۳) تامین و سازماندهی منابع و امکانات: تامین منابع و امکانات مادی و تکنولوژیک، تهیه و آماده سازی منابع و امکانات تکنولوژیک آموزشی، فضاهای آموزشی، مواد و تجهیزات، به وجود آوردن شرایطی که نیروی انسانی بتواند حداکثر استفاده را از تکنولوژی بعمل آورد.
۴) آموزش و آماده سازی نیروی انسانی: مدیران باید مسائل و مشکلات معلمان و نیازهای دانش آموزان را درنظر داشته و آموزشهای علمی و کاربردی را به صورت کارگاهی برگزار کنند تا بیشترین فایده را برای معلمان در بر داشته باشد.
۵) انگیزش: انگیزه، حالت یا وضعی روانی است که رفتار را در جهت هدف یا هدف هایی نیرو میدهد، فعال میسازد و هدایت میکند.
۶) برقراری روابط انسانی: از نظر فالت، روابط انسانی عبارت است از توان برقراری ارتباط انسانی با معلمان و دانش آموزان و اولیاء دانش آموزان از طریق پذیرفتن وجود، شخصیت، ویژگیهای فردی و همه تفاوت هایی که احتمالا با شخص مدیر دارند.
هر مدیر آموزشی باید روحیه و حالات روانی دانش آموزان و معلمان خود را مورد توجه قرار دهد. چنانچه علائمی از بی اعتمادی، ترس، نا امیدی، عدم احساس نشاط و وجود تنفر در محیط آموزشی مشاهده شود، به معنی فقدان بهداشت روانی و نبودن روابط انسانی مطلوب در واحد آموزشی است و باید در افراد احساس ارزشمندی به وجود آورد.
۷) نظارت و کنترل: بازدید و مراقبت از طرز پیشرفت اجرای عملیات یا مقایسه با وضع مطلوب و تغییر و تصحیح عملیات به منظور جلوگیری از انحراف از تحقق اهداف واحد آموزشی است. مدیران آموزشی از جهات مختلف باید بر کار مدرسه و نیروهای آموزشی نظارت داشته باشند.
۸) ارزشیابی و پاداش: ارزشیابی و پاداش به معنی فرایند مقایسه نتایج حاصله در پایان یک دوره معین با اهداف از پیش تعیین شده به منظور تعیین میزان پیشرفت، تغییر و تجدید نظر در برنامه ها و دادن جزای مناسب با حسن و یا سوء اجرای عمل و نتایج حاصله میباشد.
تشویق و تنبیه از دو جنبه اهمیت خاص دارد. جنبه اول، مسئولیت پذیری انسان است که او را مسئول کارها و رفتارهایش میکند. جنبه دوم اهمیت تشویق و تنبیه نیاز انسانی است. اگر پایان هر کار به دریافت پاداش منتهی نشود، انسان دست به فعالیت نخواهد زد.
۲-۴-۵- مهارتهای مدیران: managerial skills
مدیران علاوه بر نقش های بسیاری که اجرا میکنند نیازمند مهارت خاصی هستند اگر بخواهند موفق شوند. بیشترین مهارت های مدیریتی شامل:
۱- مهارتهای فنی
۳- مهارتهای تشریفاتی
۳- مهارتهای مفهومی
۴- مهارتهای تشخیصی
۵- مهارتهای ارتباطی
۶- مهارتهای تصمیم گیری
۷- مهارتهای مدیریت زمان میباشند.(مدیریت گرفین، ص، ۱۲)
هر کدام از این سطوح نیازمند مجموعه ای از مهارتهاست.
۱- کارکنان اجرایی: تأکید بر مهارتهای فنی
کارکنان، کارهای اجرائی را انجام میدهند و مستقیماً درگیر برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل کار دیگران نمیباشند. آن ها باید از نظر دانش ومهارتهای فنی مستعد باشند تا بتوانند وظایف خود را انجام دهند. کارکنان تنها زمانی به مهارت انسانی نیاز دارند که بخواهند کار گروهی انجام دهند و مهارتهای ادراکی در این سطح ضروری نمیباشد. زیرا کارکنان معمولاً نیاز به تصاویر ذهنی فراتر از کار خود ندارند.
۲- مدیران عملیاتی: تأکید بر مهارت فنی و انسانی
مدیران عملیاتی یک مرحله فراتر از انجام وظایف اجرایی هستند. مستقیماً درگیر طرح ریزی، واگذار کار به دیگران، فراهم نمودن محیط کاری مناسب (سازماندهی) و انتقال انتظارات به دیگران هستند. مدیران عملیاتی باید از نظر فنی، تخصص لازم را داشته باشند ولی این میزان کمتر از خود کارکنان است. در عوض نیاز بیشتری به مهارتهای نسانی دارند. زیرا مدیران عملیاتی به برقراری ارتباط مناسب و ایجاد انگیزه در دیگران برای انجام کار توجه دارند.
۳- مدیران میانی: تأکید بر مهارتهای روابط انسانی
مدیران میانی مدیر مدیران عملیاتی هستند. آن ها مسئول کار مدیرانی هستند که بر کارکنان نظارت میکنند. مدیریت میانی دومرحله فراتر از آنهایی است که در واقع کارهای اجرایی را انجام میدهند. مدیران میانی نیاز کمتری به مهارتهای فنی دارند. زیرا نظارت بر مسائل فنی وظیفه مدیران عملیاتی است. نیاز آن ها به مهارتهای روابط انسانی تقریباً برابر با نیازمدیران عملیاتی است . هرچند مدیران میانی به طور فزاینده ای برای ایده دادن و پیشبینی آینده سازمان استفاده میشوند.
۴- مدیریت عالی: تأکید بر مهارتهای ادراکی
مدیران عالی مستقیماً مسئول درک، هدایت و موفقیت سازمانی هستند. این بدان معنا است که سطح بسیار بالایی از مهارتهای ادراکی برای مدیران عالی، نیاز است. مدیران عالی اکثر اوقات خود را به بررسیهای ادراکی صرف میکنند. از این رو زمان کمی برای تعامل با دیگران دارند. به همین دلیل نیاز به مهارتهای روابط انسانی نیز به همان اندازه کاهش مییابد. در عین حال مدیران سطح بالا بسیار دورتر از وظایف روازنه هستند لذا مهارت فنی کمتری نیاز دارند.
در نگاهی دیگر مهارتهای مدیریتی به چهار قسمت تقسیم شده است شامل: مهارتهای فنی(دانش، تجربه عملی و فعالیت فیزیکی)، مهارتهای انسانی(انگیزش، ارتباطات و همکاری) مهارتهای ادراکی (طرحریزی، تجزیه و تحلیل و تفکر) و مهارتهای فرایندی (فرایندها، ابزار و تکنیکها و سازماندهی کار). (ابراهیم پور، ۱۳۹۰)
۲-۵- ضرورت واهمیت مدیریت آموزشی
امروزه هنر و علم مدیریت را از ظریف ترین و پرثمرترین کارهای آدمی می دانند و به عنوان یکی از شاخص های مهم تمدن معاصر و از جمله عوامل مؤثر در رشد و توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع کنونی به حساب می آورند. رشد و توسعه نظام های آموزشی یکی از وجوه مشخص عصر ماست. آموزش و پرورش با انسان سر و کار دارد و چون انسان موجودی پیچیده است از این رو، نظام آموزشی به ایفای دشوارترین و پرمسئولیت ترین وظایف اجتماعی اشتغال دارد.
اهمیت و نقش مدیریت در کشور ما که از وسعت زیاد و موقعیت جغرافیایی و آب و هوای نسبتاً مناسب و سرشار از منابع طبیعی و نیروی انسانی بالقوه برخوردار ست و هم اکنون در حال بازسازی و نوسازی است، بیش از پیش احساس میگردد. از بین انواع مدیریت، مدیریت بر سازمانهای آموزش و پرورش از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نقش استراتژیک دارد. زیرا تمام اهداف و عوامل این سازمانها انسانی است و رسالت آن ها، از یکسو تبدیل انسانهای خام به انسانهای صنعتگر، خلاق، خودآگاه و رشد یافته است و از سوی دیگر، تأمین کننده نیازهای نیروی انسانی جامعه در بخشهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
۲-۶- اهداف مدیریت آموزشی
اهداف اساسی و کلی مدیریت آموزشی در یک سازمان آموزشی مثل مدرسه به شرح ذیل است:
-
- کمک کردن در رسیدن به اهداف آموزش و پرورش
-
- ایجاد هماهنگی بین همه ی منابع و فعالیتهای سازمان آموزشی
-
- بهبود و اصلاح جریان تعلیم و تربیت
-
- یاری و مساعدت به اعضای سازمان آموزشی برای تشخیص و درک بهتر هدف ها
-
- راهنمایی، همکاری، کمک، تقویت و حمایت از اعضای سازمان آموزشی
-
- فراهم کردن زمیـــنه های شور، تبادل نظر و بوجـــود آوردن احســـاس مسئولیت مشـــترک در سازمان آموزشی
-
- ایجاد روابط انسانی مطلوب و احترام متقابل بین مدیر و اعضای سازمان تربیتی