(الف) «داوری» عبارت است از رفع اختلاف بین متداعیین در خارج از دادگاه به وسیله شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی مرضی الطرفین ویا انتصابی.
با این تعریف هم اشخاص حقیقی میتوانند رفع اختلاف (داوری) نمایند و هم اشخاص حقوقی. این تعریف را میتوان تعریف عام داوری در سیستم حقوقی- داوری ایران دانست. زیرا به هر حال یک واژه در فرهنگ عمومی یا حقوقی یک کشور یک معنا دارد واز موضوعی به موضوعی دیگر یا از حالتی به حالت دیگر معنای عام تغییر نخواهد کرد. یعنی نمی توان تصور کرد که معنای داوری در دعاوی با عنصر خارجی (داوری بینالمللی) با معنای داوری در دعاوی بدون عنصر خارجی (داوری ملّی) میتواند متفاوت باشد.
از این تعریف نتیجه میشود که در داوری در ایران خواه بینالمللی یا ملّی استفاده از داوری سازمانی یا برگزاری داوری سازمانی نه تنها پذیرفته شده است، بلکه تصریح شده است که سازمان داوری (شخص حقوقی) میتواند داوری کند. البته بدیهی است داوری یک عمل (خدمت) است که اگر قرار باشد شخص حقوقی بر عهده بگیرد باید به وسیله اشخاص حقیقی انجام دهد.
گر چه در تعریف از داوری در بند الف ماده ۱، داوری سازمانی به طور عام به رسمیت شناخته شده است اما در ماده ۳ بند الف و ماده ۶ بند ۲ صراحتأ به کارگیری قواعد داوری سازمانی را (درصورت انتخاب قبلی طرفین) الزامی دانسته، به علاوه به موجب ماده ۹ همان قانون طرفین میتوانند قواعد داوری سازمانی را برای آیین رسیدگی داوری خود (مشروط به رعایت قواعد آمره این قانون) انتخاب کنند.
ب) سازمان داوری یا شخص حقوقی
قاعدتأ سازمان داوری شخصیت حقوقی مستقل دارد وهمچنان که در قانون تجارت ایران بیان گردیده است:
«شخصی حقوقی میتواند داوری کلیه حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قائل است مگر حقوق و وظایفی که بالطبیعه فقط انسان ممکن است دارای آن باشد مانند حقوق و وطایف ابوت و بنوت و امثال ذلک»[۲۴] و بدیهی است «تصمیمات [این] شخص حقوقی به وسیله مقاماتی که به موجب قانون یا اساسنامه صلاحیت اتخاذ تصمیم دارند گرفته میشود».[۲۵]
بنابرین در سازمان داوری جریان امور داوری به وسیله اشخاص حقیقی یا افرادی اعمال و انجام میشود که صلاحیت اقدام یا اتخاذ تصمیم بر اساس اساسنامه سازمان را دارند. در سیستمهای داوری– حقوقی چون شخص حقوقی برای برگزاری داوری به رسمیت شناخته شده است. این شخص میتواند بر اساس اساسنامه خود که آن نیز طبق قوانین ملّی رسمیت یافته است از خدمات چنین اشخاص حقیقی برخوردار شود.
بنابرین در داوری سازمانی، طرفین داوری هر چند خود داور را انتخاب کرده باشند با او ارتباط خقوقی ندارند.طرفین و داوران هر دو با سازمان داوری ارتباط دارند و این سازمان است که در مقابل این دو مسئولیت دارد. به طور کلی در این سیستمها برای سازمان داوری به عنوان یک شخص حقوقی مستقل که دارای حقوق و تکالیف اشخاص حقیقی هستند کلیه مسئولیت های مطرح در داوری متصور است و او در مقابل طرفین یا اشخاص ثالث متأثر از داوری پاسخگو است و از طرفی داور (ان) نیز رابطه درون سازمانی با سازمان داوری دارند.
این صحیح است که در نهایت اشخاص حقیقی (داور) در سازمان داوری در دعوا تصمیم میگیرند، اما آن ها با این کار خود به سازمان داوری خدمت میکنند و به عبارت دیگر از طرف یا برای سازمان داوری (یک شخص حقوقی) نظریه میدهند و این سازمان است که تصمیم نهایی داوری را تأیید و ابلاغ میکند. ممکن است در بعضی از سیستمهای داوری برخی از محدودیتهایی که برای اشخاص حقیقی از لحاظ مقام یا منصب آن ها برای داوری کردن وجود دارد برای همین اشخاص در داوری سازمانی وجود نداشته باشد (مجموعه مقالات همایش صدمین سال تأسیس نهاد داوری در حقوق ایران با مقدمه دکتر محسن محبی به اهتمام محمد کاکاوند مؤسسه و مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش چاپ دوم ۱۳۹۰ صفحه ۵۵ به بعد دکتر حمیدرضا نیکبخت)
۲-۲- داوری سازمانی در حقوق ایران
با تأکید بر مقررات مرکز منطقهای داوری تهران و مقررات مرکزی داوری اتاق ایران داوری سازمانی[۲۶] معمولاً در مقابل داوری خاص[۲۷] به کار میرود. داوری ترتیباتی قراردادی برای حل و فصل اختلافات است برخلاف ترتیبات دولتی حل و فصل اختلافات که تابع یک آییندادرسی مدنی عام و ثابت است. در داوری طرفین میتوانند شیوه رسیدگی را به صلاحدید و سلیقه خودشان تعیین کنند و به ویژه قاضی را که در این شیوه داور نامیده میشود انتخاب کنند و آیین رسیدگی را هم که شامل زبان، محل رسیدگی، نحوه رسیدگی، چگونگی استماع شهادت شهود و کارشناسان، نحوه و کیفیت صدور رأی و ابلاغ آن و غیره است و نیز قانون حاکم را خودشان به تراضی مشخص نمایند.
ماده ۴۵۵ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مقرر میکند که: «طرفین میتوانند داور یا داوران خود را قبل یا بعد از بروز اختلاف تعیین کنند.»
ماده ۴۷۷ از قانون مذکور هم مقرر داشته که: «داوران در رسیدگی و صدور رأی تابع مقررات آیین دادرسی نیستند، اما باید مقررات مربوط به داوری را رعایت کنند.»
این تأکیدی روشن بر حق طرفین بر تعیین ترتیبات داوری است. لذا قانون، اولاً اشخاص را اعم از حقیقی و حقوقی در ارجاع اختلافات به داوری، مگر در موارد خاص آزاد گذاشته است و ثانیاًً به ایشان اجازه داده تا نحوه رسیدگی به اختلاف را خودشان تعیین کنند. قانون در واقع نقش تکمیلی دارد و فقط در مواردی اعمال میشود که طرفین ترتیبات دیگری را در آیین رسیدگی پیشبینی نکرده باشند البته قانون موارد مربوط به نظم عمومی را نیز مشخص میکند.
قانون داوری تجاری بینالمللی مصوب ۱۳۷۶ نیز طرفین را برای تعیین ترتیبات داوری و نحوه رسیدگی آزاد میگذارد. ماده ۳ قانون داوری تجاری بینالمللی مقرر میکند:
«اگر بین طرفین راجع به نحوه و مرجع ابلاغ اوراق مربوط به داوری توافقی صورت نگرفته باشد به یکی از طرق زیر عمل خواهد شد.»
در مورد شروع جریان داوری بند «ب» ماده چهار قانون مذکور مقرر میدارد:
«جز در مواردی که ترتیب دیگری بین طرفین مقرر شده باشد مقررات ذیل عمل میشود.»
در موارد دیگر نیز همچون تعداد داوران، نحوه تعیین داوران (ماده ۱۱) تشریفات جرح (ماده ۱۳) آیین رسیدگی (ماده ۱۹)، محل داوری، زبان و غیره به طرفین اختیار داده میشود تا درباره آن موضوعات توافق نمایند لذا در ایران قانون آیین دادرسی در امور داخلی و قانون داوری تجاری بینالمللی در امور بینالمللی این اختیار را به طرف میدهند که هم داور و هم شیوه رسیدگی را انتخاب کنند.
به وجود آمدن داوری سازمانی نیز ناشی از همین اختیاری است که قانون به طرفین داده است. در واقع به لحاظ پیچیدگیهای آیین دادرسی بهرهبرداری از امکاناتی که قانون به صورت بسیار وسیع در اختیار طرفهای داوری گذاشته مستلزم داشتن دانش حقوقی کافی و تخصص برای تنظیم شروط داوری مفصل است که این امر برای اشخاص حقیقی قطعاً مقدور نیست و برای اشخاص حقوقی هم معمولاً ساده نیست و لازمه آن دراختیارداشتن حقوقدانان مجرب است.