۳-تعیین و ارزیابی فعالیت های جدید که اجرای آنها باعث بهبود عملکرد آینده سازمان می شود.(مهدی پور،۱۳۸۹)
بر اساس این مطالب، می توان گفت که بسیاری از تکنیک های مدیریت هزینه مدرن اصولاً بر اساس استراتژی سازمانی و ساختار هزینه درون شرکت انتخاب میگردد . مطابق یافته های( کوپرواسلقمولدر (۲۰۰۴ به نظر میرسد، این انتخاب ها که اغلب توسط مدیران عالی به جای حسابداران صنعتی صورت می گیرد، نوعاً توسط حسابداری مدیریت سنتی مورد مطالعه قرار نگرفته است.
سهرابی و عابدین (۱۳۸۲)به بررسی مدیریت هزینه در پروژه های فن آوری اطلاعات پرداختند . این پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که مدیران فن آوری اطلاعات با تهیه طرح مالی مناسب برای پروژه های فن آوری اطلاعات، علاوه بر مدیریت هزینه های پروژه، از حمایت و اعتبار بیشتری در شرکت خود برخوردار خواهند شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خاشعی ورناخواستی(۱۳۸۵) پژوهشی تحت عنوان طراحی الگوریتم مدیریت هزینه بنگاه اقتصادی (مورد مطالعه :گروه صنعتی ایران خودرو )انجام داد . این پژوهش به دنبال تلفیق دو روش مهندسی ارزش و هزینه یابی هدف بوده است .یافته های پژوهش مزبور نشان داد که مدیریت سود، کسب رضایت مشتریان، طراحی محصولات، نحوه ارتباط با تأمین کنندگان مواد و قطعات برای دوام و بقای شرکت حیاتی است.همچنین مدیریت هزینه، جایگزین مناسبی برای توسعه منابع شرکت های خودرو ساز است . در نهایت پژوهشگر به این نتیجه رسیده است که مدیریت شرکت قادر به ایجاد ساختار سازمانی مناس ب جهت اجرای تکنیک هزینه یابی بر مبنای هدف نمی باشد.(پاک مرام و همکاران،۱۳۸۹)
۲-۵-۲-هفت اصل مدیریت هزینه موثر:
اصول مدیریت هزینه که در طی ۲۵ سال گذشته تکامل یافته است و در ادامه توضیح داده می شود به معنی کلیه فعالیت هایی است که در جهت ایجاد یک فرهنگ هوشیاری نسبت به بهای تمام شده (با بهینه نمودن هزینه)، انجام می شود و به طور همزمان بهینه سازی عملکرد و کاهش هزینه در تمام سطوح سازمانی (از بالاترین رده سازمانی تا پایین ترین آن) را درنظر دارد.
۱- شفافیت و سازگار کردن اهداف عملکردی
نخست باید تمام اعضای سازمان به اهمیت عملکرد مورد انتظار پی برده و آن را قبول کنند زیرا مقبولیت اهداف عملکردی راه رسیدن به آنها را تسهیل میکند. در مرحله بعدی باید اهداف عملکردی هم سطح شوند.
۲- ارتقای دانش و ابزارکار
دانش و ابزار کار عواملی هستند که باعث می شود کارکنان با میل و رغبت بیشتر به کار اشتغال ورزند و تمایل برای انجام آن را به بهترین نحو داشته باشند . سطح دانش مناسب ، شایستگی و صلاحیت ، اجزای ضروری توانایی انجام کار محسوب میشوند. داشتن انگیزه لازم ضرورت دیگر برای انجام دادن مطلوب کار به شمار میرود. امروزه تفکراتی نظیر مدیریت کیفیت جامع بر” انجام صحیح کارها در مرتبه اول و برای همیشه ” تاکید میکنند.
۳- درک قوی از بهای تمام شده محصولات و خدمات
اطلاعات مربوط به بهای تمام شده استاندارد ، به عنوان هسته مرکزی اغلب تصمیم گیریها به شمار می رود و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت درک بهتری از بهای تمام شده محصولات و خدمات را ارائه می نماید .
۴- برتری (مزیت) ، تنها هدف عملکردی مورد قبول
امروزه مشتریان نه تنها انتظار عملکرد بد یا نامطلوب از سازمان ها نداشته و آن را نمی پذیرند ، بلکه انتظار عملکرد بهتری را دارند. اگر چه ممکن است موشکافی و بررسی برای رسیدن به عملکرد برتر هزینه های جاری زیادی بدنبال داشته باشد ولی این امر قابل پذیرش است زیرا فرآیندهای کنترل شده و توانا چون براساس دانش محوری و قابلیت پاسخگویی استوارند ، کمتر احتمال دارد عملکرد نامناسبی داشته باشند .
۵- کاهش پیچیدگی ها و حذف فعالیت های غیر ضروری
امروزه اکثر سازمانها باید بخش عمده ای از فعالیت ها و گزارش های زائد و غیر قابل استفاده و یا به عبارتی فعالیتها و گزارش های کم ارزش را حذف کنند. در مرحله بعد سازمانها باید بر فعالیتهای باقیمانده متمرکز شوند و آنها را با معیارهای دقیق و صحیح مورد ارزیابی قرار دهند که چگونه این فعالیتها میتوانند باعث افزایش سودآوری شوند .
۶- توجه به دانش محوری
استخدام کارکنان ماهر (با دانش و تجربه کافی) یک تصمیم مهم و ضروری برای سازمان های امروزی است . توجه به دانش در رویه های استخدام ، ارزیابی ، ارتقا»، انتصابات و پرداخت ها ، اعطای تسهیلات و پاداش مصداق هایی برای دانش محوری سازمان است. دانش محوری فرایند یادگیری سازمان را تسهیل وحرکت به سوی ” یک سازمان یادگیرنده” را هموار میکند.
۷- هزینه های سازمانی
تمامی هزینه های سازمانی به دو گروه تقسیم میشوند:
الف) هزینه های ساختاری
ب) هزینه های عملکردی
هزینه های ساختاری عبارتند از: هزینه هایی که با گذشت زمان و به خاطر تصمیمات مدیریت در گذشته و حال در سیستم به وجود میآیند. این هزینه ها بیان کننده گستره وسیعی از هزینه های مربوط به یک سازمان هستند مانند هزینه های:
- سیستم های کنترل سفارش وموجودی و طراحی نیازهای اساسی سازمان
- سیستم های عملکردی و انگیزشی
- سیستم های ارزشیابی و توسعه نیروی انسانی
- سیستم های کنترل تغییرات و توسعه محصولات و خدمات
تمامی این تصمیم گیریها مربوط به قلمرو گروه های مدیریت گذشته وحال هستند، بنابراین مدیران امروز باید به منظور کاهش هزینه ها تصمیمات کاملا متفاوتی در مورد ساختار سازمانی بگیرند.(مهدی پور،۱۳۸۹)
۲-۵-۳- مدیریت هزینه درتعریف جدید و ابزارهای آن
در تعریف جدید، مدیریت هزینه عبارتست از مجموعه اقداماتی که مدیریت برای تامین رضایتمندی مشتریان، همراه با کنترل و کاهش مستمر هزینه های سازمان انجام میدهد. بدین ترتیب نکته حایز اهمیت این است که کاهش هزینه نباید به قیمت کاهش رضایتمندی مشتریان و کارکنان سازمان باشد. در این چارچوب جدید:
۱- سازمانها بر کاهش مستمر هزینه های خود سرمایه گذاری می کنند تا برتری بر رقبا در حیطه قیمت کالا یا خدمات حاصل شود.
۲- سازمان ها مدیریت هزینه را به موضوعی فراگیر در تمامی بخشهای خود تبدیل میکنند تا از تعهد و پایبندی همگانی به آن مطمئن شوند.
۳- سازمانها هزینه ها را به عنوان پدیده ای جامع و فراگیر مدیریت میکنند.
پیشرفت سریع و شگرف فناوری همراه با افزایش روزافزون رقابت در بازارهای پولی و مالی جهانی، مدیران را ناگزیر از ارائه خدمات مطلوب به مشتریان و در عین حال با کمترین قیمت کرده است. بسیاری از واحدهای اقتصادی به تدریج از دیدگاه های حسابداری سنتی فاصله میگیرند و به ایجاد سیستم مدیریت هزینه تمایل نشان میدهند. سیستم فوق نوعی سیستم برنامه ریزی و کنترل است که هدف های زیر را دنبال میکند:
۱- اندازه گیری بهای تمام شده منابعی که در راه انجام فعالیتهای اصلی واحدهای اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد.
۲- تشخیص و حذف اقلامی از هزینه که ارزش افزوده ایجاد نمیکنند.
۳- تعیین کارایی و اثربخشی فعالیتهای اصلی انجام شده در واحدهای اقتصادی
۴- تشخیص و ارزیابی فعالیتهای جدیدی که میتواند عملکرد آینده سازمان را بهبود بخشد.
مدیریت هزینه فلسفه ای عام است که به فعالیتها یا بخشهای خاصی از یک سازمان محدود نمیشود و صرفا اقلام خاص یا غیرعادی را در بر نمیگیرد.به بیانی دیگر، در چارچوب سیستم مدیریت هزینه فقط اقلام هزینه ای که به طور غیرمعمول زیاد هستند، هدف کاهش هزینه قرار نمیگیرند بلکه از این دیدگاه، هر هزینه ای قابل کاهش است و امکانات کاهش آن بررسی میشود. شعار مدیریت هزینه این است"هیچ فعالیتی نیست که نتوان آن را با هزینهای پایین تر از هزینه کنونی انجام داد".شاید ابتدا چنین به نظر برسد که این شعار از واقع گرایی به دور است، ولی با مرور تاریخچه ابداعات و نوآوری هایی که انجام کارها را با هزینه و وقت بسیار کمتر از گذشته امکان پذیر ساخته اند، در مییابیم که به راستی همواره راه کم هزینه تری برای انجام دادن هر کاری وجود دارد.
برای نیل به این هدف میتوان بااستفاده از ابزار های روز دنیا به منظور کاهش هزینه ها، با بررسی نیازها و خواسته های مشتریان و فرآیندهابه طور دقیق به نتیجه مطلوب رسید. از جمله این ابزارها و فنون می توان به هزینه یابی بر مبنای فعالیت، هزینه یابی بر مبنای هدف و هزینه یابی کایزن و مهندسی ارزش وروشهای شش سیگماو… اشاره نمود.(مهدی پور،۱۳۸۹)
۲-۵-۴- سیستم مدیریت هزینه
سیستم مدیریت هزینه شامل مجموعهای از روش هایی است که جهت برنامه ریزی و کنترل فعالیتهای هزینه زای یک سازمان برای رسیدن به اهداف آن سازمان تدوین شده است. این سیستم نوعی سیستم برنامه ریز ی و کنترل است که به بررسی بهینه سازی عملیات میپردازد.(شباهنگ ،۱۳۹۱ )
اطلاعات حاصله از سیستم مدیریت هزینه به مدیر در ارزیابی و اندازه گیری عملکرد کمک میکند.. مقیاس های مالی و غیر مالی موجود در سیستم مدیریت هزینه در سطوح مختلف یک سازمان و برای مقاصد مختلف قابل استفاده است و بالاخره اطلاعات تهیه شده به وسیله سیستم مدیریت هزینه به مدیران اجازه میدهد تا نسبت به مسایلی همچون: وضعیت رقابتی سازمان، ارزیابی جنبه های مثبت و منفی عوامل مالی وغیر مالی سرمایه گذاریها و طرح های عملیاتی و به کارگیری توان کارکنان در تحقق اهداف مدیریت ، به تجزیه و تحلیلی استراتژیک بپردازند ( Barfield and et.al. , 1998) .
برینکه(۱۹۸۸)، مدیریت هزینه را “مجموعه ای از تکنیک ها و شیوه ها برای کنترل و توسعه فعالیت ها و فرآیندها، تولیدات و خدمات آن” میداند. از جمله مهم ترین ابزارهای مدیریت هزینه عبارتند از:مدیریت بر مبنای فعالیت ، هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، بودجه بندی بر مبنای فعالیت ، هزینه یابی هدف ، هزینه یابی کایزن ، هزینه یابی کیفی. ماورا و نایابوکا(۲۰۰۵)در پژوهشی، استراتژی مدیریت هزینه را برای ایجاد مزیت رقابتی مورد مطالعه قرار دادند.آنها معتقدند مدیریت هزینه به صورت دقیق مجموعه ای از راهکارها و روشها برای مدیریت کارآمد و اتخاذ تصمیمات اثربخش، در معنای گسترده به صورت یک حلقه و نگرش و مجموعه ای از ساز و کارها جهت ایجاد ارزش بیشتر و هزینه کمتر است.(رهنمای رود پشتی،۱۳۸۷)
کاپلن و نورتون( ۱۹۹۶) مدیریت هزینه را از چهار بعد به مدیریت عملکرد نسبت دادند (مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، آموز ش و رشد ). یک مشخصه مهم مدل آنها معرفی اندازه عملکرد بود که توسط ذی نفعان متعدد تعریف می شود(چون، کارکنان، تأمین کنندگان، شرکا، مشتریان، سهامداران، دولت و بطور کلی جامعه ).بعلاوه کاپلن و نورتون (۲۰۰۴)از طریق مرتبط نمودن چهار بعد، معماری علت و معلولی را شکل دادند.جائیکه نقشه استراتژی به سمتی کشیده شده است که سازمان را مجبور کند تا منطق نحوه خلق ارزش و نفرات منتظر خلق ارزش را روشن سازد.(پاک مرام و همکاران،۱۳۸۹)
۲-۵-۵-استراتژی مدیریت هزینه