- دوره سوم: از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۴ که در این دوره، دولت تلاش می کرد مبنای تعامل دانشگاه و صنعت را علاوه بر آموزش به پژوهش نیز گسترش دهد.
البته دوره چهارمی هم می توان به این موارد افزود؛ اینکه دولت از سال ۱۳۷۴ به بعد کوشیده است مبنای جدیدی را برای تعامل دانشگاه و صنعت ارائه کند. این مبنای جدید را می توان توسعه تکنولوژی نامید(انتظاری،۱۳۸۵).
شکل شماره (۲-۳)عناصر سرمایه اجتماعی
عناصر سرمایه اجتماعی
روابط متقابل
اعتماد
مشارکت
اطلاعات واگاهی
کمک و مساعدت
احساس مسئولیت
همکاری گروهی
اعتقادات دینی
تشریک مساعی
شبکه های رسمی وغیر رسمی
شکل شماره (۲-۴)کارکردهای دولت
کارکردهای دولت
سیاست گذاری
بستر سازی
حمایت
اجرا
نظارت
آینده نگری
شکل (۲-۵)کارکردهای صنعت
کارکردهای صنعت
کارآفرینی
ایجاداشتغال
خود کفایی
افزایش صادرات
ایجاد مراکز
شکل (۲-۶)کارکردهای دانشگاه
کارکردهای دانشگاه
تولید دانش
ارائه راهکار
آموزش وتربیت
پژوهش ها
نخبه پروری
منبع: پژوهشنامه مدیریت و سرمایه اجتماعی(۱۳۸۷)
۲-۲۰- اهمیت سرمایه اجتماعی در بحث های سازمان ومدیریت
از دوران گذشته ،توجه به سازمان ها به عنوان بازیگران اجتماعی ونیز دقت صاحب نظران به نیازها ومسائل اجتماعی مرتبط با سازمان ، زمینه مساعدی را برای گسترش مفهوم سرمایه اجتماعی در حیطه سازمان ایجاد نموده است.
سرمایه اجتماعی از یک منظر ، پدیده ای مدیریتی است وبرای آن ویژگی های گوناگونی تعریف شده که شامل اعتماد(هنجارها)، ارزش ها ورفتارهای مشترک ، ارتباطات ، همکاری ، تعهد متقابل و شبکه ها میباشد (ویلانواوجوسا[۳۹]،۲۰۰۳: ۳۰).
سازمانهایی که دارای سطوح بالاترسرمایه اجتماعی هستند، احتمال دارد تا نسبت به رقبایشان که دارای سرمایه اجتماعی کمتری هستند، موفق تر باشند(ناهاپیتو گوشال[۴۰] ،۱۹۹۸: ۲۵۰).
از سوی دیگر، بین سرمایه اجتماعی وتعهد کارکنان ، انعطاف پذیری سازمان ، مدیریت مناسب کنش جمعی وایجاد سطوح بالایی از سرمایه مفهومی ، رابطه مثبت و معنی داری برقرار است . بنابرین سرمایه اجتماعی میتواند عملکرد سازمانی را ارتقا دهد(بولینو و دیگران [۴۱] ،۲۰۰۲: ۵۰۷).
سرمایه اجتماعی سازمانی، یک دارایی است که هم برای سازمان (از طریق ایجاد ارزش برای ذینفعان)وهم برای اعضای سازمان (ازطریق ارتقای مهارت کارکنان)مفید وسودمند است(لینا و ون برن[۴۲] ،۱۹۹۹: ۵۳۸).
در نهایت طبق تحقیقات به عمل آمده سرمایه اجتماعی میتواند:
بر موفقیت حرفه ای تأثیر بگذارد؛
به فرایند جست وجوی شغلی کارکنان کمک نموده وپورتفلیوی بهتری از کارکنان برای سازمان ایجاد نماید؛
مبادله منابع بین واحدهارا تسهیل نماید؛
نوآوری ،ایجاد سرمایه فکری و کارایی تیم های چند منظوره را تحریک نماید؛
گردش شغلی کارکنان را کاهش دهد؛
ارتباط با عرضه کنندگان ، شبکه منطقه ای تولید [۴۳] ویادگیری بین سازمانی را تقویت نماید.
۲-۲۱- مفاهیم و تعاریف کارآفرینی
کارآفرینی از ابتدای خلقت بشری در تمام شئونات مختلف زندگی انسان حضور داشته و مبنای تمامی تحولات و پیشرفت های بشری بوده است و با توجه به تعاریف زیاد و متنوع هنوز ماهیت اصلی آن شناخته شده نیست.
به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است و در زبان انگلیسی معادل enTREPRENDRe واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی میباشد که به معنای ایجاد کار یا اشتغال زایی میباشد و در فرهنگ وبستر Entrepreneurship کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی ، اداره و تقبل کند(احمدپور داریانی،۱۳۸۱).
از نظر اقتصاددانان،کارآفرین کسی است که منابع ،نیروی کار، مواد و سرمایه را با هم ترکیب میکند تا ارزش آن ها را نسبت به قبل بیشتر نماید.
از نظر روان شناسان ،کارآفرین کسی است که به وسیله ویژگی شخصی خود به پیش می رود، ویژگی هایی از قبیل نیاز به کسب کردن یا رسیدن به چیزی،تجربه نمودن یا شاید فرار از حوزه اختیار دیگران.
دیدگاه ها و تعاریف مختلفی در رابطه با کارآفرینی مطرح است اما تعریفی که اکثر صاحب نظران در مورد آن اتفاق نظر دارند به شرح زیر است:
کارآفرینی عبارت از:فرایند خلق چیزی با ارزش و متفاوت ، از طریق اختصاص زمان و تلاش کافی همراه با ریسک مالی، روانی و اجتماعی، همچنین دریافت پاداش های مالی و رضایت شخص از نتایج حاصله(هیسریچ).
احمدپور داریانی کارآفرین را شخصی میداند که دارای ایده و فکر جدید است که از طریق فرایند ایجاد کسب و کار،توام با بسج منابع و مخاطره مالی و اجتماعی ، محصول یا خدمت جدیدی به بازار عرضه میکند.
نکات با اهمیت در تعاریف کاآفرینی عبارتند از:
* کارآفرین کسب و کار جدید را راه اندازی میکند.
* راه اندازی کسب و کار با خلاقیت و نوآوری همراه است.
* فرد کارآفرین خطرمی کند و در راه رسیدن به هدفش ریسک های مختلفی می پذیرد.
* به طور کلی کارآفرینی فرایند خلق چیزی است ،خلق هر چیز ارزشمند و جدید.
* کارآفرینی فرآیندی است که مستلزم صرف زمان و تلاش کافی است.
* آنچه که به عنوان پاداش در فعالیت های کارآفرینانه وجود دارد، رسیدن به استقلال مالی ، کسب درآمد و همچنین رضایت خاطری است که فرد کارآفرین بعد از انجام کار کسب خواهد کرد.
پس می توان گفت کارآفرین به فرایند شناسایی فرصت های جدید و ایجاد کسب و کار و سازمانهای جدید و رشد یابنده برای بهره برداری از فرصت های شناسایی شده اطلاق می شود که نتیجه آن ،کالاها و خدمات جدیدی به جامعه عرضه می شود(احمدپور داریانی، عزیزی،۱۳۸۳).
– کارشناسان کارآفرینی را شکار فرصت ها به وسیله افراد بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختیار آن ها،می دانند.
– کارآفرینی به عنوان یک تسریع کننده ،جرقه رشد و توسعه اقتصادی را فراهم می آورد(ویلکن،۱۹۸۰).
– جفری تیمونز (۱۹۹۰) در خصوص کارآفرینی می نویسد “کارآفرین خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ است.
– کارآفرینی فرایند ایجاد و دستیابی به فرصت ها و دنبال کردن آن ها بدون توجه به منابعی است که در حال حاضر موجود است ،کارآفرینی شامل خلق و توزیع ارزش و منافع بین افراد ،گروه ها و سازمانها و جامعه میباشد.
– مک کله لند ،تعریف گسترده تری از کارآفرینی بیان میکند و فرایند کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه ، بلکه یک شیوه زندگی تعبیر می کند، به طوری که خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش مستمر، پویا ، مخاطره پذیری، آینده نگری ، ارزش آفرینی، آرمان گرایی، فرصت گراییع نیاز به پیشرفت و مثبت اندیشی، زیربنا و اساس زندگی کارآفررینانه میباشد، در این زندگی شکست به معنای پله ای برای بالارفتن و موقعیتی برای آموختن است.
در مجموع کارآفرینی فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایت مندی و یا تقضای جدید می شود(سیف الهی،۱۳۸۹).
جفری تیمونز از کالج بابسون بر این باور است که:
* کارآفرینی توانایی”خلق و ساختن یک چیز عملا از هیچ است.