در صورتی که همسران صمیمی ای که همواره تعهد خود را ابراز میکنند، از روابط با کیفیت عالی خبر میدهند(داک[۱۴]، ۱۹۹۴ هچت[۱۵] و همکاران، ۱۹۹۴؛ به نقل از برک، ۱۹۸۸). ویژگی مهم ارتباط آن ها، حل کردن تعارض به صورت سازنده است. پیش کشیدن مسایل به آرامی و اجتناب از تشدید تعامل منفی که انتقاد، تحقیر، حالت دفاعی و کشیدن دیوار سنگی به دور خود آن را برمی انگیزد (گاتمن و همکاران، ۱۹۹۸؛ به نقل از برک، ۱۹۸۸).
در جوامع غربی امکان طلاق در ازدواج های اول، در مدت ۴ سال ۶۷ درصد است که در ازدواج های بار دوم ۱۰ درصد بیشتر است. نیمی از این طلاق ها در هفت سال اول اتفاق می افتد (مارنین، ۱۹۸۹؛ به نقل از گاتمن، ۲۰۰۲).
متأسفانه یک ازدواج شکست خورده فرد را برای ازدواج دوم آماده نمی کند. سرانجام ازدواج دوم نیز با احتمال بیشتر و در فاصله زمانی کمتری نسبت به ازدواج اول ممکن است به طلاق منتهی شود(نورتون و میلر، ۱۹۹۲؛ به نقل از هریس[۱۶]، ۱۹۸۵).
به نظر گاتمن (۱۹۹۹) افراد متأهل باید یاد بگیرند که چگونه جو را آرام کنند. آرامش خود را بازیابند و توجه خود را دوباره متمرکز کنند. آن ها باید دریابند که چگونه میتوان هیجانات شدید متفاوت را تنظیم و تعدیل کرد. آرام کردن خود و دیگری نه تنها راه را برای یک گفتگوی پربارتر هموار میکند که در سلامت هیجانی و جسمانی هر یک از زوجین، سهم بسزایی دارد.
در حال حاضر دیدگاههای نظری متعددی با رویکرد متفاوت به دنبال تبیین و حل تعارض های زناشویی هستند(عامری و همکاران، ۱۳۸۲). از جمله این رویکردها میتوان به رویکرد شناختی رفتاری، عقلانی هیجانی، سیستمی، نظریه انتخاب و تحلیل روابط متقابل[۱۷]اشاره کرد.
در میان دیدگاه های مختلف روان شناسی، تحلیل رفتار متقابل از نظر عمق تئوری و کاربرد وسیع و متنوع آن بسیار برجسته میباشد(جونز[۱۸]و استوارت[۱۹]، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۶). رویکرد درمانی تحلیل رفتار متقابل توسط اریک برن[۲۰] پایهگذاری شده و از نظر عملی بهترین شیوه گروه درمانی دانسته شده است(برن، ۱۹۶۱، ترجمه فصیح، ۱۳۷۳). این روش در درمان مسائل خانوادگی و ارتباطی، مسائل والدین با نوجوانان، مشاجرات گروهی، منحرفان رفتاری و مبتلایان به الکل و مواد مخدر و بزهکاران نتایج سودمندی به همراه آورده است(برن، ۱۹۶۱؛ شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۵؛ به نقل از فرهنگی، ۱۳۸۳).
از طرف دیگر، زوج درمانی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل به گونه ای طراحی شده است علاوه بر بهبود رابطه زناشویی زوجین، باعث رشد فردی هرچه بیشتر برای هر یک از زوجین به تنهایی نیز میگردد. در این درمان فرایند کاهش آشفتگی رابطه به وسیله فعال تر کردن “بالغ” هر یک از دو طرف انجام میگیرد، بدین وسیله آن ها رابطه خود را درک میکنند و میتوانند با یکدیگر برای حل مشکلاتشان همکاری داشته باشند، بازی ها را متوقف نمایند و نوازش های مثبت و گرم رد بدل کنند. در پایان درمان، بهبود رابطه زناشویی زوجین که با رشد فردی هر یک از آن ها ترکیب شده است باید زوجین را به جایی رسانده باشد که بتوانند ارضای نیازهای خود و نه به خاطر خشم و عصبانیت “والد” یا احساس جریحه دار شده “کودک” از هم جدا شوند(کلایتون[۲۱]، ۲۰۰۷).
همان طور که ذکر شد از اهداف نهایی درمان در رویکرد تحلیل رفتار متقابل آن است که “بالغ” فرد قدرت و کنترل بیشتری بر روی شخصیت او به دست آورد. یک “بالغ” فعال قادر است اعتبار اطلاعات “والد” و “کودک” را بسنجد و آن ها را در کنار اطلاعاتی که از محیط، تحقیق و تجربه به دست آورده است، قرار داده و سپس بر اساس موقعیت این زمانی- این مکانی به محاسبه و تصمیم گیری بپردازد. بنابرین بالغی که به شکلی مؤثر رشد یافته باشد؛ به خوبی به پردازش اطلاعات و حل مسائل می پردازد، واقع گراست، فشار روانی را تحمل میکند، انعطاف پذیری دارد و در جای مناسب به “کودک” اجازه میدهد از زندگی لذت ببرد و شاد باشد و به دیگران از نظر عاطفی نزدیک شود و به “والد” نیز این امکان را میدهد که به دیگران محبت کرده و با همدلی نشان دادن، ارتباطی سازنده و مؤثر برقرار سازد. بنابرین با توجه به اهمیت و ضرورت پرداختن به موضوع روابط و تعاملات بین زوجین و زنگ خطری که با افزایش میزان طلاق و پیامدهای معمول ازدواج های ناموفق بر بزرگسالان و نیز کودکان آن ها، به صدا درآمده است و نیز با توجه به یافته های به دست آمده در مورد کارایی و اثربخشی نظریه تحلیل رفتار متقابل در حیطه های مختلف درمانی، و اینکه تحلیل رفتار متقابل به عنوان رویکردی مطرح است که در درمان مسائل ارتباطی نتایج سودمندی به همراه آورده است، در این پژوهش اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایت زناشویی زوج های دانشجو مورد بررسی قرار میگیرد.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
ازدواج وظیفه و تعهدی برای تمام عمر محسوب می شود و آیینی مقدس به شمار میرود. درباره اهمیت ازدواج و اثرات آن می توان از نقطه نظر اقتصادی، اجتماعی، رشد و تحول کودک و مسائل تربیتی، ابعاد سلامت جسمانی و روانی و از منظر نهادهای سیاسی و حکومتی جامعه سخن گفت(خمسه، ۱۳۸۲).
امروزه کاهش مقبولیت ازدواج در بین مردم (خصوصاًً در کشورهای غربی)، و کاهش عمر ازدواج های چالشی است که اکثر جوامع با آن روبرو هستند. شاید چنین چالش هایی در ایران با این شدت و کمیت هنوز مطرح نباشد، اما در هر حال بالا رفتن آمار طلاق و میانگین سن ازدواج هشدارهایی است که چالش های مذکور را تداعی میکند(تیرگری، ۱۳۸۳).
مسأله مهم دیگر، موضوع تشکیل خانواده به عنوان مهم ترین نهاد اجتماعی است. خانواده بهنجار نقش اساسی در سلامت و بهزیستی کل جامعه دارد و زوجین به عنوان نیروی تعیین کننده جهت و شیوه حرکت خانواده در چرخه زندگی آن نقش بنیادی ایفا مینمایند(عامری و همکاران، ۱۳۸۲).
مرورهای اخیری که بر روی تحقیقات مرتبط با ازدواج صورت گرفته نشان میدهند که پیامدهای مثبت و منفی ازدواج، تأثیرات جسمانی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی چشمگیری بر روی والدین، کودکان، فامیل نزدیک و جوامع دارد(وایتهد[۲۲]و پاپنوی[۲۳]، ۱۹۹۹؛ وایت[۲۴] و گالاگهر[۲۵]، ۲۰۰۰؛ به نقل از سالیوان[۲۶]، ۱۹۹۸).
در واقع بررسی ویژگی های شخصیتی هر فرد و ابعاد درونی شان و نقش آن در تعاملات رفتاری زن و شوهر با یکدیگر برای محقق بسیار حائز اهمیت بوده است اینکه حال آموزش این رویکرد درمانی چقدر میتواند به بهبود مهارتهای ارتباطی هر یک از زوج ها و شناخت خودشان جهت بررسی رابطه شان با یکدیگر کمک کند و باعث تغییر و بهبود نوع ارتباطشان با یکدیگر شود و نقش این رویکرد درمانی بر اساس نظریه برن که به نظر میرسد موضوع جدیدی حائز اهمیت و ضرورت میباشد. که چقدر این رویکرد میتواند به مهارتهای ارتباطی زوجین کمک کند.
تحقیقات نشان میدهند که هنوز هم میزان کیفیت ازدواج ها در حال کاهش یافتن است (آموتو[۲۷] و همکاران، ۲۰۰۳؛ به نقل از سالاری، ۱۳۸۶). فقدان تفاهم اخلاقی و همسانی های فرهنگی و اجتماعی، اختلافات شدید سنی، مطلوب نبودن فرایند همسریابی، اعتیاد، بیکاری و مشکلات اقتصادی خانواده، خشونتهای خانگی علیه زنان، رویکردهای مردسالارانه و تحقیر زنان، نارضایتی های جنسی، دخالت اطرافیان، اختلاف سطح تحصیلات، عدم توجه به ارزشهای دینی، فقدان آموزشهای مهارت زندگی، نقص قانون، عدم ارائه خدمات مناسب مشاوره ای قبل از طلاق و تعدد همسران از دلایل اصلی بروز طلاق در ایران است(سایت های سازمان ثبت احوال ایران).