۳ـ تأمین سعادت مادى و معنوى:
تفاوت حکومت على × با سایرحکومتها در این است که حکومت براى حضرت، هدف نیست، بلکه وسیلهاى براى رسیدن به آرمانهاى معنوى است. امام براى حکومت، شأن واقعى قائل نیست. این امر از دلائل زیر مستفاد است:
الف) حضور جمعیّت فراوان براى بیعت با آن حضرت.
ب) دلیلى براى ترک قیام نمىدید؛ زیرا به ظاهر حجّت بر او تمام بود و یاور براى طلب حق وجود داشت.
ج) عهدى که خداوند از علما گرفتهاست که منکرات را برطرف سازند و ظالمان را نابود کنند و با داشتن قدرت ستمها را از ریشه برکنند.
۴ـ خودکفایی:
خودکفایی یکی از نشانه های جامعۀ آرمانی است و سبب بینیازی و مناعت طبع افراد در زندگی می شود که مطلوب هر انسان آزادهای میباشد.
۵ـ وحدت سیاسی:
یکی از آرمانهای مهم وحدت سیاسی جامعه در سایه حکومتِ رهبرى الهى محقق می شود. حکومت از دید امام على × نقش مستقیم و مؤثرى در وحدت و یکپارچگى امت دارد؛ زیرا امتى که با داشتن هدف الهى، در مسیر تکامل گام برمىدارد، به ناچار باید به رهبرى تمسک جوید که تبلورى از آرمان الهى و مورد قبول و پذیرش و مقتدا و دلیل تحرک و پویایى باشد.
۶ـ تأمین رفاه عمومى:
فراهم آوردن رفاه و آسایش و تحقق کفاف در زندگى براى تمامى اقشار اجتماع، از اهداف اساسى حکومت علوى بود که زمینه ساز تعالى و بالندگى معنوى مىباشد.
۷ـ تأمین امنیت:
امام مانند سایر اندیشوران اسلامى، بهخاطر ضرورت وجود امنیت و قدرتى نظمآفرین، معتقد به محال بودن عدم وجود حکومت است و حتى حکومت بَد و قوانین نامطلوب را، از هرج و مرج و بىقانونى بهتر و آسیب و تباهىاش را کمتر مىداند؛ زیرا در برابر بىقانونى و هرج و مرج، تمام راههاى نجات مسدود و کلیۀ امور و حدود تعطیل مىگردد و فتنه حاکم مىشود.
۸ـ تحقق عدالت:
یکى از اساسىترین آرمانهاى حکومت علوى، تحقق و اقامۀ عدالت است و امام × حکومت را براى تحقق عدالت، از جمله استیفاى حقوق پذیرفت.
۹ـ کسب رضایت عامۀ مردم:
یکی دیگر از آثار آرمانگرایی در جامعه، کسب رضایت اکثریت مردم است. امام × در عهدنامۀ مالک به ایشان توصیه مینمایند که همواره در پی کسب رضایت عامۀ مردم باشد؛ زیرا رضایت آنها از رضایت طبقۀ خاص قابل اطمینانتر است و حاکم را در رسیدن به آرمانهای اسلامی بهترین یاور باشند.
موانع آرمانگرایی در نهجالبلاغه
۱ـ غفلت از یاد خدا:
آرزوهای طولانی سبب غفلت از یاد خدا میشوند و به خاطر همین امر مهم، آرمانهای بلند رشد و بالندگی به فراموشی سپردهمیشوند.
۲ـ یکجانبهنگری:
یکی دیگر از موانع آرمانگرایی یکجانبهنگری است که باعث سرگردانی انسان در تشخیص حق و باطل می شود و مانعی بزرگ در برابر دستیابی به آرمانها بهشمارمیرود.
۳ـ خودمحوری:
یکی دیگر از موانع آرمانگرایی خودمحوری است. این افراد خودرأی در امور مهم اهل مشورت نیستند؛ به همین دلیل منزوی بوده و اتحاد جامعه مسلمانان را بههم میزنند. از این جهت مانع رسیدن به اهداف آرمانی در جامعه میشوند.
۴ـ شتابزدگی وکاهلی:
عجله و سستی در امور نیز یکی از موانع آرمانگرایی است؛ زیرا این اوصاف باعث می شود در یک جامعه، هر فردی همۀ امکانات را برای خود بخواهد و به فکر منفعت خود باشد که این امر سبب تفرقه و سستی در اجرای اوامر الهی می شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۵ـ سستی وتنبلی:
یکی از موانع مهم که ما را از دستیابی به اهداف الهی باز میدارد، تنبلی است؛ زیرا اینگونه افراد به هیچوجه حتی برای آسایش خودشان حاضر نیستند خود را به زحمت بیاندازند.
۶ـ پیروی ازهواهای نفسانی:
پیروی از خواهشهای نفسانی یکی از مهمترین موانع دستیابی به آرمانهاست؛ زیرا خواهشهای نفسانی دشمن درونی انسان است و باعث زایل شدن عقل که نیروی هدایت به سوی کمال در وجود اوست، می شود. در نتیجه، از مسیر رشد و تعالی منحرف شده، در ضلالت و گمراهی میافتد.
۷ـ عصبیّت:
یکی دیگر از موانع آرمانگرایی تعصب خشک و بیجا است که سبب تکبر و فخرفروشی می شود. تعصبهای خشک جاهلی سبب به وجود آمدن تفرقه و دشمنی می شود که انسان را از رسیدن به آرمانهای الهی باز میدارد.
۸ـ تقلید کورکورانه از نیاکان:
پیروی کورکورانه از نیاکان یکی از اساسیترین موانع آرمانگرایی در طول تاریخ بوده است. امام علی × خطاب به معاویه، بزرگترین رهبر اهل باطل زمان خود است.
۹ـ نافرمانی از رهبر:
سرپیچی از فرمان رهبر سبب تفرقه در جامعه شده و گمراهی از مسیر رشد به سوی کمالات الهی مردم را منجر می شود.
۱۰ـ بروز فتنهها و شبههها:
از مهمترین موانع آرمانگرایی میتوان هنگام بروز فتنهها و شبههها را نام برد. چون در این مواقع انسان در شناخت حق و باطل دچار خطا و اشتباه شده و جامعه دچار هرجومرج میگردد. بدین ترتیب تحقق آرمانها یا به عقب میافتد و یا به فراموشی سپردهمیشوند.
۱۱ـ حاکمیت فرهنگ استکباری:
حاکمیت فرهنگ استکباری نیز یکی دیگر از موانع آرمانگرایی است؛ زیرا در این وضعیت بهتدریج حاکمان باطل بدون درگیری و خونریزی از طریق تبلیغات کاذب و یا رشوه و…تفکر حقگرایانه مردم را تغییر می دهند. در اینصورت بهراحتی بر آنان حاکم میشوند.
آرمان بر اساس فرمایشهای حضرت در نهجالبلاغه با ایدۀ ایدئالیسم تفاوت دارد و من حیث المجموع به آرزوهای متعالی و سازنده تعلق گرفتهاست. از جملۀ این آرمانهای آن حضرت، میتوان به پیروزیهای حق بر باطل اشاره نمود که از مهمترین آرمانهای ایشان در دوران زندگی امام میباشد.
فصل پنجم
نسبتسنجی واقعبینی و آرمانگرایی در نهجالبلاغه
مقدمه
در موضوع نسبت آرمانگرایی با واقع بینی نظریات مختلفی وجود دارد. در این نظریات نحوۀ تلفیق آرمانگرایی با واقعبینی متفاوت است. عدهای به آرمانگرایی محض متوسل شده و از واقعیات غافل گردیدهاند؛ همانطوری که عدهای صرفاً معتقد به واقعبینی محض شده و آرمانها را نادیده گرفتهاند. در این میان، گروه سومی معتقد به تلفیق این دو نظر میباشند. آنان در عین پایبند بودن به آرمانها و اصول اعتقادی، از واقعیات نیز غافل نیستند.
۵.۱.فرایند تحقق آرمانها با عنایت به واقعیتها
در فرایند پیگیری آرمانها با توجه به واقعیتهای موجود، سه حالت را میتوان در نظر گرفت:
شرایط سیاسی و اجتماعی به خاطر مساعدبودن، پیگیری هدف را در عین پایبندی کامل به اصول آرمانی و چارچوبههای آن، امکانپذیر سازد.
شرایط سیاسی و اجتماعی از چنان پیچیدگیها و دشواریهایی برخوردار باشد که دستیابی به اهداف جز از رهگذر عدم پایبندی کامل و تمامعیار به اصول آرمانی امکانپذیر نباشد.
پیچیدگیها و دشواریهای سیاست، بازیگران را وادار سازد که تنها به سهمی از پایبندی به اصول آرمانی بسنده کنند و به اجرای آنها به صورت نیمبند بیندیشند.
لذا بر این اساس، بررسی نسبت این دو رویکرد و نسبتسنجی ترکیب این دو امر، از اهمیت ویژهای برخوردار است و دربارۀ نحوۀ تلفیق آنها نیز نظرات گوناگونی وجود دارد که به صورت اجمال در مطالب ذیل به آنها اشاره میشود.
با بررسی و تبیین عوامل، آثار موانع واقعبینی و آرمانگرایی در فصول گذشته، دریافتیم که برای دستیابی به واقعبینی و آرمانگرایی از نگاه امام علی × در نهجالبلاغه نیاز به دستیابی به عواملی چون تقویت ایمان، خودسازی و امام علی × همواره در طول حیات خویش به شدت به اصول و ارزشهای اسلامی عشق میورزید و لحظه لحظۀ عمر خویش را وقف ترویج و تحقق آنها مینمودند و بارها ثابت کردند که حاضر هستند که از همه چیز خود در این راه بگذرند؛ اما لحظهای از شرایط زمان غافل نبوده و حتی ارزشمداری و اصولگرایی ایشان نیز برخواسته از واقعبینی و درک عمیقشان از شرایط زمان خود بوده اند. ایشان، پیش از این که برای تحقق اصول و ارزشهای اسلامی گامی بردارند، ابتدا شرایط را ارزیابی میکردند، اگر شرایط فراهم بود لحظهای سستی نمینمودند؛ اما اگر شرایط فراهم نبود ابتدا برای فراهم نمودن شرایط تلاش میکردند و پس از آن گام برمیداشتند.
پس از این مقدمۀ کلّی، ما در بحث خود، نسبتسنجی واقعبینی با آرمانگرایی حضرت علی × را به دو دورۀ اصلی حیات سیاسی ـ اجتماعی مهم حضرت × پس از پیامبر اکرم | تقسیم میکنیم و در هریک، به ذکر مصادیق این نسبتسنجی خواهیمپرداخت.
۵.۲. نسبت واقعبینی امام علی × با آرمانگرایی در دورۀ سکوت ۲۵ سالۀ حضرت:
در این بخش، نسبتسنجی حضرت × در دو حوزۀ عمده قابل انتزاع است. اولین رویداد مهم در این دورۀ ۲۵ ساله، غصب خلافت و سکوتی است که حضرت × نسبت به این امر داشته اند. دومین رویداد قابل بررسی در حوزه، اهانتی است که غاصبان به حضرت زهرا ÷ روا داشتند و مهمتر از آن واکنشی که امام علی × نسبت به این واقعه از خود بروز دادند. در ادامه، به تبیین این نسبتسنجی در هر یک از این دو مصداق میپردازیم.
الف) سکوت در برابر غصب ولایت: