|
|
۲-۱-۲- ماهیت و ویژگی خدمات خدمات به مشتریان شامل کلیه اموری است که سازمانها به منظور جلب رضایت مشتریان و کمک به آنها برای دریافت بیشترین ارزش از محصولات یا خدماتی که خریداری کردهاند انجام میشود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
(روستا و همکاران،۱۳۷۶) در مورد خدمات باید چهار ویژگی خاص را مورد توجه قرار داد. (پارسائیان،۱۳۷۹) ۲-۱-۲-۱ - ناملموس بودن[۲] مقصود از ناملموس بودن این است که هنگام خرید نمیتوان خدمات را با چشم دید، مزهی آنها را چشید، آنها را احساس نمود، شنید یا از بوی آن آگاه شد. برای مثال، هنگامی که کسی تحت عمل جراحی پلاستیک قرار میگیرد، پیش از خرید این خدمات نمیتواند نتیجه را ببیند و مسافر هواپیما چیزی جز یک بلیط و تعهدی برای سالم رسیدن به مقصد نخواهد داشت. ۲-۱-۲-۲- تفکیکناپذیری[۳] مقصود از تفکیکناپذیری این است که نمیتوان خدمات را از کسی که آنها را ارائه میکند جدا کرد، چه رسد به اینکه ارائه کنندهی خدمت، انسان یا دستگاه (ماشین) باشد. اگر کارمندی خدمتی را ارائه کند در آن صورت وی بخشی از این خدمت به حساب میآید. ۲-۱-۲-۳- ناهمگونی[۴] مقصود از ناهمگونی خدمت این است که کیفیت خدمت به عوامل زیر بستگی دارد: ارائه خدمت، زمان، مکان و شیوهای که این خدمت ارائه میشود. ۲-۱-۲-۴- فناپذیری فناپذیری خدمات به این معنی است که نمیتوان خدمات را در انبار گذاشت و پس از مدتی آنها را فروخت یا به مصرف رسانید. جدول (۲-۱) ویژگی منحصر به فرد خدمات، مشکلات بازاریابی آن و استراتژیهای پیشنهادی (Robert et al.1987)
ویژگی منحصر به فرد خدمات |
مشکلات بازاریابی خدمات |
استراتژی بازاریابی پیشنهادی |
ناملموس بودن |
۱- نمیتوان آنرا ذخیره کرد ۲- دارای حق انحصاری نیست ۳- نمیتوان آنرا فوراً نمایش داد ۴- قیمتگذاری برای آن مشکل است |
۱- تأکید بر نشانههای ملموس ۲- استفاده بیشتر از منابع شخصی بجای غیرشخصی ۳- تشویق و ترغیب ارتباطات کلاسی ۴- ایجاد تصویرسازمانی قوی ۵- انتقال از حسابداری قیمت برای کمک به قیمتگذاری |
تفکیکناپذیری |
۱- مصرف کننده در تولیدات درگیر است ۲- سایر مصرفکنندگان نیز در تولید خدمات درگیرند ۳- تولید انبوه متمرکز خدمات، مشکل است |
۱- تأکید بر انتخاب و آموزش روابط عمومی ۲- مدیریت مصرفکنندگان ۳- انتقال از موقعیتهای چندگانه |
ناهمگونی |
۱- دستیابی به کنترل و کیفیت و استاندارد مشکل است |
۱- خدمات صنعتی (استاندارد کردن خدمات ویژه عمومی) |
P4
۳۴۷
۸۵
۵۰/۳
۶۰/۱
P5
۲۹۱
۸۸
۹۰/۲
۳۰/۱
PF
۳۳۶
-
۶۰/۵
۲۰/۳
پلیمرهای بدستآمده دارای مقاومت گرمایی خوب و حلالیت بالا در حلالهای متداول آلی هستند. اتصال گروه های باینفتیل به زنجیره اصلی پلیمر بازده نشر و پایداری اکسایشی گرمایی کوپلیمرها را افزایش میدهد. این نتایج نشان داد که اتصال باینفتیل نامسطح و پیچخورده و در پی آن ممانعت فضایی زنجیره ها میتواند به طور کارآمدی در متوقف شدن تاشدگیها و تراکمهای ناخواسته درون ملکولی موثر باشد بعلاوه وجود حلقه های باینفتیل باعث میشود کایرالیته به تمام زنجیره پلیفلورن منتقل شود. شکل۱-۲۱- منحنی TGA پلیفلورنها سرعت گرمادهی: min /K °۱۰ و بازه دمایی: ˚C 600-25
شکل۱-۲۲-طیف ۱HNMR وساختار پلیفلورنهای P1-P5 ۱-۱۲- هدف پژوهش جاری: دراین طرح تحقیقاتی سعی براین است که پلیآمید اترهایی کاملاً آروماتیک[۳۰] با بهینه سازی در ساختار شیمیایی آنها سنتز شود. در این مسیر تلاش بر اینست با طراحی مونومر جدید ۲،′۲- بیس(۲- آمینو-۴- تریفلوﺋورومتیلفنوکسی)- ۱،′۱- باینفتیل(شکل ۱-۲۲) حاوی گروه های حجیم CF3 و اتصالات اتری در پیکرهی اصلی به تهیه پلیمرهایی با خواص مطلوب اقدام شود. این واکنشهای پلیمری شدن توسط مونومر اصلی که به دسته دیآمینها و کومونومرها که شامل ایزوفتالیک اسید[۳۱]، ترفتالیکاسید، ۲,۵-پیریدین دی کربوکسیلیک اسید[۳۲]و ۲, ۶- پیریدین دی کربوکسیلیک اسید[۳۳] میباشند و به دسته دیاسیدها تعلق دارند،۴ پلی آمید فلورینه کاملاً جدید سنتز خواهیم نمود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در ادامه، پس از تایید ساختار کلیه مواد در هر مرحله از سنتز، به بررسی برخی از خصوصیات پلیمرها شامل خواص حرارتی، بلورینگی، حل پذیری و گرانروی خواهیم پرداخت.
شکل ۱-۲۳- ۲،′۲- بیس (۲- آمینو-۴- تریفلوﺋورومتیلفنوکسی)- ۱،′۱- باینفتیل (مونومر تهیه شده) فصل دوم بخش تجربی بخش تجربی ۲-۱- مواد شیمیایی با بهره گرفتن از بتانفتول (نقطه ذوب °C121-119)، ۱،۱- بای-۲- نفتول (نقطه ذوب °C219-217) سنتز شد طیف FT-IR ماده سنتز شده در پیوست آورده شده است. ۴-کلرو-۳- نیترو تری فلورئورومتیل بنزن (نقطه جوش °C109-108)، پتاسیم کربنات بدون آب، کلریدآهن ((III، N،N دیمتیلفرمآمید (DMF) خشکشده، هیدرازین مونوهیدرات، پالادیم- کربن۱۰٪ ،اتانول، ایزوفتالیک اسید (نقطه ذوب، C° ۳۴۳-۳۴۱)، ترفتالیک اسید (نقطه ذوبC ° ۲۲۸-۲۲۷)، ۲,۵-پیریدین دی کربوکسیلیک اسید( نقطه ذوب C°۲۵۶) و ۲, ۶-پیریدین دی کربوکسیلیک اسید( نقطه ذوب C°۲۵۰-۲۴۸) از شرکت شیمیایی مرک[۳۴] تهیه و مورد استفاده قرار گرفتند. حلالها شامل N- متیل-۲-پیرولیدون (NMP)، N،N- دیمتیلفرمآمید (DMF)، N،N- دیمتیل استآمید (DMAc)، دیمتیلسولفوکسید (DMSO)، تتراهیدروفوران (THF) و پیریدین با کلسیم هیدرید تقطیر و تحت فشارِ کاهش یافته خالص شده و تحت مولکولارسیو Å۴ نگهداری شدند. ۲-۲- دستگاهوری مقادیر گرانروی درونی با گرانرویسنج اوبلوهد[۳۵] برای محلول پلیمرها در حلال DMAc با غلظت g/dl 5/0 در دمای °C30 اندازه گیری شدند. نقاط ذوب نمونه ها در لوله مویین سرباز با دستگاه الکتروترمال سری MK3 9200IA بدست آمدند. طیفهای FT-IR با دستگاه طیفسنج : PERKIN ELMER RX I FT-IR ثبت شدند. برای گرفتن طـیف ترکیبات جامد از قرصهـای KBr استفاده شد. طیفـهای ۱H-NMR و ۱۳C-NMR با دسـتگاه MHZ500 در حــلال دی متـیل سولفوکسید (DMSO-d6) بدست آمدند. آنالیز گرماوزنی حرارتی (TGA) توسط دستگاه Dupont Instruments 951 انجام شد. دستگاه۹۱۰ Dupont Instrumentsجهت آزمایش گرماسنجی روبشی دیفرانسیلی (DSC) مورد استفاده قرار گرفت. تفرق اشعه X در دمای اتاق با دستگاه: X-Ray مدل Brunker/D8Advance با فیلتر Ni و تابش Cu/K انجام شد. آنالیزهای SEM توسط دستگاه HITACHI JAPAN F 4160گرفته شد. ۲-۳- سنتز مونومر ۲-۳-۱- سنتز ۲،′۲- بیس(۴- تریفلوﺋورومتیل-۲- نیتروفنوکسی)- ۱،′۱- باینفتیل (FNPBN) بتادینفتول (g 8618/2،mmol10)،۴-کلرو-۳- نیترو تری فلوئورومتیل بنزن (g 9622/4،mmol 22)، کربناتپتاسیم بدون آب (g 4551/3،mmol 25) و حلال DMF (ml 17) در یک بالون خشک و تمیز ریخته شده مخلوط واکنش در دمای °C 120-110 به مدت h 12-10 در شرایط تقطیر برگشتی قرار گرفت. پس از گذشت این مدت زمان و سرد شدن مخلوط واکنش، محتوی بالون در mL 100 مخلوط آب و متانول (v/v 1:1) ریخته شد و رسوب زرد پررنگ حاصل صاف گردید. پس از طی