بنابرین در این مبحث برای روشن شدن بهتر رویکرد توان گیری در گفتار اول به بررسی مفهوم رویکرد توان گیری خواهیم پرداخت و در گفتار دوم به بررسی دامنه شمول رویکرد توان گیر بر حسب حالت خطرناک میپردازیم. و در گفتار سوم به بررسی تحولات مفهوم حالت خطرناک و تأثیر آن در تحول اهداف کیفر میپردازیم.
گفتار اول: مفهوم رویکرد توانگیری.
ناتوانسازی یا توانگیری یکی از رویکردهایی است که در راستای سیاست کیفری سختگیرانه مورد استقبال قانونگذاران و مجریان قرار گرفته است، و به معنای سلب فرصت یا توانایی مجرم بالقوه در ارتکاب رفتارهای مجرمانه است.[۴۹]
به عبارت دیگر«سلب توان بزهکاری به معنای محدود کردن حرکت وآزادی بزهکار و در نتیجه سلب هر گونه قابلیت ارتکاب مکرر جرم و نیز راهکاری برای دفاع اجتماعی است.»[۵۰]
ناتوان سازی به وسیله مجازات ، با توجه به نوع جرم یا مجرم ، متفاوت است .توضیح این که در برخی موارد ،قانونگذار برای جرم یا جرایمی خاص، مجازاتی پیشبینی میکند که ماهیتا ناتوان کننده است . در اینجا مقنن، کاری به وضعیت و خصوصیات فاعل جرم ندارد و سلب توان بزهکاری ، ناظر بر تمام مجرمینی است که مرتکب آن جرم شده اند.مثلا هر تصمیمی در مورد محدود کردن آزادی محکوم، او را از ارتکاب برخی جرایم در آینده باز میدارد. در اصطلاح به این نوع ناتوانسازی، سلب توان جمعی یا عمومی بزهکاری میگویند.در مقابل گاهی سیاست ناتوانسازی ناظر بر نوع خاصی از مجرمین است یعنی آن دسته از بزهکاران که رفتار گذشته آنها ، عاملی برای پیشبینی رفتار آینده شان است . این مجرمین با عنوان مجرمین خطرناک مشمول مجازاتی غیر از مجازات سایر مرتکبین جرایم مشابه میشوند. به عنوان مثال، در مورد دوره حبس ، مدت حبس آن ها طولانی تر خواهد بود تا حالت خطرناک آن ها منتفی گردد. این نوع ناتوانسازی را سلب توان گزینشی یا انتخابی بزهکای گویند. مشخصه اصلی این مجازاتها آن است که از مجازاتی که به طور طبیعی برای مجرم تعیین می شود طولانی تر یا شدیدترند. در حقیقت در این روش، گروه های پر خطر برای ناتوانسازی انتخاب میشوند.[۵۱]
از دیدگاه ناتوانسازی،اگر زندان نمیتواند هیچ کارایی داشته باشد،حداقل میتواند برای مدتی مرتکبین را محبوس نموده و ادامه فعالیت جناییشان را به تأخیر اندازد. اگر چنین تأخیراتی برای مدت طولانی در مورد تعداد کافی مرتکبین صورت پذیرد، اثرات ملموسی در نرخ جرم پدید می آید.
در واقع ناتوانسازی زندان را به صورت نهادی که قادر به ایجاد تغییر در افراد است،نمی بیند بلکه آن را ابزاری برای پاکسازی اجتماعی و محلی برای انباشت ضایعات جامعه انسانی میداند.
گفتار دوم: دامنه شمول رویکرد توانگیر برحسب حالت خطرناک
مجرم خطرناک مجرمی است که ریسک ارتکاب جرم بالایی دارد و در واقع به زبان حقوقی،نرخ تکرار جرم او بالا است.از نظر جرمشناختی،نخستین بار گاروفالو مفهوم حالت خطرناک را که قبلا در روان پزشکی مطرح شده بود،وارد جرم شناسی نمود.
حالت خطرناک دارای دو بعد«ظرفیت و استعداد جنایی»یعنی وضعیتی که در آن میزان شرارت و تباهی یک انسان مورد توجه است ودیگر«سازگاری اجتماعی» به معنای درجه انطباق و جامعهپذیری مجرم،است.[۵۲]
در رهیافت ناتوانسازی فرض بر این است که گروهی از شهروندان،یعنی افرادی که دارای حالت خطرناک هستند،در معرض ارتکاب جرم بوده و جامعه باید این گروه را ازطریق توان گیری تحت کنترل درآورد.
پس در این حالت، مجازات بر فرد دارای حالت خطرناک به دلیل وضعیتی که دارد،نه ارعاب دیگران ویا حتی خودش،تحمیل می شود.در نگاه بازدارندگی مجرم یک انسان منطقی ومعقول است که آزادانه و طی یک فرایند انتخاب منطقی جرم را بر میگزیند. ولی سازی هیچ فرضیهای در مورد مجرمین و اینکه چرا مرتکب جرم میشوند، ندارد؛بلکه تنها میخواهد با نگهداری و کنترل مجرمین،آنان را از ارتکاب جرم ناتوان سازد.[۵۳]
ناتوانسازی تلاش دارد مجرمین را به عنوان یک توده جمعیت دستکاری کرده و با شناسایی پر ریسک ترین دستههای مجرمین،آنها را از ارتکاب جرم ناتوان سازد.
در این رویکرد،هدف ارائه رفتار جایگزین در نتیجه محاسبات منطقی به وسیله افراد نیست بلکه هدف کنترل جمعیت خطرناک به وسیله مجازات است.
نظریه ناتوانسازی نیز همانند نظریه سزادهی که با تسلط اندیشه اصلاح و درمان برای مدتی طولانی به حاشیه رفته بود، پس از آشکار شدن ضعف و ناتوانی مدل بالینی دوباره مورد توجه قرار گرفت. همگام با جنبش سختگیری علیه جرم احیا شد وبه عنوان ابزاری مهم هم در جهت مدیریت و مهار جرم و هم در جهت سرکوب و شدتگرایی به کار بسته شد. به نحوی که امروزه ناتوانسازی مجرمان به ویژه از طریق حبسهای طولانی مدت از اهداف اصلی مجازات تلقی می شود، زیرا غایت کنترل و مهار جرم جایگزین غایت اصلاح و درمان و بازسازی مجرمان شده است.[۵۴]
قانونگذار در پارهای از قواعد ناظر بر تعدد جرم ،برای فردی که مرتکب چند جرم شده است مجازات بیشتری در نظر گرفته است که این نشان دهنده این است که قانونگذار هم تحت تأثیر اندیشه ناتوانسازی قرار دارد و میخواهد از طریق افزایش مجازات مرتکب تعدد جرم اورا برای مدتی از جامعه دور نگه دارد تا حالت خطرناک وی منتفی شود.
با توجه به اینکه حالت خطرناک یکی از عوامل مهم در تعیین مجازات برای مرتکب تعدد جرم میباشد در گفتار بعدی به بررسی این عامل در تعیین نوع مجازات برای مرتکبین تعدد جرم میپردازیم.
گفتار سوم:تحول مفهوم حالت خطرناک
ارتکاب جرایم متعدد نشانه ناسازگاری، حالت خطرناک بزهکار و عدم موفقیت او در تطابق خود با جامعه است و اینکه به چه دلیل وی نتوانسته خود را با جامعه وفق دهد و زندگی خود را از سر بگیرد می تواند علل زیادی داشته باشد.
یکی از عوامل جرمشناختی مؤثر در خصوص تعیین واکنش در برابر مرتکب جرایم متعدد حالت خطرناک است، و با توجه به اینکه تحول مفهوم حالت خطر ناک خود عاملی مؤثر در تحول اهداف مجازاتها میباشد می توان گفت که قانونگذار در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲به این تحولات توجه داشته است و بر این اساس واکنشهای متفاوتی را در برابر مرتکبان جرایم متعدد در نظر گرفته است بویژه اینکه از نظر قانونگذار وقتی مجرمی بیش از سه جرم مرتکب می شود معلوم می شود که تمایل و عادت بزهکاری در او ریشه عمیقتری پیدا کردهاست و چنین مجرمی حالت خطرناک و ناسازگاری بالاتری دارد و جامعه به دلیل احساس خطر شدت عمل بیشتری را نسبت به او معمول میدارد.
جرم شناسان تعاریف متعددی از حالت خطرناک ارائه داده اند که به رغم تفاوت هایی که از لحاظ منطوق آن ها به چشم میخورد ، از حیث معنا و مفهوم قرین یکدیگرند. از جمله گفته شده است « حالت خطرناک وسوسه احتمالی در مجرم است که در اثر آن دست به ارتکاب عمل مجرمانه خواهد زد.»[۵۵] در این تعریف این حالت فرد را در وضعیتی قرار میدهد که تمایل به ارتکاب جرم پیدا می کند و متعاقبا به آن دست میزند. همچنین حالت خطرناک را حالتی دانسته اند که بر اثر اقتران عوامل فردی و اجتماعی جرم زا و تأثیرآنها در شخص معین ،او را در مظان ارتکاب جرم قرار میدهد[۵۶] این تعریف که مربوط به جرم شناسی بالینی است ، بیان گر این مطلب است که تأثیر عوامل جرم زا بر همه افراد یکسان نیست.