بین ویژگی سازگاری ومدیریت سرمایه فکری در بانک مسکن رابطه معنی داری وجود دارد
برای بررسی این فرضیه از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است و ضریب همبستگی اسپیرمن (۴۱۲/۰ =r) است و این نشان دهنده آن است که رابطه مثبت و معنی داری بین سرمایه فکری و سازگاری ،.در سطح ۰۱/۰ >P وجود دارد و فرضیه صفر رد می شود. پس می توان گفت که با اطمینان ۹۹/۰ هر چه میزان سازگاری در این سازمان بیشتر باشد سطح سرمایه فکری نیز بالاتر خواهد رفت همچنین همبستگی ۴۱۲/۰ حاکی از آن است که این رابطه مثبت ودر سطح بسیار بالایی است .از طرف دیگر همبستگی بین مولفه های سرمایه انسانی، ساختاری ، مشتری و سازگاری به ترتیب ۲۶۱/۰، ۲۵۰/۰، ۲۰۳/۰، است و نشان دهنده آن است که رابطه مثبت و معنی داری بین سازگاری و تمامی مولفه های سرمایه فکری در سطح ۰۱/۰ >P وجود دارد. پس می توان گفت که هر چه بیشتر به سازگاری توجه گردد، مولفه های سرمایه فکری نیز بالاتر خواهد رفت .
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۵-۲-۳) نتیجه گیری از فرضیه فرعی چهارم
بین ویژگی ماموریت ومدیریت سرمایه فکری در بانک مسکن رابطه معنی داری وجود دارد.
برای بررسی این فرضیه از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است و ضریب همبستگی اسپیرمن (۸۳۲/۰ =r) است و این نشان دهنده آن است که رابطه مثبت و معنی داری بین سرمایه فکری و ماموریت ،.در سطح ۰۱/۰ >P وجود دارد و فرضیه صفر رد می شود. پس می توان گفت که با اطمینان ۹۹/۰ هر چه میزان سرمایه فکری در این سازمان بیشتر باشد ماموریت نیز بالاتر خواهد رفت همچنین همبستگی ۸۴۴/۰ حاکی از آن است که این رابطه مثبت ودر سطح بسیار بالایی است.از طرف دیگر همبستگی بین مولفه های سرمایه انسانی، ساختاری ، مشتری و ماموریت به ترتیب ۷۴۱/۰، ۷۵۲/۰، ۷۵۱/۰، است و نشان دهنده آن است که رابطه مثبت و معنی داری بین ماموریت و تمامی مولفه های سرمایه فکری در سطح ۰۱/۰ >P وجود دارد. پس می توان گفت که هر چه بیشتر به ماموریت سازمان توجه گردد، مولفه های سرمایه فکری نیز بالاتر خواهد رفت.
۵-۲-۵ نتیجه گیری از آزمون فریدمن
از آنجا منابع مالی هرموسسه محدود وبا ارزشند، میبایست تدابیری اندیشیده شود تا منابع در محلهای مقتضی ودر ستی هزینه شوند تا ارزش افزوده ی حاصل بتواند به بهترین شکل سازمان را در مسیر رشد وتوسعه ودر نتیجه موفقیت رهنمون سازد. بنابراین باکمک آزمون فریدمن می توان به رتبه بندی میزان اهمیت ابعاد نوآوری و سرمایه فکری دست زد وبه مهمترین عوامل که بیشترین تاثیر را برموفقیت های آتی سازمان دارند، توجه ویژه نمود. بنابر نتایج حاصله که از رتبه بندی ابعاد گوناگون فرهنگ سازمانی بدست آمده اند، عامل ماموریت به عنوان مهمترین عامل شناخته شده است. بنابراین پیشنهاد می گردد مدیران این سازمان به این مقوله توجه ویژه ای مبذول دارند.بعلاوه با مشخص شدن عامل سرمایه انسانی از ابعاد سرمایه فکری ،بعنوان مهمترین مولفه در این متغیر، می توان توصیه نمود که درتصمیم گیری های آتی وبرنامه ریزی های کوتاه مدت وبلند مدت سازمان می بایست براین بعد تاکید ویژه گردد .
پیشنهادات پژوهش:
باتوجه به نتایج به دست آمده از بررسی فرضیات تحقیق، سرمایه فکری بر تمامی ابعاد فرهنگ سازمانی موثر است، لذا افزایش سطح این متغیر مهم سازمانی موجب بهبود وضع مدیریت سرمایه فکری می گردد.پس در این بخش از پژوهش بادر نظر گرفتن رابطه علت ومعلولی این دو متغیر، پیشنهاداتی در خصوص بهبود سطح فرهنگ ارائه می گردد تا درنتیجه ی آن بتوان شاهد بهبود سطح سرمایه فکری در این سازمان بود.
از آنجا که در فرضیه اصلی تحقیق رابطه بین سرمایه فکری و فرهنگ سازمانی مورد تایید قرار گرفت، پس می توان با تقویت عواملی که موجب تقویت هریک از متغیر ها می شود، موجبات افزایش سطح متغیر دیگر را فراهم آورد؛ از آنجاکه سرمایههای فکری به صورت گروهی از داراییهای دانشی تعریف میشوند و جزء ویژگیهای آن سازمان محسوب شده و به طور قابل ملاحظهای از طریق افزایش سطح ارزش افزوده برای ذینفعهای کلیدی سازمان، به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می شوند لذا برای تقویت این عناصر بایدبه عوامل تاثیر گذاربرآنها توجه نمود:
پیشنهادهای مرتبط با فرضیه فرعی اول:
در این فرضیه ارتباط دو متغیر مشارکت کارکنان و سرمایه فکری مورد تایید قرار می گیرد. لذا در این خصوص پیشنهاد می گردد:
بانک مسکن می بایست تمامی تلاش خود را برای جلب مشارکت فعال کارکنانش در امورات مهم سازمان بکار گیرد. بنحوی کارکنان احساس کنند عضوی از یک تیم کاری هستند و تصمیماتشان در تصمیمات بزرگ بانک موثر است. این مهم از طریق پیاده سازی مدیریت مشارکتی و بهره گیری از سیستم های تصمیم گیری گروهی مثل گروه اسمی و دلفی یا دعوت از کارکنان برای شرکت در فرایندهای خلاقانه گروهی مانند بارش فکری امکان پذیر است.
مدیران سازمان می توانند با دعوت از کارکنان باجه ای که بیشترین ارتباط را با مشتریان دارند و زودتر از مدیران متوجه تغییر سلیقه کارکنان می شوند، بطور مستمر با آنان رابطه برقرار نموده و در سمینارها و جلسات دوره ای ، به کشف نیازهای مشتریان کلیدی بانک بپردازند.و در راه رضایت مشتریان وحفظ و جذب آنان قدم بردارند.
میتوان با بهره گیری بهینه از نظام پیشنهادات روح خلاقیت ونوآوری را در سازمان زنده ساخت وبا تکیه بر خروجی ها و بروندادهای این اقدام نوآورانه زمینه را برای ایجاد ارزش افزوده دوچندان از سرمایه های فکری سازمانی کاملا آماده ساخت تا به تبع آن شاهد فرهنگی مستحکم تر و پویاتر در سازمان بود. با بهره گیری از این نظام در بانک حاضر میتوان شاهد بروز نوآوری های جدیدی در عرصه بانکداری و جذب و نگهداری از مشتریان بود.
مدیران سازمان میبایست با سیستم های جدید ارزیابی دارایی های نامشهود آشناشوند تا سرمایه های کلیدی ومهم فکری سازمان را شناسایی نمایند تا از یک سو با تقویت وبهبود این سرمایه ها، از خروج وهدر رفت آنها جلوگیری نمایند تا بتوان با تکیه بر این گونه ی ارزشمند از سرمایه، به فرهنگ سازمانی وبه تبع آن به بلوغ سازمانی دست یابند.
از آنجا که دانش نقش کلیدی در سرمایه فکری سازمان دارد پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان میتواند زمینه را برای بهبود بهره گیری وتوسعه سرمایه های فکری سازمانی مساعد سازد تا با تکیه بر این دارایی ارزشند به سطح بالاتری از فرهنگ سازمانی دست یافت.
پیشنهادهای مرتبط با فرضیه فرعی دوم:
از آنجا که یکپارچگی و ارتباط آن با سرمایه فکری مورد تایید قرار گرفته است. در این خصوص پیشنهاد می گردد انسجام درونی بین عناصر و فرایندهای بانک از طریق مستند سازی فرایند ها و ایجاد وحدت رویه در اقدامات و امورات بانکی در تمامی مناطق و شعبات بانک صورت پذیرد تا مشتریان این بانک بعنوان مهمترین عنصر وجودی بانک، در هنگام دریافت خدمات در شعب و دفاتر مختلف این بانک دچار سردر گمی نشوند و فرایندهای درست و مشخص و بخوبی تعریف شده بانک به راحتی پاسخگوی نیاز های متنوع مشتریان باشند.همچنین با افزایش درجه شعب کارکنان همان شعبه با ارتقا درجه ابقا گردند وو از جابه جایی های بی مورد حدالامکان کاسته شود .
پیشنهادهای مرتبط با فرضیه فرعی سوم:
از آنجا که در این فرضیه رابطه عنصر سازگاری با سرمایه فکری در این بانک مورد تایید قرار می گیرد، در این خصوص پیشنهاد می گردد دائما به فناوری های نوین بعنوان وسیله ای برای پاسخگویی سریع ترمبتنی بر بهره گیری از فناوری اطلاعات در این بانک توجه گردد.
از آنجا که صنعت بانکداری صنعتی پویا وجهانی است میتوان با کمک بنچ مارکینگ در صنعت ودنیا بهینه کاوی نمود والگوهایی خوب برای ایجاد تغییر وتحول در این بانک برگزید با اینکار هم فرهنگ سازمانی تقویت می گردد وهم از سرمایه فکری سازمانی بهره گیری بهتری بعمل می آید. همانطور که بانکهای خصوصی بسرعت به کشف محیط اطاف و نیازهای مشتریان می پردازند این بانک نیز می تواند از آنها الگو گرفته و فرایند ها و رویه ها و تکنولوژی خود را به روز نماید.
پیشنهادهای مرتبط با فرضیه فرعی چهارم:
این فرضیه اشاره به تاثیر متقابل عنصر ماموریت و سرمایه فکری اشاره دارد باید توجه داشت که در این بانک بعد ماموریت بیشترین تاثیر را برمدیریت سرمایه فکری داراست و.علاوه بر این نتایج بدست آمده حاکی از آنست که این بانک بیشتر به سمت طیف ثابت این مدل گرایش دارد که این مساله خود زنگ خطری برای مدیران این ارگان است چراکه در دنیای پویای امروز لزوم پاسخگویی سریع به موقعیت ها کلید بدست آوردن مزیت رقابتی پایدار است.ضمنا در بعد تمرکز داخلی وخارجی این سازمان تمایل به تمرکز داخلی دارد .این درحالی است که موفقیت سازمانهای امروز در گرو توجه به فضای رقابتی خارجی و اقدام بهینه ی سریع است.برهمین اساس این سازمان میبایست بر ابعادی که بیشترین تاثیر را بر مدیریت سرمایه فکری دارند، تاکید بیشتری ورزد تا مدیریت سرمایه فکری به بهترین شکل ممکن منتج گردد.در زیر به برخی از ابعاد فرهنگ که بیشترین تاثیرات را بر سرمایه فکری دارند، توجه ویژه ای می گردد:
جهت گیری استراتژیک وچشم انداز
از آنها که بعد ماموریت مهمترین بعد فرهنگی موثر بر مدیریت دانش در این سازمان شناخته شده است، توجه به مولفه های آن همچون جهت گیری استراتژیک، چشم انداز واهداف ازمانی امی مهم می نمایاند. براین اساس داشتن یک دیدگاه مشترک ازوضعیت آینده بسیار مهم است.بدون داشتن این دیدگاه مشترک سازمان جهت حرکت خودرا تشخیص نداده وبرآیند تلاش افراد همدیگر راخنثی می کند نتایج تحقیق نشان میدهد که این سازمان میبایست این دیدگاه مشترک را قوت بخشدجهت حرکت درست را برپایه ی استراتژی های درست تعیین کندواین دیدگاه را در سراسر سازمان تسری بخشد تا همه درک واحدی از آن یافته وبدان پایبندشده وجهت حرکت خود رابااهداف سازمان همسو سازند
تیم سازی
از آنجا که در گیرشدن در کار میسر نمی گردد مگر با ارتقای سطح توانمند سازی وتوسعه ی قابلیت ها، این سازمان برای ارتقای سطح فرهنگ در بعد تیم سازی میبایست انجام کار تیمی را تشویق وهدایت نماید ،از آنجا که تک روی وفرد گرایی یکی از مشکلات جامعه ی امروز ما ودلیل بسیاری از مشکلات ماست،بانک مسکن نیز از این امر مستثنا نبوده ولزوم چاره اندیشی امری قطعی است انجام کار تیمی وتشویق این مهم میتواند موجب هم افزایی اقدامات افراد گردد وتلاش تک تک افراد را تبدیل به نتیجه ای فراتر نماید.
توانمندسازی و توسعه قابلیت ها:
طبق مدل دنیسون، توانمند سازی وتوسعه ی قابلیت های پرسنل منجر به ایجاد مشارکت ودر گیرنمودن کارکنان در کارهاو تصمیمات می شود و این ابعاد ومولفه ها طبق نتایج بدست آمده از تحقیق، میتوانند بیشترین تاثیر را در شکوفایی و ارتقای سطح مدیریت دانش داشته باشند؛ لذا تلاش برنامه ریزی شده برای هرچه توانمند تر نمودن کارکنان برنامه ی موثری برای ارتقای سطح فرهنگ سازمانی خواهد بود پس با برگزاری دوره های آموزشی واستفاده از فنون نوین آموزش ومربی گری و انجام کارهای عملی و دوره های مبتنی بر work shop میتوان امیدوار بود سطح مدیریت دانش ومیزان بهره گیری از آن افزایش یابد ، علاوه براین باتکیه بر برنامه های مدون مدیریت عملکرد میتوان کارکنان این سازمان را مورد ارزیابی وهدایت قرار داده و آنها را توانمندتر ساخت. علاوه بر این بجای تکیه بر آموزش محض میتوان بر یادگاری و تغییر رفتار پایدار ناشی از آموزش تکیه نمود تا بتوان شاهد تغییرات وبهبود ملموس سازمانی بود.
تغییر
این بانک همچون دیگر سازمانها میبایست به محرکهای محیطی پاسخ مقتضی دهد وحتی خود ازتغییرات آینده پیشی گیرد، تابتواند به بانکی پویا وفعال بدل گردد.برای رسیدن به این منظور تشویق خلاقیت وابتکار وغلبه بر ترس از تغییرات یا شکست های مقطعی میتواند زمینه ساز موفقیت های آتی سازمان گردد در این حالت سازمان توانایی انطباق با تغییرات رایافته وبرتغییرات چیره می گرددومسیر خود را به خوبی ودر جهتی مفید وباسرعتی قابل قبول تغییر داده وبه سمت اهداف درست حرکت میکند.
یادگیری سازمانی
عدم توجه به معقوله ی یادگیری سازمانی وایجاد تحول ومیتواند بقای بلندمدت سازمان را به خطر افکند.سازمان امروز میبایست از دانسته های خود ودیگران بیاموزد ومسیر خود رادر محیط متلاطم امروز بخوبی بیابد.این سازمان باید به این مساله توجه کند که بدون استفاده از ذخایر دانش سازمان نمی تواند آینده ی شکوفایی رامتصور باشد.پس لزوم ایجاد فضای یادگیری و القای جو خودشکوفایی و پرورش خویشتن بسیار مهم است.
بنابرآنچه گفته شد برای ارتقای وضعیت فرهنگ سازمانی وبه تبع آن بهبود مدیریت سرمایه فکری در این سازمان پیشنهاد می گردد:
۱ . کارمندان را درمورد چشم انداز ،اهداف وماموریت این سازمان توجیه کنید .