“
منطق انتخاب این ویژگیها ارزیابیهای شناختی خوش بینانه ای است که میتواند به رغم تنش آور بودن آن ها باعث درک معنی دار و طبیعی ویژگیها از سوی فرد شود. با وجود این، تصمیم گیری قاطعانه میتواند به یکپارچگی آنان در تجربه های آینده منجر شود؛ به این ترتیب افراد سرسخت، وقایع تنش آور را به وقایع قابل تحمل تر تبدیل میکنند (کیامرثی و همکاران، ۱۳۷۷).
همان گونه که از این مباحث پیدا است، سرسختی روانشناختی به عنوان ویژگی مهم در ساختار شخصیت افراد میتواند آن ها را برابر فشار های مختلف محیطی محافظت کند. در واقع می توان عنوان کرد که افراد با سطح سرسختی روانشاختی قوی با توجه به صفات مبارزه جویی و ابراز وجود و نیرومندی و استقامت در مقابل حوادث تنش زای محیطی کمتر دچار آسیب های جسمانی و روانی میشوند؛ لذا اهمیت و ضروت سرسختی روانشاختی در این مباحث آشکار می شود (یاسمی نژاد، محمدیان و فعلی، ۱۳۹۰).
مسلش و همکاران (۱۹۷۶)، بوریش (۲۰۰۲)، آلمر (۲۰۰۲)، فیلیان (۱۳۸۱)، بدری گرگری(۱۳۸۴) و زارع (۱۳۸۲) در پژو هش هایی نشان دادند عواملی وجود دارند که میتوانند بر روی رضایت زناشوئی تأثیر بگذارند که این عوامل باید به دقت مورد شناسایی قرار بگیرند. از جمله این عوامل ویژگی شخصیتی تاب آوری و سرسختی است، که به عنوان متغیر دیگر در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد. سرسختی ویژگی شخصیتی است که ممکن است نحوه مقابله با استرس زاها را در افراد تعدیل کند یعنی آن ها را در تحلیل موفقیت آمیز موقعیت استرس زا یاری میکند.
زارع (۱۳۸۲) در پژوهشی با عنوان مقایسه رابطه حمایت اجتماعی و سرسختی با فرسودگی شغلی رانندگان شرکتهای اتوبوسرانی و تاکسیرانی شهر تهران نشان داد که حمایت اجتماعی و سخت رویی هر یک با مؤلفه احساس تحلیل عاطفی ارتباط معکوس و منفی دارند، حمایت اجتماعی و سرسختی هر یک با مسخ شخصیت ارتباط معکوس دارند و با احساس موفقیت فردی ارتباط مستقیم و مثبت دارند . از سوی دیگر بین میزان سرسختی و مسخ شخصیت و احساس موفقیت فردی در دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت. در این پژوهش بالاترین میزان فرسودگی شغلی در مؤلفه احساس تحلیل عاطفی (۵۵ درصد) گزارش شد. جودی و همکاران (۱۹۹۹) در پژوهشی نشان دادند که سطح بالایی از سرسختی اثرات میانجیگرانه بر استرس داشته و با میزان پایین بیماری و افسردگی مرتبط میباشد. کوباسا (۱۹۹۴) در طی مطالعه ای پی برد مدیران مرد با درجه بالایی از سرسختی علی رغم اینکه در سراسر زندگی با وقایع استرس زا مواجه هستند، کمتر دچار بیماری شده و از سلامت بیشتری برخوردارند . یافته ها نشان داد که افراد با سخت رویی پایین بیشتر تحت تأثیر اثرات منفی استرس هستند (نریمانی و عباسی، ۱۳۸۸).
پذیرش خود و دوست داشتن خویش (وایت ، ۲۰۰۱) و تبدیل شدن به انسانی که از نظر جسمی سالم، از نظر فکری بی عیب، از نظر روانی شاد، از نظر اجتماعی متعادل، از جنبه ی سیاسی آگاه، از نظر اقتصادی مولد و از نظر فرهنگی مسوول باشد ، از خصوصیات سلامت روان است و در شمار موضوعاتی قرار دارد که به صورتی مفهومی با سرسختی روان شناختی ارتباط مییابد. کوباسا(۱۹۷۹و۱۹۸۸) سرسختی را ترکیبی از باورها در مورد خویشتن و جهان تعریف میکند که از سه مؤلفه ی تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است. شخصی که از تعهد بالایی برخودار است، اهمیت و معنای اینکه چه کسی است و چه فعالیت ی انجام میدهد را باور دارد. این اشخاص با بسیاری از جنبههای زندگی شان همچو ن شغل، خانواده و روابط بین فردی، کاملا در آمیخته میشوند. افرادی که در مؤلفه ی کنترل، قوی هستند رویدادهای زندگی را قابل پیشبینی و کنترل می دانند و بر این باورند که قادرند با تلاش ، آنچه را که در اطرافشان رخ میدهد، تحت تاثیر قرار دهند. اشخاصی که مبارزه جویی بالایی دارند، موقعیت های منفی یا مثبتی که به سازگاری مجدد نیاز دارد را فرصتی برای یادگیری و رشد بیشتر می دانند، تا تهدیدی برای امنیت و آسایش خویش (کوباسا، ۱۹۹۸؛ مدی، ۱۹۹۰ ).
سرسختی روان شناختی با افسردگی، همبستگی منفی دارد نشان دهنده ی آن است که سرسختی روان شناختی، میتواند پیشبینی کننده ی سلامت روانی باشد. ماتیس و لکسی(۱۹۹۹) نیز به این نتیجه رسیدند که سرسختی، متغیر پیشبینی کننده ی بهتری برای سلامت روانی است تا سلامت جسمی و همچنین همبستگی منفی معنی داری بین سرسختی و تعداد مراجعات به مرکز بهداشت وجود دارد. امریکنر و همکاران (۱۹۹۴) رابطه ی بین سلامت روانی با تعاملات ادارک شده ی خانواده را بررسی نمودند و دریافتند خانواده هایی که از انسجام بیشتر، ارتباط بهتر بین اعضای خانواده و رضایت بیش تر از وضعیت خانواده برخودارند و همچنین خانواده هایی که بر فعالیت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی- اخلاقی، فعالیت های فکری- فرهنگی و نظم و سازماندهی تأکید بیشتری دارند، از میزان سرسختی بالاتری برخودارند. بر این باورند که عوامل تاثیر گذار بر سرسختی دختران، بیشتر از درون خانواده سرچشمه میگیرد در حالی که در مورد پسران، ممکن است عوامل اجتماعی و آموزشگاهی نیز دخیل باشند. برخی از پژوهش ها نیز بین تاب آوری و سرسختی با اضطراب و افسردگی، رابطه ی منفی معنی داری نشان داده و گویای آن است که افراد تاب آور میتوانند بر انواع اثرات ناگوار چیره شوند (شیربیم، سودانی و شفیع آبادی، ۱۳۸۸).
یکی از مؤلفه های روان شناختی سرسختی است. سرسختی یکی از عوامل جدید روان شناختی است که روان شناسان به آن علاقه مند شده و آن را در حوزه های مختلف مورد مطالعه قرار دادهاند .
سرسختی روان شناختی ابتدا مورد توجه کوباسا (۱۹۷۹) قرار گرفت و به عنوان مجموعه ای متشکل از ویژگی های شخصیتی در نظر گرفته شد که در رویارویی با حوادث فشارزای زندگی به عنوان منبعی از مقاومت، همانند سپری محافظ عمل میکند و افراد واجد آن میتوانند به گونه ای کارآمد با مشکلات و فشارهای زندگی مقابله کنند (حقیقی، عطاری، رحیمی و سلیمانی نیا، ۱۳۷۸).
کوباسا (۱۹۸۳)، سرسختی را ترکیبی از باورها درباره خود و جهان تعریف کردهاند که از سه مؤلفه تعهد، مهار و مبارزه جویی تشکیل شده است.
باور به تغییر، دگرگونی و پویایی زندگی و این نگرش که هر رویدادی به معنای تهدیدی برای امنیت و سلامت انسان نیست، انعطا ف پذیری شناختی و بردباری در برابر روی دادهای سخت تنش زا و، موقعیت های مبهم را به دنبال دارد .بررسی ها گویای آن است که سرسختی با سلامت جسمی و روانی رابط ه مثبت دارد و به عنوان یک منبع مقاومت درونی، تأثیرات منفی استرس را کاهش میدهد و از بروز اختلال های جسمی و روانی پیشگیری میکند. (زانگ، ۲۰۱۰) در پژوهشی که در بین دانشجو یان چینی انجام گرفت، نشان داد که سرسختی با پنج عامل بزرگ شخصیت ارتباط دارد، به طوری که سه مؤلفه سرسختی (تعهد، مهار و مبارزه جویی ) با روان رنجورخو یی ارتباط منفی و معنادار و با چهار عامل دیگر شخصیت برونگرایی، گشاده رویی،خوشایندی و وظیفه شناسی ارتباط مثبت و معنادار ی دارند . دلاهیج، گیلارد و دام(۲۰۱۰) گزارش کردند که سرسختی با شیوه های مقابله ای سازگارانه ارتباط مثبت و معنادار و با سبکها ی مقابله ای ناسازگارانه ارتباط منفی و معنادار دارند.
“