۵- رفتار مدنی: رفتارهایی هستند که نشاندهنده مشارکت فرد در فعالیتهای مربوط به سازمان هستن . (وان داین، گراهام، دینش، ۱۹۹۴).
هوش هیجانی:
یک دسته از تواناییها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش میدهد و در این رهگذر عاملی که به نظر میرسد با تنش شغلی مدیران و کارکنان رابطه داشته باشد و از راههای مقاومت و مقابله در برابر تنش میباشد متغیر هوش هیجانی است ( نصرالهپور، ۱۳۸۶).
مؤلفه های هوش هیجانی :
۱- خود آگاهی هیجانی:
خودآگاهی هیجانی توانای و درک احساسات است . این مؤلفه تنها اگاهی از احساسات است . این مؤلفه تنها اگاهی از احساسات یک فرد و هیجانات فرد نیست بلکه همچنین شامل توانایی و تفاوت بین آن ها به منظور پی بردن به این امر است که شخص چه احساسی دارد و چرا این احساس در او شکل گرفته است و همچنین به منظور پی بردن به انچه سبب این احساسات است مشکلات جدیدی در این حوزه در موقعیتهای (آلکسی تائی) (ناتوانی در بیان کلامی احساسات ) یافت می شود (فرجاد، ۱۳۷۷).
۲- خود کنترلی:
استقلال عبارت است توانایی خود هدایتگری و خود کنترلی در تفکر و عمل و عدم وابستگی عاطفی است افراد مستقلا خود اتکا در برنامه ریزی و تصمیم گیریهای مهم باشد . به هر حال اینان قبل از تصمیم گیری در تصمیم گیری در جستجوی نقطه نظر دیگران بر میایند و به آن ها توجه می کنند. مشورت با دیگران لزوماً نشانه وابستگی نیست . استقلال اساسا توانایی رفتار خود مختار در مقابل نیاز حفاظت و حمایت است اشخاص مستقل از اتکا به دیگران برای برآوردن نیازهای عاطفی شان پرهیز می کنند. مستقل بودن به میزان اعتماد به خود و نیروی درونی و به تمایل برآوردن انتظارات و تعهدات بدون اینکه امیر آن ها شوند وابسته است (فرجاد، ۱۳۷۷).
۳- مهارت اجتماعی:
منظور توانایی برقراری رابطه با دیگران است. کفایت اجتماعی، تعیین کننده محبوبیت، رهبری و اثرمندی بین فردی است. گلمن (۱۹۹۵) معتقد است افرادی که تمایل دارند در ایجاد رابطه با دیگران مؤثر واقع شوند، باید توانایی شناسایی، تفکیک و کنترل احساسات خود را داشته باشند و بعد از طریق همدلی یک رابطه مناسب برقرار کنند؛ حتی در این میان خودانگیزی هم در میزان اداره روابط اثرگذار است.
مهارت اجتماعی شامل توانایی برقراری و حفظ ارتباطات متقابل و عنایت بخشی است که صمیمیت و تعادل محبت از ویژگیهای آن است .رضایت متقابل شامل تمایلات اجتماعی و معنادار است که به طور بالقوه رضایت بخش و لذت بخش است . از ویژگیهای ارتباط مثبت بین فردی – توانایی صمیمیت و محبت و اشتغال دوستی به شخص دیگر است این بعد هم با ضرورت کسب روابط دوستانه با دیگران با توانایی احساس و ارامش در چنین رابطی و داشتن انتظارات مثبت از چنین روابط مثبت مرتبط است . این مهارت اجتماعی عموما نیاز به داشتن حساسیت نسبت به دیگران- تمایل – برقراری ارتباطات و احساس رضایت از این روابط است (فرجاد،۱۳۷۷).
۴- خودانگیزی:
بیسیاری از روانشناسان آن را شرط بقا می دانند. به عقیدهی آن ها انسان سالم هیچ کاری را بدون هدف از پیش تعیین شده انجام نمیدهد و برای رسیدن به آن، خودانگیزی لازم می باشد (دهشیری، ۱۳۸۲- به نقل از امینیها، ۱۳۸۴). انگیزه همچون موتور حرکتی، انسان را به حرکت وامیدارد.
رضایت شغلی :
رضایت شغلی نگرش کلی فرد درباره کارش میباشد. کسی که رضایت شغلی او در سطح بالا است، نسبت به شغل یا کار خود نگرش مثبت دارد و کسی که ناراضی باشد نگرش منفی دارد. (رابینز، ۱۹۴۳).
رضایت شغلی نوعی زمینه گرایش، تمایل، علاقه، استعداد، آمادگی برای پاسخ داده به طرز مطلوب یا نامطلوب یا به طور کلی نوعی نگرش نسبه به محیط کار خود می باشد. (ساعتچی، ۱۳۸۶).
مؤلفه های رضایت شغلی :
۱-شغل
شغل: عبارت از مجموعه وظایف و مسئولیتهای مرتبط و مستمر و مشخصی است که از طرف سازمان به عنوان کار واحد شناخته شده است.
شغل از نظر لغوی، به معنای به کار واداشتن کسی و آن چه مایه مشغولیت می باشد، است. از طریق اشتغال، فردْ فعالانه در جریان تولید و خدمات مشارکت می کند و پاداشی نقدی یا جنسی دریافت میدارد. کار و شغل، فعالیتی بدنی یا فکری در راه تولید و خدمت است. بنابرین، در تعریف شغل میتوان گفت: شغل، یعنی کاری که فرد، مشغول به انجام آن است و به وسیله آن، هم انجام وظیفه می کند و هم امرار معاش می نماید.
۲-مسئول مستقیم
کلمز و بین” (۱۳۷۴) سالها پیش واژه مسئولیت را از لحاظ لغوی به معنی توانایی پاسخ دادن تعریف نمود.
این واژه در عرف عام به مفهوم تصمیمگیری مناسب است که فرد در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که معمولاً از او میرود، دست به انتخابی بزند و این انتخاب سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر شود. پاسخ مؤثر هم پاسخی است که فرد را قادر میسازد تا به هدفهایی که باعث تقویت عزّت نفسش میشوند، دست یابد.
۳-همکار
همکاری فرآیندی است که در آن، کنشگران مستقل یا نیمهمستقل از طریق مذاکره رسمی و غیررسمی تعامل میکنند تا با هم قواعد و ساختارهایی برای هدایت روابطشان و شیوه هایی برای عمل یا تصمیمگیری درباره مسائلی که آن ها را کنار هم آورده به وجود آورند؛ فرآیندی است که مستلزم هنجارهای مشترک و برهمکنشهای متقابلاً سودمند است.
۴-ارتقا
به روش های مشخصّی گفته میشود که یک سارمان به منظور توسعه و پیشرفت شغلی کارکنان واجد شرایط خود ، به کار میبرد
۵-حقوق و مزایا
منظور از حقوق و دستمزد (Payroll) پرداخت هزینه ای است که به جبران فعالیتهای کارکنان در هر مؤسسه یا بنگاه اقتصادی پرداخت می گردد. هزینه حقوق و دستمزد بیانگر سهم نیروی کار در تولید محصولات یا ارائه خدمات است و به عنوان یکی از عوامل بهاء تمام شده مستلزم اندازه گیری ، کنترل و تجذیه و تحلیل مستمر می باشد.
البته منظور از حقوق مبلغ ریالی و جنبه های مادی، جبران سازی بوده و بدیهی است که جنبه های انگیزشى نیز از اهمیت خاص خود برخور دار است که خارج از مفهوم حقوق ودستمزد قرار دارد. نکته قابل توجه اینکه منظور از دستمزد، پرداختى است که مبناى محاسبه آن، ساعت است و شیوه پرداخت به کارگران بوده و منظور از حقوق، پرداختهایى است که ماهانه محاسبه وپرداخت می گردد و نوعا مربوط به پرداخت کارمندان می باشد. حقوق تخصیصی برای برای هر کارمند شامل مزایا و کسورات می باشد که مزایای را میتوان در مواردی همچون :حقوق مبنا، فوق العاده شغل، عائله مندی، فوق العاده محل خدمت،فوق العاده جذب،و غیره نام برد و موارد کسور نیز میتواند شامل مالیات ، بیمه عمر، بیمه حقوق ۲۷ درصد، بازنشستگی ، وام صندوق و غیره باشد.
۶-شرایط کار در محیط فعلی