در این حکایت، سعدی افراد حسود را، افرادی که به بندگان خدا بُخل و خساست می ورزند، معرفی کرده است و می گوید نباید برای چنین افرادی طلب بلا و سختی کرد به این خاطر که آن ها خودشان در بدترین بلا قرار دارند.ائمه و اولیای الهی نیزدرباره ی حسود و حسادت، بسیار سخن گفته اند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
امام صادق نیز در این باره می فرماید: «إیّاکُم أنْ یَحْسُدَ بَعضُکُم بَعْضاً ؛ فإنَّ الکُفْرَ أصلُهُ الحَسدُ. از حسادت کردن به یکدیگر بپرهیزید؛ زیرا که کفر ریشه اش حسادت است.» (محمدی ری شهری، ۱۳۸۶: ۲۷۴)
۳-۴- تمثیل در بوستان و گلستان
یکی دیگر از شیوه هایی که سعدی، از آن بهره گرفته است و در لابه لای آن به پند و اندرز مخاطب پرداخته است کاربرد مثل ها می باشد. می توان گفت، که در میان عموم مردم بهترین منبع، برای رساندن مقصود به صورت غیر مستقیم کاربرد مثل ها است. شیخ اجل، از این شیوه بیشترین تأثیر را پذیرفته است و به همین دلیل است که در بین جهانیان جایگاه بسیار ارجمندی را پیدا کرده است. پند و اندرز کردن و نصیحت کردن انسان ها در جامعه ی امروزی چندان آسان نیست و هر کسی حاضر به شنیدن آن نخواهد بود؛ اما شیخ اجل با کمک مثل این راه سخت و مشکل را هموار نموده است، به گونه ای که هر شخصی اگر آثار وی را بخواند هم اندرزهایش را می پذیرد و هم به خواندن دوباره ی آن روی می آورد. در این پایان نامه به بررسی مختصر تمثیل و تقسیم بندی آن و در نهایت نیز به ذکر نمونه هایی از آن در آثار شیخ شیراز پرداخته ایم.
۳-۴-۱- معانی لغوی تمثیل
«مرحوم علامه علی اکبر دهخدا در لغت نامه ی ارزشمند خود برای «تمثیل» این معانی را آورده است: «مثل آوردن، تشبیه کردن چیزی به چیزی و مثل الشی بالشی تمثیلا و تمثالا.» (دهخدا، ۱۳۷۷: ۶۹۷۰)
«مرحوم دکتر معین نیز ذیل کلمه ی«تمثیل»چنین آورده است: «۱- مثال آوردن ۲- تشبیه کردن، مانند کردن ۳- صورت چیزی را مصور کردن ۴- داستان یا حدیثی به عنوان مثـال بیان کردن، داستان آوردن.» (معین، ۱۳۶۴: ۱۱۳۹)
۳-۴-۲- معنای اصطلاحی تمثیل
اما آن چه دارای اهمیت است، تعریف اصطلاحی تمثیل است که ما را به درک مفاهیم آن در حوزه ی ادبیات آشنا می سازد و حاصل کار را هر چه درخور و سازنده تر می سازد. تمثیل از اصطلاحاتی است که در حوزه ی ادبیات، معانی متعددی برای آن بیان کرده اند و نویسندگان بسیار در این مورد سخن گفته اند اما در این پایان نامه مجالی برای سخن گفتن در این مورد نمی بینم و با توضیح اندکی درباره این موضوع بحث را به پایان می بریم.
محمود فتوحی در مقاله ای با عنوان«تمثیل، ماهیت، اقسام، کارکرد» تمثیل و اقسام آن را به خوبی شرح داده است. وی در ابتدای این مقاله می نویسد: «در مباحث ادب فارسی و عربی، اصطلاح تمثیل، حوزه ی معنایی گسترده ای را در بر می گیرد که از تشبیه مرکّب، استعاره ی مرکّب، استدلال، ضرب المثل و اسلوب معادله گرفته تا حکایت اخلاقی، قصه های حیوانات، قصه های رمـزی و نیز معـادل روایت داستانـی(الیگوری)در ادبیات فرنگـی را شامل می شود.» (فتوحی، ۱۳۸۳: ۱۴۲)
نویسنده در ادامه، دیدگاه های دانشمندان علوم بلاغی را که از گذشته تا امروز درباره ی تمثیل سخن گفته اند منحصر بر چهار دیدگاه می داند:
«دیدگاه نخست: تمثیل را مترادف و هم معنی با تشبیه می دانند.
دیدگاه دوم: تمثیل، نوعی تشبیه است که وجه شبه مرکّب از امور متعدد باشد.
دیدگاه سوم: تمثیل را از زمره ی استعاره و مجاز می شمارند و آن را از تشبیه جــدا می کنند.
دیدگاه چهارم: تمثیل، داستانی است که پیامی در خود نهفته دارد و معادل الیگوری در بلاغت فرنگی است.» (فتوحی، ۱۳۸۳: ۱۵۰)
شمیـسا در کتاب بیـان خود تمثیـل را این گـونه تعریف کرده است: «تمثیل (ALLegory)هم حاصل یک ارتباط دو گانه بین مشبه و مشبه به (ممثل) است. در تمثیل هم اصل بر این است که فقط مشبه به ذکر شود و از آن متوجه مشبه شویم؛ اما گاهی ممکن است مشبه هم ذکر شود.(مثل تشبیه تمثیل) مَثَل کسانی که به دنیا چسبیده اند، مثل کسانی است که در رهگذر سیل خانه ساخته اند. در این صورت هم از مشبه و هم از مشبه به، امر کلی تر را استنباط می کنیم؛ کسانی که به امور حقیر و ناپایدار مشغولند و عاقبت را نمی بینند؛ از کار خود بی بهره هستند.» (شمیسا، ۱۳۷۱: ۲۰۵)
۳-۴-۳- هدف از کاربرد تمثیل
«با دقت در کاربرد تمثیل در می یابیم که هدف آن غالباً ایضاح مطلب است، هر نوع مطلبی که باشد خواه ایضاح مطلب غنایی و حماسی، خواه مطلبی تعلیمی، اما از آن جا که در ادب تعلیمی به بیان پند و اندرز و نکات اخلاقی پرداخته می شود، مانند: دعوت به احسان و نیکی، توجه به عشق ورزی، شکر گزاری، تواضع، توکل و … این موارد بیشتر از نوع مباحث عقلیاند تا حسی، پس نیاز به یک تمثیل است تا مطلب عقلی را با مباحث حسی و صریح، به وضوح شرح و بسط دهد.» (وفایی، ۱۳۹۲: ۳۵)
۳-۴-۴- اقسام تمثیل و نمونه های آن در بوستان و گلستان
شیخ اجل، در بیان نصایح خویش از شگردها و روش های بسیاری استفاده کرده است اما کاربرد تمثیل در آثار وی به ویژه در بوستان موج می زند؛ در این مبحث با تقسیم بندی مختصری از تمثیل به بررسی نمونه هایی از آن در آثار سعدی پرداخته ایم.
فتوحی تمثیل را از لحـاظ ساختار آن به چهـار نوع تقسیم می کند: «۱- حکایات حیوانـی ۲-حکایات انسانی ۳- مثالک (اگزمپلوم) ۴- ضرب المثل.» (فتوحی، ۱۳۸۳: ۱۶۳)
۳-۴-۴-۱- حکایات حیوانی (فابل)
«اما معروف ترین قسم تمثیل، تمثیل غیر حیوانی است که فرنگیان به آن فابل می گویند و آن را یکی از انواع ادبی می دانند. در فابل قهرمانان حکایات، جانورانند که ممثل تیپ یا طبقه ای هستند. مثلاً در کلیله و دمنه شیر ممثل شاهان و حاکمان است. در منطق الطیر هدهد ممثل شیخ و رهبر و سیمرغ ممثل خدا… .» (شمیسا، ۱۳۷۵: ۷۹)
الف: کاربرد فابل در بوستان
در کتاب بوستان که آرمان شهر خیالی سعدی است حکایت ها بسیارند و هر کدام به نوعی با بیان مسائل اخلاقی، اجتماعی، مخاطب را پند و اندرز کرده اند. این حکایات دنیای حقیقی جامعه ی بشری را آن گونه که باید باشد به تصویر می کشند نه آن گونه که هست. کاربرد فابل در بیان این حکایات موجب شده است که سعدی به طریق حیوانات و با تصویر کشیدن آن ها این آرمان شهر را برای خواننده دلنشین و پر تأثیر نماید.
با اندکی دقت می توان دریافت در فابل یک اصل اخلاقی مورد شرح قرار می گیرد و در پایان آن اصل اخلاقی در یکی دو جمله کوتاه بیان می شود که جنبه ی ارسال المثل دارد و با این روش نتیجه گیری می شود. مثلاً «سعدی» در حکایت شیر و روباه شل چنین نتیجه میگیرد و به مخاطب به صورت مستقیم اندرز می دهد:
«برو شیر درنه باش ای دغل
مینداز خود را چو روباه شل»
(سعدی، ۱۳۸۹: ۸۸)
در این حکایت شیر مظهر مردمان تلاشگر و بخشنده و روباه مظهر انسـان های راحت طلب است. شیخ اجـل این گونه انـدرز کرده است: «که مبـادا افــراد زیر بار منــت دیگـران بروند، بلکه سعی کنند با بازوی خودشان و با همت و تلاش خودشان در پی کسب روزی باشند. سعدی رفتار کسانی که خود را مانند روباه شَل بیفکنند و منتظر لقمه ی دیگران باشند نمی پسندد و آن ها را مورد خطاب قرار می دهد.»
توجه به درویشان، بخشش، نیکی و آسایش خلق نیز از دیگر نکات اخلاقی است که در این حکایت سفارش شده است.
برای فهم بیشتر و بهتر به اصل این حکایت می پردازیم: