رضایت زناشویی
برای رضایت مندی زناشویی تعریف های مختلفی ارائه شده است کلوور[۲۴] ( ۲۰۰۰ ) معتقد است که رضایت مندی زناشویی، به مسرت بخشی زناشویی، سازگاری و تفاهم زناشویی اطلاق می شود که به طور کلی در زیر مجموعه کیفیت زناشویی قرار میگیرد. بک عقیده دارد که رضایت مندی زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبههای مختلف روابط زناشویی دارند (بک، بی تا) وایت وی ( نقل از مرادی ، ۱۳۸۶ ) نیز رضایت مندی زناشویی را نگرش مثبت به رابطه ی زناشویی
میداند که میتواند دامنه ای از مطلوب تا نا مطلوب را در بر گیرد . در تعریف دیگری رضایت مندی زناشویی به احساس رضایت هر یک از زوجین از هماهنگی و مطابقت با همسر خود در زمینه ی چگونگی سازمان دادن زندگی مشترک، مثل هماهنگی در نحوه ی گذراندن اوقات فراغت، تقسیم کارهای خانه ، تعامل و ارتباط با یکدیگر، روابط جنسی و ابراز عواطف و احساسات به یکدیگر اشاره شده است ( برازرتن و یوگمن [۲۵]، ۱۹۸۶ ) . رضایت مندی و سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن ، زن و شوهر در بیشتر مواقع احساسی ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند و روابط رضایت بخش در بین زوجین ، از طریق علاقه ی متقابل ، میزان مراقبت از همدیگر ، پذیرش و تفاهم با یکدیگر قابل ارزیابی است ( سینها و موکرجک[۲۶] ، ۱۹۹۰ )
یافته های پژوهشی ، نشانگر آن است که عوامل متعددی در رضایت مندی زناشویی تاثیر دارد از جمله : شخصیت ( اسچورمن – کروک[۲۷] ، ۲۰۰۱ ) تحصیلات و طبقه اجتماعی ( جلیلی ، ۱۳۷۵ ؛مرادی ، ۱۳۸۶ )عقاید مذهبی ( اعرافی ، ۱۳۸۵ ؛ هاشمی ،گلشن آبادی ، ۱۳۸۶ ) مسایل مالی ، علاقه ، توجه ، حمایت درک همسر، اشتغال زنان ، تعداد فرزندان ( ترک ، ۱۳۸۵ ) طول مدت ازدواج ( هیوستون و همکاران ، ۱۹۸۶ ) روحیه همکاری ( گاتمن ، ۱۹۹۴ ) مسایل جنسی ( فرانکن ، ۱۹۹۸ ؛ شاملو، ۱۳۸۱ ) وابستگی شدید زوجین به خویشان و دوستان ( ترمن به نقل از سلیمانیان ، ۱۳۷۳ ) صرف اوقات فراغت باهم ( هیوستون و همکاران ، ۱۹۸۶ ) و بالاخره سبکهای دلبستگی ( بانز[۲۸] ، ۲۰۰۴) و راهبردهای حل تعارض در زوجین ( گاتمن[۲۹] ، ۱۹۹۴ ، ۱۹۹۸ ) .
بالبی ، معتقد بود که رفتار انسان را تنها از طریق بررسی محیط انطباقی آن یعنی محیط بنیادی که این رفتار در آن محیط تکامل یافته است ، میتوانیم درک کنیم . در واقع ، کودکان در طی مراحل دلبستگی ، پیوند عاطفی با ثباتی با مراقبت کننده برقرار میکنند که در غیاب والدین میتوانند از آن به عنوان یک پایگاه امن استفاده کنند. این بازنمایی درونی، جز مهمی از شخصیت های دلبستگی و احتمال فراهم آوردن حمایت در مواقع استرس ، عمل میکند . این تصویر ذهنی، الگو یا راهنمایی برای روابط صمیمی در آینده می شود ( برک ، ۲۰۰۱ ) .
( استیوبر [۳۰]، ۲۰۰۵ ). به طور کلی ، دلبستگی ایمن با رضایتمندی زناشویی بیشتر و دلبستگی غیر ایمن هستند با رضایتمندی زناشویی کمتر ، رابطه دارد ( بانز ، ۲۰۰۴ ) .
گاتمن ( ۱۹۹۴ ، ۱۹۹۸ ) بیان کرد که سبک روابط زوجها بخصوص هنگامی که به تعارض می پردازند ، میتواند در طول مدت ازدواج به عنوان شاخص قوی برای احساس رضایت مندی زوجین در ازدواج مطرح شود ، وی همچنین اذعان کرد که طبقه بندی در زیر مجموعه ی تعارض از آنچه که آن ها جروبحث میکنند ، ناشی نمی شود بلکه از اینکه چطور وقتی جرو بحث میکنند واکنش نشان میدهند ، ناشی می شود ( استیوبر ، ۲۰۰۵ ). اختلاف و گفتگو طبیعی است و راهبردهای حل تعارض ((CTS )) تاثیر مثبتی بر روابط دارند .
راهبردهای کلامی سازگارانه و مستقیم به زوجها کمک میکند تا موضع گیری مثبتی داشته باشند احساسات و موقعیت ها را نشان دهند ، در جستجوی موافقت طرف مقابل باشند ،با هم بر روی مسایل به توافق برسند و به یکدیگر اعتماد کنند ( کاناری و کاپچ[۳۱] ، ۱۹۸۸ ) و در نتیجه آن ها قادرند احساس موفقیت حاکی از تسلط بر مشکلات را به یاری هم و در حالی که در یک تیم قرار گرفته اند ، تجزیه کنند ( کلترن[۳۲] ، ۱۹۹۰، گیلبرت[۳۳] ، ۱۹۸۵ ).مهارتهای ارتباطی خوب یکی از مهمترین عوامل رضایت و خشنودی در روابط زناشویی است (گاتمن ، ۱۹۹۸) . در واقع اگر زوجها یاد بگیرند که چطور ارتباط مؤثر بر قرار کنند ، شانس بیشتری دارند که رضایت مندی را تجربه کنند .
افرادی که رفتارها و واکنشهای مثبت را هنگام گفتگوها و در حین پرسیدن جزییات گفتگو نشان میدهند ، نگرانی شان واقعی است . واکنشهای مثبت ، معمولا موجب سر زندگی ، شادابی و هیجان و جذابیت و جالب بودن روابط می شود ( کاناری و استافورد[۳۴] ۱۹۹۴ ) . ارتباطات مؤثر ، موجب شکوفایی هویت و کمال انسان و مبنای اولیه ی پیوند وی با دیگران و بهبود کیفیت روابط افراد می شود در حالی که ارتباطات غیر مؤثر مانع شکوفایی انسان را همین ارتباطهای میان فردی تشکیل میدهد ( وود[۳۵] ، ۱۹۹۸ ) ارتباط دلپذیر زوجین این امکان را میدهد که با یکدیگر به بحث و تبادل نظربپردازند ( یانگ و لانگ[۳۶] ، ۱۹۹۸ ).
پژوهشگرانی که در مورد سبکهای ارتباطی تحقیق میکنند به سه الگوی انتقاد – دفاع – کمرو- سلطه پذیر و مسلط – کنترل کننده دست یافته اند ( باس و همکاران[۳۷] ، ۱۹۸). نتایج تحقیقات نشان میدهد زوجهای سازگاری که به اعمال مثبت همسران خود ارج می نهادند راحت تر می توانستند اعمال منفی آن ها را تحمل کنند ؛ در مقابل زوجهای ناسازگار بیشتر به موارد منفی فکر میکردند و زمان زیادی را صرف توجه به جنبههای ناخوشایند همسران خود میکردند و در درک ویژگی های جبران کننده و مثبت آنان ، مشکل داشتند . این مطالعات نشان داد ، افرادی که دارای روابط خوب هستند می دانند که چگونه به نکات مثبت طرف مقابل خود ارج نهند ( برادبوری ، فینچام و بیچ[۳۸] ۲۰۰۰ ) . اگر زوجها گفتگوهای مستقیم و سازگارانه داشته باشند ، بهترین برآیند کیفیت ازدواج را دارند، نتایج بهتری را تجربه کرده و قادرند که احساس موفقیت و تسلط بر مشکلات به یاری هم و در حالی که در یک تیم قرار گرفته اند درک کنند. چنین گفتگوهایی، مثبت یا منفی میتواند در کیفیت ازدواج مؤثر باشد ( اسچورمن و کروک ، ۲۰۰۱ ) .