منابع ۸۰
پیوستها
پرسشنامه شماره۱ (مهارت های اجتماعی )… ۹۱
پرسشنامه شماره۲ (حمایت اجتماعی ادراک شده).. ۹۷
پرسشنامه شماره ۳(خودپنداره)… ۹۹
خروجی داده ها… ۱۰۱
چکیده لاتین… ۱۰۶
فهرست جداول
جدول۴-۱- …………………………………………………………………. ۵۹
جدول۴-۲-……………………………………………………………………. ۶۰
جدول ۴-۳-………………………………………………………………. ۶۲
جدول۴-۴-……………………………………………………………………. ۶۳
جدول۴-۵-………………………………………………………………………. ۶۴
جدول۴-۶-………………………………………………………………….. ۶۵
جدول۴- ۷-……………………………………………………. ۶۶
جدول۴-۸-………………………………………………………………. ۶۷
جدول۴-۹-………………………………………………………………….. ۶۸
چکیده
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و مهارت های اجتماعی با خودپنداره دانش آموزان تیز هوش مقطع متوسطه اول بود.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری آن شامل دختران تیز هوش مقطع متوسطه اول شهر لاهیجان است. نمونه مورد بررسی ۲۰۲ نفر است که به شیوه تصادفی انتخاب و با بهره گرفتن از پرسشنامه های حمایت اجتماعی ادراک شده، مهارت های اجتماعی و خودپنداره مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از شیوه های آمار توصیفی و آمار استنباطی(همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان ) انجام شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و خودپنداره و مؤلفه های مهارت های اجتماعی و خودپنداره رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و مهارت های اجتماعی ۶۲ درصد از میزان خودپنداره را در دانش آموزان مورد بررسی تبیین می کند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برخورداری از حمایت اجتماعی و مهارت های اجتماعی نقش مؤثری در شکل گیری خودپنداره مثبت دانش آموزان نسبت به خود دارد و پیشنهاد می شود که در کنار آموزش های رسمی دانش آموزان شرایط برای ایجاد حمایت اجتماعی فراهم و مهارت های اجتماعی به آنان آموزش داده شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کلید واژه ها: حمایت اجتماعی، مهارت های اجتماعی، خودپنداره، مدارس تیزهوشان
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱-مقدمه
پژوهش ها ی روانشناسی حاکی از آن است که همه کودکانی که به دنیا می آیند دارای توانایی ها ی بالقوه خدادادی هستند، اما این توانایی ها به دلایل گوناگون وراثتی و محیطی در برخی بیشتر و در بعضی کمتر است. تحقیقات انجام گرفته نشان می دهد که اکثریت افراد جامعه دارای هوش و استعداد متوسط و اقلیتی دارای هوش و استعداد بالاتر از متوسط و اقلیت دیگر دارای هوش و استعداد کمتر از متوسط هستند. لذا کودکان تیزهوش، که در مقایسه با کودکان عادی از توانایی های ویژه ای برخوردار هستند و به آموزش و پرورش ویژه ای نیز نیاز دارند(نریمانی و دیگران، ۱۳۹۲). دانش آموزان تیزهوش گروه ناهمگونی هستند که دارای استعدادها و توانایی متنوعی هستند. آن ها به وسیله توانایی استثنایی خود در حیطه های عاطفی، شناختی، فیزیکی شناخته می شوند(هرتز[۱]، ۲۰۰۳). پژوهشگران ارتباط بین جنبه های اجتماعی، هیجانی، شناختی کودکان باهوش را به خوبی شناخته و اظهار کرده اند کودکان باهوش نیازمند حمایت معنی دار در طی دوران کودکی هستند تا بتوانند در جنبه های مختلف رشد کنند(براکن و بروان[۲]، ۲۰۰۶)
حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان قویترین و نیرومندترین نیروهای مقابلهای برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان افراد در زمان درگیری با شرایط تنشزا می باشد که تحمل مشکلات را برای فرد تسهیل می نماید(لی و دیگران[۳]، ۲۰۰۷). میزان حمایت اجتماعی ادراک شده هم در آسیب پذیری و هم در مقابله افراد نسبت به تنش نقش دارد. آسیب پذیری جسمی و روانشناختی به موازات کاهش حمایت اجتماعی افزایش می یابد، به این معنی که، حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان سپری در مقابل آشفتگی های زندگی در دنیای پیچیده کنونی عمل می کند. حمایت اجتماعی ادراک شده نه تنها طی دوره فشار روانی بسیار یاری کننده است، بلکه در مواقع آرامش نسبی نیز مفید می باشد(کوترونا[۴]، ۲۰۰۷). دینان، آن، گئورگ، مک کال و گیبسون[۵](۲۰۰۴) معتقدند که حمایت اجتماعی ادراک شده در کاهش آسیبهای اجتماعی موثر می باشد.
خودپنداره بازنمایی ذهن افراد از خودشان است. به همان صورتی که افراد از دیگران، مکان ها، رویدادها بازنمایی ذهنی دارند، از خودشان نیز بازنمایی ذهنی دارند. خود پنداره از تجربیات و از اندیشیدن به این تجربیات ساخته می شود. افراد برای ساختن خود پنداره به بازخوردی که از کارهای روزمره می گیرند، توجه می کنند. این بازخورد، ویژگی ها و ترجیحات آن ها را نشان می دهد (ویلیامسون، ۲۰۰۶). افراد هنگام اندیشیدن به خود هزاران تجربیات زندگی مجزا را به خاطر نمی آورند، بلکه تجربیاتشان را در نتیجه گیری های کلی انباشته می کنند. آن ها به مرور زمان انواع تجربیات خاص را به بازنمایی کلی از خود تبدیل می کنند. افراد، همین نتیجه گیری های کلی، نه تجربیات خاص را به راحتی به یاد می آورند و از آنها به عنوان عناصری برای ساختن و توصیف کردن خود پنداره استفاده می کنند(ریو،۲۰۰۵؛ به نقل از سیدمحمدی، ۱۳۸۶). خودپنداره مجموعه ای از طرحواره های خود در زمینه ای خاص است. طرحواره ها خود به دو صورت انگیزش به وجود می آورند: خود هماهنگ و خود ممکن.در رابطه با خود هماهنگ، طرحواره ها[۶] برای تأیید کردن خود انگاره، رفتار راهدایت می کنند و از وقایعی که بازخوردی می دهند که ممکن است خودانگاره را رد کند، جلوگیری می کنند. به عبارت دیگر، رفتار برای تأیید کردن خودپنداره ی فرد مورد استفاده قرار می گیرد. از طرفی دیگر نقش تقویت مهارت های اجتماعی و اهمیت فراوان آن برای تعاملات اجتماعی مناسب بر کسی پوشیده نیست(پورآقا، ۱۳۹۲).
مهارت اجتماعی، مجموعه رفتارهای آموخته شدهای است که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه اثربخش داشته و از واکنشهای نامعقول اجتماعی خودداری کند. همکاری، مشارکت بادیگران، کمک کردن، تعریف و تمجید کردن از دیگران و قدردانی کردن مثالهایی از این نوع رفتار است. یادگیری رفتارهای فوق و ایجاد رابطه اثربخش با دیگران یکی از بهترین دستاوردهای دوران کودکی است که متأسفانه همه کودکان موفق به فراگیری این مهارت ها نمی شوند(الیوت و گرشام[۷]، ۲۰۰۲). مهارت های اجتماعی در واقع مجموع رفتارهای مثبت اجتماعی هستند که رضایت از ارتباطات اجتماعی و چگونگی الگوی رفتار اجتماعی فرد را پی ریزی می کنند و اشکال مختلفی دارد. مهارتهای اجتماعی یک نوع رفتار است که در موقعیت های اجتماعی نشان داده می شود. این مهارت ها شامل مهارت های انفرادی وابسته به خود فرد، مهارت های علمی، کنترل گری، سازوکاری و کارآفرینی او می باشد(سیکیر[۸] و همکاران، ۲۰۰۹). اسلبی و گوارا[۹](۲۰۰۳) مهارت اجتماعی را مترادف با سازگاری اجتماعی میدانند از نظر آنها مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه ی خاص اجتماعی به طوری که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد.
۱-۲-بیان مساله
تفکر پیرامون افراد تیزهوش و با استعداد، سابقه طولانی دارد و احتمالاً به زمانی برمی گردد که انسان متوجه تفاوت های فردی شد، در یونان قدیم افلاطون عقیده داشت که کودکان باهوش باید در سنین کودکی انتخاب شده و به آنها به طور اختصاصی علوم و فلسفه تعلیم داده شود. او می گفت سرآمد افراد باید فرمانروا باشد. بقای دموکراسی یونان بستگی به توانایی آن کشور در آموزش و پرورش افراد برجسته و با استعداد دارد. در یونان باستان این عقیده وجود داشت که تیزهوشی موهبتی الهی و دریچه ای به جهان نامتناهی می باشد. مفهوم نبوغ و استعداد همیشه نسبی بوده و در طول تاریخ در بین جوامع مختلف به یک معنی نبوده است. تفاوت های جوامع در طول تاریخ همیشه در تغییر و تکامل بوده و ترغیب و تشویق افراد سرآمد دستخوش تحولات گوناگونی بوده است(سلیمانی، ۱۳۸۶).
حمایت اجتماعی ادراک شده مفهومی است که عموما به عنوان کمکی که از جانب دیگران در شرایط زندگی دریافت می شود، درک می گردد(تیلور[۱۰]، ۲۰۰۷). حمایت اجتماعی ادراک شده نیرومندترین نیروی مقابله، دشوارای برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان در زمان درگیری با شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل می کند(لی و دیگران[۱۱]، ۲۰۰۴). حمایت اجتماعی ادراک شده، از طریق ایفای نقش واسطه ای میان عوامل تنش زای زندگی و بروز مشکلات جسمی و روانی و همچنین تقویت شناخت افراد، باعث کاهش تنش شده و میزان بقا و کیفیت زندگی را در افراد افزایش می دهد(ساراسون و دیگران، ۲۰۰۰).در تحقیقات(سارز و دیگران، ۲۰۰۰) همبستگی متوسط و کمی بین نمرات حمایت اجتماعی ادراک شده و خشنودی افراد وجود داشت. یعنی میزان حداقلی از حمایت اجتماعی ادراک شده که خشنودی هر کس را تضمین می کند وجود ندارد. به عبارتی، برای بعضی مردم تعداد کمی دوستان نزدیک و وابستگان خشنودکننده است درحالیکه دیگران نیازمند حمایت از سوی افراد متعددی هستند. ولی به هر حال کسانی که سطوح بالائی از حمایت اجتماعی را در اختیار دارند حتی درصورت تجربه حادثه ناگوار و یا فشار و استرس جدید در مقابل بیماری کمتر آسیب پذیرند و شیوه های غیرانطباقی تفکر و رفتار بیشتر میان اشخاصی شایع است که در درون خانواده حمایت اجتماعی کمی دارند (ادویا[۱۲] و دیگران، ۲۰۰۵ ؛ رایان[۱۳] و دیگران، ۱۹۹۹ و مالیکارجون[۱۴] و دیگران، ۲۰۰۵).
خودپنداره به انتساب توصیف ها و برچسب های فرد به خود اشاره دارد و غالبا با خصیصه های جسمانی، ویژگی های رفتاری و کیفیت هیجانی مرتبط است(پاتریک و دیگران، ۲۰۰۸). خود پنداره، مجموعه ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می گردد بدین معنی که می فهمد کیست و چیست . خود دنیای درونی فرد است و شامل تمام ادراکات – عواطف، ارزش ها و طرز فکر او می باشد. در واقع می توان بیان کرد که خود پنداره، خود ادراک شده است(پورآقا، ۱۳۹۲). خودپنداره تحت تاثیر یادگیری بوده و ابتدا به صورت آگاهی از عوامل خارجی و رفتار قابل مشاهده تجلی می کند و سپس دامنه ی وسیعتری را شامل می شود و به قلمرو مسائل دیگری چون ساختار فیزیولوژیکی، ارزش های درونی و رشد فلسفهی فردی هر شخص از زندگی، گسترش می یابد. نقش مهم خودپنداره در کنترل رفتارها یا آماده سازی آنها میباشد. غالبا نقش اول خودپنداره ایجاد ثبات در رفتار است که به افراد کمک می کند تا بتوانند رفتار خود و دیگران را که با آنها در تعامل هستند به سادگی پیش بینی نمایند. در واقع خودپنداره به طور جدی جنبه های مهمی از زندگی افراد خصوصا جوانان و میزان مهارت های و سازگاری اجتماعی آنان را تحت تاثیر قرار میدهد(بارانزهی، ۱۳۸۵). با وجود یک دهه تحقیق بر مهارت های اجتماعی، تحقیقاتی را می توان نام برد که نتایج آنها بر بخش نظری رشد نیافتهای بنا شده اند. در ابتدا، همین طور که در بالا ذکر شد تحقیق در پیامدها و همبستههای مهارت های اجتماعی، به شدت بر اثرات منفی کمبود مهارت های اجتماعی تأکید داشته اند. مشکلات و آسیبهای درونی مثل افسردگی، اسکیزوفرنی[۱۵]، الکلیسم[۱۶] و دیگر اختلالات همه با کمبود در مهارت های اجتماعی مرتبط میباشند، در حالی که نظریه مهارت های اجتماعی باید فراتر از توضیح و تأکید بر فقدان مهارت های اجتماعی در ابتلاء به پیامدهای روانشناختی زیانآور، باشد. تسلط بر مهارت های اجتماعی مناسب مسلماً منجر به نتایج مفیدی برای افراد می شود(سیگرین و تایلر[۱۷]، ۲۰۰۷).
آنچه که در برخی موارد به عنوان شایستگی ارتباطی یا مهارت های اجتماعی به آن اشاره می شود، مستلزم توانایی برای ارتباط داشتن و تعامل نمودن با دیگران به روش مناسب و مؤثر میباشد، که از طریق رمزگذاری مناسب پیامها، حساس بودن در قبال دیگران و کنترل رفتارها و هیجانات، میباشد. افرادی که مهارت های اجتماعی مناسب دارند به طور مؤثر تعاملاتشان را با دیگران اداره می نمایند و این کار اغلب با نتایج مثبت همراه است. به عبارت دیگر، افراد با مهارت های تعاملی و اجتماعی ضعیف از سلامت روانی[۱۸] کمتری برخوردار هستند و تعاملات نادرست برقرار می نمایند، که اغلب به عنوان مشکلات روان شناختی[۱۹] مانند افسردگی، احساس تنهایی[۲۰]، اضطراب اجتماعی و اسکیزوفرنی، از آنها نام برده می شود(سیگرین و فلورا[۲۱]، ۲۰۰۰). لوینسون[۲۲] (به نقل از سیگرین و تایلر، ۲۰۰۷) مهارت های اجتماعی را به عنوان توانایی نشان دادن رفتارهایی که به طور مثبت یا منفی تقویت شده اند و نشان ندادن رفتارهایی که توسط دیگران تنبیه شده اند، تعریف نمود. نشان دادن مهارت های اجتماعی مناسب منجر به نتایج مثبت اجتماعی میگردد، در حالی که فقدان مهارت های اجتماعی با نتایج منفی اجتماعی ارتباط دارد، که این نتایج ارتباط آشکاری با حالت مثبت و منفی خودپنداره افراد دارد.
در این راستا محقق ضرورت انجام پژوهش با چنین طرحی را احساس نمود و بر همین مبنا در این پژوهش این سوال را مطرح می کند که آیا بین حمایت اجتماعی و مهارت های اجتماعی با خودپنداره در دختران مدارس تیزهوشان متوسطه اول رابطه معنی داری وجود دارد؟
۱-۳-اهمیت و ضرورت پژوهش
هر جامعه ای که برای بقا و پیشرفت خود می اندیشد، استعداد درخشان خود را در کانون توجه قرار می دهد. به طوری که سالهاست که یک حرکت جهانی شروع شده و به سمت توجه ویژه، به نخبگان و تیزهوشان جهت گیری کرده است(چن و دیگران[۲۳]، ۲۰۱۱). تیزهوشی یعنی برتری شناختی، هوشی و خلاقیت که فرد را از همسالان خود متمایز می کند(نریمانی و دیگران، ۱۳۹۲). تیزهوشی و افراد بااستعداد، کسانی هستند که نشانه هایی از قابلیت بالای عملکرد در برخی از حوزه ها از جمله هوش، خلاقیت، هنرمندی، رهبری و زمینه های تحصیلی ویژه را نشان می دهند(پیرتو، ۱۹۹۹؛ به نقل از آقاجانی، ۱۳۹۰). واگنر و استرنبرگ [۲۴](۲۰۰۸) معتقدند کودکان تیزهوش کسانی هستند که اطلاعات را به سرعت پردازش کرده و از مهارت های بینشی استفاده می کنند. جی و همکاران( ۲۰۰۳؛ به نقل از امیری مجد، ۱۳۸۵) اظهار می دارد که رفتار حاکی از تیزهوشی بازتاب تعامل بین سه نوع صفات شخصی است، توانایی های بالاتر از متوسط عمومی و اختصاصی، میزان بالای پای بندی به وظایف و میزان بالای خلاقیت. به گفته ترولی کودکان تیزهوش و با استعدادکسانی هستند که دارای این مجموعه صفات اند یا می توانند این صفات را پرورش دهند و آنها را در عرصه های عملکرد انسانی به کار گیرند.
حمایت اجتماعی ادراک شده تبادلات بین فردی در میان اعضای شبکه اجتماعی است که به صورت روابط دوسویه و غیررسمی و معمولاً خود به خودی و سودمند می باشد و دارای دو حیطه عملکردی (حمایت اجتماعی درک شده و ساختاری اندازه شبکه اجتماعی ) است (چان و دیگران، ۲۰۰۴). حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان قویترین و نیرومندترین نیروهای مقابله ای برای رویارویی موفقیت آمیز و آسان افراد در زمان درگیری افراد و شرایط تنش زا شناخته شده و تحمل مشکلات را برای بیماران تسهیل می کند(حیدری و دیگران، ۱۳۸۸). پژوهشها به طور ثابت بر نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی ادراک شده بر استرس تأکید داشته اند . یافته های پژوهشی نشان داده اند افرادی که دارای حمایت اجتماعی بالا و کشمکش های میان فردی کمتری هستند، در رویارویی با رخدادهای فشارزای زندگی بیشتر ایستادگی می کنند، به طور مؤثری مقابله می نمایند و نشانه های کمتری از افسردگی یا آشفتگی روانی را نشان می دهند. در پژوهشی دیگر مشخص شد افرادی که عضو شبکه اجتماعی گسترده ای هستند، کمتر تحت تأثیر منفی رویدادهای فشار روانی زندگی قرار می گیرند و احتمالاً کمتر دچار مشکلات سلامتی ناشی از فشار روانی می شوند.همچنین مشخص شد که حمایت اجتماعی ادراک شده شامل موقعیت های مدبرانه است که سبب می شود مکانیسم های دفاعی مؤثرتری برای جلوگیری از آثار مخرب استرس توسط فرد به کار گرفته شود (ستوده و دیگران، ۱۳۹۱).
مهارت های اجتماعی یک خصیصه متمایز فردی است که می تواند تأثیرات عمیقی بر ماهیت تعاملات با دیگر افراد داشته باشد. در واقع اینها دو پدیده مهم میباشند که به طور نظری با هم ارتباط دارند و ماهیت تعاملات برحالتهای ذهنی و سلامت روانی افراد تأثیر گذار بوده و نیز می تواند از آنها تأثیر بپذیرد. کمبود مهارت های اجتماعی موجب طیف گستردهای از مشکلات و مسائل روان شناختی در افراد می شود. بنابراین، مهارت های اجتماعی در کل فواید بسیار زیادی در حوزه عملکرد روانشناختی فرد دارد که باید به طور درست مورد بررسی قرار گیرد (سیگرین و تایلور، ۲۰۰۷).
مفهوم «خود» و مطالعه آن در طول تاریخ بشری همواره مورد توجه انسان بوده و فیلسوفان، متفکران و شاهدان در این باره بسیار اندیشیده و نگاشته اند. امروزه توجه به خود و «خود پنداره» یکی از موضوعات مهم قابل بحث در روان شناسی است. نتایج پژوهش ها نشان می دهد که تصور و پندار شخص نسبت به خود تا حدود زیادی جهت دهنده ی تعیین کننده رفتار وی می باشد. به تعبیر دیگر، میدان فعالیت ما را در زندگی خودپنداره، مشخص می کند. بدون تردید مطالعه و بررسی هیچ یک از ابعاد وجودی انسان بدون مطالعه شخصیت وی امکان پذیر نیست و برای مطالعه شخصیت نیز توجه به مفهوم خود که هسته اصلی شخصیت محسوب می شود ضرورتی اجتناب ناپذیر است. رفتاری که هر فرد در موقعیت های مختلف از خود نشان می دهد به طور مستقیم تحت تأثیر تصور و پنداری است که وی از کل وجود خود دارد. وقتی فرد نسبت به کل وجود اعم از ویژگیهای ظاهری، توانایی های ذهنی و جسمانی، ادراک و تصور منفی داشته باشد، این برداشت در مجموعه اعمال و رفتارش منعکس می گردد و باعث می شود در مقابل با دیگران یا در مواجهه با موقعیت های محروم کننده نتواند سازگاری لازم را از خود نشان دهد(کاظمی و دیگران، ۱۳۸۲).
هر فردی تصویری از خود دارد به عبارت دیگر او از رفتار و صفات و جسم خود درکی دارد که در یک تصویر منسجم و یکپارچه جمع می شود. مطالعات حاکی از این است که آگاهی یا برداشت ما از خود بیشتر ناشی از تجربه های احتمالی ماست. ما خود را آن گونه میبینیم که فکر میکنیم دیگران ما را می بینند. خودپنداره یک محصول اجتماعی به شمار می رود که در اثر تعامل و برخورد با دیگران به دست می آید(مک کی و فنینگ، ۲۰۰۹). افرادی که احساس خوبی نسبت به خود دارند، معمولا احساس خوبی نیز به زندگی دارند. از سوی دیگر هنگامی که خودپنداره فرد منفی است، احساس می کند که موجودی نالایق است و این قضیه بر عملکرد فرد و سازگاری او با شرایط تاثیر گذار خواهد بود(سعیدیان و نیلی، ۱۳۹۰). با توجه به ضرورت و اهمیت هریک از متغیر های این پژوهش در سلامت زندگی افراد و موفقیت تحصیلی، بررسی رابطه این مؤلفه ها و مشخص نمودن سهم هریک از آنان در تبیین میزان خودپنداره دانش آموزان تیزهوش، می توان به متخصصان، مشاوران و دست اندرکاران امر آموزش در برنامه ریزی های آتی برای این دانش آموزان کمک نمود.
۱-۴- هدف اصلی پژوهش
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و مهارت های اجتماعی با خودپنداره در دختران مدارس تیزهوشان متوسطه اول شهر لاهیجان می باشد.
۱-۴-۱- اهداف فرعی
-
- تعیین رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده با خودپنداره در دختران مدارس تیزهوشان متوسطه اول.
-
- تعیین رابطه مهارت های اجتماعی با خودپنداره در دختران مدارس تیزهوشان متوسطه اول.
-
- تعیین قابلیت تبیین خودپنداره دانش آموزان تیز هوش براساس مؤلفه های حمایت اجتماعی ادراک شده و مهارت های اجتماعی.