با روی کار آمدن کلینتون در صحنه سیاست خارجی آمریکا رویکرد تازه ای نسبت به موضوع امنیت انرژی شکل گرفت.و طرح«امنیت انرژی آمریکا»در کنگره به تصویب رسید.این طرح شامل چگونگی تولید و مصرف انرژی در آمریکا و واردات و صادرات ان بود.بر اساس این طرح مهمترین وظیفه دولت آمریکا در قرن بیست و یکم تامین امنیت انرژی تعیین گردید که مسیر کلان حرکتهای آمریکا در صحنه بین المللی محسوب میشود.دکترین های تامین امنیت انرژی آمریکا در راستای تنوع منابع وراه های دستیابی به ان آمریکا را موظف میکند که در صحنه بین المللی به دنبال منابع متعدد انرژی و مسیر های متنوع دسترسی به ان باشد.دولت ایالات متحده تاکنون حمایت از مسیر خطوط دریای خزر از طریق خاک ایران را که از نظر اقتصای نیز چشم انداز بسیار مثبتی دارد نپذیرفته است.اما عملیات نفتی فراملیتی بی میلی شرکتهای نفتی به حمایت کامل از سیاست دولت آمریکا در مورد خطوط لوله را نشان داده است.در واقع منافع دولتهای غربی و بخش تجاری،بخصوص در مورد منزوی کردن ایران در تعاض هستند.بیشتر کشورهای آسیای میانه دائما از دولت آمریکا خواسته اند تا سیاست خود را در قبال ایران تغییر دهد.با این استلال که حضور و درگیری ایران در بازی بزرگ خزر می تواند باعث شود انتقال انرژی خزر به غرب بسیار ارزان تر از احداث خط لوله در طول مناطق و سرزمین های ناامن تمام شود).جلالی،۱۳۱۳۸۴: ۱۱۲)
آمریکا برای کنترل منابع و مسیرهای انرژی از منطقه حساب جدی باز کرده بود.از امکانات منطقه ای و استقبال رهبرانی مانند آقایف و کریم اف از قرقیزستان و ازبکستان بهره گرفت.هر یک از رهبران این جمهوریها کوشیده اند شرکت های آمریکایی را به توسعه طرح هایی در جمهوریهای خود علاقه مند سازند.وسیع ترین این طرح ها،طرح توسعه شرکت شورن در حوزه نفتی تنگیز در قزاقستان است.لکن این طرح استثنا است.حضور اقتصادی ایالات متحده در منطقه کماکان در حداقل است و در اینده قابل پیش بینی نیز این چنین خواهد بود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵- آمریکا در قالب ناتو:
اگر یک ساختار روسی و یا یک ساختار مبتنی بر CIS از سوی کشورهای آسیای مرکزی شکل مناسبی برای همکاری در اینده شناخته نشود این سوال ایجاد می شود که ایا هیچ کشور دیگری اماده و قادر خواهد بود تا بعنوان نیروی پیش برنده یک ساختار امنیتی چند جانبه برای منطقه ایفای نقش کند؟ یا ایا چنین ساختاری میتواند بدون چنین کشور مرکزی ایجاد شود از اواخر دهه ۱۹۹۰ برای برنامه PFP ناتو را بعنوان چارچوب جایگزینی برای CIS جهت همکاری نظامی در آسیای مرکزی و نیز سایر بخش های اتحاد شوروی سابق توصیف می کنند.شوق فزاینده ای به ایجاد و شرکت در ترتیبات امنیتی که در بادی امر غیر نظامی باشند میان کشورهای آسیای مرکزی و نیز قدرتهای منطقه ای وجود داشته است.این ساختارها اکثرا دارای خصوصیات مشورتی هستند.ولی در بعضی موارد حاکی از انند که رژیم های بین المللی درحال شکل گیری اند.(کولایی،۱۳۸۴: ۱۳۶)
برنامه همکاری برای صلح ناتو(که همه کشورهای آسیای مرکزی CIS و کلیه اعضای osce را شامل میشود) در اصل میتواند بعنوان جایگزینی برای CIS در همکاری های امنیتی و نظامی آسیای مرکزی و دیگر قسمت های اتحاد شوروی قلمداد شود و از عمل کردن روسیه بعنوان تنها میانجی جلوگیری کند.با این حال عضویت در PFP نمیتواند تضمین امنیتی باشد.(برخلاف عضویت ناتو.( و از اینرو نمیتوان انتظار داشت که چالشهای خارجی مهمی در قبال امنیت کشورهای آسیای مرکزی را مورد توجه قرار دهد.PFP میتواند اقداماتی در جهت اعتمادسازی و دیپلماسی بازدارنده را ترغیب کند و حتی هماهنگی در مقابل تهدیدات امنیتی غیر سنتی را تسریع کند.ولی هیچ اقدامی در جهت شکل دهی تصمیمات اساسی درباره دکترین ها یا نیروها در عملیات های جدی صورت نمیدهد.و هیچ مکانیزمی برای پاسخگویی به منازعات خشونت بار در اختیار ندارد.ولی روشن است که به همان اندازه که فعالیتهای PFP توانایی های منطقه در دفاع از خود را افزایش میدهد،اتکا نظامی این کشورها را به روسیه کاهش داده و متنوع سازی سیاستهای امنیتی انها را ارتقا میدهد.برنامه مشارکت برای صلح یک پیمان چند جانبه نیست بلکه یک رشته قراردادهای دوجانبه است که بین ناتو و یکایک کشورهای علاقه مند به عضویت منعقد میشود.(دهقان،۱۳۸۲: ۱۶۰)
لرد رابرتسون دبیر کل ناتودر دیداری که در سال ۲۰۰۰ از قزاقستان انجام دا صریحا متذکر شد که تروریسم،قاچاق مواد مخدر و افراط گرایی خطراتی هستند که عواقب مستقیم و گسترده ای برای اروپا در پی خواهد داشت.و یک بحران در منطقه آسیای مرکزی میتواند امنیت و ثبات کل منطقه یورو اتلانتیک را به مخاطره اندازد.این گفته ها با اعلامیه وی در ماه مه همراه شد که در ان گفته بود مسکو باید با ناتو که در این زمینه صاحب تجربه است برای مقابله با تروریسم و افراط گرایی متحد شود و هشدار داد که روسیه به تنهایی قادر به تامین امنیت آسیای مرکزی نیست.
با فروپاشی شوروی وضعیتی پدید آمد که ناتو بتواند منطقه امنیتی خود را گسترش دهد.به این منظور ناتو به دو روش متوسل شد؛یکی از طریق ایجاد شورای همکاری اتلانتیک شمالی و دیگری با به اجرا گذاشتن طرح مشارکت برای صلح.شورای همکاری اتلانتیک شمالی به دنبال نظارت و تاثیر گذاردن بر روند های موجود سیاسی در زمینه های مختلف بود تا به نحوی بتواند از جریانهای ناخوشایند در این کشورها جلوگیری نماید.دیدگاه برخی از دولتهای آسیای مرکزی و قفقاز بر ان مبنا استوار است که با پیوستن به طرح مشارکت برای صلح میتوان به دو هدف عمده دست یافت؛۱-کاهش وابستگی نظامی این کشورها به روسیه ۲-نوسازی امکانات و تجهیزات نظامی کشورهای مذکور و تقویت حاکمیت ملی.در این خصوص در سال ۱۹۹۶ قزاقستان و ازبکستان از پیشنهاد مسکو مبنی بر انجام اصلاحات در نیروهای نظامی کشورهای مستقل مشترک المنافع جهت ایجاد یک ساختار مشترک نظامی حمایت نکردند و همراه با قرقیزستان خواستار ایجاد یک نیروی حافظ صلح تحت رهبری سازمان ملل بودند.
ناتو به طور اعم و آمریکا به طور اخص طی سالهای گذشته با طرح ضرورت گسترش ناتو به شرق تلاش کرده اند تا درون ساختار نظامی رقیب قدیمی خود یعنی مجموعه فروپاشیده شوروی نفوذ کنند.این سیاست با ابراز تمایل نوبتی رهبران جمهوری های آسیای مرکزی برای همکاری با ناتو بسیار موفق بوده است.وعده سرمایه گذاری نجات بخش در کنار دفاع و برقراری صلح اهداف مناسبی اند که میلیونها انسان انرا باور میکنند.در ژانویه ۱۹۹۴ اولین گام برای گسترش ناتو با برنامه مشارکت برای صلح اغاز شد.اما در برابر فشارهای شدید بر روسیه و انعکاس ان در سیاست خارجی این کشور،تا سال ۱۹۹۷ گسترش ناتو بسمت شرق معلق ماند.با پذیرش روسیه در جمع هفت کشور صنعتی اولین مرحله از گسترش ناتو به شرق اغاز شد.در ۱۷ می سال ۱۹۹۷ رهبران شانزده کشور عضو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی و روسیه سندی را با عنوان سند مبنایی در مورد رابطه متقابل،همکاری و امنیت بین ناتو و روسیه در پاریس امضا کردند که در بر گیرنده شرایط همکاریهای امنیتی بین این دشمنان قدیمی است.فرض بر این بود که باامضای این سند مسکو در ازای برخورداری از ارتباط امنیتی ویژه با غرب از مخالفت فعال با گسترش ناتو به شرق اروپا پرهیز خواهد کرد و سرانجام در نشست سران ناتو در ایتالیا(۲۰۰۲) روسیه رسما پذیرفت در تصمیم گیری های ناتو شرکت کند.(سجاد پور،۱۳۸۳: ۲۳۴)
برای توسعه همکاریهای نظامی ودفاعی با ناتو طرح مشارکت برای صلح مطرح گردید که همه کشورهای آسیای مرکزی(بجز تاجیکستان) و قفقاز به عضویت ان درآمدند.اهداف دراز مدت و استراتژیک این طرح در آسیای مرکزی و قفقاز عبارتند از :درگیر نمودن کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در امور و مسائل امنیتی اروپا از طریق پذیرش مشارکت انها و انجام مشورتهای مشترک به هنگام تهدید، مبادله اطلاعات و توسعه همکاریهای نظامی، ایجاد زمینه جهت انجام عملیات حفظ صلح در مواقع بحران، تحکیم ثبات منطقه در جهت منافع و اهداف غرب.تمرینات PFP که با طرح ها و برنامه های حمایت دوجانبه آمریکا مرتبط است از دامنه استراتژیک وسیع تری برخوردار است.این امر با تصمیم به قرار دادن آسیای مرکزی تحت مسئولیت centcom[7] )فرماندهی مرکزی ایالات متحده( نشان داده شد.در مراسم امضای یک موفقت نامه همکاری دفاعی دوجانبه بین آمریکا و قزاقستان در نوامبر ۱۹۹۷ وزیر دفاع آمریکا مستقیما اشاره کرد که دو طرف بصورت دوجانبه و از طریق PFP برای ایجاد ساختارهای جدیدی برای ثبات منطقه ای در آسیای مرکزی تلاش میکنند.در حقیقت در بسیاری از موارد کمکهای ملی به کشورهای عضو در پوشش فعالیتهای PFP صورت گرفته و از سوی ناتو در چارچوب PFP قلمداد شده است که در حقیقت هیچ ربطی به این برنامه نداشته است.یک کارکرد بالقوه مهم فعالیتهای PFP در آسیای مرکزی تشویق فرایندهای امنیتی منطقه ای در حال تکوین تحت لوای جامعه اقتصادی آسیای مرکزی بوسیله ارائه چارچوب هایی برای تمرینات مشترک بویژه برای رقبای منطقه ای یعنی ازبکستان و قزاقستان و نیز ارائه کمک فنی برای تشکیل سنتراسبت بوده است.در این زمینه PFP در صدد غلبه بر دسته بندیها در منطقه و ایجاد نوعی عادت همکاری نظامی منطقه ای بوده است هرچند علاقه به سنتاسبت از اواخر دهه ۹۰ کاهش یافت و شاید مقامات نظامی آسیای مرکزی به این نتیجه رسیدند که توافقات دوجانبه با آمریکا و ترکیه مزایای سیاسی و عملیاتی بیشتری از برنامه های PFP دارد.(سجاد پور،۱۳۸۳: ۲۴۱)
برخی از سیاست مداران روس طرح مشارکت برای صلح را تنها بعنوان مکانیزم رخنه امپریالیسم غرب به اروپای شرقی و مرکزی ونیز ماورای آسیای مرکزی و قفقاز تلقی کردند.به عقیده انها سیاست روسیه نسبت به پیمان اتلانتیک شمالی باید فقط بازدارندگی ناتو و تخریب این سازمان باشد.اگر چه روسیه از حق وتو کردن پذیرش کشورهای مستقل در ناتو برخوردار نیست،حال انکه این اعتقاد وجود دارد که پیوستن روسیه به ناتو و سازمانهای دسته جمعی دیگر کشورهای غربی جوابگوی منافع روسیه است.در حادثه یازده سپتامبر به سرزمین اصلی آمریکا حمله شد.موضوعی که از طرف واشنگتن در شمار منافع حیاتی فوق العاده قرار دارد.چرا که از سال ۱۸۱۳ تاکنون سرزمین آمریکا هرگز مورد حمله مستقیم قرار نگرفته است.بدین ترتیب موضوع تروریسم در دستور کار امنیتی آمریکا و ناتو قرار گرفت.در واقع این حوادث با قرار دادن یک تهدید عینی ومهم در مقابل غرب نیاز به حفظ ناتو برای مقابله جمعی بیش از پیش ضروری ساخته و نقش اساسی انرا برای امنیت این کشورها بیش از هر زمان دیگری نشان داد.
همچنین با کنار گذاشتن روسیه از فهرست تهدیدات به از میان برداشتن فاصله میان ناتو و روسیه کمک نموده و شرایط برای همکاری فراهم شده است.این حوادث روابط انها را از زیر بار فشار روانی کدورت ها و مشکلات سال ۱۹۹۹ به سوی مقابله با تهدید مشترک تروریسم سوق داد.پوتین در نخستین سخنرانی خود پس از یازده سپتامبر از وجود دشمنان جهان متمدن یاد کرده و ضمن اعلام همدردی با دولت آمریکا حمایت صریح خود را طرحی که ان دولت ممکن است به اجرا گذارد ابراز داشت.در ۲۴ سپتامبر نیز طرحی را در این رابطه اعلام کرد که که بر اساس ان تاکید شده بود که مسکو در مواردی چون مسائل اطلاعاتی،دسترسی به فضای کشورهای آسیای مرکزی،عملیات نجات و جستجوی بین المللی و کمک های نظامی وبشردوستانه به گروه های ضد طالبان با واشنگتن همکاری میکند.در ۲۸ می ۲۰۰۲ پوتین و رهبران نوزده کشور عضو ناتو اعلامیه رم را که به مسکو حق مشارکت برابر در تصمیم گیری ها را میداد امضا کردند.به موجب این موافقت نامه شورای ناتو ـ روسیه شکل گرفت که در ان مسکو در اخذ تصمیم در موضوعاتی چون مبارزه با تروریسم،گسترش جنگ افزارهای هسته ای،کنترل تسلیحات،دفاع در برابر موشک های میان برد،عملیات نجات هوایی ـ دریایی،برنامه ریزی اضطراری شهری و همکاریهای نظامی چون تمرینات نظامی و رزمایشهای مشترک و اصلاح نیروهای نظامی از حق رای مساوی برخوردار شد.این موفقت نامه روسیه وناتو را در مسیر اتحاد و ائتلاف قرار داد و بر اساس منشور(۱+۱۹) روسیه همکاری گسترده ای را با ناتو اغاز کرد.(شیخ عطار،۱۳۷۳: ۹۴)
اهداف و منافع اعضای ناتو در آسیای مرکزی عبارتند از: ۱-حضور در حیاط خلوت روسیه وجمهوریهای بازمانده از اتحاد جماهیر شوروی در آسیای مرکزی.به عبارتی پر کردن خلا قدرت بوجود آمده پس از فروپاشی شوروی. ۲- تسلط بر منابع نفتی و دیگر منابع طبیعی در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز ۳- جلوگیری از خطر استیلای قدرتهای منطقه ای،از جمله مهار روسیه،چین و ایران از طریق منطقه استرلاتژیک قفقاز و آسیای مرکزی ۴-پیوند ژئوپلیتیک منطقه خزر به غرب از طریق ترکیه۵- مقابله با تروریسم و تکثیر سلاح های کشتار جمعی، و از جمله جلوگیری از قاچاق اسلحه و تجهیزات اتمی به کشورهای جهان سوم. ۶-مبارزه با قاچاق مواد مخدر و جریان های ضد آمریکایی و غرب ۷- جلوگیری از بنیادگرایی مذهبی و خطر اسلام سیاسی،جلوگیری از پیآمدهی منفی ناسیونالیسم افراطی قوی برای غرب و نیز جلوگیری از درگیری های قومی ـ مذهبی در صورتی که برای منافع غرب خطر افرین باشد.
