تو را اسیر زمین، مدتی مدید کند
به دستمال نسیم آمده است، این پائیز
که زخمهای اناریت را سپید کند
میان بقچهی عطرش نشد که دختر باد
سپیده دم، گُل زخم تو را خرید کند
خدا نخواست سرت را فقط بگیرد، خواست
که ذره ذره تمام تو را شهید کند»(میرزایی، ۱۳۸۲، ۲۱۳).
ملاحظه میکنیم که غزل انقلاب و جنگ دستخوش چه تحولات مهمی در حوزه زبان، فرم، معنی و صور خیال شده است. شعر انقلاب و جنگ و به خصوص غزل به لحاظ واژگان، ترکیبها، تغییر لحن، تنوع لفظ، وزن و… متحول گردیده که در بررسی شعر شاعران منتخب، به این مقولهها بهتر پرداخته خواهد شد.
۳-۷- شعر و انقلاب اسلامی
در سالهای آخر رژیم پهلوی، همزمان با قیامهای مردمی با محور قرار دادن دین و آموزههای دینی، به رهبری روحانیت، شعرهم دستخوش تحولات روزگار شد.
حاکم شدن فضای انقلاب اسلامی و به تبع آن دفاع مقدس بر روح و روان جامعه، مسیر شعر و ادبیات را تغییر داد.
فرایند تحولات در چند دهه قبل از انقلاب تا پیروزی انقلاب اسلامی، تقابل ایدئولوژیها و جهانبینیها را به وجود آورد. عدهای لائیک، وعدهای کمونیسم و گروهی کاملاً غربی شده بودند و برخی هر گونه تأثیرپذیری از غرب را مردود و خلاف شرع میدانستند و عدهی زیادی هم بر نظریه «اسلام» (به معنی یک دین تمام عیار که میتواند برای تمام ارکان زندگی بشر برنامه ارائه نماید) پای میفشرند.این تشتّت فراوان آراء و افکار بر شعر و اندیشههای شاعران تأثیرات فراوان گذاشت و هیچ نظریه کاملی که بنیان مرصوص اندیشهی یک شاعر قرار بگیرد ارائه نمیشد. یأس و نومیدی در جامعه موج میزد؛ دین ستیزی و دینگریزی، دین پناهی و دین فروشی و دین باوری و… رواج مییافت و اینها همه در جامعهای که دارای بافتسنتی فرهنگی بود، اتفاق میافتاد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سرانجام توفان عظیم ملت، برای رهایی از این سردرگمی و بلاتکلیفی فرهنگی- سیاسی، در سال ۱۳۵۷ به راه افتاد و بنیان حکومت پهلوی و به تبع آن، هر چیز متکی به غرب را برانداخت و به رهبری امام خمینی(ره) طرحی نو در انداخت.
دراین میان، جریانهای ادبی نیز از بیپناهی، سردرگمی، یاس، تأثیر پذیری غیر اصولی، تقلید مضمونی از غرب، بیگانگی با مردم، دوری از اصالت، غربت تلخ و بیکران، بیبنیانی و… نجات یافت.
نطفهی شعر انقلاب، در بطن تظاهرات مردم بسته شد و شاعران هم پابه پای آحاد ملت، به این سیل خروشان پیوستند . این همان آغازی است برای پشت سر گذاشتن بیپناهیهای جان گسل و غوغا سالاری بنیان برافکن فرهنگی اجتماعی دوران آخر رژیم پهلوی.
شعر انقلاب از درون انقلاب و حرکتهای انقلابی ملت جوشید و اولین ثمرهی آن آشتی شعر پس از جدایی طولانی با تودههای ملت بود. این آغاز میتوانست سنگ بنیادن بالندگی شعر انقلاب در آینده باشد.
۳-۷-۱- تأثیرات پیروزی انقلاب اسلامی بر شعر
-
- همان گونه که در پرتو انقلاب اسلامی حکومت و سیاست به آغوش ملت بازگشت و به عنوان یکی از داراییهای حقیقی مردم به شمار آمد و مردم نسبت به آن احساس تعلق و تعهد کردند، شعر انقلاب هم به آغوش ملت بازگشت و از پشتوانهی مردمی برخوردار شد تا جایی که گاهی به «شعار زدگی» نزدیک شد.
-
- همان گونه که انقلاب اسلامی در جهت زدودن غبار و زنگار از چهرهی اسلام حقیقی (اسلام ناب) تلاش میکرد، شعر انقلاب اسلامی علیرغم هجمهی سنگین برخی شاعران دهه های پیشتر علیه اسلام نیز به سمت این غبار زدایی حرکت کرد و با بهرهگرفتن از آموزههای پربار دینی، راه روشن خویش را انتخاب نمود.
-
- همان گونه که انقلاب اسلامی از بنیان مرصوص نظری محکم«اسلام ناب» (اسلام با تعریفِ ارائه شده از سوی حضرت امام خمینی (ره)) برخوردار بود شعر انقلاب اسلامی هم صاحب بنیان منسجم و محکمی شد.
-
- همان گونه که انقلاب اسلامی یک حرکت آرمانخواه و ظلم ستیز و رهایی بخش بود شعر انقلاب هم آرمانخواه، ظلم ستیز و رهایی بخش شد
-
- همان گونه که انقلاب اسلامی به بسیاری از اهداف و آرمانهای خویش نائل شد، شعر انقلاب هم در پرتو انقلاب اسلامی به تکامل قابل قبولی رسید؛ گرچه راه درازی در پیش دارد اما مسیر روشن و همواری خواهد داشت.
مهمترین رویدادی که بعد از وقوع انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و سراپای شعر این دوره را تحت تأثیر خود قرار داد، جنگ هشت ساله و دفاع مقدس بود.
حمله صدام با ارتش کلاسیک و مجهز به سلاحهای ویرانگر به جنوب ایران، انقلاب اسلامی و به تبع آن شعر دوره انقلاب اسلامی را وارد مرحلهی جدیدی نمود.
به زودی آثار جنگ در تمام شهرها و روستاهای دور و نزدیک ایران هویدا شد. فرهنگ دنیاگریزی و پناه آوردن به فضای حماسی- عرفانی جبهه، تمام ارکان جامعه به ویژه جوانان را تحت تأثیر خویش قرار داد.
هر چه بر تعداد خرابیهای جنگ و تعداد شهدا افزوده میشد، انقلاب مستحکمتر و مقاومتر میشد؛ تحولی شگرف در ارزشهای جامعه به وجود میآمد، شهید مقدس و مرگ بیهیبت، دنیا بیارزش و دین و وطن اسلامی محبوبتر و…. میشد و شعر انقلاب مسیر خود را در میان خون و خاک پیدا میکرد.
پیش از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی به خصوص در دهه های چهل و پنجاه «شعر نیمایی» مورد اقبال شاعران روشنفکر قرار گرفت و از همین رهاورد قالبهای قدیم، روز به روز و بیش از پیش رنگ میباخت. این تحول گرچه «از ناحیه نیما» از بطن شعر فارسی جوشیده بود و بنیانی اصیل و ایرانی داشت، اما چون پیروان نیما عمدتاً روشنفکران و تحصیل کردگان ودوستداران فرهنگ و تمدن غرب بودند از همین جا آغاز جدایی راه شعر نیمایی و مردم ایران رقم خورد و در مفاهیم غیر دینی ودگرگونیهای ناآشنای زبانی و… که اساساً با روحیه مردم سنتی ایران در تضاد بود، ارائه شد و همین امر باعث شد که با وقوع انقلاب اسلامی، شاعران از شعر نیمایی رویگردان شوند و قالبهای قدیم(غزل، مثنوی، دوبیتی، رباعی و قصیده و…) مورد توجه و اقبال مردم قرار بگیرد؛ البته پس از مدتی که مضامین اسلامی مورد اقبال مردم در قالبهای سنتی ارائه شد، دوباره شعر نیمایی رونق گرفت و سهم به سزایی ازشعر انقلاب اسلامی را به خود اختصاص داد.
تلفیق حماسه و عرفان در شعر انقلاب اسلامی به طور کلی از ویژگیهای شعری این دوره است. تا پیش از انقلاب، شعرهای حماسی با شعرهای عرفانی رابطهای نداشت. حاکم شدن فضای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و رونق حماسه با درون مایهی دینی و الهی و رهبری یک عارف فقیه، در انقلاب و دلدادگی بینظیر مردم و رزمندگان به ایشان، سبب شد حماسه و عرفان در هیأتی نو در شعر پارسی تلفیق و ارائه شود.
در بررسی شعر شاعران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، میتوان به پنج گروه اشاره کرد: «شاعران کلاسیک»، «شاعران نوکلاسیک»، «شاعران نوگرای پیش کسوت»، «نوگرایان میانی» و «نوگرایان جوان».
گروه شاعران کلاسیک، شامل شهریار، مهرداد اوستا، مشفق کاشانی، محمود شاهرخی، حمید سبزواری، محمد خلیل مذنب جمالی و.. بودند، ذهن و فکر و نگاه ایشان عمدتاً کلاسیک بود؛ اما از این منظر که شعر آنها آمیخته با مفاهیم انقلابی حماسی، امام (ره) و… شد تا حد کمی نوآور به حساب میآیند.
گروه نوکلاسیک، شامل نصراله مردانی، احمد عزیزی، علی معلم دامغانی، محمدعلی مجاهدی، احد ده بزرگی و… بودند. در شعر این گروه، نسبت به گروه شاعران کلاسیک، نوآوریهای بیشتری به لحاظ معنایی و صورخیال ملاحظه میشود؛ اما چون عمدهی روح شعری این گروه هم، کلاسیک بود آن چنان نتوانستند از قید و بند شعر کلاسیک رهایی یابند؛ البته علی معلم، با نگاه ویژهی آرمانی – حماسی، دست به کارهای قابل قبولی زد و نسبت به دیگران در جایگاهی بلندتر ایستاده است ؛ احمد عزیزی هم با مثنویهای محاورهای توانست گامی مهم درتازه شدن زبان و معانی بردارد و نصراله مردانی با ارائه غزل رزمی – حماسی و کوبنده توانست در نوع خود، تازهنگری ونوجویی در زبان و معانی به وجود آورد؛ اما هیچ کدام از چارچوب نگاه کلاسیک خود به طور کامل فراتر نرفتهاند.
گروه نوگرایان پیشکسوت، شاعران، این گروه عمدتاً، ابتدا شعرهای خود را در قالبهای کلاسیک ارائه وسپس با روی آوردن به شعر نیمایی و سپید آثار خویش را عرضه میکردند. سیدعلی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده، دو شخصیت نوگرای پیشکسوت، به حساب میآیند.
اکثر مضامین شعری صفارزاده را مسائل اجتماعی- مذهبی تشکیل میدهد. وی از سالهای ۱۳۵۰ به بعد به ادبیات به اصطلاح پایداری روی آورد.
علی موسوی گرمارودی هم شاعری است که ابتدا با روی آوردن به مضامین اجتماعی- مذهبی، در قالب کلاسیک، بعد از آن با پرداختن به شعر نیمایی و در پایان، با شعر سپید (با مضامین دینی- اجتماعی) به طبع آزمایی پرداخت. این گروه به لحاظ زبان و قالب و محتوا نسبت به گروههای پیشین بهتر عمل کردند.
در گروه نوگرایان میانی، چهرههای شاخص، قیصر امینپور، سید حسن حسینی، سلمان هراتی ومحمدرضا عبدالملکیان را ملاحظه میکنیم.
این گروه از شاعران که بیشتر از گروههای پیشین تحت تأثیر فضای مذهبی- معنوی انقلاب اسلامی، جنگ و دفاع مقدس و رهبری مرجعیت دینی قرار گرفتند، ابتدا به قالبهای قدیم روی آوردند؛ اما تفاوت اساسی آنها با گروههای پیشین همان تولد«نگاه تازه» در شعر آنها بود. این گروه به مرور در قالبهای قدیم و نو، آثار قابل قبولی ارائه دادند؛ تا آنجا که به عنوان پیافکنان و بنیادگذاران شعر انقلاب اسلامی مورد احترام ویژهی شاعران نسلهای بعدی قرار گرفتند.
میتوان ادعا کرد که جان مایهی فکری و شعری این گروه بر اساس زبان هنری متأثر از سهراب سپهری و فروغ فرخ زاد است.
گروه نوگرایان جوان، که قادر طهماسبی (فرید)، علی رضا قزوه، محمدکاظم کاظمی، مصطفی محدثی خراسانی، خلیل عمرانی، محمود اکرامیفر، غلامرضا کافی، عبدالجبار کاکایی، پروانه نجاتی، پرویز بیگی حبیبآبادی، مرتضی امیری اسفندقه، محمد سعید میرزایی و سید حمید رضا برقعی و… از جملهی آنهاست.
این گروه، نسل دوم شاعران انقلاب هستند که پس از ظهور نسل اول (گروه نوگرایی میانی)، پا به عرصهی شعر انقلاب گذاشتند. اینها گرچه آغازگر وتأسیس کننده بنای شعر نوین انقلاب نیستند اما تثبیت کننده آن در جهات مختلف به حساب میآیند. آنها با مضامینی همچون پایداری و مقاومت(ایران و بلاد اسلامی تحت سیطره غرب از جمله فلسطین، عراق، افغانستان، لبنان و…)، جنگ و دفاع مقدس(رجز، اعتراض، فخروستایش دلاوری رزمندگان)، دلتنگی(توأم با مفاخره و گاه تحسر و فریاد، آرمانخواهی، نوید پیروزی نهایی و…)، عاشورا و عرفان عاشورایی، اهل بیت و مدیحهسرایی، اجتماع و سیاست و… نقش به سزایی در ثبیت شعر انقلاب داشته و دارند.
۳-۷-۲- وضعیت قالبها در شعر انقلاب اسلامی
الف- غزل:
غزل به دلیل پیشینه خوشایند، در بیان عواطف انقلابی و حالات معنوی شاعران این دوره نقش به سزایی در شعر انقلاب و دفاع مقدس داردواز صمیمتی روزافزون، نزدیکی به زبان مردم، سادگی بیان و صافی و زلالی اندیشه برخوردار است.
برای نمونه چند بیت از بیت الغزلهای شاعران این دوره را مرور میکنیم: