سازمانهای توانمند سازمانی است که در آن گروههایی از انسانها با هم کار می کنند و در انجام کارها با یکدیگر مشارکت دارند. این سازمان با سازمان رقابتی، یعنی جایی که هر کارمند در انجام دادن کارها با یکدیگر به رقابت می پردازد، کاملاً تفاوت دارد. در سازمانهای توانمندبرای کار گروهی اهمیت خاصی قایل هستند و افراد ضمن کمک به یکدیگر، در حل مشکلات پیچیده تشریک مساعی دارند. آنها نسبت به همکاران محبت می ورزند و منافع جمعی را بر منافع شخصی ترجیح می دهند. در سازمان توانمند کارکنان با احساس هیجان، مالکیت و افتخار بهترین ابداعات و افکار خوب را پیاده می سازند (شاهرکنی،۱۳۸۱). در حقیقت در یک سازمان توانمند محیطی حکمفرماست که در آن کارکنان نیروی محرکه اصلی هستند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مدل مدیریت سنتی که در آن مدیر کنترل می کند و کارکنان تحت کنترل هستند دیگر کارآمد نیست. به منظور ایجاد محیط کار توانمند، نقش مدیر در سازمان بایستی از چارچوب ذهنی فرماندهی و کنترل به محیط حمایتی و مبتنی بر حس مسئولیت تبدیل شود که در آن کلیه کارکنان فرصت داشته باشند به نحو احسن همکاری کنند .(Koberage, Christine & etal.1999)
در محیط توانمند، فرهنگ توانمندسازی رشد می کند، تبادل اطلاعات و دیدگاه ها به آسانی صورت می گیرد؛ اهداف مشخص و تعریف شده است؛ مرزهای تصمیم گیری روشن است؛ تقسیم کار صورت می گیرد؛ شایستگی در قالب کسب تجربه و آموزش ها شکوفا می شود؛ منابع کافی انجام کار (پول، مواد، تجهیزات، نیروی انسانی) در اختیار کارکنان قرار می گیرد، پشتیبانی لازم توسط مدیران عالی سازمان از فرهنگ توانمندسازی صورت می گیرد، پشتیبانی لازم توسط مدیران عالی سازمان از فرهنگ توانمندسازی صورت می گیرد، کارکنان تشویق و ترغیب به پذیرش ریسک و مخاطره می شوند. توانمندسازی محیطی را به وجود می آورد تا کارکنان بتوانند با اختیارات بیشتر کار کرده و در فرایند تغییر و بهبود نقش داشته باشند، نیازشان به سرپرست مستقیم کاهش یافته و در تحقق اهداف سازمان مشارکت نمایند (آقایاری، ۱۳۸۲).
۴ـ۲ـ۲٫ ویژگیهای کارکنان در یک سازمان توانمند
توانمندسازی با پرورش کارکنانی با انگیزه و توانا به مدیران این امکان را خواهد داد که در برابر پویایی های محیط رقابتی به سرعت و بطور مناسب عمل نموده، موجبات برتری رقابتی سازمانشان را فراهم آورند (محمدی،۱۳۸۱).
در سازمانی که کارکنان آن توانمند شده اند، کارکنانش برای ایفای نقش و تحقق اهداف سازمانی احساس عدم توانایی نمی کنند، کارهای بزرگ را بر کارهای روزمره و جرأت را بر احتیاط و آزادی عمل را بر وابستگی ترجیح می دهند، آنان بدون ترس و واهمه نقطه نظرهای خود را آزادانه بیان می کنند، بر احساس باور و عقیده درونی و از روی اشتیاق کار می کنند نه بر اساس فشاری که از بیرون وارد می شود. مسئولیت اقدامات خود را به عهده می گیرند و پاسخگوی عملکرد خود می باشند (درگاهی،۱۳۸۱). داور(۱۹۹۹) ویژگیهای رفتاری کارکنان توانمندشده را در مقایسه با کارکنان غیر توانمند در جدول زیر نشان داده است: (جدول شماره ۱-۲).
جدول۱-۲: ویژگیهای رفتاری کارکنان توانمندشده در مقایسه با کارکنان غیر توانمند
کارکنان توانمند شده | کارکنان توانمند نشده |
۱- در موقعیتهای مبهم دارای ابتکار عمل هستند و مشکلات را به شیوه ای تعریف می کنند که قادر به تجزیه و تحلیل بهتر و دستیابی به تصمیمات بیشتر باشند. | ۱- منتظر هستند تا مافوق تصمیم بگیرد که چه کسی اختیار رسیدگی به مشکل را دارا و در برابر آن مسئول است. به عبارتی همواره منتظر کسب تکلیف هستند |
۲- قادرند در موقعیتهای مبهم از قبیل زمانی که شکایات مشتریان و یا تهدیدهای رقابتی افزایش می یابد، فرصتها را تشخیص دهند. | ۲- قادرند با مشکلات بطور کارامد برخورد کنند اما نمی توانند فرصتهای محتمل را تشخیص دهند. |
۳- قادر به بکارگیری مهارتهای فکری مهم از قبیل آشکار ساختن و آزمایش مفروضات و ارزیابی دلایل ارائه شده هستند. همچنین قادرند در مورد این که تصمیمات و اقداماتشان در راستای اهداف مشترک است دلایل محکمی ارائه دهند. | ۳- اطلاعات، ادله و نتیجه گیریهای سایرین به ویژه افراد صاحب نفوذ را به سرعت و بدون انجام بررسی های لازم می پذیرند. در مورد اطلاعاتی که در اختیار دارند بحث می کنند اما قادر نیستند از این اطلاعات در راستای اهداف مشترک استفاده کنند. |
۴- هم در گروه های وظیفه ای و هم درون گروه های چند وظیفه ای قادر به اجماع نظر برای تصمیمات و اقدامات هستند. | ۴- انتظار دارند تلاشهایی در جهت دستیابی به اجماع نظر صورت گیرد اما اگر در این خصوص با شکست مواجه شوند به اختیارات سلسله مراتبی متوسل می شوند. |
۵- برروی فرصت های کار کرده و آنها را مورد شناسایی قرار می دهند تا بتوانند بدین طریق فعالیت ها، مستندات، سیستم های ارتباطی و اطلاعاتی را سیستماتیک (نظامند) نموده، مشکلات سیستماتیک را شناسایی و دفع کرده و در نهایت سیستم هایی را که قادر نیستند چیزی بر ارزش مشتری بیافزایند، اصلاح و یا از رده خارج کنند | ۵- به بهبود فردی یا اثربخشی تیمی تمرکز دارند اما قادر به درک مشکلاتی که فراتر از گروه هستند، نیستند. قادر به ارائه راه حل های یکبار مصرف هستند اما برای سیستماتیک نمودن آنها با مشکل مواجه می شوند. به شدت متکی به سیستم های موجود بوده حتی اگر سیستم ها کارایی خود را از دست داده باشند. |
۶- در تلاشند از طریق کاهش هزینه ها و یافتن فرصت هایی برای سرمایه گذاری در زمینه های جدید (از قبیل فرایند بهبود و فن آوری پیشرفته)، منابع را بهینه کنند. | ۶- تنها زمانی توجه خود را به مسأله منابع معطوف می دارند که از سوی افراد صاحب اختیار موظف انجام آن شوند. |
۷- دارای اعتماد به نفس بوده و فکر می کنند که مستعد، خلاق و مورد اعتمادند. | ۷- فاقد اعتماد به نفس بوده و فکر می کنند فاقد استعدادها و خلاقیتهای لازم هستند و دیگران به آنها اعتمادی ندارند. |
۸- احساس می کنند که خودشان به خوبی قادرند در خصوص زمان و چگونگی انجام وظایفشان تصمیم گیری کنند. | ۸- احساس می کنند قادر به انتخاب چگونگی انجام کارهای خودشان نیستند. |