در یک جمعبندی کلی میتوان گفت، سرمایه گذاری به عنوان یکی از اجزای مهم هزینه ملی، بدون رشد مناسب سرمایه گذاری، تولید و اشتغال در کشور نمیتواند به صورت پایداری رشد کند. محدودیت منابع و مسئله کمیابی یکی از عمدهترین مسائلی است که غالب کشورهای در حال توسعه درگیر آن هستند. تشکیل سرمایه در ایران مانند نرخ تورم، نرخ بهره و سایر متغیرهای کلیدی اقتصاد بسیار آسیبپذیر است. با توجه به دورهای باطل رکودتورمی که بارها اقتصاد ایران در شرایط نامساعد قرار داده است، ریسک سرمایه گذاری در ایران افزایش پیدا کرده است و همین عامل در ناکارایی بیشتر کمیت و کیفیت سرمایه گذاریها در ایران تاثیرگذار بوده است. همچنین سیاستهای اقتصادی نادرست مانند تغییر در نرخ بهره، استقراض دولت از بانکها، عدم تخصیص بهینه نقدینگی، افزایش نرخ ارز و … که موجب افزایش نرخهای تورم شده اند و در روند شکل گیری فعالیتهای مولد اخلال ایجاد کرده اند و با بیثبات کردن فضای اقتصادی، موجب به تعویق افتادن تشکیل سرمایه شده اند.
در بیشتر سالها، نرخهای رشد تشکیل سرمایه بسیار کم و پرنوسان بوده است. بیشترین نرخ تشکیل سرمایه در سال 1370، که از سالهای اولیه پس از جنگ است و متناظر با رقم 52 درصد بوده است. در سالهای بعد، علیرغم اینکه چنین رشدی مجددا تکرار نشده است، از سال 1380 به بعد حتی نرخهای رشد بیشتر از 10 درصد هم تنها در دو سال به وجود آمده است. بنابراین مشکلات بخش تولید؛ مساعد نبودن فضای سرمایه گذاری به لحاظ عدم ثبات سیاسی و اقتصادی و عدم توانایی اقتصاد در کنترل تورم از مهمترین عوامل پایین بودن رشد تشکیل سرمایه در ایران هستند. همچنین ناامنی در بازارهای مالی در ایران، موجب قدرت گرفتن نهادهای کژکارکردی شده است که عملکرد اقتصادی را تحت تاثیر قرار دادهاند. این نهادها با افزایش ریسک سرمایه گذاری، هزینه فرصت انجام فعالیتهای مولد اقتصادی را افزایش داده و انگیزه تشکیل سرمایه را به شدت کاهش دادهاند. این در حالی است که فعالیتهای اقتصادی که میتوانند موجب رشد اقتصادی در بلندمدت شوند، نیاز به تضمین قرارداها و ثبات در شرایط سیاسی و اقتصادی دارند و به وجود نهادهای کارایی نیاز دارند که از حقوق مالکیت آنها دفاع کند. اما دولتهایی که به شوکدرمانی روی آورند و ساختارهای لازم برای امنیت اقتصادی در بلندمدت را تامین نکنند، نخواهند توانست انگیزه سرمایه گذاری و رشد تشکیل سرمایه را بهبود دهند و عدم وجود سرمایه گذاریهای مولد، دور باطل رکودتورمی ا شدیدتر خواهد کرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
3-2-13) رشد بهرهوری نیرویکار بر رکودتورمی:
تهیه شاخصهای بهرهوری با توجه به نقش تعیینکننده بهرهوری در رشد و توسعه اقتصادی کشور، مورد توجه قرار میگیرد. یک مقیاس بهرهوری به بیان ساده نسبت یک شاخص مقداری از یک ستانده معین به یک شاخص مقداری از یک داده معین یا ترکیبی از چندین داده میباشد.
به لحاظ مفهومی بهرهوری را حاصل جمع کارایی و اثربخشی در نظر میگیرند که اولی ناظر بر میزان مؤثر بودن منابع مورد استفاده برای تولید یک محصول مفید است و اثر بخشی نیز ناظر بر میزان دستیابی به اهداف مورد نظر از تولید آن محصول است. به این ترتیب وجه ناظر بر کارایی در مفهوم بهرهوری به معنای انجام درست کار است و وجه ناظر بر اثربخشی به معنای انجام کار درست است و در مجموع بهرهوری را میتوان به عنوان انجام درست کار درست تعریف نمود. (مومنی، 1392 : صفحه 1)
نمودار شماره 13: رشد بهرهوری نیرویکار و رکودتورمی
ماخذ: آمارهای سازمان ملی بهرهوری و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
در سالهای 1368 و 1369 بهرهوری نیرویکار در ایران رشد 5 درصدی را تجربه کرده است و بالاترین نرخ رشد بهرهوری نیرویکار در طول دوره زمانی مورد بررسی، در سال 1369، معادل با مقدار 10.5 درصد شکل گرفته است.
در سالهایی که اقتصاد ایران وارد رکودتورمی شده است، سیر کاهشی رشد بهرهوری نیرویکار نیز آغاز شده است و مقدار بهرهوری نیرویکار از سال 1372 منفی شده است و به رقم 3.7- رسیده است. در سالهای 1373 و 1374 نرخهای رشد بهرهوری نیرویکار کمی افزایش پیدا کرده است اما همچنان منفی بوده است. در طول این دوره زمانی 1374 تا 1391 هم بهرهوری نیرویکار بسیار اندک بوده است و کمترین و بیشترین مقدار آن، 0.3 و 5 درصد بوده است.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت، یکی از راهکارهایی که می تواند در برون رفت از رکودتورمی بسیار موثر باشد، بهبود بنیه ضعیف تولیدی و بهرهوری اندک است. زیرا پایین بودن بهرهوری، موجب ضعیف شدن بنیه تولید خواهد شد و اگر کشوری بخواهد مشکلات اقتصادی خود را به صورت ریشهای حل کند، باید برای بهبود این شاخص چارهای بیندیشد. اما رشد این شاخص اقتصادی بیانگر آن است که بهرهوری نیرویکار در ایران بسیار کم بوده و در طول دوره مورد بررسی تحول شگرفی را هم تجربه نکرده است.
عامل بهرهوری ارتباط نزدیکی با رشد فزاینده دارد، یعنی هر میزان بهرهوری نیرویکار یا سایر عوامل تولید افزایش پیدا کند، بر میزان تولید و در پی آن رشد اقتصادی بدون آنکه بازدهی کاهنده به مقیاس ایجاد شود، اضافه خواهد شد. بنابراین بهرهوری با پایداری، نوآوری و توسعه در هم تنیده است و یکی از راهکارها برای اینکه رشد اقتصادی در مسیر رشد باثبات قرار گیرد، ارتقا بهرهوری است.
به طور کل فرصتهایی که در اختیار کارآفرینان سیاسی و اقتصادی قرار دارد آمیختهای از عوامل افزایشدهنده بهرهوری و کاهشدهنده آن است. (نورث، 1385: صفحه 28) هنگامی که نهادهای کارا، فعالیتهای مولد و تولیدی را افزایش دهند و انگیزه لازم برای استفاده بهینه از منابع و تخصیص کارای آن بین عوامل تولید، شکل خواهد گرفت و بهرهوری که به عنوان یکی از عواملی است که زمینه رشد اقتصادی فزاینده را فراهم می کند، افزایش خواهد یافت. اما اگر نهادها چنین کارایی نداشته باشند، به جای فعالیتهای تولیدی، بخشهایی که به توزیع مجدد منابع میپردازند، افزایش پیدا خواهند کرد. در چنین شرایطی عرصه رقابت محدود خواهد شد و تولیدکنندگان آسیب خواهند دید. وقتی اقتصاد در چنین وضعیتی قرار گیرد، سرمایه گذاریهای آموزشی که با ارتقا بهرهوری نیرویکار و سایر عوامل تولید، تولید را افزایش می دهند، کاهش خواهند یافت و به تبع آن رشد بهرهوری نیرویکار و سایر عوامل تولید محدود خواهد شد. بنابراین چارچوب نهادی اقتصاد، بر روندهایی که سایر متغیرها در طی زمان طی خواهند کرد، اثرگذار خواهد بود. به همین دلیل است که وقتی نهادهای کژکارکرد در جامعه افزایش پیدا کنند و در نهادهای تصمیم گیری ریشه دوانند، مشکلات اقتصادی ساختاری چندوجهی پیدا خواهند کرد و استفاده از سیاستهای شوکدرمانی که فقط به افقهای زمانی کوتاهمدت توجه دارند، علیرغم آنکه خواهند توانست در کوتاهمدت سرپوشی بر معضلات اقتصادی گذارند، اما در بلندمدت، با ضعیف شدن بخش تولید، دور باطل رکودتورمی قویتری شکل خواهد گرفت.
3-2-14) رشد حداقل دستمزد:
بنگاهها در شرایط رقابتی، بهرهوری نیرویکار را به عنوان عامل اساسی تعیین دستمزد میپذیرند و به لحاظ نظری اگر افزایش دستمزدهای واقعی براساس افزایش بهرهوری نیرویکار باشد، توجیه اقتصادی خواهد داشت. در اکثر كشورها، دولتها به منظور تحقق عدالت اجتماعی و حمایت از کارگران با تخصص و مهارت پایین، اقدام به تعیین حداقل دستمزد میكنند. تبیین حداقل دستمزد و افزایشهای منظم یا نامنظم آن اثرات اجتماعی ـ اقتصادی مختلفی در بردارد. (طائی، 1390)
نمودار شماره 14: رشد حداقل دستمزد و رکودتورمی
ماخذ: آمارهای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
در دوره زمانی 1368 تا 1370، رشد حداقل دستمزد از نرخ تورم پیشی گرفته است. در سال 1370 حداقل دستمزد رشد قابل ملاحظهای داشته است و به 66.7 درصد رسیده است. در فاصله سالهای 1369 تا 1372، نرخ رشد حداقل مزد بیشتر از نرخ تورم بوده است. اما نرخهای تورم فزاینده در سالهای 1373 و 1374 به قدری بوده است که از رشد حداقل دستمزد هم فراتر رفته است. در سالهای 1375 تا 1378 هم رشد حداقل دستمزد در محدوده نرخ تورم بوده است. در فاصله سالهای 1379 تا 1386، همواره رشد حداقل مزد بالاتر از نرخ تورم بوده است و با فاصله حداکثر 14 درصدی بالاتر از نرخ تورم رشد داشته است. در سال 1387 نرخ تورم فراتر از رشد حداقل مزد قرار گرفته است، اما در سالهای 1388 و 1389، رشد حداقل مزد بیشتر از نرخ تورم بوده است. در سالهای 1390 و 1391 هم که آخرین دوره رکودتورمی، با توجه به دوره زمانی مورد بررسی، به وقوع پیوسته است، تورم به قدری افزایش پیدا کرده که از رشد حداقل دستمزد هم بیشتر شده است.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت، افزایش دستمزدها به معنی افزایش هزینه تولید است. هنگامی که این افزایش، متناسب با نرخ تورم و بهرهوری نیرویکار باشد، هزینه های تولید برای کارفرمایان اقتصادی تغییر قابل توجهی نخواهد کرد، اما اگر رشد هزینه دستمزد بیشتر از آن باشد، منجر به افزایش هزینه های تولید خواهد شد و انگیزه کارفرمایان برای جذب نیرویکار کاهش خواهد یافت. بدین ترتیب سیاستهای دولت برای حمایت از شاغلان، در چنین شرایطی می تواند به ضرر نیرویکار تمام شود. از سویی دیگر، افزایش حداقل دستمزد میتواند با افزایش تقاضای كالاها و خدمات، موجب افزایش سطح تولیدات كالاهای مزبور شده و به تبع آن تقاضا برای عوامل تولید از جمله نیرویکار را افزایش دهد. اثر دیگر افزایش حداقل دستمزد آن است که میتواند منجر به افزایش انگیزههای کاری و کارآیی بیشتر نیرویکار شود. اما روند بهرهوری نیرویکار هم که پیش از این بررسی شد، حاکی از آن است که بهرهوری نیرویکار در طول دوره زمانی مورد بررسی تغییر قابل ملاحظهای نکرده است. بنابراین افزایش دستمزدها به مقداری بیشتر از بهرهوری نیرویکار، با اینکه موجب افزایش هزینه های تولیدکننده شده و ظرفیتهای تولیدی را هم کاهش داده است بدون آنکه در افزایش بهرهوری تولید اثر قابل توجهی بگذارد.
3-2-15) جمعبندی بخش اول فصل سوم:
در این بخش از پژوهش، تغییرات متغیرهای اقتصادی در قالب نمودار و به صورت مقایسه ای، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. قصد اصلی در این بخش از پژوهش آن بود که ارتباط بین متغیرهایی که در بخش مبانی نظری، به ارتباط آنها با وقوع رکودتورمی اشاره شده بود، با آنچه در واقعیت اقتصاد ایران رخ داده؛ در قالب نمودار مقایسه شوند. برای انجام این کار متغیرهای رشد درآمدهای نفتی، رشد نقدینگی، رشد بدهیهای بخش دولتی، رشد نرخ ارز، رشد درآمدهای ملی، رشد تشکیل سرمایه، رشد حداقل دستمزد و رشد بهرهوری با رشد اقتصادی و نرخ تورم به عنوان شاخص های تعیین رکودتورمی، مقایسه شدند. علاوه بر شاخص های مذکور، روند شاخص های تولید ناخالص داخلی، مقدار نقدینگی و کسری بودجه دولت هم در دوره زمانی 1368 تا 1391 مورد بررسی قرار گرفتند. تمامی داده های مورد بررسی در این بخش با استناد به آمارهای بانک مرکزی، سازمان آمار و سایر بانکهای اطلاعاتی معتبر داخلی به دست آمده بودند و محاسبات تحقیق در این بخش محدود به محاسبات رشد و یا کوچک کردن داده با بهره گرفتن از لگاریتمگیری بوده است. نتایج به دست آمده این پژوهش از بررسی روند متغیرهای اقتصادی در طی دوره زمانی 1368 تا 1391 و مقایسه آنها با رکودتورمی بیانگر آن بود که در هر یک از دورهای رکودتورمی که در ایران شکل گرفتهاند، تعدادی از متغیرها، در به وجود آمدن یا ادامه رکودتورمی موثر بوده اند، همچنین اینطور نبوده که همه متغیرها به طور همزمان در آن نقش داشته باشند. بنابراین ضریب اهمیت متغیرهای مختلف اقتصادی همانطور که با توجه به مطالعههای پیشین انتظار میرفت، در سالهای مختلف متفاوت از یکدیگر هستند.
همچنین نهادهای کژکارکردی در اقتصاد ایران جایگزین نهادهای کارا شده اند که با تغییر دادن حقوق مالکیت به نفع رانت و ربا و فساد، که هزینه فرصت فعالیتهای مولد اقتصادی را هم به شدت افزایش دادهاند، موجب شکل گرفتن نگرههای رفتاری غلطی شده اند که در نهایت مسائل و مشکلات اقتصادی کشور را در دور باطل قرار دادهاند. در چنین شرایطی با چندوجهی شدن مشکلات اقتصادی و با توجه به وابستگی به مسیر طیشده که در راستای عملکرد همین نهادها است، خارج شدن از دور باطل رکودتورمی بدون تغییرات ساختاری را غیرممکن ساخته است. به بیانی دیگر، برای آنکه تغییرات ساختاری شکل گیرد، باید اهداف بلندمدت جای خود را به نگرههای سیاستی کوتاهمدت دهند و از تغییرات سیاستهایی که به صورت شوکدرمانی اعمال میشوند، پرهیز کرد. از طرفی چون تغییرات نهادی ذرهای هستند، برای آنکه نهادهای کارا بتوانند جایگزین نهادهای ناکارا و غیرمولد پیشین شوند، باید وضعیت حقوق مالکیت هم به نفع این فعالیتها بهبود یابد تا اینکه منافع آنها را در بلندمدت تضمین کند. در غیر اینصورت، نهادهای ناکارا قویتر خواهند شد و دور باطل توسعه نیافتگی و رکودتورمی ادامه پیدا خواهد کرد.
در ادامه مدل اقتصاد سنجی که در پژوهش مورد استفاده قرار خواهد گرفت، بررسی خواهد شد.
3-2-16) تبیین مدل:
3-2-16-1) تعریف متغیر:
متغیر پدیدهای است که در پی کمی شدن پدیده ها جای خود را در تحقیقات علی ـ معلولی باز کرد.
طبق تعریف، متغیر می تواند مقادیر مختلفی به خود بگیرد. بسته به نوع متغیر و روش اندازه گیری آن، مقیاسهای مختلفی وجود دارد و هر مقیاس نیز آماره های توصیفی و استنباطی خاص خود را میطلبد. متغیرها به لحاظ ماهیت به دو نوع کمی و کیفی تقسیم بندی میشوند.
-
- متغیرهای کمی یعنی متغیرهایی که از راه شمارش و اندازه گیری به دست میآیند و با عدد و رقم بیان میشوند. این متغیرها به دو گروه متغیرهای فاصلهای و نسبتی تقسیم میشوند.
-
- متغیرهای کیفی یعنی متغیرهایی که بر اساس آنها جمعیت یا داده های مورد بررسی گروهبندی میشوند و با عدد و رقم بیان نمیشوند. این متغیرها به دو گروه متغیرهای اسمی و رتبهای تقسیم بندی میشوند.
تا کنون متغیرها بر اساس نوع مقادیری که میتوانستند اختیار کنند دستهبندی شدند، اما متغیرها بر اساس نقشی که در تحقیق ایفا می کنند به سه دسته زیر تقسیم بندی میشوند:
-
- متغیر مستقل[76]یعنی متغیری که در پژوهشهای تجربی به وسیله پژوهشگر اندازه گیری می شود تا تاثیر یا رابطه آن بر روی پدیده دیگر مشخص شود.
-
- متغیر وابسته[77] یعنی متغیری که تاثیر یا رابطه متغیر مستقل بر آن بررسی می شود.
-
- متغیر میانجی یعنی متغیری که به عنوان رابط بین متغیر مستقل و متغیر وابسته قرار میگیرند. متغیر میانجی می تواند بر جهت یا شدت رابطه متغیر وابسته و متغیر مستقل اثر بگذارد. این متغیرها خود به سه گروه متغیر تعدیلکننده، متغیر کنترل و متغیر مداخلهگر تقسیم بندی میشوند.
3-2-16-2) متغیرهای مجازی[78]:
یکی از موضوعاتی که در اقتصاد سنجی مطرح است، موضوع متغیرهای مجازی و استفاده از آنها در الگوی رگرسیون است. متغیرهای مجازی معمولا از دو مقدار صفر و یک تشکیل شده اند و هم میتوانند به عنوان متغیر مستقل در طرف راست معادله رگرسیون و هم به عنوان متغیر وابسته در سمت چپ الگو ظاهر شوند. ( شیرینبخش، حسنخونساری، 1384 : صفحه 116)
متغیرهای وابستهای که در اختیار کردن مقادیر خود با محدودیت مواجه باشد، در قالب متغیرهای مجازی در سمت چپ الگو ظاهر میشوند. به طور مثال بیکاری متغیر وابستهای است که می تواند تحت تاثیر عوامل مختلف مانند تحصیلات، آموزش، مهارت و بسیاری خصوصیات دیگر باشد. در اینجا متغیر وابسته بیکاری می تواند دو مقدار صفر و یک اختیار کند در حالی که متغیرهای توضیحی به طور معمول تعریف میشوند. (سوری، 1392 : صفحه 835)
در رگرسیونهای معمولی، متغیر وابسته همیشه از نوع متغیر فاصلهای است. به عبارتی این نوع متغیرها همواره دارای مقادیر حقیقی پیوسته هستند. اما در برخی تحقیقات از جمله تحقیقات علوم اجتماعی، اغلب داده های طبقهای به کار گرفته میشوند که شامل متغیرهای فاصلهای، متغیرهای اسمی و ترتیبی است. این متغیرها مقادیر محدودی را اختیار می کنند که مقیاس ندارند.
3-2-17) رگرسیون لوجستیک[79]:
رگرسیون لوجستیک یکی از تکنیکهای کاربردی برای تحلیل داده های طبقه بندی شده است. به عنوان نمونه اگر نتیجه آزمایشی را به صورت برد / باخت تعریف کنیم، در این حالت متغیر پاسخ دیگر پیوسته نیست و به صورت طبقه بندی شده خواهد بود. یکی از اقسام رگرسیون لوجستیک، مدل توزیع باینری[80] است که تعداد طبقه بندیهای متغیر پاسخ در این مدل دو تا است. اگر تعداد طبقه بندیها بیش از دو تا باشد، آنگاه با توجه به جنس متغیر پاسخ، یعنی اسمی و ترتیبی، مدلهای رگرسیون لوجستیک اسمی و ترتیبی حاصل خواهند شد. (گجراتی، 1392 : 708-709)
تخمین پارامترهای مدل رگرسیون لوجستیک باینری به منظور حداکثرسازی تابع لگاریتم درستنمایی یا بهبود شاخص ارتباطی است. رگرسیون لوجستیک نیز همانند سایر روشهای تخمین نیاز به یک معیار برای مناسب بودن تخمین پارامترهای آن دارد. رگرسیون لوجستیک از خاصیت حداکثر درستنمایی[81] به جای حداقل مربعات[82] مرسوم در رگرسیون خطی استفاده می کند. انجام رگرسیون خطی به پیششرطهایی مانند وجود رابطه خطی بین متغیرهای مستقل و وابسته، همسانی واریانس متغیر وابسته و متغیرهای مستقل، توزیع نرمال متغیر وابسته و باقیماندهها یا خطای اندازه گیری مدل نیاز ندارد. در رگرسیون لوجستیک موضوع همراستایی چندگانه وجود دارد که به معنای عملکرد خطی هر یک از متغیر های مستقل نسبت به یکدیگر است. برای این منظور برای هر ضریب مقدار خطای استاندارد[83] باید جزیی باشد. اگر هر متغیر مستقلی دارای خطای استاندارد بالایی باشد نشان از وجود همراستایی چندگانه روی آن متغیر خواهد بود.
در مدلهایی که متغیر وابسته محدود است، باید این متغیر را به مجموعه ای از عوامل مرتبط کرد و این کار مشابه تحلیل مرسوم رگرسیون است. پایه اصلی مدلهایی که از چنین ساختاری برخوردارند را میتوان در چارچوب کلی مدلهای احتمال مورد بررسی قرار داد.
3-2-17-1) رگرسیونهای دوگانه[84]: