۲-۱-۳-۴- اختلال استرس پس از سانحه در کودکان و نوجوانان
اختصاص یک تشخیص برای اختلال استرس پس از سانحه در کودکان از زمان اولین ورود این اختلال به DSM-III مطرح و درDSM-IV بر این موضوع تأکید شده است که اختلال مذکور در هر سنی ممکن است تظاهر پیدا کند. بسیاری از بررسیها وجود اختلال استرس پس از سانحه را در کودکان سنین قبل از مدرسه و سنین مدرسه و نوجوانی تأیید کرده اند(اُلیاک، بیرمس، بیوآی، آلِنو[۳۱۷] و همکاران، ۲۰۱۴). مطالعات متعدد بر روی اختلال استرس پس از سانحه باعث شد که در آخرین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی یک زیرگروههای وابسته به سن[۳۱۸] برای این اختلال در نظر گفته شود و در نتیجه در DSM-5 نشانگان اختلال استرس پس از سانحه برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان در شرایطی که سن کودکان بالاتر از شش سال باشد به شیوه یکسانی توصیفشده است. در ویراست اخیر، برای کودکان ششساله و کوچکتر زیرگروه اختلال استرس پس از سانحه برای کودکان پیشدبستانی[۳۱۹] را معرفی کردهاست. علائم و ظهور آنها همانند بزرگسالان است بااینحال کودک ممکن است در بازیهای خود، روابط با همسالان و همشیرهها نشانگان تروما را بروز دهد(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
مواجهه با آسیب روانی یا تروما در میان جوانان مبتلابه اختلالات روانپزشکی شایع است بهطوریکه در میان بیماران بستریشده با دامنه سنی ۱۲ تا ۲۱ ساله ۹۳ درصد تجربه تروما را گزارش کرده اند. میانگین شیوع اختلال استرس پس از سانحه در میان نوجوانان دختر مبتلابه اختلالات روانپزشکی ۴۳ درصد و در پسران تقریباٌ ۲۰درصد گزارششده است(فرون فلکر، کلودنیک، مویزر و تاد[۳۲۰]، ۲۰۱۳). بر اساس یک فرا تحلیل بینالمللی مبتنی بر ۶۵ مطالعه، ۲۰ درصد زنان و ۸ درصد مردان سوءاستفاده جنسی را قبل از ۱۸ سالگی را تجربه کرده اند(روزنر، کنیگ، نیونر، اشمیت[۳۲۱] و همکاران، ۲۰۱۴). همچنین میتوان بر اساس پژوهش(فاس فاوز، پرتِلا-رامیرز و پِرز-گارسیا[۳۲۲]، ۲۰۱۳) اظهار داشت که شیوع اختلال استرس پس از سانحه در کودکان متأثر مکان جغرافیایی زندگی آنهاست. در این پژوهش اشارهشده است که زندگی در مناطق جنگزده شیوع این اختلال را در کودکان افزایش میدهد بهنحویکه در منطقه غرّه فلسطین در یک بررسی بیش از ۴۱ درصد از کودکان نشانگان شدید اختلال استرس پس از سانحه را نشان دادهاند. درنهایت روشن است که کودکانی که در معرض رویدادهای تروماتیک قرار می گیرند خطر ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه قابلتصور است(سالوم، شیرینگا، کوهن و استُرچ[۳۲۳]، ۲۰۱۴). و این خطر ابتلا در کودکان دختر بیشتر از پسران گزارششده است(تیان، وانگ، لی و جیانگ[۳۲۴]، ۲۰۱۴).
۲-۱-۳-۵- اختلال استرس پس از سانحه ثانویه (نیابی)
به نظر میرسد که خانواده اولین کانون تظاهر نشانگان اختلال استرس از سانحه است و زندگی کردن در یک خانواده با عضوی که از این اختلال رنج میبرد، میتواند تأثیرات چشمگیری بر سایر اعضای خانواده، پویاییها و نظام خانواده به عنوان یک کل به همراه داشته باشد. تأثیر استرس آسیبزای تجربهشده توسط یک عضو خانواده بر سایر اعضای نزدیک خانواده به عنوان آسیب ثانویه مفهومسازی شده است. به طور خاص، آسیب ثانویه به عنوان انتقال کابوس شبانه، افکار مزاحم، پسنگریها، و دیگران نشانگان اختلال استرس پس از سانحه که نوعاٌ توسط افراد مبتلا تجربهشده است به افرادی که با آنها رابطه نزدیک دارند، تعریف میشود. به مفهومی گستردهتر، آسیب ثانویه به هر نوع انتقال آشفتگی از فرد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه به افراد نزدیک به آن فرد اشاره دارد(کلاریچ، فرانسیسکوویچ، اُبردالیج، پتریچ[۳۲۵] و همکاران، ۲۰۱۲). بنابرین، اختلال استرس پس از سانحه نیابتی واکنش طبیعی اشاره دارد که به دنبال در معرض تروما قرار گرفتن اشخاص مهم زندگی یک فرد، در وی پدیدار میشود. این اختلال ازنظر سیمای بالینی نشانگان شبیه اختلال استرس پس از سانحه است، با این تفاوت که مواجهه با عامل تروماتیک برای فرد مبتلا همواره غیرمستقیم است. در پژوهشی که توسط(فرانسیسکوویچ، استوانوویچ، جلیوسیچ، روگانوویچ[۳۲۶] و همکاران، ۲۰۰۷) که بر روی ۵۶ همسر جانبازان به منظور بررسی وضعیت اختلال استرس پس از سانحه نیابتی در آن ها انجام دادند، نتایج آنها نشان داد که ۳۲ نفر از زنان شرکتکننده در پژوهش، حداقل از شش مورد از نشانگان این اختلال را در مقیاس سنجش اختلال استرس پس از سانحه نیابتی برخوردار بودهاند.
آثار منفی اختلال استرس پس از سانحه تنها به اعضای خانواده فرد مبتلا محدود نمیشود بلکه، پرستاران، درمانگران و متخصصین مداخله کننده در این اختلال نیز ممکن است که از عوارض تعامل و ارتباط با مبتلایان بینصیب نباشد. در حالی که اصطلاح آسیب یا ضربه نیابتی[۳۲۷] توسط مک کان و پرلمن[۳۲۸] در سال ۱۹۹۰ برای درک پیامدهای روانشناختی ناشی از کار و مداخله بر روی بازماندگان از خشونت به کار گرفته شد، استرس آسیبزای ثانویه(STS) یا فرسودگی همراه[۳۲۹] به وسیله فیگلی[۳۳۰] در سال ۱۹۹۵ مطرح شد(پروس[۳۳۱]، ۲۰۰۶ و مفرت، هِن هایس، متزلر، کوایان[۳۳۲] و همکاران، ۲۰۱۴)، فیگلی آن را رویدادی ناشی از “هزینه های مراقبت”[۳۳۳] معرفی میکند(بویل[۳۳۴]، ۲۰۱۵). در نتیجه، این نوع از استرس در ابتدا بیشتر به اثرات آسیب شغلی ناشی از خدمات بهداشتی، مراقبتی و درمانی به افراد در معرض تروما یا ضربههای روانی نسبت داده میشد، شرایطی که در آن پرستاران، کارکنان واحدهای اورژانس و مراقبتهای ویژه، پزشکی قانونی و یا درمانگران بخشهای مختلف که با مراجعین با آسیبهای جدی مانند سوختگی، سکتههای قلبی- عروقی، بیماریهای مزمن، مواجهه میشدند، قادر به گسلش عاطفی[۳۳۵] نبودند و در وضعیت انتقال متقابل[۳۳۶] قرار میگرفتند. علائم بالینی استرس آسیبزای ثانویه شبیه علائمی است که در افرادی مشاهده میشود که در معرض آسیب مستقیم قرار گرفتهاند و عبارتاند از: تصورات یا افکار مزاحم و رخنه کننده مرتبط با افشاگریهای بیمار از حادثه آسیبزا، پاسخهای اجتنابی، برانگیختگی روانشناختی، هیجانات ناتوانکننده، و اختلال در عملکردهای عمومی(حسینی و آریاپوران، ۱۳۹۳ و وایت کمپ، دانیلز، کلاسِن[۳۳۷]، ۲۰۱۴). بااینحال، به دلیل تأثیرات جدی اختلال استرس ثانویه بر اطرافیان مهم فرد مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه، ابزارهای تشخیصی و غربالگری برای فرزندان، همسر و حتی کارکنان بهداشت و درمان و درمانگرانی که با این بیماران ارتباط دارند، در داخل و خارج طراحی شده است.
۲-۱-۳-۶- همهگیرشناسی، جنسیت و همبودی یا هم ابتلایی در اختلال استرس پس از سانحه