الف: در پیشگیری وضعی تمرکر بر جرایم خاص است یعنی هر جرمی اقدامهای خاص خود را دارد.
ب: پیشگیری وضعی، در مورد جرایم خاص مصداق ندارد. زیرا در یک لحظه به وقوع میپیوندد.
پ: پیشگیری وضعی برمحیط، انتخاب معقول، سبک زندگی و فعالیت روزمره متمرکز است در حقیقت پیشگیری وضعی بزه دیده مدار است و مجرم به صورت غیر مستقیم مطرح است. مثلاً روشنایی کوچهها و خیابانهای تاریک، فرصت ارتکاب جرم را کاهش میدهد. اقدامهایی مانند کشیدن نرده، حفاظ، مانع از دست رسی آن آماج جرم است. همچنین کاهش منفعت حاصل از ارتکاب جرم در انصراف بزهکار بالقوه از ارتکاب جرم بسیار مؤثر است [۹۹]
ت: یکی از ویژگیهای این نوع از پیشگیری که موجب موفق تر شدن میگردد مشارکت مردم در این پیشگیری میباشد تکلیف شرعی و همگانی امر به معروف ونهی از منکر در زمینه پیشگیری از وقوع جرایم و ابزار عکس العمل مردم در مقابل آن، یکایک مردم را در مقابل تقابل رفتار دیگران مسئول و ناظر قرار میدهد.
امروزه جوامع به پیشگیری وضعی به دلایلی اهمیت میدهند یکی از این دلایل را میتوان رشد نرخ جرایم خرد یعنی رفتار و اعمال غیر مدنی و بی نزاکتیهای اجتماعی دانست که کیفیت زندگی روزانه مردم را مختل میکند و دلایل دیگر را در رشد چشم گیر جرایم تروریستی و سرقتهای مسلحانه و نیز خشونت آمیز جستجو کرد که بنیان نظام اجتماعی و سیاسی را نشانه گرفته اند. بدین ترتیب جای تعجب نیست که در کشورهای غربی، به ویژه کشورهای انگلوساکسون که دارای جوامع باز و دولتهای مردم سالار هستند .
پیشگیری وضعی با توجه به تعاریف ارائه شده خود شامل دو هدف عمده و اساسی میباشد. دسته اول به دنبال سلب امکان تحقق فعل مجرمانه یا لااقل دشوار نمودن آن هستند. مانند سخت تر کردن دست رسی به آماجها یا محافظت از بزه دیدگان بالقوه. دسته دوم تدابیر و شیوه هایی است که با هدف کاستن از جاذبههای مجرمانه و عوامل تحریک کننده محیطی در صدد است تا از تصمیم نهایی مجرم و گذر او از اندیشه به عمل جلوگیری کند. عبارتند از: دشوار نمودن وقوع جرایم علی رغم وجود قصد و انگیزه مجرمانه است. راهبردهایی که به تغییر وضعیت، فرصت و موقعیت اشاره دارد مانند کنترل ورودیها و خروجیها، ایجاد فضایی قابل دفاع، جمع آوری و لوازم ارتکاب جرم مانند اسلحه از مواردی است که با هدف ناتوان کردن فاعل از محقق ساختن نیت مجرمانه خود اعمال میشود.دومین هدف این نوع از پیشگیری با توجه به راهبردها و شیوه های پیشگیری، منصرف نمودن مجرمان و جلوگیری از پیدایش و تشدید انگیزه مجرمانه و منصرف نمودن مجرمان بالقوه به کار گرفته میشود. بالا بردن خطر شناسایی و دستگیری بزهکار، کاهش جاذبههای وسوسه انگیز و تحریک کننده محیطی،نصب دوربینهای مخفی و چشمهای الکترونیکی و… از جمله موراردی است که با هدف جلوگیری از پیدایش و تشدید انگیزه مجرمانه و منصرف نمودن مجرمان بالقوه از ارتکاب جرم صورت میگیرد.
بدین ترتیب هدف اقدامهای پیشگیرانه وضعی، قبل از هر چیز تامین امنیت، بالا بردن کیفیت امنیت و جلب رضایت اعضای جامعه در فضاها و مکانهای عمومی است. تامین امنیت در این گونه پیشگیری، دیگر انحصاری کاملاً دولتی نیست بلکه دولت و با آگاه سازی مردم نسبت به جنبههای مختلف بزهکاری، مناطق جرم خیز، محلههای خطرناک، شیوه های مصون سازی، روشهای دفاع شخصی از خود و اموال آن ها را درحفظ و برقراری امنیت تشویق و حتی مشارکت میدهند. بنابرین در تامین امنیت چه دولت وچه مردم با توجه به اهداف پیشگیری وضعی هریک نقشی را برعهده میگیرند تا وقوع جرم را دشوار نمایند و بزهکار بالقوه را با توجه به بالا بردن خطر شناسایی و دستگیری، از وقوع جرم منصرف نماییم.[۱۰۰]
۴ -۱ : مبانی پیشگیری از جرایم کارکنان دادگستری
مبانی پیشگیری از جرایم کارکنان دادگستری از سه نظریه فرصت جرم تشکیل شده است که عبارتند از: دیدگاه انتخاب عقلانی، فعالیت روزمره و نظریه الگوی جرم. هر یک از این سه دیدگاه، ارتکاب جرم را از زاویهای مختلف بررسی کرده و نهایتاًً همه به این نقطه مشترک رسیده اند که کاهش فرصتهای جرم اهمیت فراوانی درعدم وقوع جرم یا پیشگیری از جرم دارد.
۴ -۱ -۱ :دیدگاه انتخاب عقلانی
فرض اصلی دیدگاه انتخاب عقلانی این است که مجرم و در موضوع ما کارکنان دادگستری رفتار هدفمند و طراحی شدهای را در کار خود بر میگزیند که تضمین کننده منافع وی باشد. در واقع این دیدگاه بر فرایند تصمیم گیری مجرم تمرکز میکند. مجرمین قبل از ارتکاب جرم پیامدهای مختلفی را مورد ارزیابی قرار میدهند: چقدر احتمال دارد دستگیر شوند؟ چه شدتی از مجازات در انتظار آن ها باید باشد تا ارزش ارتکاب جرم را داشته باشد؟ و ارتکاب جرم چه نیازی از آن ها را به فوریت بر آورده میسازد و آیا این نیاز ارزش ارزش ارتکاب جرم را دارد؟[۱۰۱]
به طور کلی بزهکاران در زمان ارتکاب جرم اهداف مخصوص به خود را دارند ولو اینکه هدفها کوتاه بینانه باشد و تنها منافع و ضرر کمتری را مورد محاسبه قرار میدهند. هر دسته از بزهکاران، محاسبات متفاوتی را در ارتکاب جرم مدنظر قرار میدهند. این حساب گریها شرایط انتخاب آماج بزه را تعیین میکنند .[۱۰۲]
گزارههای اصلی تئوری انتخاب عقلانی عبارتند از اینکه:
۱ : افراد قبل از شرکت در رفتار مجرمانه، هزینه ها یا عواقب جرم را با منافع آن، سبک و سنگین میکنند.
۲: رفتار مجرمانه را زمانی انجام میدهند که پاداش جرم ، بیشتر از هزینه های آن باشد. ارزیابی این افراد نیز مبتنی بر ادراکات موقعیت محور از هزینه های مورد انتظار و انگیزه های نظیر هیجانات مشارکت در یک رفتار خاص میباشد بدین معنی همه رفتارهای انحرافی تابعی از محاسبات ذهنی افراد از هزینه ها و منافع همبسته با عواقب ادراک شده آن رفتار در قالب شرایط موقعیت آن عمل است.
مطابق با رویکرد انتخاب عقلانی، هزینه ها و منافع جرم، صفات و ویژگیهای فردی را برنمی تابد، بلکه ویژگیهای ساختاری انتخاب هستند که این پدیده را تبیین میکنند. بنابرین نظریه گزینش عقلانی بیش از تمرکز بر روی خود مجرمان، بر انگیزه جرم مجرمان و تمرکز فعالیتهای انتخاب برای ارتکاب جرم پافشاری میکند.[۱۰۳]
۴ -۱ -۲ : نظریه فعالیت روزمره
دیدگاه فعالیت روزمره بر این فرض مبتنی است که برای وقوع جرم باید میان حداقل سه عامل تقارن زمانی و مکانی وجود داشته باشد. این سه عامل عبارتنداز: وجود شخص بزهکار بالقوه، وجود آماج بزه مناسب و بلاخره فقدان محافظ کارآمد برای جلوگیری از وقوع جرم. لازم به ذکر است که بر مبنای این نظریه برای تحقق جرم میبایست انحرافی در مکان یا زمان یکی از این سه عامل به وجود آید زیرا فرض عدم وجود انحراف، جرم و به تبع آن نیز بزه دیدگی به وقوع نخواهد پیوست. همچنین زمینه اصلی ارتکاب هر جرمی وقوع لغزش و انحراف است این مورد طبق دیدگاههای مطروحه در نظریه سبک فعالیتهای روز مره، که مبتنی بر عوامل خارجی و از جمله زمان و مکان است ایجاد شده است : [۱۰۴]
الف:وجود بزهکار بالقوه