مسیح بس که شکایت زنان به ختم رسل نمود، حضرت از حجب سرفکند به زیر (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۱۰۳)
در اشعار او عشق خصوصی با عشق عمومی ترکیب میشود و حجاب مورد انتقاد قرار میگیرد و افکار فمینیستی نمایان است:
تا رخت مقید نقاب است دل چو پیچهات به پیچ و تاب است
مملکت چو نرگست خراب است چاره خرابی انقلاب است
یا درستی اندر انتخاب است (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، صص ۳۵۹- ۳۶۰)
عارف گاهی نگاه مرد سالارانهاش را در اشعارش به تصویر میکشد و به جهت تحقیر مردان آنان را مانند زنان میداند:
زنان را هم از پرده نک رم بود چه مردی بود کز زنی کم بود؟
به روبنده و پیچه و روی زشت نباید به دلخواه چیزی نوشت (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، صص ۲۳۳- ۲۴۸)
او در اشعارش زنان را به صورت عمومی یا خصوصی ستوده است:
افتخار همه آفاقی و منظور منی شمع جمع همه عشاق به هر انجمنی
به سر زلف پریشان تو دلهای پریش همه خو کرده چو عارف به پریشان وطنی (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، صص ۳۰۶- ۳۰۸)
و گاه زن را به عنوان مادر میستاید:
آورد بوی زلف توام باد زنده باد زآشفتگی نمود مرا شاد زنده باد
هرگز نمیرد آن پدری که تو پرورید و آن مادری که چون تو پسر زاد زنده باد (عارف قزوینی، ۱۳۸۱، ص ۷۲)
عارف نیز چون ایرج و عشقی در جهت احیای حقوق بانوان کوشیده است.
۵-۴- نتیجه گیری و مقایسه نظرات سه شاعر در مورد زن
با بررسی اشعار میرزاده عشقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا میتوان فهمید همه در ستودن زن به عنوان معشوق زمینی با هم اشتراک دارند ولی در اشعار میرزاده عشقی رگه های فمینیسم و نوگرایی و تجدد بسیار مشهود است او از حقوق زنان دفاع میکند و دوست دارد که حقوق بانوان احیا شود او با حجاب که به عنوان کفن سیاه از آن یاد میکند و آن را مانع پیشرفت میداند به مبارزه بر میخیزد او عزت و افتخار بانوان ایرانی را در اشعارش ذکر میکند و فلاکت و بدبختی زنان را به بهترین وجه به تصویر میکشد ولی در برخی اشعار نیز نگاه مرد سالارانه و تحقیر آمیز او به بانوان مشهود است در اشعار ایرج میرزا نیز به مسائل زنان، ازدواجهای نامناسب تجدد و نوگرایی توجه شده است و نمونه بارز آن در شعر حجاب و منظومه عارفنامه دیده میشود او نیز مانند عشقی طرفدار احیای حقوق بانوان است و علاوه بر اینها به مشارکت بانوان در فعالیتهای جامعه و مثمر ثمر بودن آنها اشاره دارد در اشعار ایرج مادر بسیار ستایش شده است در اشعار عارف نیز علاوه بر پرداختن به موضوعات ذکر شده در اشعار ایرج و عشقی عشق خصوصی با عشق عمومی ترکیب میشود و زن در شعر او مظهر فریب و بی وفایی نیز هست در مقایسه نظرات آنچه مشهود است آن است که ایرج و عشقی بیشتر از عارف تجدد و نوگرایی را در شعر خود به تصویر کشیدهاند و از آن دفاع کردهاند ولی همه آنها در جهت احیای حقوق بانوان تلاش بسزا انجام دادهاند.
فهرست واژگان:
استخبارات: آگاهی جستن، آگهی خواستن، خبر پرسیدن، ج استخبار
اسلاف: پیشینیان، پدران پیشین
اغوا: از راه بردن، گمراه کردن، بیراه نمودن
امپریالیسم: طرفداری از حکومت امپراتوری، سیاستی که مرام وی بسط نفوذ و قدرت کشور خویش بر کشورهای دیگر است
انزوا: گوشه گرفتن، گوشه گیر شدن، کناره گیری کردن، گوشه گیری، گوشه نشینی
انوثت: زن شدن، ماده بودن، مادگی، زنی
بنات: دختران
بنگه: بانگه، آواز، نعره، کشیدن آوار، بنگاه
پلتیک: سیاست، حقه بازی، نیرنگ
تحاشی: تن زدن، پرهیز کردن، دوری جستن، امتناع کردن
تسامح: مدارا کردن، آسان گرفتن، کوتاهی کردن، فرو گذار کردن، سهل انگاری
تکاهل: سهل انگاری
حلیت: حلال بودن، روا بودن، حلالی، روایی، زیور، آرایش، پیرایه
خامه: قلم
خواتین: ج خاتون، زنان بزرگ، بانوان امرا
ذکورت: مرد بودن
روسپی: زن بدکار، فاحشه
سترگ: بزرگ، عظیم
سلک: رده، صف
عسس: شبگردان، پاسبانان، گزمهها
غریو: بانگ و غوغا، فریاد
للـه: مربی شاهزادگان و کودکان اعیان
مخدرات: ج مخدره، دختر و زن در پرده نشانیده، مستوره، کلامهای بکر
منزجر: متنفر
مهلک: هلاک کننده، کشنده
میتینگ: اجتماع گروه بسیار از مردم برای مذاکره و نطقهای اجتماعی و سیاسی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نسوان: زنان