زابلی(۱۳۸۳) به برسی سودمندی روش روان نمایشگری بر بهبود تعارضات مادران و دختران نوجوان پرداخته و گزارش نموده است که این روش بر افزایش استفاده از راهبردهای استدلال و کاهش استفاده از پرخاشگری کلامی و فیزیکی در جهت کاهش تعارض مادر – دختر مؤثر بوده است. فیروز صمدی(۱۳۸۰) به برسی تاثیر تعارضات خانوادگی در بروز انواع اختلالات روانی دانش آموزان دختر و پرداخته است. نمونه وی ۲۰۰ نفر از دختران دوره راهنمایی ۱۰ مدرسه در شهر تهران بوده اندکه به همراه مادرانشان مورد برسی قرار گرفتند. وی گزارش نمود اختلالات رفتاری در بین دانش آموزانی شایع تر است که تعارضات خانوادگی داشتند همچنین بین تعارضات خانوادگی و افسردگی ، بیش فعالی ، پرخاشگری ، مشکلات روان تنی و یاد گیری نوجوانان رابطه مثبتی وجود دارد.
مسئولیت پذیری
روابط بین کودکان و والدین و سایر اعضای خانواده را می توان به عنوان یک نظام یا شبکه ای از بخش های دانست که در کنش متقابل با یکدیگر هستند. نظام خانواده در مجموعه ای از نظام بزرگتر قرار گرفته است. این نظام به طور مستقیم یا غیر مستقیم از طریق روش های مختلف تربیت کودک در کودکان تاثیر میگذارد(مهرابی ،۱۳۷۹).
خانواده نخستین عامل مؤثر در ایجاد مسئولیت در افراد است. مسئولیت فرایندی است که فرد باید از اولین سالهای کودکی آموخته باشد تا با وظایف متعددی که در دورانهای مختلف زندگی روبرو می شود مسئولانه برخورد نماید.
برای ایجاد مسئولیت پذیری ابتدا باید خود والدین افرادی متعهد و مسئول باشند و به تناسب رشد کودک وظایفی که با تواناییهای وی مطابقت دارد به او واگذار کند و به مجرد آن که سطح توانایی بالاتر رفت فرصت های را در اختیار او قرار دهند و لازم است والدین قواعد و محدودیت های رفتاری را به طور صحیح روشن کنند تا کودکان در انجام مسئولیت ها با مشکلاتی مواجهه نشوند(روزمن[۲۲] ،۱۹۹۵). مسئولیت پذیری یک مهارت اجتماعی است که تا به حال تعاریف گوناگونی از آن به عمل آمده است. استفنز[۲۳] (۱۹۸۷) ، مهارتهای اجتماعی را به ۴ دسته ی مربوط به خود ، محیط ، کار و میان فردی تقسیم کردهاست که مسئولیت پذیری به صورت های مختلف در هر یک از این ۴ معقوله ذکر شده است(استفنز به نقل از سبحانی نژاد ،۱۳۷۹).
در آموزش مسئولیت به کودکان سه عامل ارزشها ، طرز تلقی و مهارت ها تاثیر دارند. ارزشها و اعتقادهای خانواده درباره مسئولیت و نوع آن ، تعیین کننده دامنه فعالیت والدین در جریان آموزش مسئولیت میباشد. طرز تلقی والدین در باره میزان آزادی کودکان در داخل خانواده و دادن اجازه به آن ها جهت ابراز احساسات نیز میتواند عامل دیگری در جریان آموزش مسئولیت به کودکان محسوب گردد. بدیهی است که تبحر و مهارت والدین در زمینه روش های تربیت کودک و نحوه مواجهه با رفتارهای کودک در موارد متعدد نیز میتواند عامل تعیین کننده دیگری در آموزش به مسئولیت به کودکان باشد. آموزش مسئولیت به کودکان باعث رشد توانایی و شکوفایی استعدادهای آن ها می شود و باعث می شود که آن ها بعدا با مشکلات به راحتی کنار آمده و مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرند(شفیع آبادی ،۱۳۷۲).
مسئولیت پذیری تعریف و مفاهیم
مسئولیت پذیری در فرهنگ نامه ی دهخدا به معنی” ضمان ، تعهد ضمانت ، مواظبت به اموری کردن ، متعهد بودن “آمده است.
مطهری مسئولیت پذیری را شامل سه عنصرمی داند:
۱-بشر دوستی : انسان برخوردار از ایمان در قبال همه افراد بشر احساس مسئولیت دارد.
