هدف مدریت کلاس درس ، ایجاد محیطی است که در آن دانش آموزان نه بر مبنای انگیزه اجتنابی ، برای احتراز از تنبیه و یا به صرف کسب تشویق ، بلکه بنا به حسن مسئولیت پذیری و به اشتیاق یادگیری رفتار میکنند . ایجاد همچین محیطی مستلزم اهمیت دادن و پاسخ گو بودن در برابر نیاز های شناختی ، اجتماعی و احساسی دانش آموزان است و یکی از ملزومات آن کشف و درک رفتارها و تعصبات دانش آموزان دارای سوابق فرهنگی گوناگون توسط میباشد. در این مسأله در دنیای دنیای امروز شاهد فرایند جهانی شدن[۱۲] و هجوم مستمر دانش جویان بینالمللی هستیم و همچنین از آنجایی که ایران کشوری دارای خرده فرهنگ های گوناگون است و یکی از مسئولیتهای آموزش و پرورش این است که دانش آموزان مختلف که دارای سوابق فرهنگی گوناگون هستند را تربیت نموده و به طور هم زمان فرهنگ ، تواناییهای شخصی و موقعیتهای تحصیلی شان را غنا بخشد ، اهمیت بیشتری مییابد. در این جاست که بحث شایستگی فرهنگی[۱۳] معلم مطرح می شود . برخورداری از شایستگی فرهنگی برای حرفه معلمی لازم و ضروری به نظر میرسد . در حوزه آموزشی ، شایستگی فرهنگی به عنوان « توان تدریس موفق به دانش آموزانی که از فرهنگ های دیگری غیر از فرهنگ خود معلم هستند » تعریف می شود (نیئتو[۱۴]و بود ، ۲۰۰۸). چنین معلمانی در مدیریت کلاسی به دنبال راه هایی هستند که به واسطه آن بتوانند ، تنوعات فرهنگی کلاس درس به گونه ای احترام آمیز برخورد نموده ، با دانش آموزان دارای پیشینه های فرهنگی گوناگون به راحتی ارتباط برقرار نمایند و مانع تحقیر و به حاشیه راندن این دانش آموزان شوند .
از آنجایی که هوش فرهنگی[۱۵] توانایی رفتار به شیوه ای مناسب در موقعیت های دارای تنوع فرهنگی میباشد ، میتوان آن را مؤلفه اصلی در ارزیابی شایستگی فرهنگ قلمداد کرد . هوش فرهنگی یک قابلیت فردی برای درک ،تفسیر و اقدام اثر بخش در موقعیتهایی دانسته شده است که از تنوع فرهنگی برخوردارند. این تعریف با رویکردهایی که هوش را توانایی شناختی میدانند ، توافق بیشتری دارد(ارلی و پیترسون[۱۶]،۲۰۰۴). هوش فرهنگی دارای چهارخرده مقیاس فراشناخت فرهنگی[۱۷]، رفتار فرهنگی[۱۸] و انگیزش فرهنگی[۱۹] میباشد .
-
- فراشناخت فرهنگی: به فرایندهای ذهنی اشاره می کند که افراد برای کسب و فهم اطلاعات فرهنگی استفاده مینمایند . تواناییهای مربوطه که شامل ، برنامه ریزی ، کنترل و بررسی مجدد مدلهای ذهنی می شود. هنجارهای فرهنگی برای کشورها یا گروه هایی از مردم می شود(آنگ ، ون داین ، که و دیگران ،۲۰۰۷) .
-
- شناخت فرهنگی : شناخت هنجارها ، کارها ، آداب و روسم در فرهنگهای مختلف به دست آمده از تجربیات آموزشی و فردی را نشان میدهد ، شامل سیستمهای اقتصای و قانونی و اجتماعی فرهنگها و فرهنگهای فرعی مختلف و شناخت معیارهای اساسی ارزشهای فرهنگی می شود .
- رفتارفرهنگی : نشان دهنده توانایی در سوق دادن توجه و انرژی افراد برای یادگیری و عملکرد به شیوه ای مؤثر در موقعیتهایی که با تفاوتهای فرهنگی مشخص میشوند .
انگیزش فرهنگی : توانایی هدایت توجه ، علاقه و انرژی افراد برای یادگیری و عملکرد به شیوه مؤثر در موقعیتهایی که با تفاوتهای فرهنگی مشخص میشوند ؛ را منعکس می کند . برخورداری از هوش فرهنگی برای معلمان در هر سیستم آموزشی نیازی ضروری است که می تواند ، برای دستیابی به ارزشهای مشترک و به منظور نیل به بهترین اهداف و تقویت یک جامعه متنوع ، به آن کمک می کند(فولا[۲۰] ، ۲۰۰۹) .
معلم ها اغلب در موقعیتی هستند که بایستی هر روزه برای صدها دانش آموز تصمیم گیری کنند و به دانش آموزانشان دانشی را بیاموزند که برای حضورشان در جامعه و جهان بزرگتر مورد نیاز میباشد و آن ها را راهنمایی نمایند. ازآنجایی که معلمان این تصمیم گیریها را انجام می دهند ، آن ها بایستی از نیازهای متنوع وپیشینه های گوناگون فرهنگی دانش آموزان شان آگاه باشند ، مخصوصاٌ با وجود این واقعیت که جمعیت دانش آموزانی که از فرهنگها و خرده فرهنگهای گوناگون هستند در حال افزایش است(کلیر[۲۱] ، ۲۰۰۸) ، جمعیت مدرسه بیش از پیش متفاوت می شود ،پیامدهای مدیریت کلاس درس پیچیده تر شده و با کلاسهایی مواجه هستیم که چند فرهنگی هستند. با توجه به اینکه ارزشها در تمامی فعالیت آموزشی نهفته هستند و انتظارات رفتاری به صورت فرهنگی تحکیم شده اند ، احتمال بروز تعارضات وجود خواهد داشت .
انتظارات و تعاریف افراد از رفتار مناسب ، تحت تأثیر فرهنگهای خاص خودشان قرار میگیرد و زمانی که معلمان و دانش آموزان دارای پیشینه های فرهنگی متفاوتی هستند به احتمال زیاد تعارضات و اختلاف سلیقه ها ایجاد می شود(اسرایت[۲۲]و همکاران ، ۲۰۰۸). برداشت غلط از الگوی ارتباطی و یا رفتارهای دانش آموزانی که دارای پیشنههای زبانی یا فرهنگی مختلف هستند ممکن موجب شود معلمانی که برای مواجهه با آن ها آمادگی ندارند، آن ها را به صورت یک ناتوانی قلمداد کنند و درخواست کنند که این دانش آموزان را به مدارس با آموزشهایی خاص منتقل کنند(صادقی و همکاران ، ۱۳۸۹) . با توجه به نقش و تکالیف معلمان به عنوان مدیر ، توجه به صلاحیتهای فرهنگی آنان و پیش نیازهای آن که از آن جمله ، میتوان به هوش فرهنگی اشاره کرد اهمیت مییابد. پترویس[۲۳]( ۲۰۱۱)، به این نتیجه رسید که یکی از مهمترین پیش گویی کننده های هوش فرهنگی در معلمان لذت از ارتباطات بین فرهنگی ، تجربه کردن کلاسهای چند فرهنگی ،گشودگی در برابر یادگیریهای فرهنگی و برقراری ارتباط با مردمی از فرهنگ های دیگر میباشد . بر این اساس اهمیت هوش فرهنگی به عنوان یکی از صلاحیتهای اساسی معلمان ، روشن می شود . با در نظرگرفتن فرایند جهانی شدن و نقش آموزش و پرورش و معلم به عنوان مدیر و رهبر کلاس، به نظر میرسد که علاوه بر صلاحیت فرهنگی از دیگر شایستگیهای معلم برای کنار آمدن با این مسأله ، آگاهی وی از فن آوریهای جدید باشد .