منابع:
۱- کازرونی،صنم (۱۳۷۶) آسیای مرکزی اینده مبهم،تهران،نشر گزینش.
۲- اخوان کاظمی، مسعود (۱۳۸۵)سازمان همکاری شانگهای،اهمیت ژئواستراتژیک،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی وقفقاز.
۳- رحمان، خالد (۱۳۸۵)، سازمان همکاری شانگهای،چشم اندارها و فرصتها،ترجمه فاطمه سلطانیفصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز.
۴- زاهدی انارکی، مجتبی (۱۳۸۵)،سازمان همکاری شانگهای از تئوری تا عمل،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۵- شفیعی، نوذر و محمودی،زهرا (۱۳۸۶)،رویکرد روسیه در قبال گسترش ناتو به شرق،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۶- کانت،راما (۱۳۸۵)،سازمان همکاری شانگهای تقویت مشارکت برای همکاری منطقه ای،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۷- اسدی کیا،بهناز(۱۳۸۶) روسیه ابرقدرت انرژی، پژوهشنامه انرژی اوراسیایی اسدی کیا،بهناز(۱۳۸۶) روسیه ابرقدرت انرژی، پژوهشنامه انرژی اوراسیایی
۸- ابوالحسن شیرازی،حبیب الله وکریمی، عاطفه (۱۳۸۸)،سیاستهای چین و روسیه در ترتیبات امنیت منطقه ای سازمان همکاری شانگهای،فصلنامه علوم سیاسی و روابط بین المل
۹- سوری،امیرمحمد (۱۳۸۸)سیاست اقتصادی روسیه درآسیای مرکزی وقفقاز،پژوهشنامه دیپلماسی اقتصادی
۱۰- کوزه گر کالجی، ولی(۱۳۸۷)،نگاهی به بحران اوستیای جنوبی وهجوم روسیه به گرجستان،اطلاعات سیاسی واقتصادی
۱۱- جانسون،لنا و الیسون،روی (۱۳۸۲)امنیت در آسیای مرکزی،تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
۱۲- ابراهیمی، محمد (۱۳۸۴)،استراتژی انرژی روسیه؛ظرفیتها و اقدامات.مجموعه مقالات،تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
۱۳- واعظی، محمود (۱۳۸۶)،ژئوپلیتیک بحران در آسیای مرکزی و قفقاز،تهران،دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
۱۴- گروموف، فیلیکس )۱۳۷۶) اینده روسیه بدون دریا ونیروی دریایی تصورناپذیراست، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۱۵- جمیان، یانگ (۱۳۸۵)، ظهور منطقه گرایی آسیایی و تحول در نظام بین الملل،تهران،وزارت امور خارجه
۱۶- ملکی، قاسم (۱۳۷۶)روسیه ومخالفت با توسعه طلبی ناتو،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۱۷- کولایی، الهه (۱۳۸۴)بازی بزرگ جدید درآسیای مرکزی،تهران، دفترمطالعات سیاسی وبین المللی
۱۸- ثقفی عامری، ناصر (۱۳۸۶)، ناتوی جدید در معادلات بین الملل،تهران،پژوهشکده مطالعات راهبردی
۱۹- وحیدی، موسی الرضا (۱۳۷۹ )پوتین و تصویر اینده روسیه،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۲۰- - بالسینی، اصغر (۱۳۸۵)، رویکرد اقتصادی به روابط ایران و روسیه،تهران،موسسه تحقیقاتی تدبیر اقتصاد.
۲۱- واعظی، محمود(۱۳۸۹)، اهداف و منافع چین و روسیه در آسیای مرکزی،فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز
۲۲- ایمانی، همت(۱۳۸۹)،گسترش ناتو و اثار ان بر سیاستهای امنیتی روسیه ،اطلاعات سیاسی و اقتصادی
۲۴- ابوالحسن شیرازی،حبیب الله(۱۳۸۲)،سیاست و حکومت در آسیای مرکزی،تهران،نشر قومس
۲۵- کولایی،الهه (۱۳۸۳)،سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه،تهران؛وزارت امور خارجه
رویکرد روسیه به آسیای مرکزی
۱- رویکرد روسیه به آسیای مرکزی:
پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب شد بحث های جدیدی در مورد تعریف و تبیین منافع و اهداف ملی در روسیه مطرح شود.طی بیش از هفتاد سال حاکمیت کمونیست،مفهوم منافع ملی به معنای غربی ان،در این کشور وجود نداشت و سیاستهای روسیه در برابر سایر کشورها با در نظر گرفتن تقابل با نظام سرمایه داری و کشورهای غربی،تبیین و به اجرا گذاشته شد.با بی اعتبار شدن ایدئولوژی کمونیسم،مفهوم منافع ملی بمنزله مهمترین عامل تعیین کننده در بحثهای سیاستهای خارجی روسیه قرار گرفت.
با گذشت زمان هرچند مسکو بطور رسمی منافع،اهداف و استراتژی خود را در مناطق همجوار اعلام نکرده است ولی از شواهد،اظهار نظرهای مختلف مقامات کرملین و رفتار روسیه میتوان استنباط کرد که استراتژی روسیه در این مناطق بدنبال تحقق دست کم پنج هدف زیر میباشد؛برقراری ثباط در منطقه ـ دسترسی به منابع طبیعی منطقه،تثبیت جایگاه و نقش خود به منزله یک ابرقدرت بلامنازع،استفاده از پایگاه ها و امکانات نظامی در مواقع ضروری و تثبیت موقعیت اقتصادی روسیه در منطقه.(شیرازی،۱۳۸۲: ۲۱۱)
به منظور دستیابی به اهداف و منافع فوق،روسیه به ابزارهای سیاسی،اقتصادی و نظامی مختلفی متوسل میشود که مهمترین انها عبارتند از:ایجاد و استفاده از نهادهای همکاریهای منطقه ای مانند سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع،سیستم های همکاری مشترک نظامی که روسیه نقش مسلط و تعیین کننده ای در انها دارد؛اقدامهای نظامی در جهت حفاظت از صلح و اتش بس در مناطق مرزی مورد اختلاف بین کشورهای منطقه،گسترش همکاریهای نظامی دوجانبه،نظارت بر خطوط انتقال منابع نفت و گاز از دریای خزر،تقویت مشارکتهای نظامی و امنیتی استراتژیک با بعضی از کشورهای منطقه(مانند قزاقستان در آسیای مرکزی و ارمنستان در قفقاز)؛برقراری و حفظ ارتباط با شخصیتها و گروه های مخالف در هر یک از جمهوریهای تازه به استقلال رسیده به منظور استفاده موقعیت انان در اینده تحولات این کشورها و سرانجام بهره برداری از روابط و ارتباطات با رهبران فعلی حاکم در این جمهوریها.
۲- ملاحظات سیاسی روسیه در آسیای مرکزی:
آسیای مرکزی در ادبیات سیاسی روسیه منطقه خارج نزدیک نامیده میشود.در اوایل استقلال این جمهوریها روسیه برای مدتی نسبت به اتفاقات و مشکلات این منطقه بی توجه ماند.روسیه سیاست مشخصی را در طول این مدت در خصوص جمهوریهای سابق خود در منطقه قفقاز و اسیای مرکزی در پیش نگرفت. حتی روسیه اگر در صدد بود اتحادیه ای تحت رهبری خود در قالب جامعه مستقل مشترک المنافع ایجاد کند با توجه به خلاً قدرتی که پس از سقوط کمونیسم بوجود آمد، این امر امکان پذیر نبود .هرچند که یک سال بعد روسیه
در خصوص جمهوریهای سابق خود در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی بطور اعم و خزر بطور اخص دنبال نمیکرد حتی اگر روسیه در صدد بود اتحادیه ای تحت رهبری خود در قالب جامعه مستقل مشترک المنافع ایجاد کند با توجه به خلا قدرتی که پس از سقوط کمونیسم بوجود آمد این امر امکان پذیر نبود.هرچند که یک سال بعد روسیه متوجه شد که غیر فعال بودنش یک خلا ژئوپلیتیکی فراهم اورده که به حضور مداخله جویانه قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای منجر شده است. ولی بزودی روند تحولات داخلی و خارجی روسیه را نسبت به مسائل پیرامون خود بسیار حساس ساخت و ارتباط نزدیک مسائل اقتصادی با ملاحظات سیاسی، امنیتی این حساسیت را شدت بخشید.نگرانی از انتقال تجارب خارج نزدیک به جمهوریهای عضو نظام فدرال روسیه این مسئله را تشدید کرده است.