۲-۲۸-۶- اهمیت توسعه فرهنگی و ضرورت آن
هدف نهایی توسعه فرهنگی در واقع غرض و منظور اصلی هر نوع توسعه ای است؛یعنی رشد و تعالی انسان،هم در ابعاد مادی و هم در بعد معنوی.البته روشن است که دستیابی به این هدف جز در صورت مناسب بودن بستر زیست انسان،که همانا جامعه است،محقق نمی شود.بنابرین در یک الگوی مناسب برای توسعه،باید راهکارهایی برای بهبود شرایط زندگی پیشبینی شود.فرهنگ تمامی ابعاد مادی و معنوی جامعه را در بر میگیرد.لذا توسعه فرهنگی تمامی شئون زندگی بشر را شامل خواهد شد.(شیرکوند،۱۳۹۱).
بستر مناسب توسعه از مسیر تغییر نگرش ها و ارزش ها به دست میآید.از این رو،در روند توسعه ایجاد تغییر در این دو مقوله باید در صدر برنامه ها قرار گیرد.البته نباید این امر را دال بر از دست رفتن کامل فرهنگ یک جامعه و جایگزینی آن با فرهنگ یک جامعه و جایگزینی آن با فرهنگی بیگانه قلمداد کرد.باید توجه داشت که توسعه فرهنگی همان طور که از سویی زمینه ساز و علت توسعه ابعاد دیگر جامعه است،در دیگر سو،معلول آن ها نیز میباشد(همان منبع).
با نگاهی کل نگرانه به فرهنگ به روشنی مشخص است که فرهنگ حوزه ای فرا بخش است که سایر حوزه ها را از جمله سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و نظامی را در خود جای داده است.از این رو،لازم است همه بخش ها و عرصه های سیاسی،اجتماعی و حتی اقتصادی از توسعه فرهنگی تأثیرپذیرند تا خود نیز با بهره مندی از توسعه فرهنگی در مسیر امنیت ملی قرار گیرند.(شیرکوند،۱۳۹۱).با اذعان به اهمیت و ضرورت توسعه فرهنگی به عنوان مبنای امنیت ملیوهویت ملی،اینک لازم است برخی از روش ها یا شیوه های توسعه فرهنگی را نام برد.(شیرکوند،۱۳۹۱).
۱-سیاست گذاری های فرهنگیو ترسیم بایدها و نبایدهای فرهنگی در راستای هدایتو نظارت بر جامعه.
۲-برنامه ریزی فرهنگی به معنای علمی نیازهاوتعیین اقدامات مناسب.
۳-آموزش و تعلیم مهارت های فرهنگی با تربیت مدیرانوکارگزاران عرصه فرهنگ.
۴-اطلاع رسانی وبه روز نمودن اطلاعات فرهنگیدرسطح جامعه.
۵-پژوهش فرهنگی به معنای واقعی کلمه تا مرحله تولید علم.(همان منبع).
