جمعآوری و دست یافتن به شاخص های مختلف مدیریت فرایند کسبوکار، که آن را از جنبه های مختلف مورد سنجش قرار دهد، مطالعه ای بسیار سخت میباشد چرا که بایستی نرمافزارهای مختلف را در بر گیرد و بتواند بهترین سنگ محک را برای مدیران و متخصصین شرکتها فراهم آورد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کاربردهای تحقیق
اقتصادی کردن و افزایش کارایی سازمانی و بهره برداری بهینه از منابع سازمانها، کارخانهها و مجتمعهای صنعتی و تولیدی، همواره از اهداف اصلی و مهم مدیران آنها بوده است. سادهترین و در عین حال پیچیدهترین راه رسیدن به این مهم، استقرار سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار در سازمان است. از آنجاییکه طی بررسیهای به عمل آمده پروژه و تحقیقی که به صورت یکپارچه، مدلی برای تصمیم گیری و انتخابBPMS مبنی بر تحلیل نرمافزارهای حوزه مدیریت فرایند کسبوکار مبتنی بر نیازهای سازمان ارائه نشده است، لذا با انجام این طرح سعی در بهبود فضای مدیریت فرایند کسبوکار شده است. بنابراین با انتخاب چند نرمافزار و بررسی شاخص های مهم، مدیران سازمانها را در جهت انتخاب نرمافزارهای مناسب و اهمیت شاخص ها و معیارها آگاه میسازیم.
نوآوری تحقیق
در این مطالعه با انتخاب چندین نرمافزار در زمینه مدیریت فرایند کسبوکار و مقایسه بین آنها، با در نظر گرفتن شاخص های بسیار مهم، که اصولأ ماهیت BPM را نشان می دهند؛ به اهمیت این موضوع در دنیای پررقابت امروزی میپردازیم و از آنجاییکه تاکنون چنین الگوی جامع و یکپارچهای در زمینه مدیریت فرایند کسبوکار و جمعآوری شاخص های مختلف آن و بررسی و مقایسه نرم افزارها، از دیدگاه های مختلف انجام نشده است، به انجام نوآوریهایی پرداخته شده است. در این تحقیق با بهره گرفتن از چندین منبع مختلف از جمله مقالات، کتابها و اینترنت و حتی استفاده از محیط داخلی بعضی نرمافزارهای رایگان، شاخص های مختلف جمعآوری و یکپارچه شدند و در گروه های گوناگونی مورد طبقه بندی قرار گرفتند. همچنین نوآوری دیگری که در این پژوهش انجام شده است، ارائه یک مدل در شبکه عصبی مصنوعی چند لایه میباشد، که با در نظر گرفتن ۱۶ دسته از شاخص های ارزیابی نرمافزار به عنوان لایهی ورودی شبکه و ۱۰ نرمافزار بررسی شده به عنوان لایهی خروجی شبکه، اهمیت این موضوع بیان می شود.
روش انجام تحقیق
با علم به اینکه مدیریت فرایند کسبوکار و سیستمهای مربوط به آن امروزه بسیار مورد توجه مدیران سازمانها قرار گرفته است، بایستی سیستمهایی در سازمانها مورد استفاده قرار بگیرند که کارایی لازم را داشته باشند. بنابراین، ما درصدد برآمدیم که با جمعآوری و یکپارچه کردن شاخص های مورد نیاز یک سیستم، مدیران را از اهمیت این موضوع، که تا کنون در مطالعات ملی مورد توجه قرار نگرفته بود، آگاه سازیم. این پروژه، از اساس یک پژوهش تئوریک است و قصد آن ارائه یک الگوی جامع برای ارزیابی سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار با تأکید بر حفظ بقا و اهمیت سازمانها در تعامل با محیط است. از این رو، بیشتر از رویکرد توصیفی و کیفی برای این مسئله بهره گرفته شده است و پس از مطالعه در زمینه مدیریت فرایند کسبوکار برای رسیدن به هدف مورد نظر، یعنی ارزیابی سیستم مدیریت فرایند کسبوکار، از طریق مطالعات کتابخانهای، اینترنت، مقالات و محیط داخلی برخی نرمافزارهای در دسترس، به ارائه مدلی جامع از شاخص های مورد نظر و ارائه مدلی به کمک شبکه عصبی چند لایه، برای ارزیابی BPMSهای سازمانی پرداخته شده است. پس از آن برای استفاده از شاخص ها، ۱۰ نرمافزار فعال در زمینه BPM را انتخاب کرده و به بررسی و مقایسه آنها پرداختیم.
محتویات تحقیق
به منظور تحقق اهداف تحقیق، این پایان نامه در ۵ فصل تدوین شدهاست. این ۵ فصل عبارتند از:
۱-۱۱-۱- فصل اول: کلیات تحقیق
شرح مختصری از روند مطالعات در حوزهی مدیریت فرایند کسبوکار و ضرورتهای پرداختن به آن، در ادامه مسیر این مطالعات در فصل اول در دستور کار قرار گرفت. این فصل مقدمهی ورود به بحث سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار در این مطالعه است.
۱-۱۱-۲- فصل دوم: ادبیات موضوعی و پیشینهی تحقیق
در این فصل به بیان اصطلاحات و واژگان مورد استفاده در ادبیات مدیریت فرایند کسبوکار و مفاهیم مرتبط با آن پرداخته شدهاست. در این مسیر مطالعات و تحقیقاتی که در گذشته در این زمینه انجام شده است تشریح می شود.
۱-۱۱-۳- فصل سوم: روش تحقیق
این فصل شاخص های مختلف در زمینه مدیریت فرایند کسبوکار را شرح میدهد. بر این اساس شاخص های مورد بررسی که طبقه بندی شده اند، و با بیان الگوی جامعی قابلیت های نرمافزارها تشریح میشوند. در ادامه، با ارائه یک مدل در شبکه عصبی مصنوعی چند لایه اهمیت این موضوع بیان می شود. به این ترتیب از جنبه های مختلف روش تحقیق در این مطالعه پردهبرداری می شود.
۱-۱۱-۴- فصل چهارم: نتایج تحقیق
این فصل به بررسی چند نرم افزار فعال در زمینه مدیریت فرایند کسبوکار و بیان ویژگیها و قابلیت های آنها و ارائه نتایج حاصل از آن بررسیها، می پردازد.
۱-۱۱-۵- فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات
در این فصل، نتایج به کارگیری رویکرد ارائه شده در مدیریت فرایند کسبوکار و پیادهسازی سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار در نرمافزارهای مورد بررسی، بحث می شود و پیشنهاداتی برای پژوهشهای آینده ارائه خواهد شد.
فصل دوم
ادبیات موضوعی و
پیشینهی پژوهشی
۲-۱- مقدمه
در سالهای اخیر، رویارویی کسبوکارها با چالش تغییرات سریع محیطی، موجب شده است که فرآیندها به دلیل ارتباطات متقابل مؤلفه های داخلیشان و تأثیرات متقابل خود با محیط، پیچیدگی بسیاری را نشان دهند. بنابراین، سازمانها برای وفق یافتن با محیطهای پیچیده امروزی به قابلیت های مدیریت فرایند کسبوکار توجه بیشتری نشان می دهند. عموماً، مدیریت فرایند کسبوکار، به مفهوم توسعه موارد کاربردی کسبوکار، که مستقیماً منطق اجرایی فرآیندهای زیر بنایی را دنبال می کنند، مطرح شده است [۲]. سازمانها به تجربه آموختهاند که مدیریت فرایند کسبوکار، سرمایه گذاری قویای در رویارویی سریع با تغییرات محیطی است. مدیریت فرایند کسبوکار با داشتن الگوهای متعدد مورد نیاز سازمانها، روشی یکپارچه و نظاممند را برای طراحی، اجرا و مدیریت فرایند کسبوکار سازمانها ارائه مینماید. در هر یک از فرایندها، افراد و سامانهها نقش دارند. با توجه به این که سیستم مدیریت فرایند کسبوکار بستری را فراهم می آورد تا انجام کلیه فرایندها در سازمان به صورت خودکار درآیند، همه راه ها در حال منتهی شدن به سیستم مدیریت فرایند کسبوکار به عنوان هستهی اصلی سیستمهای سازمانی جهت بهبود عملکرد سازمانها میباشد [۱]. عملکرد رایج سازمان بستگی به توانایی مجموع فرایند کسبوکار، در دستیابی به اهداف اساسی آن سازمان دارد. عملکرد درازمدت سازمان بستگی به توانایی مدیریت در تطبیق با تغییرات بیرونی همچون چرخهی حیات محصول، رقبای جدید و انواع تغییرات محیطی دارد [۱۱].
در این خصوص، دیدگاه موجود این است که مدیریت عملکرد یکی از اجزای ضروری در به کارگیری مدیریت فرایند کسبوکار است. مدیریت فرایند کسبوکار بر مدیریت منابع و یک سلسله از سیستمهای ارزیابی متکی است که چنین سیستمهایی تنظیم اهداف، کنترل جریانها و انجام اقدامات اصلاحی را میسر میسازند. کاربرد مدیریت فرایند کسبوکار از طریق مدیریت صحیح عملکرد موجب توسعه و رشد سازمان میشود]۴[.
۲-۲- مدیریت فرایند کسب وکار
سازمانها را میتوان به دوگونهی سنتی و مدرن تقسیم بندی نمود. سازمانهای سنتی با ساختارهای سلسه مراتبی، از طریق چارتهای سازمانی مورد طراحی قرار میگرفتند و واحدهای عمودی، که عموماً در قالب معاونتها ومدیریتها تفکیک میشدند، هدف و وظیفه مشخصی را دنبال مینمودند. سازمانهای مدرن با این ایده که کسبوکار می تواند به شکل فرآیندی ترسیم شود و بهبود فرایند برابر با بهبود کسبوکار است، ایده جدیدی است که در اواخر قرن اخیر به طور جدی مطرح گردید.
ساختار سازمانها به صورت بخشهای عمودی می تواند افراد و فعالیتهای مرتبط با آنان را مدیریت و کنترل نماید. از این رو خدمترسانی و خروجی سازمان در اثر تعامل و ارتباط بین چند بخش عمودی محقق می شود. ساختار عمودی و سلسله مراتبی سازمان نمیتواند، نظارت و دید همهجانبهای داشته باشد و مدیریت فعالیتهای هر بخش فقط توسط مدیریت آن بخش قابل بررسی و گزارشدهی خواهد بود و اطلاعات به صورت عمودی و جزیرهای در میآیند. اما در سازمانهای فرایند محور، فرآیندها در سطح سازمان تعریف شده و از واحدهای عمودی عبور مینمایند و فعالیتها در مرکز فرآیندها قرار میگیرند. از این رو وظیفه مدیریت بخشهای عمودی صرفأ معطوف به مدیریت افراد و اجرای فرآیندهاست. مالکین فرآیندها درک صحیحی از فرآیندهایشان از ابتدا تا انتها دارند و براساس شاخص های تعریف شده در فرآیندها به ارزیابی آنها میپردازند. سیستم مدیریت عملکرد بهعنوان یکی از مهمترین وظایف مدیریت سازمان شناخته میشود و معمولاً سازمانها و خصوصاً شرکتهای تولیدی در عین جاریسازی آن، نتایج شفاف و مدونی از اجرای سیستم مدیریت عملکرد ندارند. انجام صحیح و اصولی مدیریت عملکرد استراتژیک بر بهسازی و افزایش توانمندی نیروی انسانی پوشیده نیست. نیروی انسانی بهعنوان بزرگترین سرمایه یک سازمان همواره مورد توجه هر سازمان میباشد.
مدیریت فرایند کسبوکار شاخهای از علم مدیریت است که روندی سیستماتیک را با رویکردی ساختاریافته دنبال می کند و برای حمایت از فرآیندهای صریح مدیریت، از روشها، تکنیک و ابزار، منابع انسانی، سازمانها، برنامه های کاربردی، اسناد و دیگر منابع اطلاعاتی برای رسیدن به اهداف سازمان استفاده می کند ]۱۲،۱۳ [.
پیدایش این ایده به دوره فردریک تیلور[۴] باز میگردد. ایده BPM، زاییدهی تلاش تیلور و همکارانش در سال ۱۸۸۰ برای توسعه مهندسی صنعتی پیشرفته است. در آن زمان بعد از وقوع انقلاب صنعتی دوم و در خلال جنگ جهانی اول، تیلور مفهوم مدیریت علمی را پایهگذاری نمود، تا با ایجاد تخصصیسازی بین کارکنان و کارگران، مفاهیم اولیه بهینهسازی را به وجود آورده باشد و این تخصصیسازی از طریق تقسیمات کاری بین کارکنان به وجود آمد]۱۴[. جهش بعدی BPM، ترکیبی از ایده تیلور با کنترل فرایند آماری که در سال ۱۹۸۶ توسط شوارت[۵]، دمینگ[۶]و جوران[۷] طرحریزی شد. این نگارش از مدیریت فرایند شامل اندازه گیری و محدودیتهای نوسانات فرایند و بهبود مستمر به جای بهبود مقطعی بود و به کارکنان اجازه میداد تا بتوانند فرایندهای خود را بهبود بخشند.
سال ۱۹۸۰، دوران آغاز ایجاد تفکر فرآیندی در سازمانها بود و از جمله کسانی که این مهم را دنبال میکردند آقای همر، در جریان فرایند خرید کارخانه ماشینسازی فرد بود. در سال ۱۹۹۰، با ایجاد رویکرد مهندسی مجدد کسبوکار، تغییرات اساسی و پایهای در زمینه ایجاد تغییر و تحول در سازمانها به وجود آمد. در واقع سازمانها با تکیه بر اصول مهندسی مجدد، این رسالت را دنبال میکردند که تنها راه بهبود بخشیدن به وضعیت موجود سازمان، طراحی مجدد و بنیادین فرآیندهای کسبوکار برای دستیابی به بهبودهای ریشهای در شاخص های اصلی عملکرد نظیر هزینه، کیفیت، خدمات و سرعت است]۱۴[. در واقع مهندسی مجدد کسبوکار، تکنولوژی را به عنوان یک عامل کلیدی در مدیریت فرآیندها و تغییرات فرآیندی معرفی می کند]۱۵[.
مدیریت فرایند کسبوکار، دیدگاه های جدید کسبوکار و اهداف سطح بالای کسبوکار را جایگزین دیدگاه سنتی می کند که مبتنی بر سیستمها و واحدهای وظیفه ای جدا از هم است و در قالب یک پایگاه فنآوری، مجموعه ای از نرمافزارهای موردنیاز برای بهینهسازی عملکرد را ارائه میدهد، اهداف انتزاعی عملکرد را به صورت عینی درمیآورد، آنها را با داده های فرایند پیوند میزند، فعالیت های فرایند را خودکار کرده و بر آنها نظارت می کند و نهایتاً، سکویی برای چابکسازی و بهبود عملکرد سازمان فراهم می آورد. مدیریت فرایند کسبوکار را میتوان، حمایت از فرآیندهای کسبوکار با بهره گرفتن از روشها، تکنیکها و نرمافزارهایی برای طراحی، تصویب، کنترل، و تجزیهوتحلیل فرآیندهای عملیاتی که شامل انسانها، سازمانها، برنامه های کاربردی، اسناد و دیگر منابع اطلاعات، تعریف کرد]۱۲،۱۶،۱۷[. در واقع مدیریت فرایند کسبوکار، در نتیجه همگرایی بسیاری از روندها مانند مدلسازی فرایند کسبوکار، مدیریت کیفیت، مدیریت تغییر، محاسبات توزیع شده، مدیریت گردش کار و مهندسی مجدد کسبوکار است به وجود آمده است]۱۲،۱۸[.
۲-۲-۱ تعاریف مختلف در خصوص BPM
فرایند کسبوکار مجموعه ای هماهنگ، کامل و پویا میباشد که از همکاری و تعاملات و فعالیتهای افراد یک سازمان در جهت ارائه ارزش به مشتریان انجام می شود]۱۸[. شرکت گارتنر[۸]، مدیریت فرایند کسبوکار را طراحی، اجرا و بهبود فعالیتهای بین وظیفه ای که اشخاص، سیستمهای اطلاعاتی و شرکای تجاری را به هم پیوند میدهد، تعریف می کند]۱۹[.
انجمن متخصصین [۹]BPM، مدیریت فرآیندهای کسبوکار را یک رویکرد منظم برای شناسایی، طراحی، اجرا، مستند سازی، پایش، کنترل و اندازه گیری فرآیندهای دستی و خودکار کسبوکار ، برای دستیابی به نتایج هدفگذاری شده، سازگار با اهداف استراتژیک سازمان معرفی مینماید. مدیریت فرایند شامل تعیین، تجزیهو تحلیل، اندازه گیری و بهبود مستمر فرآیندها از طریق مشارکت تمامی فرآیندهاست. مدیریت فرایند، از طریق درگیر کردن مدیریت و کارکنان تمامی سطوح سازمانی در فرآیندها، ایجاد می شود. مدیریت فرایند نهتنها شامل مستندسازی فرآیندها و مشتریگرایی می شود، بلکه در برگیرندهی شناسایی و اولویت بندی فرآیندهای سازمان، انطباق فرآیندها با راهبرد سازمان و کنترل فرآیندها به کمک شاخص های اندازه گیری است. در نهایت، بهبود مستمر فرآیندها به همراه اندازه گیری فرآیندها، سازمان را به سمت مدیریت فرایند هدایت خواهد کرد که نتیجه آن بهبود فعالیتهای تجاری سازمان خواهد بود[۲].
طبق گزارش تحقیقاتی گارتنر در سال ۲۰۰۷ ، دیدگاه برتر در مدیریت سازمانها، مدیریت فرآیندهای کسبوکار است. نگاهی کلی به رویکرد جهانی، حاکی از آن است که بسیاری از سازمانها در حال آماده سازی خود برای پیادهسازی نرمافزارهای BPMS هستند [۲۰]. تحقیقات گارتنر عنوان می کند که بازارBPMS، دومین میانافزار یکپارچهای است که در بخشبندی بازار به سرعت در حال رشد میباشد و تخمین میزند که بازار BPMS، دارای نرخ رشد مرکب سالانه بیش از ۲۴ درصد از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ است [۲۱]. همچنین طبق گزارشهای حاصل از پژوهشهای تیم تحقیقاتی گارتنر در سال ۲۰۰۵، مدیریت فرایند کسبوکار در اولویت اول در انتخاب سیستمهای مدیریتی قرار دارد و قابلیت های موجود در این نوع سیستمها از چالشهای بزرگ پیش روی مدیران میباشد ]۲۲٫[
سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار بر اساس توسعه در دو حوزه فنآوری اطلاعات و کسبوکار بنیان نهاده شده است. مهمترین قسمت ها در حوزه کسبوکار، مدیریت کیفیت فراگیر و مهندسی مجدد کسب و کار است. در حوزه فنآوری اطلاعات انواع مختلف سیستمهای اطلاعاتی مانند برنامه ریزی منابع سازمان، سیستمهای مدیریت جریان کار، سیستمهای برنامه ریزی پیشرفته و …بر روی سیستمهای مدیریت فرایند کسبوکار تأثیر میگذارند. همراه با این پیشرفت کلی، BPM در ابتدا به عنوان خودکار کننده فرآیندهای داخلی شرکت عمل می کند، سپس از طریق دیجیتالی کردن زنجیرهی تأمین، خارجی محور می شود [۲۰]. بعضی از محققین بر این عقیده هستند که مدیریت فرایند کسبوکار، سیستم محدودی است که با ادغام محیط درونی سازمان با گروه های محدودی از ذینفعان به فعالیت می پردازد، حال آن که برخی دیگر بر این عقیده استوار هستند که مدیریت فرایند کسبو کار، سیستمی با دامنه فعالیت بسیار گسترده و عواملی چون فرهنگ، دولت و عوامل استراتژیک بین المللی بر روی آن تأثیر مستقیم یا گاهاً غیر مستقیم دارد ]۲۳[.
سیستمهای BPMS تنها ابزار مبتنی بر فنآوری اطلاعات هستند که بخشی از چرخهی مدیریت فرآیندهای کسبوکار را اجرا میکنند. بخش دیگری از این چرخه مبتنی بر تئوریهای مدیریتی و فرآیندی از جمله: انتخاب شاخصهای کلیدی برای ارزیابی فرآیندها، تعیین اولویت استراتژیک فرآیندها برای پیادهسازی ، تعیین مکانیزم های اصلاح و یا تغییر فرآیندها و مرتبط نمودن شاخصهای کارایی با اهداف سازمانی میشود [۳].
براساس رویکردهای نظری، مدیریت فرایند کسبوکار با دارا بودن قابلیت های پویا، فرآیندهای کسبوکار موجود در سازمان را ادغام کرده و آنها را با محیط سازمانی یکپارچه می کند ]۲۴،۲۵[.
مدیریت فرایند کسبوکار نوعی مدیریت تغییر و روششناسی استقرار سیستم است که به درک و مدیریت مستمر فرآیندهای کسبوکار کمک می کند. روششناسی مدیریت فرآیندهای کسبوکار بر فرضیات زیر استوار است [۲۶] :
فرآیندهای کسبوکار همیشه در حال تغییر هستند.
فرآیندها با هم تقاطع دارند.
فرآیندها میان سازمانهای متعدد و اشخاص ذینفع جریان دارد.
ساختار مدیریت فرایند کسبوکار یک ساختارافقی است و در کل سازمان به کارگرفته می شود، چراکه فرآیندها به هم وابستهاند. مدیریت فرآیندهای کسبوکار از چهار حوزه زیر پشتیبانی می کند[۲۶] :
افراد که شامل کارمندان ، مشتریان و فروشندگان هستند.
فرآیندها که وظایف هماهنگی سلسله مراتبی در عرض سازمان را دارند.
اطلاعات که شامل بانک اطلاعاتی ساختیافته با داده های بدون ساختار مشخص، هستند.
سیستمها که شامل بستههای نرمافزاری و نرمافزارهای سفارشی هستند (شکل ۲-۱).