همچنین به منظور سنجش میزان آمادگی مدیریت دانش در سازمان دانش محور مورد مطالعه (ستاد ویژه توسعه فناوری نانو) از پرسشنامه تهیه شده بر مبنای عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش مستخرج شده استفاده خواهد شد.
۱-۷- جنبه جدید بودن و نوآوری
در این پژوهش چارچوب مفهومی جدید و بومی شده از مدیریت دانش در سازمانها ی دانش محور بر مبنای عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور ارائه میشود.
۱-۸- واژگان تخصصی
مدیریت دانش: فرایند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و به کار گیری دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت میپذیرد (خطیبیان، ۱۳۸۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
سازمان دانش محور: سازمانهای دانش محور سازمانهایی هستند که دارای ویژگیهای زیر میباشند (OECD, 2000) :
-
- اینگونه سازمانها از حجم زیادی از دانش استفاده میکنند.
-
- اعضای حرفهای این سازمانها سطح بالایی از دانش را در اختیار دارند که نمیتوان آن دانش را به گستردگی و سادگی به اشتراک گذاشت بدین مفهوم که اعضا دارای تخصص هستند و به راحتی نمیتوان آنها را جایگزین یکدیگر کرد.
-
- به استقبال تغییر میروند و در برابر آن مقاومت نمیکنند و سازماندهی مجدد امری رایج در اینگونه سازمانها میباشد.
-
- سرمایه اجتماعی از جمله تعامل، اعتماد، غیر رسمیت در سطح بالایی قرار دارد. «شما می توانید با هر کسی صحبت کنید، اگر ایدهای دارید حتماً آن را بیان کنید.”
-
- به کارکنان رده پایین به عنوان منابع غنی ایدههای جدید نگریسته میشود.
-
- از هرکسی انتظار میرود در نوآوری مشارکت نماید.
-
- دانش و ایدهها به طور فعال مدیریت میشوند.
عوامل حیاتی موفقیت: حوزههایی که حصول نتایج رضایتبخش در آنها، موفقیت سازمان را تضمین میکند. این عوامل در صورت عدم وجود در سازمان، باید ایجاد شده و در صورت وجود، پرورش یافته و توسعه یابند (Wong, 2005).
آمادگی مدیریت دانش: آمادگی مدیریت دانش توانایی یک سازمان، یک بخش یا یک گروه کاری به منظور اتخاذ موفقیت آمیز استفاده و نفع بردن از مدیریت دانش است (موسی خانی و همکاران، ۱۳۸۹) .
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲-مبانی نظری تحقیق
۲-۱-مقدمه
جهان امروز در حال ورود به اقتصاد دانش محور است. در این اقتصاد، مدیریت دانش و سرمایههای فکری جزء مهمترین داراییهای سازمانی محسوب میشوند و موفقیت سازمانها عمدتاً ریشه در قابلیتهای فکری آنها دارد (Finn & Torgeir, 2008) . دانش نخستین منبع راهبردی برای شرکتها در قرن ۲۱ است. در محیط رقابتی فزاینده امروزه، دانش به عنوان منبع مزیت رقابتی سازمانها تشخیص داده شده است. سازمانهای موفق آنهایی هستند که به طور پایدار داراییهای دانش خود را مدیریت و ترکیب می نمایند تا بتوانند فعالیتهای عملیاتی خود را جهت رسیدن به اهداف خود به کار گیرند (Chen & Huang, 2007).
در جامعه دانش محور کنونی که دانش و کاربرد دانش حیاتیتر ین دارائی میباشد، بسیاری از سازمانها و شرکتها نیاز به مکتب استراتژیک جدید را حس میکنند تا بتوانند دانش را به عنوان منبع مهم نوآوری و عنصر بالقوه برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار مدیریت کنند به نحوی که تعدادی از محققان عمیقاً براین باورند که از دست دادن دانش سازمانی ممکن است بازدهی و بهرهوری سازمانی را کاهش، حافظه سازمانی را کم و یادگیری سازمانی را بین ببرد (Jansink et al , 2005).
چالش اصلی سازمانها درک مدیریت دانش و چگونگی پیاده سازی آن است. امروزه بزرگترین آرزوی سازمانها تعریف یک مدیریت دانش مناسب سازمان و اداره آن به یک روش موفق است. بی شک، سازمانهای دانش محور باید در طراحی و به کار گیری مدیریت دانش، در نقش سازمانهای پیشرو ظاهر شوند، و این امر مستلزم شناسایی عوامل حیاتی موفقیت و اقدام عملی بر مبنای این عوامل تأثیرگذار در مراحل مختلف طراحی و به کار گیری مدیریت دانش است.
در خصوص شناسایی عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور تحقیق سیستماتیکی صورت نگرفته است، اما این مطالعه بر مبنای تجارب سازمانهای پیشرو در خصوص مدیریت دانش و مرور ادبیات، سعی در یافتن عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور و ارائه و توسعه یک چارچوب جامع از مدیریت دانش بر مبنای عوامل حیاتی موفقیت در این سازمانها تمرکز دارد.
در این فصل ابتدا تاریخچهای از مدیریت دانش و مطالبی در رابطه دانش و مقایسه آن با اطلاعات و داده، انواع دانش و ویژگیهای دانش، مدیریت دانش و ضرورت آن، رویکردهای موجود نسبت به مدیریت دانش و فرایند های مدیریت دانش ارائه خواهد شد. سپس در رابطه با سازمان یادگیرنده و مدیریت دانش، نگرش دانش- محور به سازمان، سازمان دانش محور، مدیریت دانش در سازمان دانشمحور و عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش در سازمانهای دانش محور توضیحاتی بیان میشود.
۲-۲-تاریخچه
در سال ۱۹۷۹، حسابدار سوئدی به نام کارل اریک سیوبی[۲] که بعدها به عنوان یکی از بنیان گذاران علم مدیریت دانش معرفی شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید. دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبههای معروف سازمانی که او در آنجا کار میکرد، تنها یک کردن ارزش را نشان میداد. در حالی که ارزش واقعی سازمان به مراتب بیش از اینها بود. در این هنگام، وی متوجه شد که تراز نامه مالی شرکت، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را که شامل چند میز و ماشین تحریر بود نمایش میدهد، در حال یکه ارزش واقعی سازمان به شایستگیهای کارکنان سازمان و چیزی که جمع کارمندان سازمان را به عنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل میدهند، وابسته است. سی وبی و دیگران این یافته را با نام «دارایی فکری» / «دارایی ناملموس» معرفی کرده و آنرا در کنار داراییهای ملموس قرار دادند (افرازه، ۱۳۸۴).
در دهه گذشته، تمرکز سازمانها و دانشمندان از جنبههای مالی سازمان به جنبهها و فنون بهبود مدیریت دانش و توجه بیشتر به دانش و دارایی های نامشهود سازمان و نحوه مدیریت راهبردی دانش سازمان معطوف شده است. در این دهه، مدیریت سرمایههای فکری سازمانها به عنوان یکی از مهمترین عوامل موثر در مدیریت دانش، جهت بهبود کیفیت مدیریت اطلاعات و در نتیجه بهبود کیفیت مدیریت دانش سازمانی مورد توجه قرار گرفت. جهان امروز در حال ورود به اقتصاد دانش محور است. در این اقتصاد، مدیریت دانش و سرمایههای فکری جزء مهمترین داراییهای سازمانی محسوب میشوند و موفقیت سازمانها عمدتاً ریشه در قابلیتهای فکری آنها دارد (سهرابی و همکاران، ۱۳۸۹).
۲-۳- مقایسه داده، اطلاعات و دانش
مفاهیم داده، اطلاعات و دانش عبارتند از (مختاری، ۱۳۸۳) :
داده:حقایق، اعداد خام و دستورالعملهایی هستند که انسان میتواند بالقوه آنها را درک، تفسیر و تفهیم نماید و نیز آنها قابلیت پردازش به کمک رایانه را دارند.
اطلاعات: دادههایی هستند که به سادگی قابل درک و تفسیر بوده و در زمینه مورد نظر معنادار هستند.
دانش: اطلاعات قابل درک و ارزشمندی است که در پرتو تجارب و بسترهای آگاهانه فرد شکل گرفته و نهادینه میشود.
شکل ۲‑۱- تفاوت داده، اطلاعات و دانش (مختاری، ۱۳۸۳)
دانش، دارای مشخصاتی است که آن را از دیگر داراییهای سازمان، متمایز میکند (Holsapple, 2003) :
• قدرت خارقالعاده و بازدهی فزاینده: دانش، مشمول قانون بازدهی نزولی نیست. زمانی که از آن استفاده میشود، مقدار آن کم نمیشود. مصرف کنندگان میتوانند مواردی را به آن اضافه کنند، بنابراین ارزش آن افزایش مییابد.
• پراکندگی، تراوش و لزوم به روز بودن: دانش همزمان با رشد، شاخه شده و به اجزائی تقسیم میگردد. دانش پویاست و در واقع، اطلاعات کاربردی است؛ بنابراین سازمان باید پیوسته، پایگاه دانش خود را به روز کند تا بتواند آن را به عنوان منبعی برای مزیت رقابتی، حفاظت نماید.
• ارزش نامعلوم: تخمین تأثیر سرمایه گذاری در دانش به علت وجود جنبههای ناملموس بسیار مشکل است.
• ارزش نامعلوم به اشتراک گذاری: به طور مشابه، تخمین ارزش اشتراک دانش یا حتی اینکه چه کسی بیشتر از آن نفع میبرد، دشوار است.
• وابستگی به زمان: مطلوبیت و اعتبار دانش ممکن است با زمان تغییر کند، بنابراین فوریت، قدمت، زوال پذیری و ناپایداری دانش، از ویژگیهای مهم آن هستند.
۲-۴-انواع دانش
علوی[۳] و لیدنر[۴] در مقالهای در سال ۲۰۰۱ به بیان انواع دانش، تعاریف آنها و ارائه مثال برای انها پرداختند. به گفته آن دو محقق، نوناکا در سال ۱۹۹۴ دو بعد دانش در سازمان را توضیح داد: ضمنی و صریح، که دانش ضمنی رشد در عمل، تجربه و شرکت در بافت خاص دارد و شامل عناصر ذهنی، عقیدهها، پاردایم ها و دیدگاههای فرد میباشد. عنصر فنی شامل داشتههای عینی، چگونگی و مهارتهایی است که در محیط خاص به کار برده میشود. دانش صریح بعدی از دانش است که تولید، کدگذاری و در فرمهای سمبولیک و زبان طبیعی مکاتبه میشود.
دانش را همچنین از دیدگاه وجود داشتن در فرد یا جمع میتوان دید. دانش فردی به وسیله فرد تولید و در آن وجود دارد. نوناکا و افراد دیگر از جمله اسیندر خیلی زیاد قائل به تمایز دانش ضمنی و صریح و دانش فردی، جمعی هستند اما توضیح جامعی برای روابط درونی انواع متفاوت دانش ارائه نکردهاند.
یک جنبه مسئله دار احتمالی در تفسیر این طبقهبندی این فرض است که دانش ضمنی با ارزش تر از دانش صریح است، تعداد خیلی کمی ریسک کردهاند و دانش صریح را با ارزشتر دانستهاند، دیدگاهی که اگر پذیرفته شود مطلوب فرایند مدیریت دانش ناشی از تکنولوژی میباشد یعنی از تکنولوژی در تفسیر و توضیح، ذخیرهسازی و انتشار دانش استفاده میشود.
دانش ضمنی پس زمینه مورد نیاز برای تعیین ساختار برای توسعه و تفسیر دانش صریح میباشد. رابطه پیچیده دانش ضمنی و صریح بیان میکند که تنها افراد با سطح الزامی دانش مشترک میتوانند به درستی دانش خود را مبادله نمایند. دانش ضمنی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، اما باز نتوانسته است منافع سازمان را برآورد سازد و سازمان را در چالشهای خود یاری نمایند. دانش صریح به واسطه قابلیت ضبط شدن از مشروعیت بیشتری برخوردار است. این امر تصمیمگیرندگان را به دانش صریح علاقهمند میسازد زیرا بیشتر قابل توصیف است.