۱-ترس از دست دادن عزیزان
۲- ترس از فساد و تجزیه جسم
۳- ترس از پایان زندگی؛ از آنجا که برای انسان ها هیچ تجربه دست اولی نسبت به دنیای پس از مرگ وجود ندارد، نوعی عدم قطعیت در مورد عاقبت پس از مرگ پدید می آید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۴- ترس از ارواح خبیثه یا روح اموات
۵- ترس از مرگ پوچ و بی معنا
ترس از مرگ در تمامی ادوار بشر به یک میزان نبوده و بسته به عواملی در هر مقطع از زمان تغییر و تحولاتی یافته است. به عنوان مثال، شیوع طاعون در اروپا در قرن وسطی و مرگ و میر وسیع ناشی از آن وحشتی عجیب در غرب آفرید و سبب شد مرگ در زندگی مردم صورتی صریح و حضوری پررنگ بیابد. دلمشغولی مردم آن دوران جنبه های فیزیکی مرگ بود و از اینکه مرگ باعث نابودی زیبایی و فساد جسم می گردد واهمه داشتند به گونه ای که این رعب و وحشت را در آثار هنری نظیر کنده کاری و نقاشی نیز منعکس می کردند (همان منبع: ۱۵۷). حکاکی های رعب آور مداوم مرز بین زندگی و مرگ را یادآور می شدند. علاوه بر این در آن دوران کتابهای بسیاری به چاپ می رسیدند که در آن به تفصیل در مورد رفتار با انسان درگور سخن رانده می شد؛ کتابچه هایی که «چگونه مردن» را تعلیم می دادند و یا صحنه هایی از جدال فرشته و شیطان بر سر روح فرد به تصویر کشیده می شد تا صرفاً به مردم نشان دهد که کردار درست و نیک زیستی تا چه حد واجب است. (ماریچیچ، ۲۰۰۷: ۷). درج آگهی کشف اجساد مجهول الهویه به همراه عکس جسد در جراید سال های جنگ تحمیلی (روزنامه اطلاعات، شماره ۱۸۸۰۷) نیز بر حضور پر رنگ مرگ در عرصه عمومی و فضای فکری حاکم بر جامعه دلالت می کند. رویه ای که اکنون در میان رسانه ها دهشت افکنی و مذموم تلقی می شود. به عقیده گیدنز (۱۳۷۸: ۲۲۱) «تا اواسط قرن نوزدهم عمده مرگ ها در محیط خانه و در جمع اعضای خانواده، اقوام و همسایه ها اتفاق می افتاد و چون اغلب مراقبت های درمانی در خانه صورت می گرفت، مرگ پدیده ای عادی تر جلوه می کرد و کودکان بارها شاهد صحنه های مرگ بودند».
اما امروزه با رشد دانش پزشکی و ریشه کن شدن بسیاری از بیماری های همه گیر و افزایش سطح رفاه عمومی، مرگ از خانه به بیمارستان منتقل شده و دیگر حادثه ای عادی تلقی نمی شود. به عبارت دیگر در نتیجه تغییرات اجتماعی نظیر افزایش طول عمر، جدایی افراد مسن از خانواده و کوچکتر شدن خانواده ها مرگ از زندگی روزمره جدا شده است. تغییر در الگوی مردن، تحول در تشریفات و سنن برگزاری مراسم را نیز در برگرفته است. برگزاری مراسم عزاداری طولانی دیگر رویه ای مقبول نیست. تنها استثنای این وضعیت جدید افراد مهم و مشهور هستند که در آن مورد نیز برگزاری مراسم بیشتر حالت «گرامیداشت شخصیت» آنان را دارد تا اینکه یادآوری مرگشان. آیین گرداندن جسد در منزل تقریباً منسوخ شده و پوشیدن لباس سیاه نیز بمانند گذشته معمول نیست. در عوض بازماندگان آیین هایی چون «منزل مبارکی» (خلیلی، ۱۳۸۴: ۲۱) را بر مزار در گذشتگانشان برپا می کنند. کاستن از تشریفات پس از مرگ و تحول در آیین های یادبود را می توان نفی مرگ و یا شاید پذیرش آن تعبیر نمود.
به طور کلی با توجه به آنچه تا کنون در مورد مرگ و نگرش های مرتبط با آن گفته شد، تابوی مرگ را می توان مشتمل بر موارد زیر دانست:
۱- تابوی لمس جسد: در پاره ای از فرهنگ ها، اشخاص از تماس با جسم میت نهی شده اند. در دین اسلام نیز تماس دست با بدن میت تابو محسوب می شود و بر شخص واجب است که غسل مس میت انجام دهد. (مشکینی، ۱۳۷۴: ۹۱). در میان قوم مااُری[۱۵۰] هم، کسی که جسدی را لمس کرده باشد نمی تواند از دستانش برای غذا خوردن استفاده کند و تا مدت معینی قادر به برقراری رابطه اجتماعی با نزدیکان و خانواده خود نیست. بعلاوه کسانی که در مراسم تدفین شرکت کرده باشند بشدت ناپاک تلقی می شوند.
۲- تابوی مرده ریگ: عدم استفاده از ظرف، لباس و سایر اشیاء مورد استفاده متوفی توسط بازماندگان وی. در ایران نیز رسم بر این است که لباس های متوفی را به فقرا می دهند، زیرا عقیده دارند که نگهداری متعلقات میت در خانه خوش یمن نیست. از جمله وظایفی که بازماندگان در طول دوران عزاداری خود بر عهده دارند
می توان میهمانی نرفتن، برگزار نکردن مراسم ازدواج و شادی و غیره اشاره کرد که البته در گذر زمان این گونه آیین ها شکلی متفاوت به خود می گیرند.
۳-تابوی ذکر نام متوفی: در زبان فارسی، ذکر نام متوفی با حرمت خاصی همراه است و در گفتار بجای نام میت عباراتی چون «خدا بیامرز»، «مرحوم» و در سبک های رسمی عباراتی چون عزیز سفر کرده، شادروان، روانشاد مورد استفاده قرار می گیرد.
۵-۳- انعکاس زبانی مرگ
۵-۳-۱- حسن تعبیرات مرگ در محاورات
بعضی از تجربیات آنقدر حساس و شخصی هستند که بدون اتخاذ تدابیر پیشگیرانه نمی توان به صراحت درموردشان گفتگو کرد. بی تردید مرگ از جمله این تجربیات است، تابویی همیشگی که تلفیقی از منع های روانی، مذهبی و اجتماعی است. به دلایل مختلفی چون ترس، خرافات و یا حفظ حرمت اجتماعی، مردم عموماً برای گریز از مرگ به معجزه حفاظتی حسن تعبیرات متوسل می شوند و به این وسیله آن را از آهنگ و صورت آشکار خود خارج می کنند. از این نظر بکارگیری حسن تعبیرات صرفاً پاسخی به یک موضوع ممنوع نیست، علاوه بر آن، این عبارات راهی را فراروی زبانمندان می نهند تا بتوانند پیرامون ناگفتنی ها و مفاهیمی صحبت کنند که طرح آن ها در حوزه عمومی واکنش هایی را به دنبال دارد. ترس از مرگ سبب شده امراض مهلک نیز به همان نحو ایجاد اضطراب و تشویش نمایند. از اینرو نام بیماری های مرگبار هم با بهره گرفتن از عبارات حسن تعبیری جایگزین می شود. البته باریشه کن شدن بیماری های مسری، در این حوزه شاهد فراوانی کاربرد حسن تعبیرات نیستیم.
پزشکان بهترین حربه برای گریز از بیان نام بیماری ها مهلک را زبان فنی[۱۵۱] می دانند. آنچنان که سرطان را «کنسر» و تومور یا غذه سرطانی را «توده» یا «زائده» می نامند تا بدین نحو از ترس و حساسیت آن بکاهند. در گذشته بیماری سرطان را به سبب ناشناختگی و مرگ آفرینی آن «بیماری لاعلاج» می نامیدند. گفتنی است برای اشاره به مرگ های وقوع یافته در بیمارستان ها واژه «دِس شدن» در بین پرسنل رواج دارد. برای اشاره به مرگ قریب الوقوع بیمارانی که وضعیت وخیمی[۱۵۲] دارند در محاورات فارسی از جملات اطنابی و عبارات حاوی تضمن[۱۵۳] استفاده می کنند:
۱-دکتر جواب کرده، گفته بیمارستان موندنش ضرورتی نداره.
۲- الف) زنده می مونه؟
ب) حالش خیلی بده
۳- یک دسته از بیماران وجود دارند که درمان در مورد آن ها نتیجه بخش نیست.
مردم حسن تعبیرات را بکار می گیرند تا به مرگ در بعیدترین صورت ممکنش اشاره کنند. عمده این عبارات مجازاً (ازنوع کل به جزء) به مرگ اشاره می کنند:
۴- اگر اتفاقی برای من افتاد هوای خونه رو داشته باش.
۵- اگر طوری شد، من چیزیم شد تو باید قبول مسولیت کنی.
۶- به هر حال باید به این فکر باشی که پدر و مادر همیشه حضور ندارن.
عبارات فوق به ظاهر وانمود می کنند که مرگ قطعی نیست.
در باور عامیانه صحبت از مرگ را سبب سرایت آن می دانند به همین منظور استفاده از عبارات احتیاط آمیز برای اشاره به مرگ بسیار در میان مردم متداول و رایج است. بر این مبنا بکارگیری این عبارات دارای اثر کاهندگی (کاستن از بزرگی و خطر تابو) است. تلفیق عبارات احتیاط آمیز پیش از اشاره به حادثه مرگ با یک واژه حسن تعبیری که جایگزین واژه مرگ می شود، اثر تابوی مرگ را به حداقل می رساند. این راهکار عمدتاً برای اشاره به خطر مرگ عزیزان و وابستگان درجه یک بکار می رود:
۷- نصیب نشه اللهی! یه مریضی بدجور گرفت! از پا درومد.
۸- دعای خیر می کنم! اگر برای قلبش مشکلی پیش بیاد می دونی چی می شه؟
عقیده به سرایت مرگ را می توان در گفتار مردم حین مقایسه ویژگی های شخصی متوفی با یکی از بازماندگان یا اطرافیان وی به وضوح دید ؛ بیان ویژگی های ظاهری و شخصیتی در این قیاس با نوعی اکراه و همراه با عبارات احتیاط آمیز صورت می گیرد:
۹- دور از جون شما! خندیدن و حرف زدنتون عین او خدا بیامرزه!
در محاورات روزمره و سبک های غیر رسمی از عبارات استعاری مانند فوت شدن و عباراتی نظیر «مرحوم شدن» و «به رحمت خدا رفتن» برای اشاره به مرگ اشخاص استفاده می شود. عبارت کنایی «x عمرش را به شما داد» که عبارتی مبالغه آمیز است دارای کاربردی وسیعی در محاورات روزمره است. فرد در ضمن آرزوی طول عمر برای مخاطب و دور کردن خطر مرگ از وی، مرگ وقوع یافته را نیز به اطلاع شنونده می رساند.
در نظام اداری نیز شرکت های بیمه پولی را که پس از مرگ به خانواده متوفی پرداخت می کنند
«بیمه عمر» می نامند. تحول در نظام مشاغل مرتبط با کفن و دفن اموات و صنعتی شدن آن، رسیدگی به وضعیت مالی و روحی پرسنل تغسیل و تدفین، تا حد زیادی برای اصلاحات این حوزه اثر گذاشته است.
(زرآبادی، روزنامه شرق، ۱۳۸۴: ۲۱)
گورکن: متصدی تدفین
مرده شور: متصدی غسل
کفن: خلعت
برای واژه «قبر» در محاورات «مزار» و «خاک» بکار می روند. در هر شهر نیز برای گورستان ها عناوین عمدتاً مذهبی برگزیده می شود که این عناوین جایگزین واژه سوء تعبیری «گورستان» می شوند:
بهشت صالحین- تخت فولاد- بهشت رضا- باغ رضوان و …
در این عناوین گورستان ها مکان امن و آسایش و به بهشتی برای درگذشتگان تشبیه شده اند. شرکت های خدماتی که «آمبولانسهای حمل جسد» اجاره می دهند، از عناوین حسن تعبیرانه و مذهبی برای پیشه خود استفاده می کنند نظیر «آمبولانس معراج» که نام آن مجازاً حکایت از کاربرد آن دارد. باید توجه داشت که جایگاه اجتماعی و مذهبی در گذشتگان، نوع واژه های مورد استفاده برای اشاره به مرگ آن ها را متفاوت می سازد. به عنوان مثال شهدای جنگ به سبب مقام و منزلت والایشان نزد مردم واژه ها و عبارات متفاوتی را طلب می کنند: «شهادت»، «پیکر»، «لباس لقاء الله»، «عروج» نوعی متفاوت از مرگ را در مقایسه با مرگ مردم عادی نشان
می دهند. واژه «مفقود الاثر» نیز که تا مدتها برای اشاره به شهدای مفقود جنگ بکار می رفت اکنون به
«جاوید الاثر» تغییر یافته است. مشکینی (۱۳۷۴) عبارات استعاری و مجازی خاصی را برای امور مرتبط با مرگ بکار می برد که بیانگر نگرشی مذهبی هستند:
کفن: لباس لقاء الله قبر: سالن انتظار محشر
مرده: مسافر ابدیت غسل و کفن میت: تجهیز میت
۵-۳-۲- گفتمان مرگ در پزشکی قانونی
از بین ارگانهایی که به صورت مستقیم با مرگ و اجساد سر و کار دارند می توان به سازمان پزشکی قانونی و امور متوفیات در این سازمان اشاره کرد که وظیفه تشخیص علت فوت و صدور مجوز دفن را بر عهده دارد. در گفتگو با چند تن از پزشکان و پرسنل سالن تشریح، تاثیر این شغل را بر زندگی و روحیاتشان و نیز گونه زبانی مورد کاربرد برای گفتگو پیرامون مرگ اشخاص را از آنان جویا شدیم. نحوه اشاره به جسد در میان کارکنان این بخش با موقعیت کاری آن ها نوعی همبستگی نشان می دهد. پزشکان از زبان فنی برای اشاره به جسد استفاده
می کنند و آن را «کِیس» یا «نمونه کار» می نامند. کارکنان سالن تشریح نیز از صورت های مجازی مختلفی نظیر «پرونده» و یا از علت فوت و کدشناسایی جسد بجای واژه جسد استفاده می کنند. مثلاً ۱۵۰۵ (به صورت دو رقمی خوانده می شود) و یا قصور پزشکی، مرگ مغزی، گاز گرفتگی و … صورت های پربسامدی هستند که مجازاً برای اشاره به جسد بکار می روند. اما در میان مستخدمین این بخش که وظیفه نظافت سالن را به عهده دارند عبارت سوء تعبیری «جنازه» و یا واژه هایی که حاوی نگرش مذهبی هستند نظیر «میت» یا «مرحوم» بیشترین کاربرد را دارند. در این حرفه برخی از واژه هایی که معنای ضمنی منفی یافته اند در اسناد (بالاخص) از کاربرد خارج شده اند. واژه کالبد شکافی به «کالبد گشایی» و نیز جواز دفن به «پروانه دفن» تغییر یافته اند. اجسادی که برای درس تشریح در رشته های مرتبط با پزشکی مورد استفاده قرار می گیرند «نمونه» نام دارند. در میان عبارات مربوط به مشاغل سازمان پزشکی قانونی، عبارت «تکنسین سالن تشریح» را می توان نوعی حسن تعبیر (از نوع ارتقاء مدلول) به شمار آورد. افرادی که این شغل را دارا هستند علاوه بر تحویل گرفتن و تحویل دادن جسد، وظیفه نظافت آن را (در صورت آغشته بودن جسد به خون و سایر موادی که محل زخم یا آسیب را می پوشانند) نیز به عهده دارند. وی وظیفه دارد محل ضرب دیدگیهای احتمالی را مشخص کرده و از جسد عکس برداری کند. در زبان فنی این حرفه ضربه منجر به مرگ را «تروما» می نامند. نکته جالب توجه این که برای اجساد متلاشی شده، کرم خورده و … هیچ واژه حسن تعبیری از سوی متصدیان سالن بکار نمی رود. علت این امر را شاید بتوان به نوع نگرش آنان به مرگ منتسب کرد. پزشکان و متصدیان سالن تشریح معتقدند که کار با جسد در این محیط تنها با دید علمی و فنی و بدون دخالت احساسات و عواطف میسر است. پزشکان مرد دیدن صحنه مرگ در خارج از محیط کار را عادی تصور می کردند، در حالی که تنها پزشک زن این واحد عقیده داشت که در خارج از این محیط به هیچ عنوان توان دیدن صحنه مرگ را ندارد. کارکنان این بخش از قبیل نظافتچی، نگهبان و متصدیان سالن عنوان می کردند که با این حرفه، هضم مرگ و باور به محتوم بودن مرگ برای آنان بسیار آسانتر از پیش شده است. به باور آنان، دیگر مرگ دست کم حادثه ای وحشتناک و باور نکردنی به حساب نمی آید.
۵-۳-۳- حسن تعبیرات در آگهی های ترحیم
۵-۳-۳-۱- حسن تعبیرات استعاری
با وجود تردید و ترس در اشاره به مرگ، در بعضی شرایط گریز از بیان مرگ و مردن امکان پذیر نیست. با توجه به نیاز آشکار برای ثبت و اعلان مرگ، ستون تحریم جراید زمینه ای مساعد برای بکارگیری واژه ها و عبارات حسن تعبیری محسوب می شوند. کارکرد آگهی های ترحیم تنها موقوف به اعلان صرف یک وفات نیست؛ علاوه بر ثبت واقعه مرگ، ناتوانی بشر در مواجهه با مرگ نیز در این آگهی ها بخوبی نشان داده می شود. آگهی های ترحیم در حقیقت ژانری تلفیقی را می سازند که در آن اطلاع رسانی و تبلیغ از یکسو و احساسات و واقع بینی از سوی دیگر با هم در تعاملند. قوی ترین ساز و کار برای ساخت حسن تعبیرات حوزه مرگ را استعاره های مفهومی تشکیل می دهند (فرناندز، ۲۰۰۶: ۱۱۷).
نویسندگان ستون های ترحیم معمولاً به منظور تسکین و تسلی خاطر خود و بازماندگان به استعاره های تسلی بخش متوسل می شوند تا به بازماندگان کمک کنند واقعیت از دست دادن عزیزانشان را بپذیرند. این استعاره ها عمدتاً شاعرانه و سرشار از عواطف هستند و هدفشان گریز از تابوی همیشگی مرگ است. استعاره های تسلی بخش، مرگ را حادثه ای مثبت می نگرند. از این رو کاربرد فراوانی یافته اند. علاوه بر استعارات، عبارات مجازی نیز با تغییر در روابط همنشینی واژه ها به صور مختلف جنبه هایی از مفهوم مرگ را بازمی نمایانند و از این طریق از اشاره مستقیم به واژه مرگ پرهیز می کنند. آگهی های ترحیم را می توان به دو دسته تقسیم نمود: