۱-۴-۴- فواید منطق فازی
منطق فازی با بهره گرفتن از استنتاج تقریبی مسایل پیچیده را به مسایل سادهتر تبدیل می کند. سیستم بر اساس قوانین فازی و توابع عضویت و با بهره گرفتن از متغیرهای زبانی تفسیر میگردد. بنابراین بهترین شیوه جهت فرموله کردن دانش بشری است. منطق فازی به طور کاملاً مؤثری رفتار غیرخطی سیستم و عدم قطعیت موجود را مدل می کند. کاربرد منطق فازی چه به صورت نرم افزاری و چه به صورت سخت افزاری آسان است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۴-۵- معایب منطق فازی
با افزایش پیچیدگی سیستم، تعیین دقیق تعداد قوانین و تعداد توابع عضویت جهت تفسیر سیستم بسیار مشکل می شود، بهینهسازی توابع عضویت و قوانین فازی جهت حصول نتایج مناسب بسیار وقتگیر خواهد بود. برای سیستمهای پیچیده قوانین بیشتری مورد نیاز است و در نتیجه مرتبط ساختن این قوانین به یکدیگر نیز بسیار دشوار خواهد بود. با افزایش تعداد قوانین به بیشتر از ۱۵ عدد، عملاً ظرفیت ارتباط آنها به یکدیگر از بین میرود. استفاده از توابع عضویت با شکل هندسی ثابت موجب محدودیت بیشتر سیستم در پایگاه قوانین نسبت به پایگاه توابع عضویت می شود که این عامل حافظه بیشتر و زمان پردازش بیشتر را میطلبد. منطق فازی از الگوریتمهای هیوریستیک جهت فازی سازی، تحلیل قوانین و پردازش نتایج استفاده می کند. از آنجایی که هیوریستیک حل رضایت بخش مسایل را در تمام شرایط تضمین نمیکند اما باعث بروز مسایلی می شود. منطق فازی جامعیت موجود در شبکه های عصبی را ندارد. جامعیت یک مدل برای تحلیل شرایط جدید که مدل با آنها آموزش ندیده است بسیار مهم است. منطق فازی معمولی قانون تولید نمیکند بنابراین دقت مدل تنها توسط حدس و خطا بهبود مییابد. منطق فازی معمولی اطلاعات حالت های قبلی را در پایگاه قوانین دخالت نمیدهد. ( این قابلیت به خصوص در تشخیص صدا بسیار مهم است.)
۱-۴-۶- توانایی های سیستمهای عصبی- فازی
ترکیب منطق فازی و شبکه های عصبی باعث رفع کمبودهای موجود در رابطه با هر یک از این تکنولوژی ها می شود. تکنولوژی شبکه های عصبی می تواند جهت یادگیری رفتار سیستم بر اساس داده های ورودی – خروجی مورد استفاده قرار گیرد و این دانش کسب شده می تواند جهت تولید قوانین فازی و توابع عضویت و نتیجتاً کاهش زمان توسعه به کار رود. این ترکیب همچنین به حل معضل جعبه سیاه شبکه های عصبی که پیشتر بیان شد کمک می کند. سیستمهای عصبی – فازی میتوانند قوانین فازی و توابع عضویت سیستمهای پیچیده را که تکنولوژی منطق فازی در مورد آنها به تنهایی با مشکلاتی مواجه است را تولید کنند. استفاده از الگوریتمهای غیر هیوریستیکی در سیستمهای عصبی– فازی باعث افزایش دقت، بهبود عملکرد و قابلیت اطمینان این سیستمها شده و عموماً هزینهها را کاهش میدهد. توانایی بهینهسازی سیستمهای عصبی– فازی از دیگر قابلیت های کلیدی آنها به شمار میرود. قوانین و توابع عضویت یک سیستم عصبی – فازی می تواند با بکارگیری الگوریتمهای شبکه عصبی بهینه شود. این سیستمها میتوانند از قوانین فازی جهت تخمین اولیه وزن های شبکه های عصبی استفاده کنند.
۱-۴-۷- مدلسازی عصبی- فازی
ساختمان اصلی روش فازی که قبلاً اشاره شد، مدلی بود که مشخصات ورودی را به توابع عضویت ورودی، توابع عضویت ورودی را به قوانین، قوانین را به مجموعه ای از مشخصات خروجی، مشخصات خروجی را به تابع عضویت خروجی و تابع عضویت خروجی را به یک خروجی تک مقداره یا تصمیمی مرتبط با خروجی مینگاشت.
پارامترهایی که به صورت خطی با خروجی مرتبطند را میتوان توسط روش های حداقل مربعات به خوبی تخمین زد. به منظور بهینه کردن پارامترهایی که به صورت غیرخطی با خروجی در ارتباطند میتوان از الگوریتمهای یادگیری نظیر آنچه در شبکه های عصبی موجود است استفاده کرد. از این جهت است که مدل های فازی را می توان با ساختار لایهای (شبکه ای) نظیر شبکه های عصبی مصنوعی در نظر گرفت]۱۰[.
۱-۴-۸- مجموعههای فازی
منطق فازی بر مبنای مفاهیم مجموعههای فازی شکل گرفته است. یک مجموعه فازی، یک مجموعه با مرزهای نامشخص میباشد. در واقع اعضای آن میتوانند به صورت جزئی و بر اساس درجه عضویت در آن عضویت داشته باشد. برای فهم دقیق مجموعه فازی ابتدا به تعریف مجموعههای کلاسیک میپردازیم. یک مجموعه کلاسیک دارای مرزهای مشخصی است، به این معنی که یک سری اعضاء را به طور کامل شامل می شود یا نمی شود. به عنوان مثال مجموعه روزهای هفته شامل شنبه، یکشنبه و … جمعه میباشد. در عین حال این مجموعه فاقد اعضایی نظیر روغن، کفش، آزادی و غیره است (شکل ۱-۲).
شکل(۱-۲). یک مجموعه کلاسیک
از این نوع مجموعه تحت عنوان یک مجموعه کلاسیک یاد می شود، زیرا دارای پیشینهای طولانی مدت است. ارسطو اولین کسی بود که قانون نفی حد وسط را مطرح ساخت. طبق این قانون Xیا متعلق به مجموعه A است یا متعلق به مجموعه not-A. در واقع در این قانون دو مجموعه A و not-Aکل جهان را در بر میگیرد و هر چیزی یا در A و یا در not-Aعضویت دارد. طبق این قانون، نمی توان یک شئ را یافت که در عین اینکه متعلق به مجموعه خاصی است متعلق به آن نباشد. حال مجموعه ای را در نظر گرفته که حاوی روزهای پایان هفته باشد. نمودار (شکل۱-۳) دسته بندی روزهای پایان هفته را دارد.
شکل( ۱-۳). دسته بندی روزهای پایان هفته
شاید اکثر افراد با عضویت روزهای جمعه و پنجشنبه در این مجموعه توافق داشته باشند، اما در مورد چهارشنبه چه میتوان گفت؟ میتوان چهارشنبه را بخشی از روزهای پایانی هفته در نظر گرفت، اما به هر ترتیب از لحاظ ساختاری، چهارشنبه خارج از این مجموعه میباشد. بنابراین همانند آنچه در (شکل۱-۲)میبینید، میتوان چهارشنبه را روی مرز در نظر گرفت. مجموعههای کلاسیک و معمول، توان انجام چنین طبقه بندی را ندارند، اما به هر حال دنیای واقعی پر از مسائلی این چنینی است که با مجموعههای کلاسیک قابل توصیف نیستند]۱۱[. جهت تعریف روزهای پایانی هفته استدلال فازی به کمک بشر می آید زیرا منطق فازی بر اصل زیر استوار میباشد: «در منطق فازی، هر حکمی دارای درجهای از درستی است.»
۱-۴-۹- توابع عضویت
تابع عضویت (mf) منحنیای میباشد که نحوه نگاشت هر نقطه از فضای ورودی را به یک مقدار عضویت (درجه عضویت) بین ۰ و ۱ تعریف می کند. یکی از مثالهای پرکاربرد در زمینه مجموعههای فازی، مجموعه افراد بلند قد است. در این مورد مجموعه ما حاوی همه اندازه قدهای ممکن از ۳ فوت تا ۹ فوت میباشد. همچنین کلمه بلند قد متناظر با معنیای است که درجه بلند قدی هر فرد رامشخص می کند. در صورتیکه بخواهیم یک مجموعه کلاسیک برای انجام این طبقه بندی تعریف کنیم، میتوانیم بگوییم که همه افراد بلندتر از ۶ فوت بلند قد هستند. اما این نوع طبقه بندی تا حد زیادی ناکارآمد میباشد، زیرا به عنوان مثال در دنیای واقعی نمی توان یک فرد ۶ فوتی را بلند قد و دیگری را کوتاه قد نامید، در حالی که دومی فقط به اندازه چند میلیمتر از اولی کوتاهتر میباشد(شکل۱-۴).
شکل(۱-۴). مجموعه فازی افراد بلند قد
با توجه به ناکارآمدی طبقه بندی یاد شده میتوان با بهره گرفتن از (شکل۱-۵) راهی برای حل این مساله در نظر گرفت. نمودار شکل زیر یک منحنی را که به نرمی از افراد کوتاه قد به افراد بلند قد رسم شده نشان میدهد. خروجی این تابع، یک عدد بین ۰ و ۱ به عنوان درجه عضویت میباشد. این منحنی تحت عنوان تابع عضویت شناخته شده و اغلب آن را با نمایش می دهند. به این ترتیب به هر فرد درجهای از بلند قدی تخصیص داده می شود]۲۴[ .
شکل(۱-۵). تابع عضویت در مساله قد
۱-۴-۱۰- انواع توابع عضویت
شرط لازم برای اینکه یک تابع عضویت ایجاد کند آن است که خروجی بین ۰ و ۱ باشد. این تابع می تواند هر منحنی با شکل دلخواه که از ویژگیهای سادگی, سرعت و کارآیی برخوردار باشد را در برگیرد. یک مجموعه کلاسیک را میتوان به صورت زیر تعریف کرد:
A={x| x>6}
یک مجموعه فازی در واقع یک مجموعه کلاسیک تعمیم یافته است. اگر X را به عنوان مجموعه مادر در نظر گرفته شود و اعضای آن را با x نشان دهیم، آنگاه مجموعه فازیA به صورت زوجهای مرتب در مجموعه مادر X تعریف میشوند:
A={x ,A (x) | x
کهA (x) تابع عضویت (MF) x در A میباشد. تابع عضویت، هر عضو از x را به یک مقدار عضویت بین ۰ و ۱ نگاشت می کند.
در سیستم استنتاج عصبی- فازی ۹ نوع تابع عضویت وجود دارد. این ۹ نوع تابع از چند تابع اساسی ساخته شده اند که عبارتند از:
-توابع خطی قطعهای
-توابع توزیع گوسی
-منحنیهای سیگموئید
-منحنیهای چند جملهای درجه ۲ و ۳٫
سادهترین تابع عضویت از خطوط مستقیم تشکیل شده است. این تابع, از سه نقطه که یک مثلث را شکل می دهند تشکیل شده است که به آن تابع عضویت مثلثی میگویند(Trimf).
تابع عضویت ذوزنقهای Trapmf نام دارد که در واقع یک تابع مثلثی برش خورده از بالا میباشد, این دو تابع عضویت از مزیت سادگی برخوردار میباشند.
همچنین دو تابع عضویت بر مبنای توزیع گوسی شامل منحنی ساده گوسی و ترکیب دو منحنی گوسی مختلف وجود دارند. دو تابع مربوط Gaussmf و Gauss2mf نام دارند.
تابع عضویت ناقوس تعمیم یافته, توسط سه پارامتر تعیین می شود. نام تابع مربوط به این تابع عضویت, Gbellmf میباشد. تابع عضویت ناقوسی دارای یک پارامتر بیشتر نسبت به تابع عضویت گاوسی میباشد. به دلیل نرمی و اختصار توابع عضویت گاوسی و ناقوسی, این توابع از محبوبیت بالایی در ارتباط با مجموعههای فازی برخوردار هستند. هر دوی این توابع دارای مزیتهای نرمی و مقدار غیرصفر در کلیه نقاط میباشند.
اگر چه توابع عضویت گاوسی و ناقوسی از نرمی مناسبی برخوردار هستند, اما در مورد توابع نامتقارن که اهمیت کاربردی بالایی دارند از کارایی مناسبی برخوردار نیستند. برای رفع این نقیصه میتوان از توابع عضویت حلقوی استفاده نمود. این توابع از چپ یا راست باز هستند. توابع عضویت نامتقارن و بسته را میتوان به کمک دو تابع حلقوی تعریف نمود. تابع عضویت حلقوی پایه Sigmf نام دارد. همچنین تفاضل بین دو تابع حلقوی در قالب تابع Dsigmf و ضرب آنها در قالب Psigmf در دسترس میباشند. تابع چند جملهای Pimf در دو انتها صفر و در مرکز دارای مقدار بیشتر از صفر میباشد]۱۱[.
در ادامه شکل این نوع توابع نشان داده شده است:
شکل(۱-۶). توابع عضویت مثلثی و ذوزنقهای