تعارض در صلاحیت( معاون و مباشر جرم)
جرایم رئیس جمهور، معاونان، وزیران؛ استانداران، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، فرمانداران، قضات اعم از اینکه در ارتباط با وظایف اداری و مشاغل دولتی آن ها باشد یا نباشد باید در تهران رسیدگی نمود.
بحث ظریفی که مطرح می شود این است که منظور از کلیه جرائم در ارتباط با مقامات مذکور، جرائمی است که بالاصاله و بالمباشره توسط آن ها واقع می شود یا شامل هر اقدامی می شود که قابل مجازات باشد ولو اینکه مستقلاً در قانون از آن نامی برده نشده باشد؟ به عنوان مثال فرماندار در محل خدمت خود، اتومبیل شخصی اش را در اختیار یکی از بستگان خود که فاقد گواهینامه است با علم به این موضوع قرار میدهد و شخص بدون گواهینامه در حین رانندگی مرتکب ضرب و جرح می شود و پس از تعقیب اظهار میدارد که اتومبیل متعلق به فرماندار است که در اختیار او قرار داده شده است. پرونده نزد قاضی دادسرا ارسال می شود و قاضی در این پرونده با دو ماده قانونی معارض روبرو می شود.
ماده ۵۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۲۸/۶/۱۳۷۸ مقرر میدارد:
«شرکا و معاونین جرم در دادگاه ها محاکمه میشوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام مجرم اصلی را دارد».
تبصره ماده ۴ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب که در قسمتی مقرر میدارد:
«رسیدگی به کلیه اتهامات……….. استانداران و فرمانداران……… در صلاحیت دادگاه کیفری استان تهران ……. میباشد».
در مثال مورد نظر متهم اصلی شخصی است که بدون گواهینامه رانندگی کردهاست و اتهام فرماندار معاونت در جرم است. چنانچه مرجع رسیدگی محلی بخواهد به ماده ۵۶ قانون دادرسی کیفری عمل نمایند باید فرماندار شهر را به عنوان متهم به آن مراجع احضار نمایند و چنانچه به ماده ۴ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب توجه نمایند قرار عدم صلاحیت به اعتبار صلاحیت و دادسرای تهران صادر نماید .
چنانچه قرار عدم صلاحیت صادر نماید ظاهر امر آن است که از قانون آمره یعنی قانون آیین دادرسی کیفری تخطی کردهاست و چنانچه به ماده ۵۶ عمل نماید در ارتباط با تبصره ۴ چه پاسخی دارد؟ با توجه به اینکه در مورد مقامات صدر الذکر بین ماده ۵۶ و تبصره ماده ۴ تعارض است سؤال این است که در مورد مقامات ، تبصره ماده ۴ نوعی استثناء برای اصل مذکور در ماده ۵۶ است یا اینکه به لحاظ صراحت ماده ۵۶ ، تبصره ماده۴ در مورد مقامات و معاونتی که در ارتکاب جرم نقش اصلی را دارد قابلیت اجرا ندارد .
قبلاً از اداره حقوقی قوه قضاییه در مورد مشابه استعلامی صورت گرفته که به لحاظ اهمیت موضوع متن استعلام و پاسخ آن اداره نقل می شود :
((با توجه به ماده ۱۴ قانون تشکیل دادگاه های کیفری یک و دو ماده ۱۹۸ و قانون آیین دادرسی کیفری چنانچه معاون جرم یا شریک جرم یکی از اشخاص موضوع تبصره یک ماده ۸ لایحه قانونی تشکیل دادگاه های عمومی باشد …)) ارشاد فرمایید. آیا دادگاه با اعتبار مواد استنادی فوق بر تحقیقات مجاز به محاکمه و صدور حکم در مورد شریک یا معاون جرم نیز میباشد یا خیر؟
پاسخ شماره ۲۴۶/۷ – ۵/۲/۷۴ اداره حقوقی :
((تبصره اصلاحی ذیل ماده ۸ لایحه قانونی تشکیل دادگاه های عمومی مصوب ۱۳۵۸ استثنایی بر اصل صلاحیت محلی است و از شمول ماده ۱۴ قانون تشکیل دادگاه های کیفری یک و دو مصوب سال ۶۸ خارج است. [۱۲]۲،[۱۳]۱))
سوال دیگری که درارتباط با پاسخ اداره حقوقی پیش میآید آن است که چون تبصره ماده ۴ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب استثناء بر اصل صلاحیت محلی است آیا باید به قدر متیقن اکتفا نمود و تنها پرونده معاون جرم را حسب مورد به تهران یا دادگاه مرکز استان ذیربط فرستاد یا اینکه به اتهام متهم اصلی یعنی مباشر جرم نیز باید در دادگاهی رسیدگی شود که به اتهام معاون رسیدگی می کند ؟ در ارتباط با این سوال می توان گفت در موارد استثناء باید به همان حد مستثنی شده اکتفا شود و از توسعه آن به سایر موارد پرهیز نمود . بنابرین در خصوص موضوع سؤال ، فقط پرونده معاون جرم باید به دادگاه تهران یا مرکز استان ارسال شود و اتهام مباشر در محل وقوع مورد رسیدگی قرار گیرد . استدلال دیگر این است که این شیوه رسیدگی موجب تعارض در تصمیم گری می شود و ممکن است مباشر جرم در دادگاه شهرستان تبرئه شود ولی همان معاون جرم در دادگاه های تهران یا مرکز استان مجازات شود و چگونه ممکن است متهم اصلی تبرئه شود ولی معاون جرم گناهکار شناخته شود و برای رفع این تعارض باید پرونده متهم اصلی نیز به دادگاه رسیدگی کننده به جرم معاون ارسال گردد . بنظر میرسد صحیح آن است که در مورد مذکور به اتهام شریک جرم یا معاون جرم در دادگاهی رسیدگی شود که اتهام فرماندار نیز در همان دادگاه رسیدگی می شود .
تعارض صلاحیت (دادگاه ویژه روحانیت و دادگاه عمومی):
در مواردی نوع جرم، دادگاه صالح را معین میکند و در مواردی شخصیت متهم ملاک تعیین دادگاه صالح است؛ اما واقعیت آن است که همیشه تشخیص مرجع صالح بر اساس شخصیت اداری متهم یا نوع جرم ارتکابی امرآسانی نیست و مواردی وجود دارد که شرایط شغلی و وضعیت اداری متهم و موقعیت اجتماعی او و در عین حال وقوع جرم ارتکابی نوعی تعارض در صلاحیت مراجع مختلف ایجاد میکند .
به موجب ماده ۵۳۸ قانون آیین دادرسی مدنی دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت تا زمانی که رهبر انقلاب اسلامی لازم می دانند به کار خود مبنی بر رسیدگی به جرایم ارتکابی روحانیون ادامه خواهد داد . آیین نامه دادسرا ها و دادگاه های ویژه روحانیت ابتدا در سال ۶۹ و بعداً با اصلاحاتی در سال ۸۴ به تصویب و تأیید مقام رهبری رسیده است [۱۴]۱٫
بنابرین علاوه بر دادگاه های عمومی و انقلاب، دادگاه های ویژه روحانیت نیز تشکیل شده اند[۱۵]۱٫
ماده ۱۳ آیین نامه مذکور مقرر میدارد:
(( دادسرا و دادگاه های ویژه روحانیت در موارد ذیل، صالح به رسیدگی میباشد:
الف: کلیه جرایم عمومی روحانیون
ب: کلیه اعمال خلاف شئون روحانیون
ج: کلیه اختلافات محلی مخل به امنیت عمومی در صورتی که طرف اختلافات روحانی باشد.
د: کلیه اموری که از سوی مقام رهبری برای رسیدگی مأموریت داده می شود.
به عنوان مثال شخصی مدتی به عنوان مدیر کل در یک استان انجام وظیفه میکند و در این مدت مرکب جرمی می شود که اساسا باید در دادگاه عمومی جزایی مرگز استان رسیدگی شود. پس از مدتی نامبرده به کسوت روحانیت در میآید و بعدا به عنوان وزیر منصوب و مشغول به کار میگردد. جرم ارتکابی پس از تصدی وزارت مطرح و تعارض در صلاحیت بدین صورت محقق میگردد:
الف: از این جهت که در زمان مدیر کلی مرتکب جرم شده است این جرم باید در دادگاه جزایی مرکز استان ذیربط رسیدگی شود.
ب: از این جهت که در زمان طرح شکایت یا تعقیب، مرکب در سمت وزارت انجام وظیفه میکند رسیدگی به اتهام او در صلاحیت دادگاه کیفری استان است.