با توجه به تعاریف مطرح شده فرهنگ سیاست گذاریوبرنامه ریزیوطراحی اقدامات و فعالیت ها در حوزه مدیریت فرهنگی می باید همواره بعد زیرین فرهنگ را مورد توجه قرار دهد.زیرا هر گونه برنامه ریزی در این حوزه بدون توجه بعد معنوی فرهنگ اثربخش نخواهد بود(رامشک،۱۳۸۸).از سوی دیگر اثرات ابعاد معنوی فرهنگ از طریق: محصولات، آثار،فعالیت ها و مصرف فرهنگی در قالب سطح مشهود آن می توان مورد ارزیابی قرار داد.بنابرین برای بهبود آثار سیاست ها و اقدامات فرهنگی توجه متعادل به هر دو بعد فرهنگ الزامی است. علاوه بر این هر گونه برنامه ریزی در حوزه فرهنگ باید به کمال رسیدن استعدادها و شایستگی های انسان در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی را مورد توجه قرار دهد(همان منبع). از این حیث می باید میان برنامه ریزی فرهنگی وبرنامه ریزی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ارتباطی زنده وپویا طراحی نمود تا از مجرای امکان استفاده از ظرفیت های متقابل در راستای توسعه همه جانبه جامعه وکشور فراهم شود(رامشک،۱۳۸۸).این امر نشان میدهد اولا برنامه ریزی در حوزه فرهنگ،گستره ی بیشتری را در مقایسه با دیگر حوزه ها در بر میگیرد.ثانیاً در طراحی برنامه ها و اقدامات مرتبط با سطح شهود فرهنگ همواره باید این تعاملات در نظر گرفته شود.فرهنگ در بسیاری از موارد نه تنها راه رسیدن به اهداف دیگر توسعه است،حتی مهمتر از آن، بنیاد هویتی و معنایی تمامی آرزوها و اهداف زندگی نیز هست.(دکوئیار)[۷۰]زیرا فرهنگ است که تعیین میکند اعضای آن فرهنگ،رابطه شان را با محیط و مردم درون و بیرون فرهنگشان چگونه تنظیم و حفظ کنند.فرهنگ است که معین میسازد،چگونه اطلاعات دریافتی از محیط ،روش تفسیر و روش مورد استفاده آن را درک کرده و به کار بریم.به عبارت دقیق تر ،فرهنگ واقعیات را برایمان معنا میکند.(تری یاندیس[۷۱]،۱۳۷۸ : ۷۴ – ۷۷ ) .
فرهنگ توسعه و توسعه فرهنگی دو مفهوم بسیار مهم در برنامه ریزی ملی در دوره های اخیر،مفاهیم فرهنگ توسعه و توسعه فرهنگی است،مفهوم فرهنگ توسعه ناظر است به مشکل اقتصادی توسعه اقتصادی-اجتماعی جوامع و توسعه فرهنگی یعنی فراهم آوردن شرایط و امکاناتی برای آحاد افراد جامعه تا به شاخص های رشد فرهنگی جامعه عمل بپوشانند.توسعه فرهنگی یعنی ارتقاء و اعتلای زندگی فرهنگی در جامعه،یعنی دستیابی به ارزشهای متعالی فرهنگی (همان منبع). در مقوله فرهنگ توسعه فرهنگ هدف نیست آنچه هدف و غایت برنامه و فعالیت است،توسعه و مشخصه های توسعه یعنی تولید،بهره وری ،بالا رفتن درآمد سرانه و رشد اقتصادی جامعه است(تری یاندیس،۱۳۷۸ : ۷۴ – ۷۷).اما در رویکرد توسعه فرهنگی توسعه انسانی و داشتن انسانهای پویا سرزنده،آگاه،درست کردار،ارزشگرا و …..اهداف اصلی توسعه قرار می گیرند.مفهوم توسعه فرهنگی مفهوم تازه ای از فرهنگ را در بر دارد که اهمیت کمتراز مفهوم تازه توسعه نیست.به محض اینکه فرهنگ را یک عامل و عامل اساسی در فراگرد توسعه شناختیم باید همچون خود توسعه آن را موضوعی مربوط به تمامی جامعه بدانیم،وارد کردن جنبه فرهنگی در توسعه به معنی گسترش دادن توسعه تا آن اندازه است که تمامی انسان را در بر میگیرد(همان منبع).از سوی دیگر فرهنگ را جنبه ای از توسعه دانستن به معنی گشودن فرهنگ به روی همگان است.اصول توسعه فرهنگی:
۱٫ آموزش نقش بزرگی در سرعت بخشیدن به گردش چرخه فرهنگی و ایجاد تعادل فرهنگی برعهده دارد.
۲٫ به عنوان مثال توسعه زمانی تحقق مییابد که علم به فرهنگ تبدیل شود.علوم و فنون در درجه اول دستاورد فرهنگ خاصی هستند.فرهنگ سرچشمهی شناخته شده علمی است و دستاوردهای علمی به نوبه خود بر فرهنگ تاثیر میگذارد و آن را متحول میکنند.
۳٫ هرچه سرعت چرخه فرهنگی بیشتر باشد،آن فرهنگ غنی تر میگردد.در این راه وسایل ارتباط جمعی باید تقویت گردند.