هوش هیجانی اجتماعی نقطه تلاقی توانمندی ها، مهارت ها و تسهیل کننده های هیجانی اجتماعی فرد است که با یکدیگر ارتباط متقابل دارند. این مجموعه مشخص میکند، که ما تا چه اندازه در درک و ابراز خود، درک دیگران، برقراری ارتباط با آن ها و مقابله با نیازها و مشکلات زندگی روزمره به شیوه ای اثربخش عمل میکنیم (بار-آن، ۲۰۰۶). از منظر هوش هیجانی- اجتماعی، هیجان ها، مهارت ها و توانمندی های اجتماعی و فردی پدیدههای مهم زندگی انسان هستند؛ که دربرگیرنده اطلاعات ارزشمندی درباره چگونگی حل مسائل روزمره میباشند. بدین ترتیب، کاربرد هوشمندانه آن ها عامل ضروری در سازگاری جسمانی و روان شناختی است (سالووی[۲]، بدل[۳]، دتویلر[۴] و مایر[۵]، ۱۹۹۹).
به علاوه، مایر و سالوی (۱۹۹۷) در سال ۱۹۹۰ نظریه هوش هیجانی را برای اولین بار مطرح کردند. آن ها مفهوم هوش هیجانی را برای توضیح اهمیت هیجانات توسعه دادند و هوش هیجانی را به عنوان درک هیجان ها، استفاده صحیح از هیجان ها برای تحمل عقاید و دیدگاه ها، فهم هیجان ها و اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها جهت رشد هیجانی و ذهنی تعریف کردند. رشد هوش هیجانی از تولد شروع می شود. اولین همبستگی[۶] هیجانی کودک وقتی که مادر نیازهای او را برطرف میکند، آشکار می شود. کیفیت تعاملات فزاینده کودک با دیگران در محیط زندگی اش، به عنوان مثال والدین، خواهر و برادرها، دوستان و معلمان، ممکن است باعث رشد یا تقلیل رشد هوش هیجانی در او شود (هات می یرز[۷]، ۲۰۰۰؛ شاپیرو[۸]، ۲۰۰۰؛ به نقل از یولوتاس[۹] و امروگلو[۱۰]، ۲۰۰۷).
از زمان مطرح شدن نظریه هوش هیجانی تاکنون تحقیقات بی شماری در این زمینه صورت پذیرفته است. در یک مطالعه در مورد کودکان پیش دبستانی، اسمیت[۱۱] و والدن[۱۲] (۱۹۹۹) نشان دادند که بچه هایی که در معرض نگرش های منفی[۱۳] قرار می گیرند، هیجان های منفی بیشتری نشان میدهند و در کشان از هیجان ها و راهبردهای فائق آمدن[۱۴] ضعیف تر است. استفاده مؤثر کودکان از هیجان ها، آن ها را به کنترل واکنش غریزی در شرایط پر استرس، یادگیری بهتر، ارتباط برقرار کردن در حالات هیجانی، رشد ارتباط سالم با خانواده و دوستان و موفق شدن در مدرسه کار و زندگی قادر میسازد (الیاس[۱۵] و ویس برگ[۱۶]، ۲۰۰۰؛ پیتون[۱۷] و همکاران، ۲۰۰۰). استورگودیو[۱۸] و سالا-روکا[۱۹] (۲۰۱۰) نشان دادند که بین هوش هیجانی و رفتار اخلال گر[۲۰] در دوره ابتدایی رابطه وجود دارد. به علاوه، پژوهش پارکر[۲۱]، تایلور[۲۲] و باگبی[۲۳] (۲۰۰۱) همبستگی معنی داری بین هوش هیجانی و الکسی تایمی نشان داد. شین وونگ[۲۴] و آنگ[۲۵] (۲۰۰۷) بین چهار عامل ناسازگاری (رفتار ضد اجتماعی، مشکلات کنترل خشم، نگرانی هیجانی و مشکلات خود منفی) و مؤلفه های هوش هیجانی همبستگی بالایی یافتند. در مطالعه ای که توسط هانسن[۲۶] و بیانچی[۲۷] (۲۰۰۹)، بر روی بیماران افسرده، انجام گرفت، مشخص شد که بین گروه نرمال و افسرده فقط در حالت بالینی از نظر هوش هیجانی تفاوت معنی دار وجود دارد و بعد از بهبودی تفاوت معنی داری بین دو گروه دیده نشد.
به علاوه، در مطالعه ای دیگر که توسط پتریدس[۲۸]، فردریکسون[۲۹] و فارنهام[۳۰] (۲۰۰۴) انجام گرفت، مشخص شد که، هوش هیجانی همبستگی بین توانایی شناختی و عملکرد تحصیلی را تعدیل میکند. همچنین، دانشآموزان با هوش هیجانی بالا کمتر احتمال داشت که غیبت های غیر مجاز داشته باشند و احتمال کمی وجود داشت که از مدرسه محروم شوند. در پژوهش دیگری که توسط پارکر و همکاران (۲۰۰۴)، با هدف تعیین ارتباط بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی در دوره دبیرستان انجام شد، همبستگی بالایی بین دو متغیر به دست آمد. این نتایج در پژوهش پارکر، سامرفلد[۳۱]، هوگان[۳۲] و ماجسکی[۳۳] (۲۰۰۴) نیز تکرار شد. اما در پژوهش آستین[۳۴]، ایوانز[۳۵]، گلدواتر[۳۶] و پورتر[۳۷] (۲۰۰۵)، که آزمودنی های آن دانشجویان سال اول دوره پزشکی بودند، بین هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی رابطه معنی داری یافت نشد. در زمینه نتیجه بخش بودن آموزش هوش هیجانی نیز پژوهشهای گوناگونی صورت گرفته است، از آن جمله نلیس[۳۸]، کویدباخ[۳۹]، میکولاژزاک[۴۰] و هانسن (۲۰۰۹) در پژوهشی نشان دادند که هوش هیجانی به کمک آموزش قابل افزایش است و این تغییرات در مطالعات پیگیری بعد از شش ماه پایدار بود.
نتایج پژوهش های بالا اهمیت کاربرد هوش هیجانی را در بخش های مختلف زندگی آشکار میکند. از آنجا که کودکان و نوجوانان آینده سازان جامعه هستند و سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی آن ها از اهمیت به سزایی برخوردار است تلاش در جهت بهبود بهداشت روان و عملکرد تحصیلی این قشر از اجتماع بسیار ارزشمند است. از سوی دیگر، یافتن پاسخی که تناقض ها و تردیدهای موجود در این زمینه را کاهش دهد به متولیان آموزش و تربیت کودک در اتخاذ تصمیم های صحیح تر یاری میکند. با نظر به اینکه، اختلالات رفتاری دوران کودکی، علاوه بر آنکه یادگیری، شادکامی و روابط اجتماعی دوران کودکی و محیط خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد، اثرات مخربی بر دوران بزرگسالی داشته و طبق پژوهش های صورت گرفته با اختلالات روانی و رفتاری آن دوران در ارتباط است، توجه به ان از اهمیت به سزایی برخوردار است. با توجه به تاثیر هوش هیجانی بر بهزیستی اجتماعی و روان شناختی افراد و در نظر گرفتن این که در ایران پژوهش آزمایشی انگشت شماری روی این متغیر صورت گرفته است. این پژوهش در صدد است تا تاثیر آموزش هوش هیجانی را بر کاهش اختلالات رفتاری و افزایش هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان کلاس های پنجم و ششم ابتدایی مورد بررسی قرار دهد.
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش