَظمِ اَمرِکُم (نهج البلاغه، نامه ۴۷)
شما و همه فرزندانم و خویشاوندانم و نیز کسانی را که در آینده این نامه به دست آنان میرسد به تقوای الهی و نظم در امورتان سفارش میکنم.
امام، در این سخن، همه مردم جهان را مورد خطاب قرار میدهد. آن حضرت تقوا و نظم را در کنار یکدیگر آورده است؛ یعنی همانگونه که باید حقوق الهی را مراعات نمود، باید نوبت ها و اولویت ها را نیز مراعات کرد.
امام خمینی ۶ نیز که پرورش یافته مکتب اهل بیت b بود از سنین جوانی همگام با پرورش ابعاد مختلف کمالات روحی و اخلاقی، از نظم برای استفاده بیشتر از اوقات عمر خویش استفاده میکرد به گونهای که با تهیه و تنظیم یک جدول شبانه روزی تمام کارهای خود را بر اساس آن انجام میداد و تا آخرین روزهای زندگانی خود به آن برنامه پایبند بود. آثار نظم در زندگانی امام خمینی ۶ چنان بود که بعضی از شاگردان ایشان برکات عمر شریف امام را مرهون نظم دقیق ایشان دانستهاند.
امام خمینی ۶ نظم را نه تنها شیوه ای برای تنظیم امور زندگی فردی و اجتماعی خویش برگزید، بلکه اطرافیان و شاگردانش را نیز برای استفاده بیشتر و بهتر از اوقات، پیوسته به رعایت آن سفارش میکرد.
( سعادتمند، ۱۳۸۹، ص ۱۲ ) امام ۶ همواره سر ساعت مقرر، برای تدریس در محل درس حاضر میشد و از اینکه بیشتر اوقات شاگردها نامرتب و دیر و زود به درس میآمدند و از اینکه در امور زندگی بی نظم باشند رنج میبرد.
۵-۱۴- شجاعت:
مربی مسلمان باید بکوشد خود را به پروردگار عالم متصل نماید، بر اساس رضایت او قدم بر دارد و جز از او از کسی نترسد. در این صورت است که نقش نصرت خدا در پیشرفت و موفقیّت های خود را حس خواهد کرد. در آیات الهی به مسئله شجاعت در دعوت که از جمله اساس کار هر مربی است اشاره شده است.
اگر ترس و زبونی مایه ذّلت و خواری است، بدون تردید شجاعت و نترسی عامل رشد و پیشرفت است و از همین رو شیطان پیروان خود را با بهره گرفتن از عامل ترس به بیراهه میکشاند. ( آل عمران-۱۷۵)
اگر موسی بن عمران در برابر فرعون و فرعونیان پیروز شد و با منطق عالی جلو زورگویی او را گرفت از روح بلند و شجاعت آن پیامبر عظیم الشان ریشه گرفته است. (شعراء- ۲۹و۳۰)
هنگامی که تبلیغ برای خدا شد، مبلّغ از کسی جز خدا نمی ترسد، پروردگار عالم همیشه و همه جا در کنار او خواهد بود و نصرتش را نثار وی خواهد کرد، چنانچه موسی سرانجام بر فرعون و سپاهش پیروز شد و خداوند آنان را در دریا غرق ساخت. (قصص- ۴۰)
و باز میفرماید:
الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا (احزاب،۳۹) کسانی که پیامهای الهی را تبلیغ مینمایند و از کسی جز خدا نمیهراسند، خداوند خودش به تنهایی کفایت میکند.
امام خمینی ۶ به عنوان یک استاد و مربی برای جهانیان از شجاعت وصف ناپذیری بهره مند بود و به همین جهت همّتی بلند داشت و با همین خصلت بزرگ در برابر همه ناملایمات با قامتی به استواری کوه ایستاد. شجاعت امام، بزرگان را نیز به حیرت واداشته بود.
حضرت آیت الله العظمی اراکی در باره امام میگوید:
«این همه عمروبن عبدودها در دنیا نعره میزنند و فریاد میکنند ولی [امام] ابداً ترسی ندارد. این شجاعتی است که خداوند به او داده است. »(بهرامی قدرت الله،۱۳۸۹،ص۵۲)
مقام معظم رهبری نیز در باره شجاعت امام۶ فرمود: او بت ها را شکست و باورهای شرک آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن، افسانه نیست، او به ملت ها نیز فهماند که قوی شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه سلطه گران انداختن ممکن است. (همان،ص۵۲)
امام امت مانند جدش،ابراهیم ۸ با توکل به خداوند از همان ابتدا در برابر طاغوت زمان ایستاد و هیبت او را شکست. شجاعت او نه تنها دوستان را شیفته خود کرد، بلکه دشمنان را نیز به ستایش آورد.