نمازی و کرمانی (۱۳۸۶ ) در پژوهشی با عنوان ” تأثیر سازهها و متغیرهای تأخیری بر ساختار سرمایه ” برای ۱۶۴ شرکت در بورس طی سال های ۱۳۷۹ الی ۱۳۸۳ انجام دادند و به رابطه منفی بین فرصت های رشد واهرم مالی دست پیدا کردند.
یحیی زاده فر و همکاران ( ۱۳۸۹ ) در بررسی رابطه بین ویژگی های شرکت و ساختار سرمایه، به این نتیجه رسیدند که بین فرصت های رشد و ساختار سرمایه ، رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
نتایج تحقیق نوروش و یزدانی ( ۱۳۸۹ ) نشان داد که بین اهرم مالی و سرمایه گذاری رابطه منفی و معنی داری وجود داشته، این رابطه در شرکت هایی که دارای فرصت های رشد بیشتری هستند، قوی تر است.
۲ – ۱۰ . تبیین رابطه ارزیابی عملکرد نسبی و فرصتهای رشد
از نظر اقتصادی ، واحدهای تجاری که در نقطه آغازین و شروع فعالیت خویش میباشند ، فرصتهای رشد بالاتر و نوسان سود بیشتری دارند. در طول چرخه عمر و صنعت واحدهای تجاری به مرور با ورود به دوران بلوغ خویش به متوسط سودآوری صنعت و کل اقتصاد دست مییابند. از این رو ، واحدهای تجاری در صنایع جوان تر مجموعه فرصتهای سرمایه گذاری و یا فرصتهای رشد بالاتری دارند ( مرادزاده فرد و همکاران ، ۱۳۹۲) . استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی در تعیین پاداش مدیران شرکت هایی با فرصت رشد بالا ، میتواند در برابر شوک های مشترک برای عملکرد شرکت اطمینان ایجاد کند. بنابرین میزان ریسکی که مدیران با آن مواجه میشوند را کاهش میدهد.در نتیجه ضروری است این موضوع بررسی شود که آیا استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی میتواند برای ارزیابی مدیران شرکت های دارای فرصت های رشد معیاری مناسب باشد. در ادامه بحث به تبیین این رابطه احتمالی و پژوهش های انجام شده قبلی در این زمینه اشاره شده است .
تحقیقات کمی در زمینه ارتباط بین استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی و سطوح فرصت های رشد شرکت ها وجود دارد.گراکاس و همکاران ( ۲۰۰۷) اعطای پاداش مبتنی بر عملکرد را بررسی کردند. نتایج آن ها نشان میدهد شرکتهای داری نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نوسانهای بازده سهام بالاتر، اعطای پاداش مبتنی بر عملکرد را کمتر در شرایط اعطای پاداش خود استفاده میکنند. همچنین انتصاب یک مدیر ارش اجرایی جدید از خارج از شرکت یا طور مثبتی با اعطای پاداش مبتنی بر عملکرد نسبی رابطه دارد. کارتر و همکاران ( ۲۰۰۸) افشای عملکرد مبتنی بر شرایط در اعطای پاداش را بررسی کردند . شواهدی مبنی بر ارتباط منفی بین نرخ ارزش بازار به ارزش دفتری و استفاده از ارزیابی عملکرد مبتنی بر شرایط پیدا کردند. همچنین شواهدی یافتند که استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی یا با خذف ریسکهای مشترک باعث افزایش پاداش میشود و یا با ارتباط دادن اعطای پاداش بیشتر به رتبه بالاتر عملکرد نسبی. همچنین گونگ و همکاران (۲۰۱۱) به مطالعه استفاده صریح ارزیابی عملکرد نسبی و انتخاب گروه شرکتهای مشابه در قراردادهای پاداش مدیران پرداختند. نتایج آها حاکی از این است که نبود اطلاعات درباره ترکیب صحیح گروه شرکت های مشابه و ارتباط بین اهداف عملکردی ارزیابی عملکرد نسبی و عملکرد آینده گروه شرکت های مشابه به طور با اهمیتی مانع انجام آزمون های صریح درباره پی بردن به میزان استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی می شود. با این حال این روابط ممکن است تفاوت ها در روش های افشا بین شرکت های با ارزش های رشد بالا و یا پایین ارزش بازار به ارزش دفتری را منعکس کند. مورفی ( ۲۰۰۱ ) سطوح فرصت های رشد صنایع را به عنوان یک نماینده برای فعالیت های مؤثر ( مفید ) مدیران که با بهره گرفتن از محک زنی داخلی در قراردادهای پاداش مدیران نتیجه می شود،استفاده میکند و فرض میکند که شرکت ها در صنایع با فرصت های رشد بالا به احتمال بیشتری محک زنی خارجی یا ( ارزیابی عملکرد نسبی) را قبول میکنند. مورفی هیچ رابطه مهمی بین سطوح فرصت های رشد صنایع و استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی توسط شرکت ها پیدا نکرد. آلبوکرک ( ۲۰۱۴ ) به آزمون این موضوع پرداخت که آیا شرکت های دارای فرصت های رشد کمتر ارزیابی عملکرد نسبی را مورد استفاده قرار میدهند. وی در پژوهش خود به مطالعه میزان اتکای شرکت های دارای فرصت های رشد بالا به ارزیابی عملکرد نسبی پرداخت و در پایان به این نتیجه رسید که استفاده از ارزیابی عملکرد نسبی در قراردادهای پاداش مدیران به طور منفی با سطوح فرصت های رشد شرکت ها رابطه دارد.
در ایران نیز در این مینه پژوهشی انجام نشده است. پس خالی از لطف نیست که به بررسی این موضوع پرداخته شود. و بنا بر مطالب ذکر شده فرضیه کلی ما به شرح ذیل میباشد.
” بین میزان ارزیابی عملکرد نسبی در تعیین پاداش مدیران و سطوح فرصت های رشد رابطه معنا داری وجود دارد. “
این فرضیه به دو فرضیه به صورت ذیل تفکیک می شود:
” بین میزان ارزیابی عملکرد نسبی در تعیین پاداش مدیران و سطوح پایین فرصت های رشد رابطه معنا داری وجود دارد. “
” بین میزان ارزیابی عملکرد نسبی در تعیین پاداش مدیران و سطوح بالای فرصت های رشد رابطه معنا داری وجود دارد. “
۲ – ۱۱ . خلاصه فصل
در این فصل به تعریف و بررسی ادبیات نظری موجود در زمینه متغیرهای وابسته و مستقل پژوهش پرداخته شد و در ادامه نیز پژوهش های انجام شده در زمینه موضوع تحقیق که توسط دیگر پژوهشگران در داخل و خارج از کشور انجام شده است، ارائه شده است.
در فصل بعد به تشریح فرضیه پژوهش و تعریف متغیرهای مورد استفاده و همچنین ، روش های گردآوری داده ها پرداخته می شود. در ادامه ، روش های مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ارائه می شود.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
۳-۱ مقدمه
استفاده از یک روش شناسی کارامد و مناسب در تحقیقات یک امر مهم و ضروری است تا بدان وسیله بتوان از طریق یک مطالعه علمی و کاملاً بی طرفانه به تحقیق در خصوص موضوعی پرداخت. به طور کلی ، منظور از متدولوژی تحقیق ، جمع آوری و پردازش صحیح داده ها و نهایتاًً رسیدن به نتیجه قابل اتکا میباشد.
به سخنی دیگر ، هدف از انتخاب روش تحقیق آن است که پژوهشگر مشخص نماید ، چه شیوه و روشی را اتخاذ کند تا او را هرچه دقیق تر ، آسان تر ، سریع تر و ارزان تر در دستیابی به پاسخ یا پاسخ هایی برای پرسش یا پرشس های تحقیق مورد نظر کمک کند.
تحقیق حاضر ، تحقیقی تجربی در حوضه تحقیقات اثباتی حسابداری است که بر اساس اطلاعات واقعی بازار سهام و صورت های مالی شرکت ها به انجام رسیده است. در این تحقیق ابتدا اطلاعات به وسیله امکانات نرم افزاری و صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران جمع آوری گردیده ، سپس با بهره گرفتن از نرم افزار های تحلیل گر آماری ، تجزیه و تحلیل لازم روی داده ها صورت گرفته است.
از این رو در این فصل روش تحقیق این پژوهش تبیین و تشریح میگردد. در این فصل همچنین فرضیه تحقیق ، جامعه آماری ، نمونه آماری ، دوره زمانی و مکانی تحقیق ، روش های آماری ، متغیر های تحقیق ، مدل های تحقیق و تعاریف عملیاتی آن ها مورد بحث قرار می گیرند.