در کنار هم قرارگرفتن این دو موضوع این نکته را میرساند که انسان همانطور که باید نسبت به رابطه با خدا بهعنوان یک رابطه درونی و قلبی تلاش کند و این رابطه را با نماز تقویت نماید، باید با بندگان خدا نیز رابطه داشته باشد، که البته این هم رابطهای غیرمستقیم با خداست؛ بدین معنی که انسان وظایفی نسبت به بندگان خدا دارد که با هدف اطاعت از خدا باید آن وظایف را انجام دهد.
کلمه زکات در اصل فرهنگ دینی اعم از اسلامی و غیر اسلامی، شامل هر نوع انفاقی میشود که به قصد اطاعت خدا انجام گیرد. در عرف نیز زکات به یک قسم از عبادات مالی اطلاق میشود که به اشیاء خاصی تعلق میگیرد؛ ولی نه در اصل لغت و نه در اصل فرهنگ عام اسلامی اختصاص به این حکم ندارد. زکات یعنی رسیدگی مالی به دیگران[۶۶۶].
زکات در اصطلاح قرآن به هرگونه انفاقی که در راه خدا اعم از اینکه واجب یا مستحب باشد اطلاق شده است. این آیه شریفه بر این تعریف از زکات دلالت می کند:
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُون[۶۶۷]
بخشیدن انگشتر در حال رکوع به طور مسلم زکات مالی در اصطلاح فعلی نبوده و بهعنوان بذل فی سبیل الله است. و زکات اصطلاحی در آیه شریفه إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ[۶۶۸] … است[۶۶۹].
از آثار و فواید زکات که حضرت صدیقه هم بدان اشاره فرمودهاند، میتوان به پاکی نفس انسان اشاره کرد. دلبستگی به مال دنیا که مانع از علاقه به آخرت و انس با خدا و عبادت خدا میشود، با دادن زکات از بین میرود.
فایده دیگر زکات، فایده دنیوی آن است که بدین معنا میباشد که با دادن زکات روزی انسان در این عالم وسعت مییابد. اطاعت خدا و رعایت احکام الهی باعث میشود که خدای متعال باب رحمتی را به روی انسان به گونهای غیر قابل حساب باز کند.
همچنانکه خداوند متعال میفرماید:
وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب[۶۷۰]
که این مسأله یکی از دلایل زیاد شدن روزی بهوسیله زکات است.
۶٫۸٫۴٫ آثار زکات در قرآن
ایشان حکمت تشریع و وجوب زکات را عبارت از پاکسازی نفس وزیاد شدن رزق و روزی بیان میفرمایند که قسمت اول این فراز یعنی « تَزْکِیَهً لِلنَّفْسِ» تلمیح به این آیات شریفه دارد:
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها[۶۷۱]
الَّذی یُؤْتی مالَهُ یَتَزَکَّى[۶۷۲]
و قسمت دوم از فراز یعنی « وَ نَماءً فِی الرِّزْقِ» اشاره به آیه شریفه وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاهٍ تُریدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُون[۶۷۳]
۷٫۸٫۴٫ روزه، تحکیم اخلاص، و حج رفعت دین
«وَالصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ، وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ»
در ادامه حضرت صدیقه یکی از حکمتهای تشریع روزه را مورد تأکید قرار میدهند. البته قابل ذکر است بیان این حکمتها وتأکید بر روی آن به معنای انحصاری بودن آن نمی باشد. بلکه با توجه به موقعیت، حکمت متناسب را انتخاب فرمودهاند.روزه در اسلام عبارت از عدم خوردن و آشامیدن و مفطرات دیگر است که به قصد قربت به خداوند انجام میگیرد و در فقه به طور مفصل بیان شده است. اخلاص هم انجام کاری است که فقط برای اجرای امر خداوند متعال انجام میگیرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
دلیل اینکه حضرت فاطمه از بین تمامی اعمال عبادی فقط روزه را تثبیت کننده اخلاص معرفی می کنند بدین جهت است که روزه ویژگی برجستهای دارد که در سایر عبادات نیست، و آن این است که چون روزه یک عمل امساکی است و عبادتی است که قوامش به ترک است، جای هیچ ریایی ندارد[۶۷۴]، آنگونه که تصمیم و اراده و اختیار انسان در هنگام روزه جلوه می کند، در هیچ عبادتی متجلی نمی شود. و چون برخلاف عبادات دیگر میباشد که از افعال اعضاء و جوارح و در معرض دید و اطلاع مردم است و بههمین جهت اخلاص را بیشتر استوار مینماید.
در باب عظمت روزه از امام محمدباقر به نقل از رسول اکرم روایت شده است که فرمودند:
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ[۶۷۵]»
و معنای این جمله خداوند متعال که میفرماید: «خودم پاداشش را میدهم» کنایه از اهتمام و بزرگداشت این عمل است، زیرا هر عملی که مورد توجه زیاد و اهتمام شخص باشد خود بالمباشره آنرا انجام میدهد[۶۷۶].
حضرت فاطمه تا این قسمت از عبادات و حکمتهایی سخن گفتهاند که عمدتاً جنبه شخصی و فردی داشتند. اما با بیان این جمله «وَ الْحَجَ تَشْییداً لِلدّینِ» شروع به پرادختن به مسائلی مینمایند که عمدتاً شامل مسائل اجتماعی میشوند.
حج از نظر باطن، ترک علایق و کوچ کردن انسان است و از نظر ظاهر همان اجتماع عظیم است که آیین یکتاپرستی و توحیدی را تقویت میکند.
حج دارای ابعاد فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. اینکه در هر سال مسلمانان از نقاط مختلف جهان در کنگره عظیم حج گرد هم میآیند این فرصت را ایجاد می کند که مسلمانان از مصالح جهان اسلام پاسداری نمایند، از جمله ابعاد اجتماعی- سیاسی حج است.
اما از نظر بعد فردی حج، این زمینه را فراهم می کند تا از حاجی رفع تکبر و خودبینی شود و پی به حقارت و ناچیزی خود برده و حالت تسلیم و خشوع در برابر فرمانهای الهی در او به وجود آید.
امیرالمؤمنین علی در بخشی از خطبه قاصعه به این نکته تأکید نموده میفرمایند:
«أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ ص إِلَى الْآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ [اللَّهُ] لِلنَّاسِ قِیَاماً ثُمَ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الْأَوْدِیَهِ قُطْراً بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَهٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَهٍ وَ عُیُونٍ وَشِلَهٍ وَ قُرًى مُنْقَطِعَهٍ لَا یَزْکُو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْفٌ ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ فَصَارَ مَثَابَهً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَایَهً لِمُلْقَى رِحَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَهِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِیقَهٍ وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عَمِیقَهٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَهٍ حَتَّى یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلًا یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ یَرْمُلُونَ عَلَى أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ ابْتِلَاءً عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَهً إِلَى جَنَّتِهِ…[۶۷۷]»
آیت الله مصباح یزدی در توضیح این فراز از خطبه فدکیه چنین مینویسند:
«حضرت فاطمهمیفرمایند: حج باعث میشود که دین به صورت ساختمانی رفیع، بلند، زیبا و باشکوه باشد. شاید منظور این باشد که اگر حج تشریع نشده بود و مسلمانها موظف نبودند که هر سال چنین اجتماع باشکوهی را در آنجا تشکیل دهند ابهت اسلام برای جهانیان نمایان نمیشد. در چنین مراسمی، عظمت اسلام و جامعه اسلامی به نمایش گذاشته میشود و قطعاً دیدن این مناظر باشکوه توسط غیر مسلمانها و حتی نقل و توصیف این مراسم، آنها را تحت تأثیر قرار میدهد و این سؤال را برای آنها ایجاد میکند که: این چه جاذبهای است که مردم را این چنین به سرزمینی میکشاند که نه آب و هوایی دارد و نه وسائل خوشگذرانی؟
عمده فلسفه حج تشیید دین است؛ یعنی حج بنای دین را محکم و با شکوه میکند. اگر حج نبود بنای دین، بنایی ضعیف، خاموش، آرام و بیرمق بود و مردم از آن استفادهای نمیکردند و خیلیها از آن غافل میشدند و این باعث میشد که از خیلی از برکات محروم شوند؛ اما وجود حج باعث شد که بنای دین رفیع و باشکوه باشد و دلها را مجذوب کند تا مشمول رحمت فراوان الهی قرار گیرند[۶۷۸].»
۸٫۸٫۴٫ توصیه به روزهداری و حج در آیات قرآن
«وَ الصِّیامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ» در این فراز از خطبه شریفه وجوب روزهداری و نیز ثمره آن که اخلاص در عمل است، به طور مجزا دو آیه شریفه را به ذهن متبادر می کنند:
آیه شریفه یاأَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون[۶۷۹]
که به وجوب روزه اشاره می کند و آیهفَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّین[۶۸۰] که به داشتن خلوص در عبادات که در بیان حضرت فاطمه نتیجه روزهداری بیان شده است، اشاره دارد.
«وَ الْحَجَّ تَشْییداً لِلدّینِ»
کنگره عظیم اسلامی حج، ضمن استحکام پایه های اسلام، قدرت و توان مسلمانان را در زمینه های مختلف فکری، فرهنگی، نظامی و سیاسی افزایش میدهد. این بخش از خطبه حضرت زهرا اشاره به آیه شریفهوَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ[۶۸۱] دارد.
۹٫۸٫۴٫ عدالت نظامبخش قلبها
«وَ الْعَدْلَ تَنْسیقاً لِلْقُلُوبِ»
این فراز از خطبه فدکیه متمرکز بر مفهوم عدالت است. حضرت فاطمه در این عبارت عدالت را زمینه سامانمندی اجتماعی تبیین میکنند.
برای تعریف عدالت فرمایش حضرت علی بهعنوان تعریف جامع و کامل بیان می شود.
حضرت امیرالمؤمنین علی عدل را چنین تعریف میفرمایند:
«الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا[۶۸۲]»
و حضرت صدیقه نیز در عبارتی مختصر اما پرمحتوا، فلسفه عدالت را پیوند دلها میدانند.
در نقطه مقابل عدالت، ظلم قرار دارد. عدالت موجب هماهنگی بین دلها خواهد بود و ظلم سبب گسستن دلها از همدیگر میباشد. لذا وجود ظلم در جامعه گسسته شدن نظام جامعه و رو در رویی طبقات مختلف و حکومتها و ملتها را در پی خواهد داشت؛ ولی نتیجه عدالت، اعتماد افراد، حکومتها و ملتها به یکدیگر و ارتباط عمومی و همبستگی اجتماعی و تفاهم خواهد بود.
بنابراین، بنا به تعبیر صدیقه طاهره برای تنسیق قلبها باید عدل و قسط را گسترش داد تا سکون و امنیت اجتماعی تامین شده و همه افراد از زندگی متوسط بهرهمند گردند.
۱۰٫۸٫۴٫ معرفی عدالت بهعنوان هدف پیامبران در قرآن
هدف و وظیفه انبیاء آن است که چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم زنده کنند و چنان اخلاق و طرز تفکر الهی را در تاروپود فرد و جامعه به وجود آورند که خود مردم به عدالت برخیزند و جامعه عادلی را تشکیل دهند. در نتیجه استقرار عدالت اجتماعی یکی از مهمترین اهداف انبیاء الهی بوده است. که در این آیه شریفه به آن اشاره شده است:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۶۸۳]
۱۱٫۸٫۴٫ امامت اهل بیت عامل اتحاد امت مسلمان است.
«وَ طاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّهِ، وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَهِ»