در این فصل به بررسی مبانی نظری و پیشینه تحقیق مرتبط با موضوع تحقیق پرداخته می شود ، مبانی نظری و پیشینه تحقیق دراین فصل به ۴ بخش تفکیک شده است. در بخش اول از این فصل به بررسی مبانی نظری مرتبط با مفهوم و تعاریف عملکرد، اندازه گیری عملکرد ، عملکرد کارکنان، مدیریت عملکرد، عناصر اصلی مدیریت عملکرد مدلهای ارزیابی عملکرد پرداخته می شود. دربخش دوم به بررسی مبانی نظری مرتبط با بررسی سیستم ها و چارچوب های ارزیابی عملکرد، ارزش افزوده اقتصادی، قیمت گذاری بر مبنای فعالیت آنالیز ارزیابی استراتژیکی و تکنیک گزارش دهی، ارزیابی های عملکردی پشتیبانی(حمایتی)، چارچوب پیامدها ونتایج، بازگشت به رویکرد کیفی پرداخته شده است. در بخش سوم به بررسی کارایی ،کارایی چیست و چگونه می تواند اندازه گیری شود، تحلیل پوشش داده، تحلیل پوشش داده ها وکارایی فنی، اندازه گیری عملکرد شرکت ها از طریق تحلیل پوشش داده، روش های ارزیابی عملکرد مناسب بانکها بررسی شده است . و در بخش چهارم پیشینه تحقیق شامل تحقیقات خارجی و مخصوصا داخلی مرتبط با عنوان موضوع بررسی شده است .
بخش اول) عملکرد
مفهوم و تعاریف عملکرد
در فرهنگ لغت حییم کلمه عملکرد[۱۵] به معنی اجراء، انجام، نمایش کار برجسته ترجمه شده است.(بیک زاد وهمکاران،۱۵۱،۱۳۸۹). عملکرد مفهوم نسبی چند بعدی است که شامل نتایج و فرآیندهای ایجاد نتایج است و معیارهای کیفی و کمی که در مورد عملکرد بکار گرفته می شوند، به عنوان نماینده عملکرد بوده و از عملکرد متفاوت هستند. بطور کلی عملکرد، مقایسه نتایج با چند الگو یا مرجع انتخاب شده یا تحمیل شده داخلی یا خارجی و مقایسه نتایج با انتظارات است. برخی اندیشمندان معتقدند که عملکرد می بایست به عنوان نتیجه کار توصیف شود. “عملکرد کارکنان تابعی از حاصلضرب سه عامل: توانایی و مهارت، تلاش و کوشش در انجام وظایف و پشتیبانی های محیطی است(میرسپاسی، ۱۳۹۲، ۲۹۱).
از واژه عملکرد تعاریف زیادی شده است اما در یک تعریف جامع می توان گفت عملکرد به معنای ساختارها و هم به معنای نتایج است. رفتارها از فرد اجراء کننده ناشی شده و عملکرد را از یک مفهوم انتزاعی به عمل تبدیل می کند. رفتارها فقط ابزارهایی برای نتایج نیستند، بلکه خود نتیجه به حساب می آیند و می توان جدای از نتایج، در مورد آنها قضاوت کرد(بیک زاده وهمکاران،۱۵۱،۱۳۸۹).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عملکرد فرایندهای مختلف می تواند معانی مختلفی داشته باشد. در عین حال عوامل بسیاری وجود دارند که بر عملکرد تاثیر می گذارند. عملکرد بر حسب میزان کالاها یا خدمات قابل ارائه در یک واحد زمانی معین بیان می شود. در این مفهوم عملکرد سازمان شامل تاثیر بخشی کارایی خروجی و سایر حوزه هاست. عملکرد بر اساس نوع و فرم تولید مشخص می شود. در حالی که بیشتر خدمات در بخش دولتی ارائه می شوند بخش خصوصی به عنوان تولیدکننده بیشتر ظاهرشده است(یوگور[۱۶] و یولوسوی،۱۱۱،۲۰۱۳). عملکرد کسب و کار یا شغل شامل خروجی در انتهای یک مدت زمان معین است و شامل درجه تحقق اهداف یا وظایف کسب و کار می باشد. در این حالت عملکرد نتیجه تمام تلاش ها در جهت دستیابی به اهداف کسب و کار می باشد(ارکوت [۱۷]و همکاران ،۱۸،۲۰۱۰).
در نتیجه عملکرد مفهومی است که به صورت کمی یا کیفی تعیین می شود و یک شاخص اندازه گیری سطح دسترسی به هدف مشخص شده می باشد (کاسگون[۱۸]،۵۸۱،۲۰۱۳). عملکرد میزان دستیابی کسب و کار به هدف مشخص شده و به عبارت دیگر کمیت و کیفیت آنچه از طریق آن حاصل شده است می باشد. بر اساس این تعریف خروجی یک نهاد، در انتهای یک دوره زمانی معین، عملکرد شغلی یا نتیجه فعالیتهاست. این نتیجه به صورت درجه دستیابی به اهداف وضع شده توسط نهاد تعریف می شود (یوگور و یولوسوی،۱۱۱،۲۰۱۳).
همچنین عملکرد نتیجه واقعی و قابل اندازه گیری تلاش است . اگر چه تلاش منجر به عملکرد می گردد ولی این دو را نمی توان با یکدیگر برابر دانست و میان این دو تفاوت فاحشی وجود دارد(سعادت، ۱۳۹۲،۲۶۱). در واقع عملکرد نتیجه ی نهایی فعالیت است. این فعالیت به منظور سنجش عملکرد بر اساس اهداف قبلی ارزیابی می شود(خویشی،۶۶،۱۳۸۸).
در این ارتباط ، عملکرد و تلاش ها در جهت دستیابی به اهداف تعیین شده است. عملکرد کارکنان تعاریف زیادی دارد، که از جمله شامل انجام وظایف و مسئولیت ها در شرکت توسط کارکنان با صرف زمان و تلاش در جهت برآورده کردن نیازهایشان می باشد. شرکتهای دارای منابع انسانی ماهر و کارامد می توانند به اهداف نهایی شان دست یابند. به علاوه اطلاعات مربوط عملکرد، فعالیتها آموزش و توسعه در سازمان، ترفیع، انتقال ، حقوق و مزایا، پاداش در ازای عملکرد و امثال آن اهمیت مساله را افزایش می دهد (آکناز[۱۹]،۱۶۳؛۲۰۰۹).
مدیریت عملکرد و سیستمها و روشهای مربوط به آن در سازمانهای مختلف از جمله شاخههای مدیریت امروز است که بحث توانمندسازی و قابلیت پاسخگویی در چارچوب اصول و مفاهیم مدیریت را برای تحقق اهداف و وظایف سازمانی و قالب برنامههای اجرایی دنبال میکند(رضایی، ۱۳۸۲).
تاریخچه ارزیابی عملکرد
تاریخچه ارزیابی عملکرد به قرن هفتم هجری برمیگردد. این موضوع نخستین بار از سوی خواجه رشیدالدین فضلالله مطرح شد. قرنها پس از آن در سال ۱۳۴۹ در کشور مقرر شد مدیریت و نحوه انجام امور مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور مرکز ارزشیابی سازمانهای دولتی در نخست وزیری تشکیل شد. در سال ۱۳۵۲ با آغاز برنامه پنجم عمرانی به موجب بند ۸ ماده ۵ فصل سوم قانون برنامه و بودجه کشور، وظیفه ارزیابی عملکرد دستگاههای اجرایی به عهده سازمان برنامه و بودجه گذاشته شد و به همین منظور معاونت ارزشیابی سازمانهای دولتی در این سازمان تشکیل شد.در سال ۱۳۵۴ براساس اصلاحیه مورخ ۲۸/۱۲/۵۳ قانون استخدام کشوری و به موجب بند ۶ قسمت ب ماده ۶۰۴ قانون مذکور وظیفه ارزشیابی و کارایی در دستگاههای اجرایی کشور، به منظور راهنمایی آنها در جهت برقراری روشهای صحیح اداری و اصول مدیریت و گزارش آن به نخست وزیر، به سازمان امور اداری و استخدامی کشور منتقل و در پی آن دفتر ارزشیابی سازمانهای دولتی تشکیل شد. در سال ۱۳۵۹ دفتر ارزشیابی سازمانهای دولتی در سازمان امور اداری و استخدامی کشور منحل و اقدامات مربوط به ارزیابی کارایی و عملکرد دستگاههای اجرایی تا سال ۱۳۷۶ متوقف شد. در سال ۱۳۷۹ نیز پس از ادغام دو سازمان برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور و تشکیل سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، این وظیفه برعهده دفتر ارزیابی عملکرد سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور گذاشته شد(نجمی وحسینی، ۱۳۸۹).
فرایند ارزیابی عملکرد
بهبود مستمر عملکرد سازمانها، نیروی عظیم هم افزایی[۲۰] ایجاد می کند که این نیروها می تواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصت های تعالی سازمانی شود. دولت ها و سازمان ها و موسسات تلاش جلو برنده ای را در این مورد اعمال می کنند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالش های پیش روی سازمان و کسب بازخور و اطلاع از میزان اجرا سیاست های تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازه گیری و ارزیابی امکان پذیر نیست. لرد کلوین[۲۱] فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازه گیری می گوید: «هر گاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت می کنیم اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم می توانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی می دانیم. در غیر این صورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید». علم مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است. هر چه را که نتوانیم اندازه گیری کنیم نمی توانیم کنترل کنیم و هر چه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکان پذیر نخواهد بود(حسین زاده بحرینی همکاران ، ۱۳۸۷). موضوع اصلی در تمام تجزیه و تحلیل های سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازه گیری است و از این رو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمی باشد.
هر فرایند شامل انجام مجموعه اقدامات و فعالیتهای خاصی است که دارای ترتیب، توالی ویژه، منطقی و هدفمند است. ارزیابی عملکرد نیز از این قاعده مستثنا نیست و مستلزم پیمودن مراحل یاد شده است. رءوس مراحل مورد نظر در ارزیابی عملکرد چنین است:
تدوین و یا بررسی رسالتها، مأموریتها، اهداف کلان و استراتژیها، تدوین و تنظیم شاخصهای ارزیابی عملکرد و تدوین و برقراری معیارها و استانداردها (عملکردی مرتبط با شاخصهای ارزیابی و ابلاغ و اعلام انتظارات شاخصهای ارزیابی شونده و اندازهگیری عملکرد واقعی) ، مقایسه عملکرد واقعی با استانداردهای هر شاخص و اعلام نتایج و نحوه نیل به آنها به ارزیابی شونده و اقدام برای به کارگیری عملیات اصلاحی به منظور بهبود مستمر عملکرد ارزیابی شونده از طریق مکانیسم بازخورد.(سیروس حسینی، ۱۳۸۴).
ارزیابی و اندازه گیری عملکرد
هدف از اندازه گیری عملکرد این است که مدیران به درک واضح و روشنی از جنبه های مختلف سازمان پی برده و بتوانند تصمیمات هوشمندانه تری را اتخاذ نمایند. اهمیت روز افزون جایگاه مدیران در عصر حاضر بیانگر ظهور الگویی جدید می باشد .از آنجا که مدیران عناصر مهم در تحقق جامعه پیشرفته صنعتی می باشند، جامعه باید روشهایی را اتخاذ کند که راه را برای استفاده بهینه از عوامل پیشرفت هموار کند. درحقیقت، در جهانی که دائماً در حال تغییر است، بقای جامعه به توانایی آن جامعه در جهت نمایان ساختن مدیران شایسته بستگی دارد. بعلاوه حفظ یک مدیر به اندازه ی توانایی آن قابل اهمیت می باشد. بنابراین با اندازه گیری عملکرد مدیر هر سازمان می توان به شایستگی های آن مدیر در جهت تحقق اهداف سازمان در راستای مأموریت و برنامه های استراتژیک پی برد و برای حفظ آن مدیر و بهبود عملکرد وی برنامه ریزی های لازم را انجام داد. با توجه به اینکه به کارگیری منابع انسانی و مادی هر سازمان به تصمیمات مدیران آن سازمان بستگی دارد، لذا اندازه گیری عملکرد مدیران سازمانها می تواند به بهبود عملکرد هر سازمان منجر شود(بیک زاد وهمکاران،۱۳۸۹،۱۵۲).
ارزیابی عملکرد فرایندی است که به سنجش و اندازه گیری، ارزش گذاری و قضاوت درباره عملکرد طی دوره ای معین می پردازد. ارزیابی عملکرد در بعد سازمانی معمولاً مترادف اثربخشی فعالیت هاست. منظور از اثر بخشی میزان دستیابی به اهداف و برنامه ها با ویژگی کارا بودن فعالیت ها و عملیات است. ارزیابی عملکرد در بعد نحوه استفاده از منابع در قالب شاخص های کارایی بیان می شود. اگر در ساده ترین تعریف، نسبت داده به ستاده را کارایی بدانیم، نظام ارزیابی عملکرد در واقع میزان کارایی تصمیمات مدیریت در خصوص استفاده بهینه از منابع و امکانات را مورد سنجش قرار می دهد. ارزیابی عملکرد عبارتست از اندازه گیری عملکرد از طریق مقایسه وضع موجود با وضع مطلوب یا ایده آل براساس شاخص های از پیش تعیین شده که خود واجد ویژگی های معین باشد.
به طور کلی نظام ارزیابی عملکرد را می توان فرایند سنجش و اندازه گیری و مقایسه میزان و نحوه دستیابی به وضعیت مطلوب با معیارها و نگرش معین در دامنه و حوزه تحت پوشش معین با شاخص های معین و در دوره زمانی معین با هدف بازنگری، اصلاح و بهبود مستمر آن می باشد( کیانی، ۱۳۸۹).
سیستم ارزیابی عملکرد شامل عملکردی است که بتواند عوامل اصلی موفقیت باشد. مقیاس هایی برای کشف انحرافات، مقیاس هایی برای پیگیری پیشرفت های گذشته، مقیاس هایی برای توصیف پتانسیل وضعیت، مقیاس هایی برای محصول، مقیاس هایی برای داده ها و از این قبیل. سیستم ارزیابی عملکرد همچنین باید شامل جزئی باشد که بصورت مداوم صحت روابط علت و معلولی میان ارزیابی ها را چک کند(سانتوس[۲۲]و همکاران ،۷۸۹،۲۰۰۷).
دست کم هفت مقیاس برای ارزیابی عملکرد یک سازمان وجود دارد که الزاماً متمایز از یکدیگر نیستند. این مقیاس ها عبارتند از:
۱- اثر بخشی[۲۳]: عبارت است از درجه و میزان نیل به اهداف از قبل تعیین شده . به بیان دیگر اثر بخشی نشان می دهد که تا چه میزان از تلاش های انجام شده نتایج مورد نظرحاصل شده است.
۲-کارایی[۲۴]:کارایی عبارت است از مقدار منابعی که برای تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده و می توان آن را برحسب نسبت مصرف به محصول محاسبه کرد (بیک زاده وهمکاران،۱۳۸۹،۱۵۳).
۳- سود[۲۵] وسودآوری: در یک تعریف ساده عبارت است از نسبت فروش به هزینه.
۴- بهره وری[۲۶]: بهره وری عبارت است از رابطه بین ستاده حاصل از یک سیستم تولید به داده های بکار رفته (مانند سرمایه، انرژی، نیروی کار، …) به منظور تولید آن ستاده (سازمان بین المللی کار) (میر سپاسی، ۱۳۸۴،۱۷۷)
۵- کیفیت زندگی کاری[۲۷]: به معنی تصور ذهنی و درک و برداشت کارکنان یک سازمان از مطلوبیت فیزیکی و روانی محیط کار خود ( میر سپاسی، ۱۳۸۴ ،۱۴۳).
۶- خلاقیت و نوآوری[۲۸]: خلاقیت یعنی بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید(نژاد ایرانی، ۱۳۸۱،۳۱).
کونتز، از نوآوری به کارگیری ایده های نو ناشی از خلاقیت یاد کرد و معتقد است که نوآوری می تواند محصولی جدید، فرصت جدید یا راه حل جدیدی برای انجام کاری باشد(نژاد ایرانی ، ۱۳۹۰،۳۵).
۷- کیفیت[۲۹] : کار درست را انجام دادن و بر نیازها و انتظارات مشتریان پاسخ دادن (بیک زاد وهمکاران،۱۳۸۹،۱۵۳).
اهداف ارزیابی عملکرد
کنترل مداوم جریان امور در سازمان و استقرار چرخه مدیریت بهرهوری
شناسایی نقاط ضعف و قوت و مشکلات سازمان و تلاش در جهت شکوفایی و افزایش قابلیتها و اصلاح فعالیتها
بهبود تصمیمگیری در مورد حوزه و عمق فعالیتها، برنامهها و اهداف آینده دولت
بهبود تخصیص منابع و استفاده بهتر از امکانات و منابع انسانی در جهت اجرای برنامههای مصوب
ارتقای پاسخگویی در مورد عملکرد برنامهها
ارتقای توانمندی سازمان در ارائه کمی و کیفی خدمات و رقابت پذیری در فضای ملی و بینالمللی. هدف نهایی از عملکرد، افزایش کارایی و اثربخشی سازمان است.
از دیدگاه دیگر، مقصود عمده از ارزیابی در سازمانهای دولتی موارد زیر را در بر میگیرد:
شناسایی هدفها و وظایف سازمان و واحدهای سازمانی آن
شناسایی برنامه فعالیتهای سازمان
شناسایی نحوه هدایت افرادی که در سلسله مراتب سازمانی خدمت میکنند و بررسی میزان اختیارات آنان با توجه به حدود وظایفشان
بررسی نحوه هماهنگ بودن سازمانها با واحدهای سازمانی در جهت نیل به هدف مطلوب
شناسایی وسایل و امکاناتی که برای انجام کار در اختیار دارند و هزینه سازمان
شناسایی این موضوع که افراد با توجه به منابع و امکاناتی که در اختیار دارند و هزینهای که به مصرف میرسانند، تا چه حد در رسیدن به هدفهای مطلوب سازمان کوشش میکنند.(رجب بیگی، ۱۳۸۴)
اهمیت ارزیابی
در عصر کنونی، تحولات شگرف دانش مدیریت وجود نظام ارزیابی را اجتناب ناپذیر کرده است؛ به گونهای که فقدان ارزیابی در ابعاد مختلف سازمان اعم از ارزیابی استفاده از منابع و امکانات، کارکنان، اهداف و استراتژیها، یکی از علائم بیماری سازمان قلمداد میشود. هر سازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و کیفیت فعالیتهای خود به ویژه در محیطهای پیچیده پویا، نیاز مبرم به نظام ارزیابی دارد. از سوی دیگر نبود نظام ارزیابی و کنترل در یک سیستم به مبنای عدم برقراری ارتباط با محیط درون و برون سازمانی تلقی میشود که پیامد آن کهولت و در نهایت مرگ سازمان است. ممکن است بروز پدیده مرگ سازمانی به علت عدم وقوع یکباره آن از سوی مدیران عالی سازمانها احساس نشود اما مطالعات نشان میدهد نبود نظام کسب بازخورد امکان انجام اطلاعات لازم برای رشد، توسعه و بهبود فعالیتهای سازمان را غیرممکن میکند، سرانجام این پدیده، مرگ سازمانی است.
از نگاه دیگر با ملاحظه نظام آفرینش میتوان دریافت که ارزیابی در بطن آن قرار دارد. وجود نظم بسیار موزون در جهان خلقت حکایت از حلقه بازخورد کاملاً حساب شدهای دارد و نظام ارزیابی به عنوان یکی از عناصر این حلقه مطرح است. هر چند ممکن است بشر به علت نقص دانش و اطلاعات قادر به تبیین آن نباشد ولی قوام و دوام یک سیستم منوط به وجود نظام ارزیابی و کنترل است. صاحبنظران و محققان معتقدند عملکرد، موضوعی اصلی در تمامی تجزیه و تحلیلهای سازمانی است و مشکل بتوان سازمانی را تصور کرد که مشمول ارزیابی و اندازهگیری عملکرد نباشد. آنان توجه به «عملکرد سازمان» را باعث توسعه تئوری سازمانی ذکر میکنند و عملکرد را موضوع اصلی در فضای عملی میدانند. در نتیجه این بحث توجه محققان، اقتصاددانان و مدیران اجرایی را به خود جلب کرده است. ارزیابی و اندازهگیری عملکرد موجب هوشمندی سیستم و برانگیختن افراد در جهت رفتار مطلوب میشود و بخش اصلی تدوین و اجرای سیاست سازمانی است.(حسین زاده بحرینی وهمکاران، ۱۳۸۷)