کوباسا، مدی و پوکتی (۱۹۸۲) معتقدند که احتمالا تجارب دوره کودکی و تعامل با والدین و اطرافیان میتواند منجر به یک شخصیت سرسخت شود . (نریمانی و همکاران، ۱۳۹۰).
سرسختی روانشناختی، یک ویژگی شخصیتی است که در رویارویی با حوادث فشارزای زندگی به عنوان منبع مقاومت و سپرمحافظ عمل میکند. سرسختی، ترکیبی از باورها در مورد خود و جهان است که از سه جزء تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است، اما در عین حال مجموعه ای واحد است که از عمل هماهنگ این سه جزء تشکیل یافته است(کوباسا، ۱۹۸۲) سرسختی احساس بنیادی از کنترل است که به فرد سرسخت امکان ترسیم و دسترسی به فهرستی از راهبردها را میدهد. در نهایت سرسختی باعث پرورش دیدی خوش بینانه نسبت به فشار زاها می شود؛ به عبارتی، صفت مبارزه جویی، فرد سرسخت را قادر میسازد تا حتی حوادث ناخوشایند را بر حسب امکانی برای یادگیری به تهدیدی برای ایمنی در نظر بگیرد و تمامی این جنبه ها باعث پیشگیری و یا کوتاه شدن مدت پیامدهای منفی تنش زا می شود و در واقع سرسختی، سپری در مقابل برانگیختگی شدید فیزیولوژیک در اثر حوادث تنش زا است که سلیه و دیگر پژوهشگران، عامل آسیب پذیری در مقابل بیماری ها می دانند. سرسختی روانشناختی به عنوان تعدیل کننده، روابط بین تنش و بیماری روانشناختی و جسمانی عمل میکند . افرادی که از سرسختی روانشناختی قوی برخوردارند، احتمال کمتری دارد که در مقایسه با افراد دارای سرسختی روان شناختی ضعیف در پاسخ به تنش، دچار آسیب جسمانی و یا روانی شوند. هم چنین یافته های تجربی نقش تعدیل کننده سرسختی روانشناختی را در مقایسه با فشارهای جانبی تنش تأیید میکند. دیگر یافته ها بیان میکند که بین دو جنس از نظر سرسختی روانشناختی تفاوت معنی داری نیست(شریفی، عریضی و نامداری، ۱۳۸۴).
منطق انتخاب این ویژگیها ارزیابیهای شناختی خوش بینانه ای است که میتواند به رغم تنش آور بودن آن ها باعث درک معنی دار و طبیعی ویژگیها از سوی فرد شود. با وجود این، تصمیم گیری قاطعانه میتواند به یکپارچگی آنان در تجربه های آینده منجر شود؛ به این ترتیب افراد سرسخت، وقایع تنش آور را به وقایع قابل تحمل تر تبدیل میکنند (کیامرثی و همکاران، ۱۳۷۷).
همان گونه که از این مباحث پیدا است، سرسختی روانشناختی به عنوان ویژگی مهم در ساختار شخصیت افراد میتواند آن ها را برابر فشار های مختلف محیطی محافظت کند. در واقع می توان عنوان کرد که افراد با سطح سرسختی روانشاختی قوی با توجه به صفات مبارزه جویی و ابراز وجود و نیرومندی و استقامت در مقابل حوادث تنش زای محیطی کمتر دچار آسیب های جسمانی و روانی میشوند؛ لذا اهمیت و ضروت سرسختی روانشاختی در این مباحث آشکار می شود (یاسمی نژاد، محمدیان و فعلی، ۱۳۹۰).
مسلش و همکاران (۱۹۷۶)، بوریش (۲۰۰۲)، آلمر (۲۰۰۲)، فیلیان (۱۳۸۱)، بدری گرگری(۱۳۸۴) و زارع (۱۳۸۲) در پژو هش هایی نشان دادند عواملی وجود دارند که میتوانند بر روی رضایت زناشوئی تأثیر بگذارند که این عوامل باید به دقت مورد شناسایی قرار بگیرند. از جمله این عوامل ویژگی شخصیتی تاب آوری و سرسختی است، که به عنوان متغیر دیگر در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد. سرسختی ویژگی شخصیتی است که ممکن است نحوه مقابله با استرس زاها را در افراد تعدیل کند یعنی آن ها را در تحلیل موفقیت آمیز موقعیت استرس زا یاری میکند.
زارع (۱۳۸۲) در پژوهشی با عنوان مقایسه رابطه حمایت اجتماعی و سرسختی با فرسودگی شغلی رانندگان شرکتهای اتوبوسرانی و تاکسیرانی شهر تهران نشان داد که حمایت اجتماعی و سخت رویی هر یک با مؤلفه احساس تحلیل عاطفی ارتباط معکوس و منفی دارند، حمایت اجتماعی و سرسختی هر یک با مسخ شخصیت ارتباط معکوس دارند و با احساس موفقیت فردی ارتباط مستقیم و مثبت دارند . از سوی دیگر بین میزان سرسختی و مسخ شخصیت و احساس موفقیت فردی در دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت. در این پژوهش بالاترین میزان فرسودگی شغلی در مؤلفه احساس تحلیل عاطفی (۵۵ درصد) گزارش شد. جودی و همکاران (۱۹۹۹) در پژوهشی نشان دادند که سطح بالایی از سرسختی اثرات میانجیگرانه بر استرس داشته و با میزان پایین بیماری و افسردگی مرتبط میباشد. کوباسا (۱۹۹۴) در طی مطالعه ای پی برد مدیران مرد با درجه بالایی از سرسختی علی رغم اینکه در سراسر زندگی با وقایع استرس زا مواجه هستند، کمتر دچار بیماری شده و از سلامت بیشتری برخوردارند . یافته ها نشان داد که افراد با سخت رویی پایین بیشتر تحت تأثیر اثرات منفی استرس هستند (نریمانی و عباسی، ۱۳۸۸).
پذیرش خود و دوست داشتن خویش (وایت ، ۲۰۰۱) و تبدیل شدن به انسانی که از نظر جسمی سالم، از نظر فکری بی عیب، از نظر روانی شاد، از نظر اجتماعی متعادل، از جنبه ی سیاسی آگاه، از نظر اقتصادی مولد و از نظر فرهنگی مسوول باشد ، از خصوصیات سلامت روان است و در شمار موضوعاتی قرار دارد که به صورتی مفهومی با سرسختی روان شناختی ارتباط مییابد. کوباسا(۱۹۷۹و۱۹۸۸) سرسختی را ترکیبی از باورها در مورد خویشتن و جهان تعریف میکند که از سه مؤلفه ی تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است. شخصی که از تعهد بالایی برخودار است، اهمیت و معنای اینکه چه کسی است و چه فعالیت ی انجام میدهد را باور دارد. این اشخاص با بسیاری از جنبههای زندگی شان همچو ن شغل، خانواده و روابط بین فردی، کاملا در آمیخته میشوند. افرادی که در مؤلفه ی کنترل، قوی هستند رویدادهای زندگی را قابل پیشبینی و کنترل می دانند و بر این باورند که قادرند با تلاش ، آنچه را که در اطرافشان رخ میدهد، تحت تاثیر قرار دهند. اشخاصی که مبارزه جویی بالایی دارند، موقعیت های منفی یا مثبتی که به سازگاری مجدد نیاز دارد را فرصتی برای یادگیری و رشد بیشتر می دانند، تا تهدیدی برای امنیت و آسایش خویش (کوباسا، ۱۹۹۸؛ مدی، ۱۹۹۰ ).
سرسختی روان شناختی با افسردگی، همبستگی منفی دارد نشان دهنده ی آن است که سرسختی روان شناختی، میتواند پیشبینی کننده ی سلامت روانی باشد. ماتیس و لکسی(۱۹۹۹) نیز به این نتیجه رسیدند که سرسختی، متغیر پیشبینی کننده ی بهتری برای سلامت روانی است تا سلامت جسمی و همچنین همبستگی منفی معنی داری بین سرسختی و تعداد مراجعات به مرکز بهداشت وجود دارد. امریکنر و همکاران (۱۹۹۴) رابطه ی بین سلامت روانی با تعاملات ادارک شده ی خانواده را بررسی نمودند و دریافتند خانواده هایی که از انسجام بیشتر، ارتباط بهتر بین اعضای خانواده و رضایت بیش تر از وضعیت خانواده برخودارند و همچنین خانواده هایی که بر فعالیت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی- اخلاقی، فعالیت های فکری- فرهنگی و نظم و سازماندهی تأکید بیشتری دارند، از میزان سرسختی بالاتری برخودارند. بر این باورند که عوامل تاثیر گذار بر سرسختی دختران، بیشتر از درون خانواده سرچشمه میگیرد در حالی که در مورد پسران، ممکن است عوامل اجتماعی و آموزشگاهی نیز دخیل باشند. برخی از پژوهش ها نیز بین تاب آوری و سرسختی با اضطراب و افسردگی، رابطه ی منفی معنی داری نشان داده و گویای آن است که افراد تاب آور میتوانند بر انواع اثرات ناگوار چیره شوند (شیربیم، سودانی و شفیع آبادی، ۱۳۸۸).