مدنی و زاهدی(۱۳۸۴) نشان دادهاند که متغیر درک حمایت سازمانی قوی ترین رابطه مستقیم و مثبت را با تعهد سازمانی کلی (شامل تعهد عاطفی ، هنجاری و مستمر) دارد و متغیر احساس عدالت سازمانی همبستگی نسبتاً قوی مستقیم با تعهد سازمانی دارد و متغیر احساس امنیت شغلی همبستگی مستقیم نسبتاً ضعیف با تعهد سازمانی داشته است. سلاجقه(۱۳۸۰) مهمترین عوامل مؤثر بر ایجاد و حفظ تعهد سازمانی مدیران سطوح مختلف را در قالب ۳ متغیر رضایت شغلی، عوامل بهداشتی و وجود عوامل محیطی دسته بندی و سپس ارتباط آن ها را با تعهد سازمانی مورد آزمون قرارداد.
یافته های تحقیق وی نشان داد که بین میزان رضایت شغلی، عوامل نگهدارنده بهداشتی و وجود عوامل محیطی از یک طرف و میزان تعهد سازمان مدیران از طرف دیگر رابطه خطی مثبت وجود دارد. بین میزان رضایت شغلی و میزان تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. در ادبیات کلاسیک «مدل تعارض حرفهای- سازمانی» ، فرض می شود که مجموع تعهد به سازمان و حرفه، صفر است. یعنی اینکه تعهد به یک طرف باعث کم شدن تعهد به طرف دیگر می شود. اما عده ای معتقدند که اینگونه نیست و تعهد سازمانی و حرفه ای میتواند به عنوان پدیدههای جدا و متمایز فرض شوند که در این صورت تعهدحرفه ای و سازمانی در راستای یکدیگر قرار می گیرند. پس حرفهای ها میتوانند به حرفه و در عین حال به سازمان خود متعهد باشند(والس[۶۴]، ۱۹۹۳: ۳۳۳).
تا بهحال، ادبیات تحقیق به بررسی دیدگاه های مختلف پیرامون رابطه میان تعهد سازمانی و حرفه ای پرداختهاند. سانتوز تعهد حرفه ای را احساس هویت و وابستگی نسبت به یک شغل و حرفه خاص میداند و بر تمایل و علاقه به کار در یک حرفه به عنوان تعهد حرفهای تأکید میکند.
او از جمله معدود پژوهشگرانی است که به رابطه میان تعهد حرفه ای و تعهد سازمانی اعتقاد دارند (سانتوس[۶۵]، ۱۹۹۸: ۵۷-۶۱). در پژوهشی دیگر تعهد حرفه ای از دیدگاه نظریه هویت اجتماعی تعریف شده است. این نظریه معتقد است که افراد خودشان را درون طبقات مختلف اجتماعی (از جمله حرفه، گروه، سازمان و نظایر آن) دسته بندی میکنند و از طریق آن خود را بر حسب عضویت در یک موجودیت خاص تبیین میکنند. یعنی افراد علاقه دارند تا در گروه یا دسته ای از جامعه قرار گیرند(مل و آشفورت[۶۶]، ۳۰۳:۱۹۹۵).
تعریف«والاس» و همکاران از تعهد حرفه ای همانند تعریف «آلن» و«می یر» از تعهد سازمانی است. این پژوهشگر و همکارانش برای تعهد حرفه ای نیز سه بعد عاطفی، مستمر و هنجاری قائل شده و تعهد حرفه ای را احساس هویت با یک حرفه، نیاز به استمرار خدمت در یک شغل و احساس مسئولیت بالا نسبت به آن تعریف کردهاند.
از طرف دیگر تعهد شغلی نوعی حالت شناختی و احساس هویت روانی با یک شغل را نشان میدهد. تعهد شغلی، اعتقاد در مورد شغل فرد است و به مقداری که یک شغل میتواند نیازهای فعلی فرد را برآورده سازد، بستگی دارد. اشخاصی که شدیداًً درگیر شغل هستند، شغل را به عنوان بخش مهمی از هویت شخصی شان در نظر می گیرند. علاوه بر این، افراد دارای وابستگی شغلی بالا، بیشتر علایق خود را وقف شغل خود میکنند.
محققانی مثل:کورن هاوسر(۱۹۶۲)، بلاوواسکات(۱۹۶۲) ، الکساندر(۱۹۸۱)، هال (۱۹۶۸) ، دورف من و هاول(۱۹۸۶)، کسانی هستند که بین تعهد سازمانی و حرفه ای، تعارض دیده اند. بر اساس دیدگاه های این پژوهشگران،کارمندان حرفه ای، آنطور که ادعا میکنند، بیشتر به حرفه و ارزشهای آن وفادار هستند تا سازمان و کارفرمایان خویش. گرچه مسئله تعارض بین تعهد سازمانی و تعهد حرفه ای بسیار مورد توجه قرار گرفته است، اما برخی از محققان معتقدند که این دو با هم تعارضی ندارند. اینان در حقیقت، عقیده دارندکه یک رابطه مثبت بین تعهد حرفه ای و سازمانی وجود دارد.
برای نمونه محققانی مثل «والنسی،آرانیا و کوش نی یر(۱۹۸۶)»،«آلوتو و هربینیاک(۱۹۷۲)» ،«اورگان و گرین(۱۹۸۱)»، «ویلیامز و همکاران(۱۹۸۶)»، ادعا کردند که وجود توأمان و روبه رشد خصوصیات حرفه ای و بوروکراتیک در کارها مشهود است. این اعتقاد منجر به رویکرد عدم وجود تعارض بین تعهد سازمانی و حرفه ای شد. در این دیدگاه ، اهداف و انتظارات حرفه ایها توسط سازمان برآورده شده و فرض میشود که معمای تعهد وجود ندارد .
۲-۱۵)مدل های تعهد سازمانی
آلن (۱۹۹۶) نشان داد که تفویض اختیار بر تعهد سازمانی و تصمیمات شغلی اعضاء سازمان مؤثر بوده است. هاریسون و هوبارد (۱۹۹۸) تاثیر عوامل مقدماتی را در شکل گیری تعهد کارکنان تأیید نموده اند. نتایج تحقیق آنان نشان داد رویارویی کارمندان با چالشهای شغلی که به وسیله مدیران طراحی شده است نقش اساسی در افزایش میزان تعهد سازمانی دارد.
۲-۱۵-۱) مدل” می یر و آلن“
آلن و میر(۱۹۹۷) معتقد بودند که تعهد، فرد را با سازمان پیوند میدهد و این پیوند احتمال ترک شغل را در او کاهش میدهد (می یر و هرسکویچ، ۲۰۰۲) . آنان سه جزء را برای تعهد سازمانی ارائه دادهاند:
- تعهد عاطفی[۶۷] :
در بردارنده پیوند عاطفی کارکنان به سازمان میباشد. به طوری که افراد خود را با سازمان خود معرفی میکنند.
- تعهد مستمر[۶۸]:
بر اساس این تعهد فرد هزینه ترک سازمان را محاسبه میکند. در واقع فرد از خود می پرسد که در صورت ترک سازمان چه هزینه هایی را متحمل خواهد شد. در واقع افرادی که به شکل مستمر به سازمان متعهد هستند افرادی هستند که علت ماندن آن ها در سازمان نیاز آن ها به ماندن است.
- تعهد هنجاری[۶۹]:
در این صورت کارمند احساس میکند که باید در سازمان بماند و ماندن او در سازمان عمل درستی است (لوتانز،۲۰۰۸) .
«مییر» و «آلن»تعاریف تعهد سازمانی را به سه موضوع کلی وابستگی عاطفی، درک هزینه ها و احساس تکلیف وابسته میدانند. از تفاوتهای مفهومی اجزای سهگانه تعهد سازمانی، که هر یک تا حدودی از یکدیگر مستقل اند، این نتیجه حاصل میشود که هر کدام پیامد پیش فرصتهای خاصی هستند.