۲-عنصر عشق : که مقدمه ی همزیستی پر از لطف در روح انسان است و مقدمه ی یگانگی و وصول به حقیقتی عالی تر از افق انسان است.
۳-آزادی : انسان باید آزاد باشد تا به کمالات خود برسد. حتی به تعبیری خودش باید خودش را انتخاب کند پس انسان آزاد و مختار است و در مقابل این آزادی مسئولیت دارد و باید بین مسئولیت و اختیار یک توازنی باشد(مطهری به نقل از علی آبادی ، ۱۳۸۲).
زنگویی(۱۳۷۰)، مسئولیت پذیری را چنین تعریف کردهاست:
انسان به فراخور توان و استعداد خود در جهت سامان بخشیدن به نابسامانی های جامعه از خویش مایه گذارد و به صورت خستگی ناپذیری تلاش و از خود گذشتگی نماید. از نظر او احساس مسئولیت شامل مؤلفه های عزت نفس ، تقوی ، بهبود وضعیت ، انضباط و شناخت ارزش های حاکم بر جامعه است.
گلن[۲۴] در سال(۱۹۸۸) مسئولیت پذیری را توانایی محاسبه دقیق محدودیت ها و عواقب موقعیت های خاص ، امتیازات ، آزادی ها ، تحلیل علل ، عوامل مؤثر در موقعیت و سازگاری متناسب رفتار های شخصی میداند. وی معتقد است احساس مسئولیت نوعی احساس عملی در به کار گیری توانایی ها و کوشش برای تطابق و سازگاری با مردم است (قربانی واقعی۱۳۸۴).
کلمز و بین مسئولیت را از لحاظ لغوی به معنی “توانایی پاسخ دادن و در عرف عام به مفهوم تصمیم گیری مناسب و مؤثر “دانسته اند . منظور آن ها از تصمیم گیری مناسب ، آن است که فرد در چهارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظاراتی که از او می رود ، دست به انتخابی بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت ، موفقیت ، افزایش ایمنی و آسایش خاطر وی شود. منظور ازپاسخ مؤثر پاسخی است که فرد را قادر میسازد تا به هدفهایی که باعث تقویت عزت نفسش می شود دست یابد(کلمز و بین[۲۵] ،ترجمه علی پور،۱۳۸۵).
بدلی[۲۶] در تعریف مسئولیت پذیری میگوید : مسئولیت پذیری فردی و شخصی به این معنا است که انسان پاسخگوی رفتارش که شامل افکار، تصمیمات ، انتخاب ها ، گفته ها و اعمال است ، باشد. به عبارتی معترف مسبب رفتارهایش باشد(بدلی ، ۱۹۸۵، به نقل از سبحانی نژاد ،۱۳۷۹ ).
براندن[۲۷] هم مسئولیت پذیری شخصی یا مسئولیت در قبال خود را پاسخگویی به انتخاب ها و تصمیمات و رفتار خود تعریف میکند(براندن ، ترجمه قراچه داغی ،۱۳۸۴). در تعاریف فوق بدلی و براندن به مسئولیت های شخصی بیشتر توجه داشته اند و اینکه شخص باید بپذیرد مسئولیت رفتارهایش بر عهده ی خودش است. در حالی که در تعاریف دیگر بر هر دو جنبه ی مسئولیت های شخصی و اجتماعی اشاره شده است. مقصود از مسئولیت پذیری بهره گیری از نیروی فکر، منطق و تصمیم آگاهانه برای شناخت وظایف و انجام دقیق آن ها است. البته زمانی که مسئولیت پذیری شخصی باشد نتیجه انجام این عمل بیشتر به شخص و زندگی شخصی او مرتبط است و در مسئولیت پذیری اجتماعی منافع انجام آن متوجه جامعه و عموم مردم خواهد شد(سبحانی نژاد،۱۳۷۹). با توجه به مفاهیم و تعاریف ذکر شده به طور کلی می توان دریافت که رفتار مسئولانه نه تنها یک رفتار اجتماعی شده است بلکه یک مهارت اجتماعی است که آموخته می شود، در ذهن فرد شکل میگیرد و بر رفتارهای دیگران اثر میگذارد.
مسئولیت پذیری از دیدگاه روان شناسان
دیدگاه آدلر و روانشناسی فردی:
آلفرد آدلر اولین روانکاوی است که بر ماهیت اجتماعی انسان تأکید کردهاست .