عقل جزوی کی تواند گشت بر قرآن مُحیط ؟
عنکبوتی کی تواند کرد سیمرغی شکار؟
سنائی در این بیت تاریخی بیان می دارد همه دشواری های که انسان تحمّل می کند به خاطر تکبّر و خودخواهی اوست . و اگر کسی کارها را بر خود آسان بگیرد زندگی بر او آسان می گذرد .
و اشاره دارد به داستان کشته شدن اسفندیار به تیر رستم و به راهنمایی سیمرغ . سنائی می گوید: این نخوت و حرص و حسد اسفندیار بود که از درون جان اسفندیار برآمد تا در صورت چوب گز و رستم و سیمرغ اسفندیار را کشت .
هرچه دشوار است بر تو هم زباد و بود تست
ور نه عمر آسان گذارد مردم آسان گذار
از درون جان برآمد نخوت و حرص و حسد
تا گز و سیمرغ و رستم گشت بر اسفندیار
و در این بیت اخلاقی می گوید : بر حذر باش از اینکه کارها را نتیجه ی کوشش و سعی خویش بدانی .
هرگونه توفیقی را نتیجه فضل و بخشش الاهی بدان که اگر توفیق الاهی نبود تو در این کار دین از تمایلات وجودی خود ، دل افگار نمی شدی ، یعنی همچنان دلبسته آن ها می ماندی .
تا ندانی کوشش خود، بخشش حق دان که تو
در مصاف دین ز بود خود نگشتی دلفکار
در این بیت اشاره تاریخی و دینی به داستان پناهنده شدن پیامبر (ص) و ابوبکر در غار و تنیدن عنکبوت و می گوید : اگر بخشش الاهی نباشد ، و فقط کوشش انسان ، ملاک باشد ، در پیش تیرکماندارانِ غیرت ، تار عنکبوتی چه گونه می تواند ژنده پیلی را پنهان کند .
ورنه پیش ناوک اندازان غیرت کی بود،
دست باف عنکبوتی زنده پیلی را حصار؟
« صحو : باز آمدن بودن با حالِ خویش و حسّ و علم ، با جای آمدنِ پس از غیبت . سُکر : غیبتی بود به واردی قوی » ( ترجمه رساله قشیریه ۱۱۲ ) « سُکر و غلبه ، عبارتی است که ارباب معانی کرده اند از غلبه محبّت حق تعالی و صحو عبارتی از حصول مراد . و اهل معانی را اندرین معنی سخن بسیار است ، گروهی این را بر آن فضل می نهند و گروهی بر خلاف انان » ( کشف المحجوب هجویری ۲۳۰ ) نکته قابل یادآوری اینکه در تاریخ تصوّف ، در اندیشه مخالف همواره وجود داشته که هر کدام طرفداران خاص خود را داشته . طرفداران سستی و شکر اعتقاد داشته اند که هشیاری حجاب است . در برابر خداوند و این اعتقاد ابویزید بسطامی و پیروان اوست و گروهی عقیده داشته اند که مستی و سُکر محل آفت است و تشویش احوال جنید و یارانش هوادار این عقیده اند .
انبساط : بسط است که در مقابل آن قبض قرار دارد . تقریباً درجه عالی تری از خوف و رجا را قبض و بسط می گویند « قبض و بسط دو حال است . پس آنک بنده از حال خوف برگذرد و از حال رجا ، قبض عارف را همچنان بود که خوف مبتدی را و بسط عارف را به منزله رجا بود . مبتدی را برای تفضیل بیشتر مراجعه شود به ترجمه رساله قشیریه ۹۴ .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
محو : در مقابل اثبات ، از اصطلاحات صوفیه است ، که از تعبیر قرآنی : « یَمحُواللّه مایَشاءُ و یَثبِتُ » (۳۰/۱۳) «محو می کند خدای آنچه را بخواهد و اثبات می کند آنچه را بخواهد » گرفته شده است . محو ، عبارت است از « برداشتنِ صفت های عادتی » و اثبات عبارت است از « قیام کردنِ به احکامِ عبادات » ( ترجمه رساله قشیریه ۱۱۵ ) قشیری گوید : هر که احوال خویش پاکیزه دارد از خصلتهای نکوهیده و بَدَل کند به احوال و اقوال پسندیده ، خداوند محو و اثبات بود .
افتقار : نیازمندی و عرض حاجت و نیاز و سُکر : « مُقّر آمدن باشد به نعمتِ مُنعمِ بروجه فروتنی » ( ترجمه رساله قشیریه ۲۶۲ . ) و اصطلاحات صوفیه را که سنائی در اشعار خود گنجانیده است .
چند جوئی بی حیاتی صَحو و سُکر و انبساط؟
چند جوئی بی مماتی مَحو و شُکر و افتقار؟
سنائی در این بیت دینی و عرفانی ، منظور از قال الرسول : پیامبر گفت ، یعنی احادیث و اقوال پیامبر یعنی جز از رهگذر قرآن و سنّت ، هیچ کاری انجام مده . و در اینجا چهار پایه به اعتبار چهار یار پیامبر آورده که هر یک از این صفات ویژگی بارز یکی از چهار یار پیامبر آورده که هر یک از این صفات ویژگی بارز یکی از چهار یار حضرت رسول است . صدق ، صفت ابوبکر صدیق است که نخستین کسی بود که چون معراج پیامبر را شنیدند تصدیق کرد . و عدلِ عمر شهرت بسیار دارد . عثمان به عنوان خداوند شرم و حیا معروف بوده و علی در جوانمردی و شجاعت و حدیثِ « لافتی الّا علی و لا سیفَ الّا ذوالفقار » شهرت بسیار دارد . و این اوج قدرت و سلطه در فرمانروایی است . و بدان که فرمانروایی دین مصطفی (ص) مطلق است و کامل و چون این را دانستی تو خود می توانی چهار نوبت بر در سرای خویش ، بزنی . و به نهایت قدرت معنوی دست یافته ای .
جز به دستوری «قال الله» یا «قال الرسَّول»
ره مرو، فرمان مده ، حاجت مگو، حجّت میار
چار گوهر چار پایه ی عرش شرع مصطفی است
صدق وعدل وشرم ومردی کار این هر چار یار
چار یار مصطفی را مُقتدا دار و بدان
ملک او را هست نوبت پنج ، نوبت زن چهار
تازیانه و درّه ی ، عمر که تازیانه خاص او بود مشهور است . ذوالفقار : شمشیر علی (ع) و سنائی می گوید : علم دین در دستِ جاه جویان به مانند این است که تازیانهء عمر و شمشیر علی (ع) را به دست مست یا دیوانه ای بدهند .
علم دین در دست مشتی جاه جوی و مال دوست
چون به دستِ مست و دیوانه است دِرَّه و ذوالفقار
سنائی در این بیت اخلاقی با نکوهش می گوید : علم دین در دست جاه طلبان و اهل دنیا ، برای فریب مردم است . همان گونه که مرد ناکِده مقداری مشک تتار به عنوان دام و برای فریب خریداران با خود دارد .
( مشک تتار : مشکی که از تاتارستان می آورده اند . و از بهترین انواع مشک است . برای انواع مشک وجوع شود به تحفه حکیم مومن ص ۲۴۵ )
کز برایِ نام داند مردِ دنیا علمِ دین
وز برای دام دارد ناک دِه مُشکِ تتار
در زبان عرب باد سرخ و زرد وجود دارد . به اعتبار نوع خاکی که به همراه دارد و معمولا در وصف بلاهای آسمانی باد زرد یا سرخ را می آورده اند ولی سنائی در اینجا به امواج صوتی و حروف ( = کنایه از شعر ) جنبه رنگی داده و می خواهد بگوید همچون باد که امری بی اعتبار و در هواست ، سخنان شاعران نیز در هواست و به مناسبت تلّون آنها ، آن را با رنگین می خواند . سنائی می گوید : زر ، و هوی و هوس را رها کن تا چون عیسی مسیح به آسمان صعود کنی .
شاعران را از شمار راویان مشمر که هست
جای عیسی آسمان و جای طوطی شاخسار
باد رنگین است شعر و خاک رنگین است زر
تو ز عشق این و آن چون آب وآتش بی قرار
سنائی در این بیت اخلاقی ، بیان می دارد : کسی که به بیماری حرص گرفتار است حتّی در قحط مال اگر عیسی ( که رمز حیات بخشیدن است ) برای او سفره ای بگسترد ، باز هم برای او خوشگوار نیست .
نی که بیمار حسد را با شَره دَر قحط سال
گَرش عیسی خوان نهد بر وی نباشد خوشگوار
۷-۱-۴ طلب! ای عاشقان خوش رفتار
در این بیت عرفانی در طلب بکوشید . و طلب یکی از مراحل آغازین سلوک است که در آن سالک راه را آغاز می کند و در این راه دشواری های بسیار بر سر راه سالک ظاهر می شود . که منجر به اُنس با خداوند است .
بلحاظ تعداد ابیات وتنوع موضوعات این قصیده طولانی ترین قصیده سنائی است و شاید مشهورترین قصاید.
دراین قصیده، مضمون غالب و عام، تصوّف و آموزشها ی اخلاقی است وگاه جلوه هایی از نوعی شطح صوفیانه که سنائی در قصایدش کمتر دارد ولی در غزل های او بسیار است. ترتیب ابیات این قصیده در نسخه های دیوان سنائی یکسان نیست و نشان می دهد که او خود در ادوار مختلف جای ابیات را به مناسبتهای پس و پیش می کرده است، شاید برای آنکه تناسب بیشتری به ساختار این قصیده بدهد. بسیاری از ابیات این قصیده ضرب المثل شده است و از نمونه های درخشان هماهنگی معنی و لفظ در زبان قصیده است.
طلب! ای عاشقان خوش رفتار!
طرب! ای نیکوان شیرین کار !
تا کی از خانه ؟همین ره صحرا !
تا کی از کعبه ؟ همین درِ خمّار !