یک مرحله تبلور مجدد در حلال اسید استیک گلاسیال رسوب زرد لیمویی FNPBN (g322/6 و بهره ۹۵٪) با نقطه ذوب °C 140-141 بهدست آمد که در ادامه صاف، شستشو و سپس خشک شد. FT-IR (KBr): ۱۶۲۸ (m, sh), 1588 (m, sh), 1538 (s, sh), 1498 (m, sh), 1354 (m, sh), 1322 (s, sh), 1266 (s, sh), 1206 (m, sh), 1154 (m, sh), 1133 (s, sh), 1095 (s, sh), 980 (m, sh), 907 (w, sh), 815 (m, sh), 762 (m, sh), 620 (m, sh) cm-1. ۱H-NMR (DMSO-d6 ,۵۰۰ MHz): δ = ۰۹/۷ (d, J = 8/8 Hz, 2H, Hf), 18/7 (d, J = 4/8 Hz, 2H, Hg), 35/7 (t, J = 8/7 Hz, 2H, Hb), 51/7 (t, J = 8/7 Hz, 2H, Hc), 53/7 (d, J = 0/9 Hz, 2H, Ha), 64/7 (dd, J = 8/8, 0/9 Hz, 2H, Hd), 05/8 (d, J = 2/8 Hz, 2H, He), 17/8 (s, 2H, Hi), 19/8 (d, J = 9/8, Hz, 2H, Hh) ppm. ۱۳C NMR (DMSO-d6 ,۱۲۵ MHz): δ = ۱۳/۱۲۰ (C12), 53/120 (C6), 72/122 (C15), 90/127 (C3), 76/123 (C8), 76/123,03/124 , 30/124 (C14), 20/125 (C1), 10/126 (C2), 85/126 (C4), 23/128 (C5), 26/129 (C10), 54/131 (C13), 92/131 (C9), 14/132 (C16), 95/133 (C7), 51/140 (C11),72/122 ,90/124 , 08/127, 72/122 (CF3) ppm. ۲-۳-۲- سنتز ۲،′۲- بیس(۲- آمینو-۴- تریفلوﺋورومتیلفنوکسی)- ۱،′۱- باینفتیل AFPBN)) FNPBN (g6422/6، mmol10) ، پالادیم- کربن ۱۰% (g 06/0) و اتانول مطلق ( mL20) به یک بالن سه دهانه اضافه شد. تحت گاز نیتروژن، عمل تقطیر برگشتی در دمای حدود °C80 شروع شد. در ادامه، هیدرازینمنوهیدرات ( mL10، mmol2) و اتانول ( mL15) بهصورت قطره قطره در طی مدت زمان min 45 در همان دما به مخلوط واکنش اضافه شد. محتوی بالون واکنش بهمدتh 24 دیگر تحت شرایط تقطیر برگشتی قرار گرفت. پس از این مدت زمان محتویات بالون بهصورت داغ صاف شد تا پالادیم- کربن آن جدا شود. محتویات زیر صافی بهداخل بشر ریخته شد و پس از سرد شدن، ذرات جامد سفید رنگ ایجاد شده صاف گردید و عمل تبلور مجدد با اتانول انجام و رسوبهای حاصل تحت خلا خشک شد. AFPBN ( بهره ٪۲/۵۰) با نقطه ذوب °C 205 بهدست آمد. FT-IR (KBr): ۳۴۷۵ (s, sh), 3414 (s, sh), 1618 (m, sh), 1507 (s, sh), 1470 (m, sh), 1446 (s, sh), 1384(s, sh),1336 (s, sh), 1220 (s, sh), 1163 (m, sh), 1120 (s, sh), 1069 (m, sh), 982 (m, sh), 868 (m, sh), 810 (s, sh), 829(m, sh), 631 (m, sh) cm-1. ۱H NMR (DMSO-d6 ,۵۰۰ MHz): δ = ۹۹/۴ (s, 4H, NH2 hydrogens), 65/6 (dd, J = 1/9, 4/1 Hz, 2H, Hh), 70/6 (d, J = 3/8 Hz, 2H, Hg), 6.99 (sd, J = 5/1 Hz, 2H, Hi), 23/7 (d, J = 0/9 Hz, 4H, Hf), 27/7(d, J = 4/8 Hz, 4H, Hd), 38/7(t, J = 8/7 Hz, 4H, Hb), 46/7 (d, J = 4/7 Hz, 4H, Hc), 05/8 (d, J = 1/8 Hz, 4H, Ha), 07/8 (d, J = 0/9 Hz, 4H, He) ppm. ۱۳C NMR (DMSO-d6 ,۱۲۵ MHz): δ = ۹۳/۱۱۱ (C15), 17/112 (C13), 59/113 (C12), 07/119 (C6), 41/119 (C8), 47/121 (C3), 80/125 (C1), 96/127 (C2), 19/129 (C4), 09/131 (C10), 24/131 (C5), 26/134 (C9), 91/140 (C16), 44/146 (C11), 48/152 (C7),05/126,80/125, 55/125,30/125 (C14), 31/126, 87/125, 53/125, 28/125 (CF3), ppm. ۲-۴- سنتز پلیمرها مثالی نوعی ازواکنشهای پلیمریزاسیون تراکمی برای تهیه پلیمرها به روش پلی تراکمی شدن مستقیم شیمیایی به شرح زیر است: ابتدا دی آمین ( g606/0 ،mmol 1) و دی اسیدهایی که به عنوان مونومر استفاده میشوند(هر کدام از ۴ دی اسید در واکنش جدا گانه ایی به مقدار یک میلی مول در ازای یک میلی مول دی آمین استفاده میشود) را هر کدام به مقدار ( mmol1) را به همراه ml10 از حلال NMP وml 2 پیریدین (Py) و gr 68/0 تری فنیل فسفیت (TPP) و gr 6 /0 (5/5میلی مول) از نمک کلرید کلسیم (CaCl2) در یک بالن دو دهانه کاملا خشک و تمیز ریخته و در حین عبور گاز نیتروژن دمای واکنش را به °C110 افزایش دادیم. واکنش به مدت ۱۲ ساعت در حین به هم خوردن انجام شد. ویسکوز شدن محتویات بالن بعد از چند ساعت نشان دهنده تولید پلیمر میباشد. سپس مخلوط واکنش در حجم mL100 از متانول خالص با همزدن یکنواخت ریخته شد. رسوب تهنشین شده توسط قیف بوخنر و پمپ خلا صاف و سپس به ترتیب توسط آب جوش، n-هگزان و متانول شسته شد. پلی آمیدهای بدست آمده سپس در طی ۲۴ ساعت خشک شد تا آماده انجام تستهای شناسائی قرار گیرد سپس طیفهای IR و NMR نیز تهیه شدند که طیف های پلی آمید /۲,۶-PDA AFPBN در فصل سوم به عنوان نمونه مورد بررسی قرار میگیرد. پلیمرهای دیگر شامل AFPBN /TPA ، APBN /IPA، AFPBN /2,5-PDA باروش مشابه سنتز وشناسائی شدند. بهره واکنشها برای تهیه کلیه پلیمرها بالای ۵۰ % بود. FAPBN /2,6-PDA
برای تهیه Fe3O4/SiO2یک گرم Fe3O4 به همراه۱۰ میلی لیتر آب و ۴۰ میلی لیتر اتانول به مدت ۳۰ دقیقه در بالن ته گرد (۱۰۰ میلیلیتر) تحت آلتراسونیک قرار داده شد. در ادامه ۲ میلی لیتر آمونیاک را به همراه ۴/۰ میلیلیتر تترا اتیل اورتو سیلیکات به مخلوط بالا اضافه گردید و به مدت ۲۴ ساعت در حمام روغن با دمای ۵۰ درجه سانتیگراد قرار داده شد، بعد از سرد شدن محتویات بالن، نانو ذرات عامل دار شده با بهره گرفتن از آهنربا از مخلوط واکنش جدا گردید و چندین بار با اتانول و آب شستشو داده شد و در آون خلا با دمای C°۸۰ خشک گردید.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
برای تهیه Fe3O4/SiO2/CPTES، به یک گرم ازFe3O4/SiO2 در بالن ته گرد (۱۰۰ میلیلیتر) مقدار ۵/۰ میلی مول تری اتیل آمین و .۵/۱ میلی لیتر تری کلرو پروپیل تری اتوکسی سیلان در ۱۰ میلیلیتر حلال تولوئن اضافه شد و بالن در دمای رفلاکس به مدت ۷۲ ساعت هم زده شد. نانو ذرات توسط یک آهنربای قوی جمع آوری شده و با تولوئن (۱۰ میلیلیتر) و متانول (۱۰ میلیلیتر) و اتانول (۱۰ میلیلیتر) شستشو داده شد و سپس در یک آون در دمایC°۶۰ به مدت ۱۲ ساعت خشک گردید. ۲-۳-۳- تهیه Fe3O4/SiO2/CPTES/EDA یک میلیلیتر اتیلن دی آمین به یک گرم از Fe3O4/SiO2/CPTES در یک بالن ته گرد (۱۰۰ میلیلیتر) مجهز به همرن مکانیکی، اضافه گردید. سپس به آن ۱۰ میلیلیتر تولوئن خشک اضافه و محتویات بالن در دمای رفلاکس به مدت ۷۲ ساعت هم زده شد. نانو ذرات توسط یک آهنربای خارجی جمع آوری شده و با ۱۰ میلیلیتر اتانول شستشو داده شد و سپس در دمای C°۶۰ به مدت ۱۲ ساعت خشک شد. ۲-۳-۴- تهیه کاتالیزگر Fe3O4@EDA-SO3H به یک گرم از Fe3O4/SiO2/CPTES/EDA در بالن ته گرد (۱۰۰ میلیلیتر)، ۲ میلیلیتر دی کلرو متان افزوده شد و به مدت ۱۰ دقیقه آلتراسونیک شد. سپس بالن به یک حمام یخ انتقال داده شد و مخلوط تا دمای C°صفر درجه سانتیگراد سرد شد و یک میلیلیتر کلرو سولفونیک اسید قطره قطره به مدت ۲ ساعت افزوده شد. سپس محتویات بالن به مدت ۲ ساعت در دمای اتاق هم زده شد. نانو ذرات توسط یک آهنربای خارجی جمع آوری شده و با ۵ میلیلیتر اتانول شستشو داده شد و سپس در دمای C°۶۰ به مدت ۱۲ ساعت خشک شد.
سنتز مشتقات کوئینوکسالین در مجاورت کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H برای انجام این واکنش ابتدا باید شرایط بهینه ی انجام واکنش را به دست آورد. ۲-۴-۱- بهینه کردن شرایط واکنش سنتز مشتقات کوئینوکسالین در مجاورت کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H این واکنش شامل ۴ متغیر است که بایستی بهینه شوند، این متغیرها عبارتند از:
-
- انتخاب دما
-
- انتخاب بهترین حلال
-
- انتخاب نسبت مولی مناسب برای کاتالیزگرMNPS@EDA-SO3H
-
- انتخاب نسبت مولی مناسب برای واکنش دهنده ها
جهت بهینه سازی واکنش تهیه کوئینوکسالین، از ۲،۱- فنیلن دی آمین و بنزیل در مجاورت کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H در حلال اتانول طبق (شمای ۲-۱) به عنوان واکنش استاندارد انتخاب شد.
شمای ۲-۱- واکنش استاندارد: تهیه کوئینوکسالین از ۲،۱- فنیلن دی آمین و بنزیل در مجاورت کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H در حلال اتانول از آنجائیکه واکنش در دمای اتاق جواب مناسبی داد، بررسی دمای بالاتر انجام نشد و دمای اتاق به عنوان شرایط دمایی مطلوب برای انجام واکنش انتخاب شد. ۲-۴-۲- تعیین بهترین حلال در شش بالن ته گرد (۲۵ میلی لیتری) مجهز به همزن مغناطیسی، مخلوطی از ۲،۱- فنیلن دی آمین(۱میلی مول،۱۰۸/۰گرم)، بنزیل (۱میلی مول،۲۱۰/۰گرم) و MNPS@EDA-SO3H(032/0گرم) تهیه شد. به هر کدام از بالن ها به ترتیب مقدار ۳ میلی لیتر از حلال های استونیتریل، دی اکسان، اتانول، آب و تترا هیدروفوران و آب-اتانول اضافه شد و در ظرف آخر از شرایط بدون حلال استفاده شد. مخلوط های حاصل در دمای اتاق هم زده شدند. واکنش آخر هم در یک بوته چینی بدون حلال آماده شد و با هاون ساییده شد. پیشرفت واکنش ها با کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) و با بهره گرفتن از تانک حلال هگزان–اتیل استات به نسبت ۱۵ به ۵ مورد بررسی قرار گرفت. پس از اتمام واکنش، کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H با بهره گرفتن از یک آهنربای خارجی جدا شده و مخلوط واکنش به دستگاه تبخیر در خلاء متصل شد و رسوب حاصل در بالن ته گرد خشک شد. محصول واکنش به وسیله طیف سنجی های HNMR1 ،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد. نتایج در جدول (۳-۱)، بخش ۳-۲-۱-۱ گزارش شده است. براساس نتایج این جدول، اتانول به عنوان حلال مناسب انتخاب شد. ۲-۴-۳- انتخاب بهترین نسبت مولی برای کاتالیزگر در سه بالن ته گرد (۲۵ میلی لیتری) مجهز به همزن مغناطیسی، مخلوطی از ۲،۱- فنیلن دی آمین (۱ میلی مول، ۱۰۸/۰ گرم)، بنزیل (۱ میلی مول،۲۱۰/۰ گرم) در ۳ میلی لیتراز حلال اتانول تهیه شد. به مخلوط های حاصل مقادیر مختلف کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H (02/0،۰۳۲/۰،۰۴/۰ گرم) اضافه گردید. مخلوط های حاصل در دمای اتاق هم زده شدند. پیشرفت واکنش ها با کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) و با بهره گرفتن از تانک حلال هگزان- اتیل استات به نسبت ۱۵ به ۵ مورد بررسی قرار گرفت. مشابه با روش ذکر شده در بخش ۲-۴-۲، محصول جداسازی شد. محصول واکنش به وسیله طیف سنجی های HNMR1 ،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد. نتایج در جدول( ۳-۲)، بخش ۳-۲-۱-۲ گزارش شده است. ۲-۴-۴- انتخاب بهترین نسبت مولی برای واکنش دهنده ها در سه بالن ته گرد (۲۵ میلیلیتری) مجهز به همزن مغناطیسی مخلوطی از بنزیل و ۲،۱- فنیلن دی آمین به ترتیب با نسبتهای مولی ۱ به ۱، ۱ به ۱/۱ و ۱ به ۲/۱ در ۳ میلی لیتر حلال اتانول تهیه شدند و به هر یک از محلولهای فوق کاتالیزگر MNPS@EDA-SO3H (۰۳۲/ ۰گرم) اضافه گردید و مخلوطهای حاصل در دمای اتاق با همزن مغناطیسی هم زده شدند. پیشرفت واکنش ها با کروماتوگرافی لایه نازک (TLC) و با بهره گرفتن از تانک حلال هگزان- اتیلاستات به نسبت ۱۵ به ۵ مورد بررسی قرار گرفت. مشابه با روش ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ واکنش ها بعد از پایان متوقف شده، محصول جداسازی شد. نتایج در جدول (۳-۳)، بخش۳-۲-۱-۳ گزارش شده است. محصول واکنش به وسیله طیف سنجی های HNMR1،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد. ۲-۵- روش عمومی برای تهیه کوئینوکسالین با بهره گرفتن از واکنش دهنده های ۲،۱- دی آمین ها و ۲،۱ – دی کتون ها در یک بالن ته گرد ( ۲۵میلی لیتری) مجهز به همزن مغناطیسی مخلوطی از ۱ میلی مول ترکیبات ۱،۲- دی کتون (آروماتیک ) و ۱ میلی مول از ۱،۲- فنیلن دی آمین در مجاورت MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) در ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. مخلوط حاصل در دمای اتاق هم زده شد. پیشرفت واکنش به وسیله کروماتوگرافی لایه نازک با بهره گرفتن از تانک حلال هگزان: اتیل استات به نسبت ۱۵: ۵ کنترل شد. پس از کامل شدن واکنش کاتالیزگر با بهره گرفتن از یک آهنربای خارجی جدا شده و مخلوط واکنش به دستگاه تبخیر در خلاء متصل شد و رسوب حاصل خشک شد و به وسیله طیف سنجی های HNMR1 ،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد. ۲-۵-۱- روش کار تهیه ۳،۲- دی فنیل کوئینوکسالین
مخلوطی از۱،۲- فنیلندیآمین (۱میلی مول، g 108/0)، بنزیل (۱میلی مول، g 210/0)، MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) و ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. پس از ۴ دقیقه واکنش متوقف شده سپس با روش مشابه ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ محصول واکنش جداسازی شد. محصول واکنش به مقدار ۲۸۲/۰گرم با بازده ۱۰۰ درصد به دست آمد. و به وسیله طیف سنجی های HNMR1،CNMR ۱۳ و نقطه ذوب شناسایی شد. جدول (۳-۴)( طیف شماره ۱) m.p. Found:126-128 ̊C; Reported [107]: 125-126 ̊C. ۱HNMR(400 MHz, CDCl3) δ= ۸٫۲۱(dd, ۳J=6.4 Hz, ۴J=3.6 Hz, 2H), 7.8(dd, ۳J=6.4 Hz, ۴J=3.6 Hz, 2H), 7.53-7.56(m, 4H, Ar), 7.28-7.39(m, 6H, Ar). ۱۳CNMR (100 MHz, CDCl3): δ= ۱۵۳٫۴۹, ۱۴۱٫۲۴, ۱۳۹٫۰۸, ۱۲۹٫۹۸, ۱۲۹٫۸۵, ۱۲۹٫۲۲, ۱۲۸٫۸۲, ۱۲۸٫۲۹٫ ۲-۵-۲- روش کار تهیه اسنفتو [۲،۱-b] کوئینوکسالین - ۱۱- اون
مخلوطی از۱،۲- فنیلندیآمین (۱میلی مول، g 108/0)، اسنفتن کوئینون (۱میلی مول، g ۱۸۲/۰)، MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) و ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. پس از ۸ دقیقه واکنش متوقف شده سپس با روش مشابه ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ محصول واکنش جداسازی شد. محصول واکنش به مقدار ۲۴۳/۰گرم با بازده ۹۶ درصد به دست آمد. و به وسیله طیف سنجی های HNMR1،CNMR ۱۳و نقطه ذوب شناسایی شد. جدول (۳-۴) (طیف شماره ۲) m.p. Found: 237-242 ̊C ۱HNMR(400 MHZ, CDCl3) δ= ۸٫۴۲ (d, J=6.8, 2H), 8.22 (dd, ۳J=5.2 Hz, ۴J=3.6 Hz, 2H), 8.10 (d, J=8.4 Hz, 2H), 7.84 (t, J=7.6 Hz, 2H), 7.77 (dd, ۳J=6.2 Hz, ۴J=3.6 Hz, 2H). ۱۳CNMR (100 MHz, CDCl3): δ=۱۵۴٫۰۹, ۱۴۱٫۲۷, ۱۳۶٫۵۰, ۱۳۱٫۸۱, ۱۳۰٫۰۱, ۱۲۹٫۶۰, ۱۲۹٫۴۹, ۱۲۹٫۲۴, ۱۲۸٫۶۸, ۱۲۱٫۸۷٫ ۲-۵-۳- روش کار تهیه ۶- متیل-۳،۲- دی فنیل کوئینوکسالین
مخلوطی از ۴- متیل-۲،۱- فنیلن دی آمین (۱میلی مول، ۱۲۲/۰گرم)، بنزیل (۱میلی مول، ۲۱۰/۰گرم)، MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) و ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. پس از ۱۰ دقیقه واکنش متوقف شده سپس با روش مشابه ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ محصول واکنش جداسازی شد. محصول واکنش به مقدار ۲۵۵/۰گرم با بازده ۹۵ درصد به دست آمد. و به وسیله طیف سنجی های HNMR1 ،CNMR ۱۳و نقطه ذوب شناسایی گردید. جدول (۳-۴) (طیف شماره ۳) m.p. Found:114-117 ̊C; Reported [107]: 116-117 ̊C. ۱H NMR (400 MHz , CDCl3) δ= ۸٫۱۰ (d, J=8 Hz, 1H), 7.98 (s, 1H ), 7.63 (dd, ۳J=8.4 Hz, ۴J=1.6 Hz, 1H), 7.51-7.54 (m, 4H), 7.28-7.38 (m, 6H), 2.60(s, 3H). ۱۳CNMR (100 MHz, CDCl3) (ppm): 21.94, 128.03, 128.24, 128.64, 128.70, 128.71, 129.83, 129.85, 132.32, 139.23, 139.72, 140.510, 141.30, 152.59, 153.34. ۲-۵-۴- روش کار تهیه ۶- متیل- اسنفتو [۲،۱-b] کوئینوکسالین -۱۱- اون
مخلوطی از ۴- متیل-۲،۱- فنیلن دی آمین (۱میلی مول، g 122/0)، اسنفتن کوئینون (۱میلی مول، g 182/0) اسنفتن کوئینون، MNPS@EDA-SO3H (032/0گرم) و ۳ میلی لیتر اتانول تهیه شد. پس از ۱۵ دقیقه واکنش متوقف شده سپس با روش مشابه ذکر شده در بخش ۲-۴-۲ محصول واکنش جداسازی شد. محصول واکنش به مقدار ۲۵۷/۰گرم با بازده ۹۶ درصد به دست آمد. و به وسیله طیف سنجیهای HNMR1 ،CNMR ۱۳و نقطه ذوب شناسایی گردید. جدول (۳-۴) (طیف شماره ۴)
مفهوم
ریسک پایین[۲۵]
سناریوی این بخش، نشاندهنده ریسک قابل قبول در آن سناریو است.
ریسک متوسط[۲۶]
اگر از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد، برای کاهش ریسک اقدام لازم صورت گیرد. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ریسک بالا[۲۷]
برای کاهش ریسک سناریوی این بخش حتما اقدام لازم صورت گیرد.
۱-۹-۲- معیارهای پذیرش ریسک[۱۴] در مطالعات و تحقیقات اولیه در زمینه ریسک، از عبارت ریسک قابل قبول برای پذیرش ریسک استفاده شده است. ولی استفاده از روشهای کمی محاسبه ریسک این امکان را به وجود آورده که خطرات به صورت عددی اولویتبندی شوند. اجرای پروژههای تحقیقاتی به منظور تعیین سطح قابل قبول ریسک در صنایع، حجم زیادی از فعالیتهای علمی و تحقیقاتی را به خود اختصاص داده است. برخی از کشورها معیارهای خاصی جهت کاربردهای خاص ارائه کردهاند ولی هیچ گاه یک توافق کلی در به کارگیری آنها به دست نیامده است. در واقع ارائه معیاری واحد برای پذیرش ریسک در جوامع مختلف همواره نزاع برانگیز بوده و قضاوت به کار رفته در این رابطه به مسائل سیاسی و حاشیهای وابسته است. بر طبق تعریفی که مجری ایمنی و سلامت انگلستان[۲۸] برای عبارت ریسک قابل تحمل[۲۹] ارائه نموده است، تحملپذیری به معنای قبول کردن نیست، بلکه به معنی تمایل به زندگی با یک مقدار مشخص ریسک جهت تأمین منافع خاص با این اطمینان خاطر از اینکه ریسک به خوبی کنترل میشود. تحمل یک ریسک به معنای صرف نظر کردن و یا چشمپوشی از مخاطرات همراه آن نیست، بلکه فرض میشود که بایستی آن را تحت مراقبت دائم داشت و در صورت امکان آن را کاهش داد. بنابراین ریسک باید تحت کنترل باشد، نسبت به مزایای احتمالی متعادل شود و تا جایی که عملا امکان پذیر است، کاهش یابد. بعد از به کارگیری ارزیابیهای اولیه کمی ریسک در اوایل ۱۹۷۰ میلادی جداول مفصلی از اطلاعات مقایسهای ریسک ناشی از خطرات طبیعی همچون رعد و برق، طوفان و نیز فعالیتهای روزمره مثل رانندگی و استفاده از لوازم منزل و خطرات کاری در صنایع مختلف جهت تأمین این هدف تدوین شد. هر چند که سادگی این روش جذاب اما به علت ناتوانی در تمایز بین ریسکهای قابل قبول و ریسکهایی که قابل تحمل بودند، با اعتراضها و انتقادهای بسیاری روبه رو شد. به عبارتی زمانی که مزایای همراه ریسک توسط شخص یا جامعهای که در معرض خطر قرار دارد در نظر گرفته نشوند، نمیتوان هیچ حد معینی از ریسک را قابل تحمل دانست. بنابراین در حالی که تحقیقات مقایسهای ریسک، نتایج عددی و کمی خوبی درباره ریسک ارائه میدهند، بنابراین در حالی که تحقیقات مقایسهای ریسک، نتایج عددی و کمی خوبی درباره ریسک ارائه میدهند، درباره مقبولیت مطلق آنها اطلاعات اندکی در اختیار میگذارند. برای تعریف ریسک قابل قبول، هیچ معیار یکسانی وجود ندارد که بتواند در همه کشورها قابل اجرا باشد. انتخاب این معیار امری کاملا وابسته به شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر کشور میباشد و توسط مدیریت یا قانونگذار انجام میشود. اساس همه اینگونه تصمیم گیریها مقبولیت فعالیت مورد نظر برای آن صنعت، قوانین و در نهایت جامعه میباشد. در نهایت این جامعه است که تصمیم میگیرد که آیا منافع داشتن یک صنعت ریسک همراه با آن ترجیح دارد یا خیر. مسائلی که در یک کشور در حال توسعه در تعیین معیار ریسک مؤثرند، همان مسائلی میباشد که در کشورهای توسعهیافته مهم هستند، ولی توازن بین ایمنی و اقتصاد متفاوت میباشد. بنابراین با یک ریسک یکسان مزایای یک صنعت خطرناک در یک کشور در حال توسعه بسیار بیشتر از یک کشور یافته بوده و در نتیجه ایجاد صنایع پر خطرتر در کشورهای در حال توسعه توجیه بیشتری دارد. با یک نگاه واقعبینانه میتوان به این نکته پی برد که تعمیم معیارهای مورد استفاده در کشورهای توسعه یافته برای کشورهای در حال توسعه باعث جلوگیری از توسعه صنایع و کاهش درآمد آنها میشود. ۱-۱۰- کاهش ریسک کاهش ریسک به دلیل حمایت از تجهیزات محیط زیست و انسان همچنین رعایت قوانین و مقررات امری اجتنابناپذیر میباشد. جهت کاهش ریسک باید میزان احتمال یا شدت حادثه را کاهش داد. در این راستا تدابیر مورد استفاده عبارتند از: الف) استفاده از فرآیندهای ذاتا ایمن در صورت امکان ب) استفاده از سیستمهای ایمنی نظیر رابچر دیسک (Rupture disk)، شیرهای اطمینان، اینترلاکها (Interlocks)، هشداردهندهها و غیره.[۱۶] ج) استفاده از مواد و وضعیتهای کمخطر البته باید خاطر نشان کرد که به منظور ریسک و دستیابی به سطوح خوب ایمن در کارخانه، به سرمایهگذاری نیاز میباشد. جهت صرف هزینه در این راسته باید نقطه سر به سر را در نظر گرفت و در صورت افزایش سرمایهگذاری از نقطه سربهسر کارخانه با ضرردهی مواجه خواهد شد. انتخاب پیشنهاد با توجه به زمان بازگشت سرمایه امری ضروری میباشد. به طور کلی در صنایع ایران، به خصوص در صنعت نفت و گاز (بالادستی و پایین دستی) بجز در پروژههای خاص، بازگشت سرمایه کمتر از ۵ سال جاذبه اقتصادی خواهد داشت. در میان رقابت، فرصت در اختیار طرفی قرار میگیرد که با کمترین هزینه بیشترین بهرهبرداری را در کوتاهترین زمان ممکن فراهم آورده باشد. در راستای اجرای برنامههای ایمنی مهم است که تاکید گردد: که صرف هزینه و تخصص اعتبار در برنامههای هر سازمان به منظور ابداع تدابیر و استقرار وسایل جهت پیشگیری از حوادث، در مقابل منافع حاصل از آن اندک و ناچیز به شمار میرود. [۲۱] ۱-۱۱- نتیجه گیری همان طور که اشاره شد برای کنترل مخاطرات موجود در واحدهای صنعتی و ایمنسازی بیشتر واحدها، ابتدا باید مخاطرات را شناسایی کرد و سپس با ارزیابی مخاطرات، آنها را اولویتبندی نمود. گرچه کلیه روشهای ذکر شده جهت کاهش خطرات مورد استفاده قرار میگیرند ولی هر کدام دارای نقاط ضعفی میباشند که این امر موجب محدودیت در استفاده از آنها میشود. به هر حال انتخاب مناسبترین تکنیک جهت بررسی مخاطرات یک واحد صنعتی برعهده رهبر گروه برآوردکننده خطر میباشد که این مهم با رعایت نکاتی از جمله زمان اجرای برآورد، اطلاعات موجود و هدف از برآورد صورت میپذیرد. بعضی از روشها از قبیل بازنگری ایمنی، آنالیز فهرستهای جامع، تجزیه و تحلیل مقدماتی مخاطرات و آنالیز پرسش جهت مطالعه کلی مخاطرات در مراحل اولیه مناسب هستند و میتوانند به طور جدی در کاهش هزینهها به خصوص ایجاد ایمنی در مراحل بعدی موثر باشند. از طرفی روشهای دیگری مانند آنالیز پرسش فهرستهای جامع، مطالعه مخاطرات و راهبری عملیات(HAZOP) آنالیز عیبها و اثرات(FMEA) میتوانند جهت مطالعه و تحلیل محدوده وسیعی از مخاطرات هم در مرحله طراحی و هم در مرحله عملیاتی مفید باشند. برخی از روشها فقط در موارد خاصی که بررسی مشروح یک یا تعدادی موقعیت مخاطره آمیز لازم باشد، به کار میروند. آنالیز درخت خطا(FTA) و آنالیز درخت رویداد(ETA) از جمله این روشها میباشند. به کارگیری این روشها محتاج دانش و مهارت خاص بوده و نسبت به سایر روشها به وقت و تلاش بیشتری نیاز دارد. به دلیل داشتن مزایای زیر، روش مطالعه مخاطرات و راهبری از میان سایر روشها به عنوان بهترین روش شناسایی مخاطرات در این واحد فرآیندی شناخته شده که در فصل دستورالعمل HAZOP به تفصیل شرح داده شده است. براساس کار گروهی است که نقطهنظرهای مختلفی را برای شناسایی فراهم میآورد. دارای ساختار و روشی سیستماتیک میباشد، میتوان کاملاً مطمئن بود که تمام موارد پوشش داده میشود. علاوه بر اشکالات عملیاتی، مواردی را که روی بازدهی فرایند نقش دارند را نیز مشخص میکند. میتواند بر روی سیستمهای عملیاتی و همچنین طرحهای پیشنهادی انجام شود. میتواند در تمام مراحل دوره عمر یک سیستم به کار رود. فصل دوم تجزیه و تحلیل مخاطرات و راهبری سیستم ۲-۱- مقدمه در اوایل دهه ۱۹۶۰، در بریتانیا، صنایع شیمیایی متوجه ضعفهای عمده موجود در کلیه روشهای مورد استفاده در صنعت شدند لذا روش جدید و سازمان یافتهای به نام سیستم مطالعه مخاطرات و راهبری فرایند[۳۰] را ارائه دادند و استفاده از آن را آغاز نمودند. این روش با خلاقیت بیشتر و محدودیت کمتری توام است. در سال ۱۹۷۴ این روش در کنفرانس مهندسان صنایع آمریکا جهت پیشگیری از حوادث مطرح شده و استفاده از آن به دیگر روشها ترجیح داده شد. ۲-۲- تعریف HAZOP این روش جستجوی نظاممند فرایند، اهداف طراحی و دستگاهها برای کشف امکان مخاطرات یا عملکرد نامطلوب و نیز پیامدهای آن بر کل سیستم است. به عبارت دیگر روش مذکور روشی است که به افراد این امکان را خواهد داد، در مورد راههای ممکن جهت کمکردن صدمات احتمالی فکر کرده و نظر خود را بیان نمایند و برای کمکردن این احتمال که شرایط خاصی فراموش شود راهی نظاممند در پیش گرفته میشود[۱۶]. ۲-۳- دلایل فراگیر شدن روش HAZOP این روش خاص صنایع فرآیندی طراحی شده، روشی سیستماتیک، خلاق تیمی و مقرون به صرفه است. علاوه بر آن یادگیری روش آسان بوده و از همه مهمتر علاوه بر مخاطرات، مشکلات فرآیندی را هم شناسایی می کند. نمودار۲-۱- اصول بنیادی HAZOP ۲-۴- شرح فعالیتها در روش HAZOP روش HAZOP به عنوان روشی پایه برای شناسایی خطرات فرآیندی در طراحی و عملیات واحدهای صنعتی مورد توجه قرار گرفته است. این روش دارای ساختاری مشخص بوده و از تیمی با تخصصهای مختلف مهندسی جهت شناسایی مخاطرات استفاده میکنند. ترکیبی از متغیرهای فرایند مانند جریان، فشار و دما با واژههای کلیدی مانند: بیشتر، کمتر و وجود نداشتن به منظور تعیین انحرافاتی از هدف طراحی مانند: افزایش جریان و کاهش دما در این روش مورد نظر میباشد. علل محکم و قابل قبول انحرافات برای هر یک از بخشهای واحد به بحث گذاشته شده و پیشنهاداتی برای بهبود فرایند ارائه خواهد شد[۱۷]. ۲-۵ - اطلاعات شروع به کار برای شروع به کار در این روش اطلاعات مربوط به کلیه مواد حاضر در فرایند از نظر سمیت، خاصیت انفجاری، آتشگیری و خورندگی مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین اطلاعات مربوط به فناوری فرایند از جمله شرح فرایند، نمودار جریان، موازنه جرم و انرژی، تجهیزات و سیستمهای لولهکشی، اطلاعات کلی واحد و محیط اطراف از جمله جانمایی و شرایط اقلیمی در کنار در نظر گرفتن الزامات قانونی، گزارش حوادث، استانداردهای مرتبط لازم خواهد بود. ۲-۶ - مراحل HAZOP مراحل انجام مطالعه HAZOP در شکل ۲-۱ نشان داده شده است به این ترتیب که در این روش سیستم به گرههای منطقی تقسیم میشود. سپس گره خاصی انتخاب شده و ترکیبی از یک پارامتر و کلیدواژه مناسب آن جهت تعیین مخاطرات و مسائل عملیاتی بکار گرفته میشود. پس از آن عواقب احتمالی بررسی شده و در صورت وجود ثبت میگردد. با انتخاب گره دیگر این دستورالعمل تا پایان بررسی کلیه گرهها ادامه مییابد [۱۸]. ۲-۷- گروه HAZOP
فرسایش بادی، ۱ هکتار – کلاس ۲ فرسایش سطحی و شیاری، ۱ هکتار – کلاس ۵ شور شدن اراضی در نتیجه آبیاری، ۱۰۰ هکتار – کلاس ۳ درختچههای چوبی مهاجم، ۴ هکتار – کلاس ۴ تخریب ساختمان خاک، ۴ هکتار – کلاس ۳ اسیدیشدن خاک، ۴ هکتار – کلاس ۴ زمینهای پف کرده،۱۰۰ هکتار – کلاس ۳ در این ارزیابی هر یک از پدیده های بالا به دو تا هفت کلاس، از نظر شدت تأثیر عوامل مؤثر در هر پدیده تقسیم بندی شدهاست ]۸[. در ۲۶ جولای ۱۹۹۱، در پایان سی و دومین نشست شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحدتصمیم گرفتهشد تا در طی یک دوره هشت ساله (۱۹۹۷-۱۹۹۱) مطالعهای در مورد تخریب اراضی و تأثیر آن بر روی مردم در منطقه جنوب آسیا انجام شود که هشت کشور از جمله ایران را در برمیگرفت. در تحقیق مذکور، هشت کشور به دو ناحیه بزرگ اقلیمی، ناحیه خشک شامل: افغانستان، ایران، پاکستان، هندوستان و ناحیه مرطوب شامل: بنگلادش، هندوستان، نپال و سریلانکا، تقسیم شده و فرایندهای فرسایشبادی و آبی، ماندابیشدن، حاصلخیزیخاک، شور شدن و افت سطح آب زیرزمینی بعنوان انواع تخریباراضی مورد ارزیابی قرارگرفتند. در این بررسی، تخریب اراضی نهایتاً در چهار کلاس، بر اساس شدت تخریب به شرح زیر تقسیمبندی شدهاند: الف) شدت کم: که در برخی نقاط، تولید کشاورزی تقلیل یافته است. ب) شدت متوسط: که تولید کشاورزی نسبتاً کاهش یافته است. ج) شدت زیاد: که در سطح مزرعه قابل اصلاح نیست. د) خیلی زیاد: که با فنآوری موجود در حال حاضر غیرقابل اصلاح و غیرقابل برگشت است. در پایان این تحقیق، پیشنهاد گردیدهاست که در مناطق تپهماهوری و کوهستانی اصلاح اراضی تحت عنوان «طرح مدیریت آبخیز» اعمال گردد، زیرا ارزیابی «تخریب اراضی» بر اساس تقسیمبندی آبخیزها در کلاسهای بدون تخریب تا تخریب اراضی خیلی شدید بصورت مشابه امکان پذیر است که در این صورت نواحیکاری را نیز میتوان انتخاب نمود. در سال ۱۹۹۸ هاراشه[۱۲] و همکاران در ژاپن، نقشه بیابانزایی غرب آسیا را به کمک سنجش از دور و سیستمهای اطلاعاتجغرافیایی ترسیم نمودند. آنها بیش از ۷۰ لایه اطلاعاتی را جمعآوری کرده و محاسبه نمودند و پس از رقومیکردن این لایه ها و تعریف سیستم مختصات واحد برای آنها، این لایه ها را در پایگاه اطلاعات جغرافیایی ذخیره و در نهایت با هم ترکیب کردند و بر اساس آن نقشه بیابانزایی غربآسیا را ترسیم نمودند. این لایه ها از پنج نوع داده بدستآمدند که عبارتند از: ]۸[.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
داده های خاک ۲- داده های توپوگرافی ۳-داده های ماهواره ای ۴- داده های اقلیمی ۵- داده های اقتصادی – اجتماعی در سال ۱۹۹۰ کمیسیون اروپا پروژه MEDALUS را با هدف انجامدادن بررسیهای پایهای در بیابانزایی کشورهای مدیترانهای پیشنهاد کرد. این پروژه به مدت ۹ سال به طول انجامید و در سال ۱۹۹۹ مدلی برای ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی تحت عنوان ESAS ارائه گردید. در این مدل چهار شاخص تحت عنوان شاخص کیفیتخاک، شاخص کیفیتاقلیم، شاخص کیفیتپوششگیاهی و شاخص مدیریت به عنوان شاخصهای کلیدی بیابانزایی تعریف شدند و در نهایت نقشه بیابانزایی از میانگین هندسی شاخص های مذکور بدست آمد. بعد از ارائه این مدل دانشمندان کشورهای مختلف اروپایی و آسیایی به ارزیابی آن برای بررسی بیابانزایی در مناطق خود پرداختند ]۳۵[. لادیسا[۱۳] و همکاران در سال ۲۰۰۲ میلادی برای ارزیابی بیابانزایی با توجه به روش MEDALUS شش شاخص را برای ارزیابی در نظر گرفتند این شاخصها عبارت بودند از: شاخصهای خاک، اقلیم، پوششگیاهی، کاربریاراضی، مدیریت و شاخص فشار انسانی. هر شاخص خود دارای لایههایی بودند، در این تحقیق از میانگین شاخصهای کاربری اراضی و مدیریت به عنوان یک شاخص، قبل از قرارگرفتن در فرمول نهایی استفاده شد و در نهایت از میانگین هندسی پنج شاخص مذکور، نقشه نهایی بیابانزایی ترسیم شد، او این مدل را در منطقه باری (Bari) ایتالیا تست کرد ]۴۵[. جاد و لطفی[۱۴] در سال ۲۰۰۶ به منظور تهیه نقشه حساسیت بیابانزایی در مصر از مدل MEDALUS استفاده نمودند. بدینگونه که سه شاخص کیفیتخاک، کیفیتپوششگیاهی و کیفیتآب و هوا را در منطقه مورد مطالعه خود در نظرگرفتند. در رابطه با معیار خاک زیر معیارهای: مواد مادری، شیب، بافت خاک و عمق، در رابطه با شاخص پوششگیاهی: زیرمعیارهای حفظ در برابر فرسایش، مقاومت به خشکی و پوششگیاهی، و در مورد شاخص آب و هوا: زیر معیارهای شاخص خشکی که از بارش سالانه و تبخیر وتعرق بالقوه به دست آمده را محاسبهکردند. نتایج حاصله نشان میدهد که ۱/۸۶ درصد از خاک مصر به عنوان مناطق حساس، ۳/۴ درصد نسبتاً حساس و ۶/۹ درصد به عنوان حساس طبقه بندی شدهاست ]۴۳[. ابن الرحمان و شنشونی[۱۵] در سال ۲۰۱۰ به وسیله مدل مدالوس به بررسی میزان حساسیت شرق الجزایر به بیابانزایی اقدام کردند. طی این تحقیق چهار معیار شامل: خاک، آب و هوا، پوششگیاهی و معیار اقتصادی - اجتماعی مورد بررسی قرارگرفتند. لایه های مورد نظر در سیستم اطلاعاتجغرافیایی تهیهشدند و با روی همگذاری لایه های مربوط به پارامترها نقشه حساسیت به بیابانزایی به دست آمد. از دیگر داده های مورد استفاده تصاویر ماهوارهای، نقشه زمین شناسی و نقشه خاکشناسی بود. هدف این تحقیق شناسایی مکانهایی با حساسیت مختلف تخریب در شرق الجزایر به وسیله مدل مدالوس بود که در این زمینه عوامل انسانی و نیز عوامل محیطی از جمله خاک، پوششگیاهی و آب و هوا مد نظر قرار داده شده است ]۳۹[. محمد سعید السعید [۱۶]در سال ۲۰۱۲ به ارزیابی بیابانزایی شمال بیابان سینا با بهره گرفتن از مدل مدالوس اصلاح شده اقدام کرد. این تحقیق با هدف استفاده از تجزیه وتحلیلهای مکانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS به منظور ارزیابی حساسیت گسترش بیابانها در شمال شبهجزیره سینا در مصر صورت گرفتهاست. در این مطالعه پنج شاخص اصلی بیابانزایی شامل: پوششگیاهی، آب و هوا، خاک، فرسایش و مدیریت مد نظر گرفته شده است. نتایج حاصله نشان میدهد که ۶۵% از منطقه مطالعاتی دارای حساسیت بسیار شدیدی به بیابانزایی برخوردارند در حالی که فقط ۲/۱% منطقه دارای حساسیت کمی نسبت به بیابانزایی است ]۴۷[. در بررسی اثرگذاریهای تغییرات کاربری اراضی و پوشش سطح روی تخریب منابع در حوزه های آبخیز دریاچه کینگهای در چین به این نتیجه رسیدند، که حوزه نام برده به شدت آسیبپذیر و حساس به تغییرات اقلیم و مداخله انسانی بوده و با بررسی دوره زمانی ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۴ مشخص شد که روند تخریباراضی رو به افزایش میباشد و عوامل اصلی مؤثر بر فرایندهای بیابانزایی در نتیجه فعالیتانسانی از جمله افزایش جمعیت، چرای بیش از حد مجاز دامها و سیاست نادرست بکار برده در بهره برداری از منابع است ]۴۶[. ۲ـ۳ـ سابقه تحقیق در ایران اختصاصی و مهاجر در سال ۱۳۷۴، روشی را جهت طبقهبندی نوع و شدت بیابانزایی اراضی در ایران ([۱۷]ICD) منتشر نمودند. در این روش سعی گردیدهاست تا غالب عوامل مؤثر در بیابانیشدن اراضی بصورت گام به گام مورد بررسی قرارگرفته و با رعایت اثرات متقابل آنها، امکان ارزیابی نسبتاً دقیق و در عینحال آسان برای کارشناسان و محققان فراهم شود. توجه به چشماندازهای طبیعی پوششگیاهی و نوع شدت بهرهبرداری از تولیدات بیولوژیکی و نهایتاً کاهش توان تولیدی هر واحد به عنوان شاخصهای اصلی تفکیک محیطهای بیابانی و به دنبال آن شدت بیابانزایی از ویژگیهای این روش میباشد. در روش مذکور عوامل مؤثر در بیابانزایی به روش ترازوی وزنی مورد ارزیابی قرار میگیرند. بر اساس روش پیشنهادی سطحی بالغ بر ۱۰ میلیون هکتار از اراضی ایران مرکزی از جنوب اصفهان تا جنوب سیرجان مورد ارزیابی و نقشهبندی قرارگرفت، در این روش به فرایندهای بیابانزایی توجهی نشده است و شدت بیابانیشدن اراضی با توجه به عوامل مؤثر در ایجاد آن بر اساس مقیاس ۱:۲۵۰۰۰۰ تهیه و مشخص گردیدهاست. با توجه به معیارهای ارائه شده جهت ارزیابی این عوامل که اصولاً توصیفی و کیفی هستند و نیز با در نظرگرفتن امکان اینکه روش پیشنهادی برای مقیاسهای بزرگتر از ۱:۲۵۰۰۰۰ توان لازم جهت تفکیک طبقات شدت بیابانزایی را نداشته باشد، ضروری است تا برای مقیاسهای بزرگتر، شاخصهایی در حد جزئیتر مشخص گردند تا بتوان بررسیهای دقیقتری را در مورد تعیین شدت بیابانزایی مناطق مختلف انجام داد. در نهایت قابل ذکر است که هر چند روش مذکور دارای نواقصی است، اما با این وجود میتوان از این روش در امر شناسایی عوامل مؤثر در شدت بیابانزایی در قالب طرحهای اجرایی مبارزه با این پدیده (بیابانزایی) در حد منطقهای و استانی استفاده نمود ]۶[. در سال ۱۳۷۸ عباسآبادی، روشی را جهت ارزیابی کمی وضعیت فعلی و خطر بالقوه بیابانزایی دشت آق قلا ـ گمیشان، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد ارائه نمود. در این روش برای ارزیابی کمی و تهیه نقشه وضعیت بیابانزایی از چهار فرایند، تخریب منابعگیاهی، ماندآبی شدن، فرسایش خاک، شورشدن اراضی و برای برآورد و تهیه نقشه خطر بالقوه بیابانزایی از چهار عامل مؤثر در تخریب اراضی که شامل دو عامل انسانی (احداث سازههای نامناسب و بهرهبرداری بیرویه) و دو عامل طبیعی (اقلیم و ژئومرفولوژی) بودند، به روش امتیازدهی موردبررسی قرارگرفت. همچنین خطر کل بیابانزایی که نشاندهنده وضعیتی نسبتاً جامع از بیابانزایی نواحی خشک است، از تلفیق ارزش عددی وضعیت فعلی و خطر بالقوه بیابانزایی بدست آمد. ]۲۵[. در سال ۱۳۷۹ گویا، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد روشی را جهت ارزیابی کمی وضعیت و شدت بیابانزایی ارائه کرد که در آن از ۷ عامل جهت برآورد شدت بیابانزایی استفاده کردهاست. در این روش برای هر کدام نمرهگذاری شده، به گونه ای که دامنه اعداد از (۵-) تا ۲۰ متغیر میباشد. این ۷ عامل عبارتند از: اقلیم، سنگشناسی، ژئومرفولوژی، خاک، هیدرولوژی، مدیریت و کاربریاراضی، ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی بودند. عامل هفتم (ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی) خود به چهار فرایند تقسیم میشود که شامل وضعیت فعلی فرسایشآبی و بادی ، وضعیت فعلی تخریب پوششگیاهی، وضعیت فعلی شوریزایی و قلیائیت و وضعیت تخریب منابعآب میباشد. نحوه امتیازدهی عامل ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی بصورت زیر است: اگر پس از امتیاز کسب شده در بین ۴ عامل، عاملی غالب بود آن را در نظرگرفته و با عامل قبلی جمع نموده و نهایتاً عدد به دست آمده با توجه به کلاسبندی انجامشده، میزان شدت فرسایش را نشان خواهدداد. اما اگر در بین ۴ عامل، عاملی غالب نباشد، متوسطگیری صورت گرفته و مقدار متوسط به دست آمده را با ۶ عامل قبلی جمع نموده و کلاس شدت بیابانزایی تعیین میشود ]۸[. در سال ۱۳۸۰ همتی، در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشکده منابعطبیعی، با بهره گرفتن از مدل فائو ـ یونپ و با تکیه بر سه فرایند فرسایشبادی، فرسایشآبی و تخریب پوششگیاهی به ارزیابی بیابانزایی اقدام کرده است. او در نتایج خود اصلیترین فرایندهای بیابانزایی در منطقه را درمرحله اول تخریب منابعگیاهی و پس از آن فرسایشآبی و در نهایت فرسایشبادی میداند و بیان می کند که روش مذکور بر اساس ویژگیهای خاص منطقه قزل اوزن تنظیم شدهاست، پس ممکن است که برای سایر مناطق با ویژگیهای متفاوت با منطقه مذکور، نتیجه مطلوبی ارائه ندهد، لذا او نقش دخالتهای انسانی را مؤثرترین عامل بیابانزایی و عوامل طبیعی بویژه زیر عامل ژئومرفولوژی را در مرحله بعدی از اهمیت قرار میدهد ]۸[. در سال ۱۳۸۲ منصوری، بیابانزایی منطقه شکار ممنوع دشت قشلاق بناب را مورد ارزیابی قرارداده و به کمک روش FAO-UNEP اقدام به تهیه مدل بیابانزایی در این منطقه کرد. او در بررسی خود مهمترین عوامل بیابانزایی در منطقه مطالعاتی را تغییر کاربریاراضی، کاهش آب ورودی به تالاب ، احداث سازههای نامناسب در منطقه و بالادست، نزولات جوی و تغییرات اقلیم و همچنین پارامترهای ژئومرفولوژی برشمرده است. او در تحقیق خود منطقه مورد مطالعه را به ۱۴ واحدکاری تقسیمبندی کرد و کلیه فرایندها و عوامل بیابانزایی را در این واحدهای کاری و در پنج کلاس غیرقابل ملاحظه، خفیف، متوسط، شدید و بسیارشدید ارزیابی نمود ، او همچنین در پایان تحقیق خود، منطقه موردمطالعه را از نظر خطر کل بیابانزایی در دو دامنه با کلاس بیابانزایی خفیف تا بسیارشدید قرار دادهاست ]۸[. در سال۱۳۸۳ جوادی ، ارزیابی توان بیابانیشدن منطقهای به وسعت ۹۰۱۲۹ هکتار از اراضی منطقه ماهان کرمان را با روش FAP-UNEP و ICD مورد مطالعه قرارداد. او در مطالعه خود ابتدا به کمک اطلاعات پایهای که از نقشههای توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی، به دست آمد منطقه مورد نظر را به ۱۶ رخساره ژئومرفولوژی تقسیم کرد، به نحوی که در ادامه تحقیق هر رخساره بعنوان واحد اصلی ارزیابی بیابانزایی، از پنج کلاس ناچیز (آرام)، کم، متوسط، زیاد و شدید استفاده نموده است. او در مطالعاتش به این نتیجه رسیده که عمدهترین فرایندهای مؤثر در تخریب اراضی در منطقه مذکور به ترتیب فرایندهای فرسایشآبی، تخریب منابعآب و فرسایشبادی میباشد. از میان معیارهای ارزیابی فرایند فرسایشآبی، معیار شکل اراضی و پستی و بلندی-تنوع رخساره های آبی و در بین معیارهای فرایند تخریب منابع آب، معیار افت سطح آب زیرزمینی، مهمترین معیارهای فرایند مذکور میباشند. بررسی متوسط وزنی ارزش کمی عوامل بیابانزایی غالب بودن عامل محیطی بر عامل انسانی را تأیید مینماید. او همچنین به این موضوع اشاره می کند که در حال حاضر در تمامی رخسارههای موجود در منطقه مورد نظر، تخریب اراضی با درجات مختلف بوقوع پیوسته بطوری که از مجموع ۹۰۱۲۹ هکتار از اراضی مطالعه شده، حدود ۳۲/۳۱ درصد از منطقه دارای شدت بیابانزایی متوسط (II) و ۷۸/۶۶ درصد از آن دارای شدت بیابانزایی زیاد (IV) تشخیص داده شدهاست ]۸[. در سال ۱۳۸۵ آزادنیا، به بررسی معیارهای آب و خاک در بیابانزایی منطقه عینخوش دهلران (دشت ابوغریو) اقدام نمود. در این تحقیق به بررسی معیارهای آب و خاک مطابق روش مدالوس اقدام کرد. در این مدل هشت شاخص برای معیار خاک و هشت شاخص برای معیار آب مد نظر قرار گرفت. جهت دسترسی به شاخص های مورد نیاز از شاخص های ارائه شده توسط احمدی و همکاران (۱۳۸۴) و نیز تعدادی از شاخص های تعدیل شده مدل ICD استفاده گردید. نتایج نشان میدهد که در منطقه بیابانزایی شدید و در حال گسترش است، معیار آب در کلاس شدید و معیار خاک در کلاس متوسط طبقه بندی شد. طبق متوسط وزنی ارزش کمی شدت بیابانزایی برای کل منطقه بر اساس دو معیار آب و خاک ۳۸۵/۱ DS= تعیین شده و کلاس شدت بیابانزایی برای کل منطقه مورد مطالعه بحرانی برآورد شد ]۸[. در سال ۱۳۸۷ زهتابیان و همکاران، در ارزیابی بیابانزایی منطقع عینخوش دهلران در قالب مدل مدالوس و طبق دو معیار آب و خاک به این نتیجهرسیدند که بیابانزایی در این منطقه شدید بوده و در حال گسترش است. او معیار آب را در کلاس شدید و معیار خاک را در کلاس متوسط طبقه بندی کرد. در رابطه با معیار خاک: به ترتیب شاخص های درصد موادآلی، بافت خاک و جنس سازند و از معیار تخریب منابعآب شاخص های، شاخص خشکی، هدایت الکتریکی و افت آبزیرزمینی بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه برخوردار هستند. طبق متوسط وزنی ارزش کمی شدت بیابانزایی برای کل منطقه مطابق دو معیار آب وخاک تعیین شد ۳۸/۱ DS= که نشان دهنده شدت بیابان زایی بحرانی نوع الف برای کل منطقه است ]۸[. در سال ۱۳۸۸ ناطقی به ارزیابی شدت بیابانزایی دشت سگزی با بهره گرفتن از مدل IMDPA اقدام کرد. در این تحقیق سه معیار آب، پوششگیاهی و زمین مورد ارزیابی قرارگرفت و با توجه به شرایط منطقه برای هر معیار تعدادی شاخص مد نظر قرارگرفت. مطابق با شاخص های مشخص شده برای هر معیار و طبق میانگین هندسی در شاخص ها نقشه کیفی هر معیار بدستآمد. نقشه حاصله نشاندهنده کلاس شدید و بسیار شدید روند بیابانزایی منطقه میباشد. با توجه به ارزیابیهای صورت گرفته مشخص شد که معیار آب در کلاس خیلی شدید، بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه دارد، بعد معیارهای زمین و پوشش به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را در بیابانزایی منطقه اعمال می کنند ]۳۴[. حسینی و همکاران در سال ۱۳۹۱ به پهنه بندی خطر بیابانزایی دشت سیسیتان با بهره گرفتن از مدل مدالوس تغییریافته اقدام کردند. هدف از این مطالعه ارزیابی کمی بیابانزایی منطقه مذکور بود. نتایج به دستآمده از این تحقیق نشان میدهد که از کل منطقه مورد مطالعه با مساحت ۶/۴۸۱۹ هکتار۵۵ % در کلاس متوسط و۳۴/۲۶ % در کلاس شدید و۶۴/۱۸ % در کلاس بسیارشدید از نظر بیابانزایی قرار میگیرند ]۴۴[. فصل سوم مواد و روشها مواد و روشها ۳-۱- معرفی منطقه مورد مطالعه ۳-۱-۱- وضعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه منطقه مورد مطالعه تحت عنوان دشت مهران در محدوده ˊ ۰۳ ˚۳۳ تا ˊ ۱۳ ˚۳۳ عرض شمالی و ˊ ۰۵˚۴۶ تا ˊ۱۵˚۴۶ طول شرقی و به وسعت تقریبی منطقه۳۱۷۰۱ هکتار است. دشت مهران از وسیعترین دشتهای استان ایلام میباشد. مهمترین مراکز جمعیتی موجود در این دشت، شهر مهران با ارتفاع ۱۵۰ متر از سطح دریا بوده که در فاصله ۹۰ کیلومتری جنوب شهر ایلام واقع شدهاست. سایر مراکز جمعیتی این دشت شهرک اسلامیه و روستای بانرحمان میباشند. شهرک اسلامیه در فاصله حدود ۱۰ کیلومتری شرق مهران و در مسیر جاده مهران - دهلران قرار داشته و روستای بانرحمان در فاصله حدود ۲۵ کیلومتری شمال شرق مهران واقع شده است. موقعیت مکانی منطقه مورد مطالعه در نقشه تقسیمات سیاسی استان در شکل (۳-۱) آورده شدهاست. در سطح دشت مهران دو رودخانه گاوی و کنجانچم در جریان میباشند که روند عمومی آنها به تبعیت از شیب دشت از شرق و شمال شرق به طرف غرب و جنوبغرب میباشد که این دو رودخانه در ۳ کیلومتری غرب شهر مهران به هم میپیوندند و پس از طی مسافتی از مرز غربی کشور خارج و وارد کشور عراق میشوند. ارتفاعات مشرف به شهر مهران شامل کوه یکشنبه و کولگ با حداکثر ارتفاع ۱۴۰۰ و ۶۴۰ متر در شمال و کوههای چکه موسی، چکه قمر و قلاویزان با حداکثر ارتفاع ۳۸۰، ۴۷۰ و ۲۰۰ متر در جنوب میباشند. کمترین ارتفاع در مناطق جنوب غربی( انتهای دشت مهران ) و به میزان کمتر از ۱۴۰ متر از سطح دریا مشاهده می شود. اغلب دامنههای شمالی دشت پرشیب ولی در قسمتهای خروجی دشت شیب کم شده و اراضی مسطح و هموار که با مواد آبرفتی پوشانیده شده ظاهر می شود، درههای حوضه عمدتاً U شکل میباشند ]۲۹[. شکل ۳-۱- موقعیت منطقه مورد مطالعه در کشور، استان و شهرستان ۳-۱- ۲ -اقلیم شناخت اقلیم یک منطقه در بیشتر فعالیتهایی که انسان در زمینه های مختلف کشاورزی، عمرانی، اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، شهرسازی و غیره انجام میدهد به عنوان نخستین قدم و ضروریترین بررسی مقدماتی تلقی میگردد. اقلیم یک ناحیه مجموعه پدیده های هواشناسی است که در حالت متوسط اتمسفر را در آن ناحیه مشخص مینماید. طبق آمار و اطلاعات جمعآوری شده از ایستگاههای هواشناسی موجود در منطقه مهران ویژگیهای هواشناسی شامل: بارندگی، دما، تبخیر و تعرق و طبقه بندی اقلیمی منطقه بررسی می شود. ۳-۱-۲-۱- بارندگی این امر که بارش در محیطهای خشک متغییر است و کمتر قابل پیش بینی است، پذیرفته شدهاست. علاوه بر این بارندگی در اغلب مناطق خشک و نیمهخشک فقط طی چند ماه از سال ریزش داشته و سال به دو فصل خشک و مرطوب قابل تقسیم است. بررسی و مطالعه آمار هواشناسی و اقلیم منطقه نشان داد که اقلیم منطقه خشک است، مهمترین عوامل ایجاد بارندگی در یک منطقه وجود رطوبت کافی در هوا و عامل صعود تودههای هوا میباشد. یعنی عامل صعود، توده هوای مرطوب را تا ارتفاع معینی از سطح زمین بالا میبرد تا اینکه در اثر سرد شدن بی در رو به نقطه اشباع میرسد و به دنبال آن ابر ایجاد می شود و بارندگی آغاز میگردد. برای تامین رطوبت هوا نیاز به منبع آبی بزرگ میباشد که به دلیل فقدان چنین منابع عظیم رطوبت موردنیاز از بیرون وارد می شود. مهمترین منبع رطوبتی بارندگی منطقه مورد مطالعه از دریای مدیترانه تامین می شود که از طریق جریان بادهای سطح بالا، آنتیسیکلونها و سیکلونهای سطح زمین به منطقه آورده می شود. جهت تهیه نقشه همباران محدوده مطالعاتی مهران از داده های بارندگی متوسط درازمدت تعداد ۳ ایستگاه هواشناسی در این محدوده و محدودههای مجاور استفاده شده و نقشه موردنظر ترسیم گردیده است.
|
|