۲-۱۰ هزینه سرمایه
مفهوم هزینه سرمایه بر این فرض مبتنی است که هدف یک شرکت عبارت است از به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران؛ هر شرکتی دارای ریسک و بازده مخصوص به خود است. هریک از گروههای سرمایهگذار مثلا دارندگان اوراق قرضه، سهام عادی، خواهان میزانی از نرخ بازدهی هستند که در خور ریسک مربوط به آن ها باشد، و در نتیجه دارای هزینه خاص سرمایه میباشند، هزینه سرمایهای هر یک از منابع خاص تامین سرمایه را، هزینه اقلام خاص سرمایه مینامند. بنابرین هزینه سرمایه عبارت است از حداقل نرخ بازدهی که شرکت باید به دست آورد تا بازده مورد نظر سرمایهگذاران در شرکت تامین شود.
۲-۱۰-۱ هزینه بدهی
از آنجا که اکثر بدهیهای بلندمدت یک شرکت به صورت اوراق قرضه است، محاسبه هزینه بدهی با توجه به خصوصیات اوراق قرضه انجام میشود تخمین یا تعیین هزینه خاص بدهی مستلزم محاسبه مؤثر بدهی شرکت است و باید این هزینه مؤثر را بر اساس نرخ سالانه بیان کرد. میتوان این کار را با بهره گرفتن از نرخ بازده تا تاریخ سررسید انجام داد. نرخ بازده تا تاریخ سررسید یا نرخ بازده دخالی مورد نظر خریداران تعیینکننده میزان هزینه مؤثر بدهی قبل از کسر مالیات است.
به منظور محاسبه هزینه بدهی و اوراق قرضه، مرحله و محاسبات زیر بایستی انجام گیرد:
۱ـ تعیین خالص وجوهی که در ازای انتشار و فروش هر برگ از اوراق قرضه عاید شرکت میگردد امکان دارد خالص پولی که در ازای هر برگ از اوراق قرضه به دست شرکت میرسد پس از کسر هزینه فروش از ارزش اسمی آن برگ کمتر باشد.
۲- تعیین هزینه مؤثر هر برگ از اوراق قرضه قبل از کسر مالیات به این منظور باید نرخ بازدهی تا سررسید آن برگ محاسبه گردد، یعنی خالص پولی که در زمان صفر وارد شرکت میشود را جریان نقدی ورودی و بهرهای که سالیانه پرداخت میشود و پولی که بابت ارزش اسمی آن برگ در تاریخ سررسید پرداخت میگردد جریانات نقدی خروجی تلقی کرد.
۳- از آنجا که هزینه بهره یک نوع هزینه قابل قبول مالیاتی است، باید هزینه آن برگ را پس از کسر مالیات محاسبه کرد آنچه به دست میآید هزینه خالص بدهی است.
:Km هزینه مؤثر بدهی قبل از کسر مالیات بر مبنای نرخ سالیانه
t: نرخ مالیات شرکت
Kd: هزینه بدهی پس از کسر مالیات
۲-۱۰-۲ هزینه سهام ممتاز
اگر شرکتی سهام ممتاز میفروشد، خریداران انتظار دارند در ازای پولی که آن ها سرمایهگذاری میکنند، سود سهام دریافت کنند. پرداخت سود سهام هزینه شرکت بابت سهام ممتاز محاسبه میباشد. برای اینکه بتوان این هزینه (سود سهام ممتاز) مبنای نرخ سالانه بیان کرد، شرکت خالص پولی را که در زمان فروش سهام (پس از کسر مالیات) دریافت میکند مبنای محاسبه قرار میدهد.
هزینه خاص هر برگ از سهام ممتاز به این طریق محاسبه می شود که شرکت سود پرداختی سالانه هر سهم را بر خالص پول دریافتی تقسیم میکند.
D: سهام پرداختی سالانه هر سهم
Pn: پول دریافتی از بابت فروش سر سهم
Kp: هزینه خاص هر برگ از سهام ممتاز
۲-۱۰-۳ هزینه سهام عادی
هزینه خاص سرمایه ناشی از سهام عادی حداقل نرخ بازدهی است که شرکت باید به دست آورد تا ارزش بازار حقوق صاحبان سهام عادی شرکت حفظ شود. هنگامی که شرکت مبادرت به فروش سهم عادی می کند و مبلغی معادل Pn ریال خالص بابت هر سهم دریافت میکند، میتواند عواید خالص دریافتی را معادل ارزش ذاتی هر سهم قرار دهد. زیرا سرمایه گذاران حاضر شدند که اوراق بهادار صادره را به قیمتی خریداری نمایند که مبلغی خالص معادل Pn ریال عاید شرکت شود. ارزش ذاتی یک برگ سهام عادی به شرح زیر محاسبه میگردد:
Do: سود تقسیمی هر سهم در حال حاضر
g: نرخ رشد مرکب سود تقسیمی
k: نرخ بازده مورد توقع سهامداران
برای محاسبه هزینه خاص سرمایه یک برگ سهام عادی می توان ارزش ذاتی را معادل عواید خالص دریافتی قرار داد () در نتیجه هزینه خاص متعلق به یک سهم عادی() از این رابطه به دست میآید:
۲-۱۰-۴ هزینه سود انباشته
سود انباشته، سودی است که باید به صاحبان سهام عادی پرداخت شود در حالی که در شرکت انباشته شده و مجددا مورد استفاده قرار میگیرد. بنابرین انتظاری که وجود دارد این است که نرخ بازدهی برابر با نرخ بازدهی سهام عادی به دست آید لذا هزینه خاص سرمایه سود انباشته با هزینه خاص سهام عادی برابر است.
۲-۱۰-۵ متوسط موزون هزینه سرمایه (WACC)
در بسیاری از موارد تعیین منبع تامین کننده نیاز مالی جهت پروژه ای خاص بسیار دشوار است، چرا که سرمایه های شرکت سبدی و تامین سود منافع جدید ورودی جریان به این سبد به شمار میآید. لذا تحت چنین شرایطی بهتر آن است که از هزینه متوسط سرمایه به عنوان نرخ تنزیل ارزیابی پروژه های مختلف سرمایهگذاری استفاده نمود (علی اصغر انوری رستمی، ۱۳۷۸).
برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت از هزینه های خاص سرمایه استفاده می شود می توان برای محاسبه هزینه کل سرمایه از شرکت از ضرایب ارزش بازار استفاده نمود. از نظر مدیریت مالی، تعیین رابطه بین هزینه سرمایه، ساختار سرمایه و ارزش کل شرکت اهمیت بسیار زیادی دارد؛ زیرا می توان با بهره گرفتن از ساختار سرمایه بر ارزش کل تاثیر گذاشت. با در نظر گرفتن مفروضات خاص و با مشخص کردن نحوه استنباط سرمایه گذاران و واکنش آنان نسبت به درجه تغییرات ریسک مالی، می توان ساختار مطلوب سرمایه شرکت را تعیین نمود. ساختار مطلوب سرمایه عبارت است از تعیین درصدهایی از اقلام تشکیل دهنده سرمایه که ارزش بازار شرکت را به حداکثر می رساند و در عین حال و همزمان با آن میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت را به حداقل می رسانند.
میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت به طریق زیر محاسبه می شود:
D: ارزش ریالی وام
E: ارزش ریالی حقوق صاحبان سهام
Kw: میانگین موزون هزینه سرمایه
Ke: هزینه خاص متعلق به یک سهم عادی
Kd: هزینه بدهی پس از کسر مالیات
۲-۱۱ نظریه های مختلف پیرامون ساختار سرمایه