“
در واقع هدف جمهوری اسلامی از نشستن دور میز مذاکره و معامله بر روی فرایند غنی سازی ۲۰ درصد خود، همان طور که در مذاکرات آلماتی نیز مطرح شده بود، لغو کلیه تحریم های یک جانبه ایالات متحده، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل بوده است. اما بر اساس آنچه در این بیانیه تصریح گردیده، حتی با رسیدن به گام آخر مذاکرات و حصول توافقی جامع و نهایی، متاسفانه قرار نیست همه تحریم های موضوعه علیه جمهوری اسلامی لغو گردند. در واقع با دقت در ادبیات استفاده شده در متن توافق، این نتیجه حاصل می شود که حتی بعد از اجرای کامل توافق جامع، اگر غرب به تعهدات خود عمل نماید، ما صرفاً شاهد لغو آن دسته از تحریم هایی خواهیم بود که با برنامه هستهای ما مرتبط بوده است و البته اجرای این تعهد به این معنا نیست که غرب نمی تواند همان تحریم ها را در قالبی دیگر و به بهانه ای دیگر، مانند موضوع صنعت موشکی با موضوعات مرتبط با پرونده حقوق بشری ایران، وضع نماید. در نتیجه اگر در طی همین شش ماهه گام اول، شورای امنیت یا اروپا یا ایالات متحده تحریم جدید درباره صنایع موشکی ایران یا به بهانه آن وضع نماید، به هیچ عنوان خلاف تعهدات خویش، مندرج در توافق ژنو، عمل نکرده است.[۵۳]۱
تجدیدپذیر بودن دوره شش ماههی توافق:
در پاراگراف اول بخش مربوط به گام اول آمده است: «گام اول دارای دوره زمانی شش ماهه خواهد بود و با توافق متقابل قابل تمدید میباشد.» سؤال اینجا است که اگر گام اول اعتمادسازی است، چرا زمان آن قابل تجدید است؟ در واقع با این عبارت، طرف غربی گفته که ممکن است شش ماه محدودیت، برای اعتماد به ایران کافی نباشد. در ضمن طرف مقابل این حق را یافته است که با پایان شش ماه دوباره بر تجدید آن اصرار ورزد. اگرچه ایران حق دارد نپذیرد، اما همین مسئله میتواند روند مذاکرات را دچار چالش کند.
از دست رفتن ابزار اصلی چانه زنی در مذاکرات جامع:
اصلی ترین ابزار چانه زنی ایران در مذاکرات، «ذخایر اورانیوم بیست درصدی» بوده است. بر اساس توافق شش ماهه، در همین دوره، نیمی از ذخایر بیست درصدی به میلهی سوخت تبدیل شده و نیمهی دیگر ترقیق میگردد. جان کری وزیر خارجه ایالات متحده هم به صراحت ابراز داشته که ذخایر بیست درصدی ایران پس از این دوره شش ماهه به صفر میرسد. در چنین شرایطی، ابهام اینجانب که برای امتیاز گرفتن از طرف غربی در مذاکرات جامع کدام ابزار باقی مانده است؟ شاید طرف غربی برای دادن امتیازات هستهای در مذاکرات جامع بتواندبه مسائل غیر هستهای ورود کند، به عنوان مثال می توان به درخواست «دست کشیدن جمهوری اسلامی از حمایت حزب ا… لبنان» و یا مسئله «امتناع از اعمال هر گونه حمایت از دولت بشار اسد» اشاره کرد.
باقی ماندن معماری اصلی تحریم ها:
در شرایطی که ایران اصلی ترین ابزار چانه زنی را ظرف شش ماه از دست میدهد، تحریم های اصلی بر جای خود باقی می مانند و طرف غربی از ابزار قدرتمندی برای چانه زنی برخوردار خواهد بود. در واقع با این توافق، تحریم های اصلی باقی مانده است و ظاهراًً آزادسازی اموال بلوکه شده ایران تنها در سطح ۲/۴ میلیارد دلار است. در واقع اگر چه به هر حال نفس رخنه به تحریم ها، ممدوح و قابل تقدیر است، اما بدیهی است که ساختار و معماری تحریم ها، یعنی تحریم های اصلی نفتی و مالی بر جای خود است، و این میتواند در آینده برای ایران مشکل ساز باشد.
روسیه و چین و تحریم های یک جانبهی غرب:
روسیه و چین در مواضع رسمی خود، با تحریم های یک جانبه علیه ایران مخالف بوده اند. نکتهی جالب در این توافق شش ماهه آن است که برای اولین بار روس ها و چینی ها امضای خود را بر روی سندی گذاشتهاند که عملاً تحریم های یک جانبه را به رسمیت می شناسد و آن ها را محل معامله و چانه زنی قرار داده است. این یعنی آنکه شاید دور زدن این تحریم ها یا عدم پذیرش آن ها از این پس برای مسکو و پکن کار سادهای نباشد و دست کم برای آن ها هزینه دیپلماتیک داشته باشد.
منطق «همه یا هیچ»
در بخشی از این توافق به صراحت آمده است: «در خصوص گام نهایی و هر یک از گام های میانی، این اصل اساسی که تا در مورد همه چیز توافق نشود، در خصوص هیچ چیزی توافق حاصل نشده است، اعمال می شود.»
در واقع در دو جای بیانیه ۲۴ نوامبر عبارت «یا همه یا هیچ» در مورد مفاد دستاوردهای احتمالی هر دور مذاکرات گنجانده شده است. بند مذکور را وقتی در کنار بند اول از قسمت چهارم بیانیه[۵۴]۱
می گذاریم؛ از ترکیب این دو عبارت در حالی که ایران غنی سازی خود را به صورت داوطلبانه و غیر قابل بازگشت تعلیق نموده است، چه نتیجهای حاصل می شود؟ جواب این است که گذرر هر دقیقه زمان به ضرر جمهوری اسلامی است. در واقع، در ادوار قبلی مذاکرات، در عین جریان داشتن امر مذاکره، گذر زمان برگ برندهای برای ایران بود؛ چون به فعالیت های هستهای خود ادامه داده و
میتوانست به برگ های برنده خود بیفزاید، اما در دور اخیر با توقف روند غنی سازی بیش از ۵ درصد، گذر زمان به ضرر ایران بوده و به همان میزان به سود طرف غربی است. بنابرین، و همان طور که اشاره شد، نباید انتظار داشت که طرف غربی در مدت زمان کوتاه اجازه وصول به راه حل جامع[۵۵]۱ را بدهد چرا که دیگر زمان برای او فرصت است و نه تهدید.
عبارت مبهم «اجرای موفقیت آمیز»
«به دنبال اجرای موفق گام نهایی راه حل جامع و با سپری شدن کامل دوره زمانی گام نهایی، با برنامه هستهای ایران مانند برنامه هر کشور غیر هستهای دیگر عضو NPT رفتار خواهد شد.» سؤال اینجا است که موفق بودن اجرا چه مبنایی دارد و چه کسی آن را تعیین خواهد کرد؟ بر اساس کدام مدالیته می توان تشخیص داد که ایران به شکل موفقیت آمیز گام طولانی مدت نهایی را با موفقیت پشت سر گذاشته است؟ و در واقع معیار تشخیص کیست و چیست؟
مشکل عدم توازن طرفین اقتصادی ـ سیاسی در مذاکرات:
در مذاکرات بینالمللی آنچه بین طرفین توازن در منافع را ایجاد میکند، قدرت اقتصادی ـ سیاسی است که با آمیختهای از هنر دیپلماسی میتواند نتیجه مذاکرات را شکل دهد. بر این اساس، با نگاهی به آنچه که نتیجه مذاکرات دو جانبه یا چند جانبه بینالمللی است، می توان به جایگاهی که طرفین مذاکره خود را در آن می دیدهاند و ادراک طرف مقابل از این جایگاه پی برد. در واقع توازن موجود بین عوضین در این بده و بستان سیاسی حکایت از برابری جایگاه دو طرف دارد، و بالتبع عدم توازن موجود بین عوضین در توافق مورد نظر، نشان دهنده دست برتر یک طرف مذاکره است. بیانیه ۲۴ نوامبر ژنو هم از این دریچه قابل ارزیابی است.
“