آموزش جنسی نه تنها به نوجوانان اجازه میدهد که عواطف و هیجان های خود را کشف کنند بلکه به آن ها کمک میکند تا به خود و دیگران نیز احترام بگذارند. این آموزش همچنین میتواند توانایی تصمیم گیری آن ها را درباره سلامت جنسی در سرتاسر عمر بهبود بخشد (مولر[۲۷]،گاوین[۲۸]،کولکارنی[۲۹]،۲۰۰۸).
اضطراب
توافق کمی در میان روانشناسان در مورد اضطراب وجود دارد. نظریه پردازان تعاریف متعددی از اضطراب ارائه کردهاند. بسیاری از آن ها این اندیشه را بیان کردهاند که اضطراب از مفاهیمی مثل انتخاب ، آزادی ، معنای زندگی و سایر مشکلاتی نشئت میگیرد که ریشه در فلسفه هستی دارند.
به طور کلی می توان اضطراب را به دو دسته علایم و نشانه های جسمانی و روانی تقسیم کرد . علایم جسمانی عبارتند از : لرزش ، تنش عضلانی و احساس لرز ، سردرد ، کمر درد، احساس تنگی نفس ، خستگی ناپذیری ، بازتاب از جا پریدن ، اشکال در بلع و بیش فعالی سیستم عصبی خودمختار مثل رنگ پریدگی ، تپش قلب ، تعرق ، سردی دستها و پاها ، خشکی دهان ، اسهال و تکرر ادرار . علایم روانشناختی عبارتند از : احساس ترس ، اشکال در تمرکز ، گوش به زنگ بودن بیش از حد ، بی خوابی و احساس توده در گلو ( سادوک و سادوک [۳۰]، ۲۰۰۷؛ ترجمه رضایی،۱۳۹۰ ).
اضطراب عبارت از یک احساس منتشر ، ناخوشایند و مبهم دلواپسی است که با یک یا چند تا از احساس های جسمانی همراه می شود مانند: طپش قلب ، سردرد، تعریق ، تنگی در قفسه سینه ، ناآرامی مانند ناتوانی در یک جا نشستن، اضطراب تجربه کردنی است نه وصف شدنی. اختلال اضطراب یکی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی است ( نابدل،۱۳۹۱).
اضطراب از این لحاظ که به ما کمک میکند متوجه خطرات آینده شویم و برای آن ها برنامه ریزی کنیم ، یعنی آمادگی مان را افزایش دهیم ، به دیگران کمک کنیم تا از موقعیت های بالقوه خطرناک اجتناب کنند و قبل از وقوع مشکلات احتمالی درباره آن ها درست فکر کنیم ، انطباقی است. در مطالعات آزمایشگاهی که اولین بار یکصد سال قبل به اجرا درآمد و تاکنون بارها و بارها تأیید شده اند ، این نتیجه به دست آمده است که مقدار کمی اضطراب عملکرد را در تکالیف آزمایشگاهی بهبود می بخشد. اما اگر از هر کسی که اضطراب شدید دارد بپرسید ، به شما خواهد گفت که اضطراب بیش از حد مانع عملکرد مناسب می شود. بنابرین اضطراب نمونه ای کلاسیک از منحنی U شکل در مورد عملکرد را در اختیار میگذارد ، اضطراب اندک انطباقی است و اضطراب زیاد زیان آور است ( کرینگ و همکاران،۲۰۰۷، به نقل از دهشیری،۱۳۸۹).
نوجوانی یک دوره رشدی است که با تغییرات جسمانی ، شناختی ، اجتماعی و هیجانی قابل ملاحظه مشخص می شود. این مرحله با افزایش میل به استقلال مثل تحکیم و تثبیت تماس های اجتماعی جدید فراسوی روابط خانوادگی مشخص می شود و علایق و اهداف فردی در این مرحله متمرکز میشوند. با این حال برخی مشکلات در طی مرحله نوجوانی ممکن است با وحشت زدگی و اضطراب آشکار شوند و موجب پریشانی شدید گردند و در تکالیف رشدی مهم این دوره تداخل ایجاد نمایند .
به ندرت اتفاق می افتد که در خلال فرایند نوجوانی ، بحران های اضطراب مشاهده نشوند. گاهی اضطراب به طور ناگهانی و زمانی به صورت تدریجی ظاهر می شود. گاهی فراگیر است و گاهی به احساس مبهم و پراکنده ای محدود می شود. گاهی هفتهها طول می کشد و زمانی فقط ظرف چند ساعت پایان مییابد. اما صرف نظر از چگونگی بروز ، شدت و مدت آن ، اضطراب یک احساس بنیادی است که کمتر نوجوانی با آن بیگانه است. مسلماًً در بسیاری از موارد ، بحران اضطراب محدود باقی می ماند ، اما میتواند دریچه ای به اضطراب مرضی باشد یا قبل از استقرار رفتارهای نشانه ای دوام دار ظاهر شود. می توان در خلال نوجوانی ، سه شیوه بیان اضطراب را متمایز کرد: ( مارسلی،۱۹۸۴،به نقل از دادستان،۱۳۸۷).
-
- تحریک بدنی پراکنده که بر اساس تظاهرات بدنی متهدد نمایان می شود.
-
- اضطراب روانی فراگیر که علامت مشخصه آن ، ترس مفرطی است که زندگی روانی را فرا میگیرد و هراسهای ابتدایی ، نمونه ای از آن محسوب میشوند.
- اضطراب به منزله « علامت محرک – نشانه » که در آن « من » در مقابل یک خطر بالقوه اضطراب را بر می انگیزد.
به هنگام بحران اضطراب یا بروز اضطراب های دوام دار – یعنی حالت هایی که با احساس خطر قریب الوقوعی که دارای موضوع معینی نیست و با احساس از هم پاشیدگی و حتی واقعیت زدایی همراهند- نوجوان بی پناه و درمانده است و نمی تواند علتی برای این حالت عاطفی خود بیابد . با این حال وقتی این وهله های اضطرابی تکرار میشوند یا پا برجا می مانند، نوجوان در تبیین آن ها کوشش میکند ؛ تبیین هایی که اغلب بر ترس هایی که در مورد وضعیت جسمانی خود دارد ، متمرکز است (دادستان ،۱۳۸۷).
گرچه عموما ترس و اضطراب به صورت مترادف به کار میروند ، اما روانشناسان در زمینه بالینی بین آن ها فرق میگذارند. ترس به پاسخ هشدار فطری و تقریبا زیستی به موقعیت خطرناک یا مهلک اشاره دارد. اضطراب در مقابل ، بیشتر آینده گرا و کلی است و به حالتی اشاره دارد که به موجب آن ، فرد بیش از اندازه درباره اتفاق افتادن چیزی وحشتناک در آینده نگران و تنیده است. اضطراب هم عنصر شناختی دارد هم عنصر عاطفی (هالجین [۳۱] و ویتبورن [۳۲]،ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۶).
مؤلفه های اضطراب
اضطراب در معنای کلی دارای سه مؤلفه یا جنبه است که عبارتند از؛
الف ) مؤلفه های جسمانی: که حضور حس های بدنی اشاره دارد. این حس های بدنی که در قالب نشانه های جسمی متمایز میشوند و در تجربه اضطراب مشترک هستند عبارتند از ؛ تپش قلب، تعریق، نفس نفس زدن ، درد قفسه سینه، احساس خفگی، سرگیجه، سردرد خفیف ، رنگ پریدگی ، داغ شدن و گر گرفتگی ، حالت تهوع و استفراغ ، بی حسی و کرختی ، احساس سرما یا لرز. به طور معمول نشانه های جسمی بیشتر سیستم های بدن از جمله سیستم های تنفسی ، گوارشی ، غدد درون ریز و قلبی _ عروقی را در بر میگیرد. در این حالت فرد با یک نوع برانگیختگی منتشر رو به رو می شود که در تمام اختلال های اضطرابی و حالت های پیش بالینی مشترک است. آغازگر این برانگیختگی ها ممکن است محرک های بیرونی نظیر موقعیت های تهدید کننده محیطی یا تصاویر ذهنی و تکانه های درونی باشد.
ب ) مؤلفه های شناختی : دومین مؤلفه ی اضطراب احساس ذهنی ، دلواپسی و پریشانی است که اغلب به آن مؤلفه شناختی گفته می شود. به طور معمول افکار ، تصاویر ذهنی و نگرانی های مربوط به اضطراب ، عود کننده ، ناخواسته و سرزده هستند. شکل شناخت ها ممکن است این صورت باشد که ؛
-
- گذر ناگهانی یک فکر یا تصویر ذهنی نگران کننده و اضطراب زا
-
- فکر ترساننده یا فاجعه آمیز که میتواند همراه با یک رویداد خاص باشد یا نباشد