در دیدگاه اسلام، فراهم آوردن چنین پایه معرفتی برای حرفه، مورد توجه قرار گرفته و میتوان آن را به منزله یکی از شروط تربیت حرفهای در نظر گرفت. ابعاد مختلف این پایه معرفتی به شرح زیر است:
الف) توجه به ویژگیهای عام شغل در رفع نیازهای اولیه
شغل و حرفه بابی برای برطرف کردن نیازهای مادی انسان است. این ویژگی علاوه بر فایدههای مادی و غیرمادی برای زندگی انسان، میتواند پلی باشد برای عبور انسان از سطح زندگی مادی و پرداختن به امور دنیای غیرمادی یا آخرت (سیاوشی، ۱۳۹۱: ۳۶). انسان به سبب عجز و درماندگی در برابر فشارهای نیازهای اولیه، از حرکت به سوی غایتهای مطلوب بازمیماند. پیامبر اکرم (ص) در بیان درخواستی از خدا به این نکته اشاره کردهاست: «خدایا در نان ما برکت قرار ده و میان ما و آن جدایی میفکن که اگر نان نبود ما نماز نمیگزاردیم و روزه نمیگرفتیم و احکام واجب پروردگار خویش را انجام نمیدادیم» (حکیمی، ۱۳۸۰، ج۵: ۱۲۱) غلبه بر این موانع کار و حرکت توسط کار و حرفه میسر می شود. لذا عقلانی شدن عمل حرفهای در گرو آن است که فرد، حرفهی خود را به منزله وسیلهای جهت هدایت و راهیابی به هدفی چون تحول و تکامل آدمی در نظر بگیرد (باقری، ۱۳۷۷: ۵۲).
ب) حرفه و تکوین هویت
انسان در صورتی که قائل به هویت و شخصیت متمایز و ارزشمندی برای خود نباشد به هر چیز کم بها و بیارزشی تن میدهد و در نهایت از غایتها بازمیماند. شغل و حرفه با ایجاد نقش در بروز تواناییها و ایجاد حس استقلال در فرد، می تواند تأثیرات زیادی در ایجاد هویت متمایز انسانی داشته باشد (سیاوشی، ۱۳۹۱: ۳۷).
ج) حرفه به منزله عبادت خدا
حرفه نمیتواند به منزله عامل تقرب به خدا لحاظ شود زیرا تقرب به خدا مستلزم تحول آدمی و عزت وجودی وی است و اینها اموری است که حرفه باید زمینه تحقق آن ها را فراهم آورد. در منابع اسلامی، کار و حرفه به منزله عبادت لحاظ شده و حتی گاهی به عنوان شکل برتر عبادت از آن یاد شده است. عبادت در فرهنگ اسلامی به منزله صریحترین، مستقیمترین و درعینحال ارزشمندترین نحوه ارتباط انسان با ساحت قدسی معرفی شده است. تربیت حرفهای مستلزم آن خواهد بود که فرد، مهارت های آموختهی خود را در بستر چنین مبنای فکری و معرفتی قرار دهد و در چنین زمینهای آن را فهم کند (باقری، ۱۳۷۷: ۵۴).
به این ترتیب با فراهم آوردن سه بعد پایه معرفتی مذکور برای مهارت های آموختهی فرد، نخستین مبنای ضروری برای تربیت حرفهای گذاشته می شود. بر این اساس، در جریان تربیت حرفهای، فرد باید به فهم معینی نسبت به مهارت های خود دست یابد؛ به این نحو که حرفهی خود را به منزله رفع کننده موانع تحول درونی خویش و تحول اجتماعی در جامعه خویش، به منزله زمینه تکوین هویت و سرانجام به منزله باشکوهترین ارتباط خود و خدا یعنی به عنوان عبادت درک کند.
۲-۳-۳-۲٫ مبادی میلی تربیت حرفهای
نوع دوم از مبادی ضروری برای رفتار مهارت آمیز، ناظر به امیال و گرایشهای فرد در رابطه با حرفهی خویش است. تربیت حرفهای، علاوه بر فراهم آوردن بینشی معین در فرد نسبت به حرفه خویش، مستلزم آن است که گرایشهای فرد نیز در ارتباط با حرفه، صورت معینی بیابد (فرمهینی فراهانی، ۱۳۷۹: ۱۴۵).
این گرایشها در سه محور عمده، یعنی گرایشهای معطوف به خود، معطوف به دیگری و معطوف به خدا قابلتوجهاند. در گرایش معطوف به خود، زیادت خواهی، صورت نامطلوب تمایل حرفهای است و قناعت در کسبوکار تمایلی ستودنی است. به همین سبب، مهار زدن بر میل زیادت خواهی، یکی از ابعاد تربیت حرفهای را تشکیل میدهد. تربیت حرفهای مستلزم آن است که امیال و گرایشهای معطوف به دیگری نیز در قلمرو حرفه، صورت معینی بیابد. تربیت حرفهای مستلزم این است که فرد در قبال بهره مندیهای دیگران امین و در قبال فقدانها و نیازهای آنان حساس باشد، زیرا فردی که حرفهای را میآموزد، در واقع یکی از راههای رفع نیازها و فقدانهای دیگران را آموخته است. برخی از گرایشهای مطلوب در تربیت حرفهای، ناظر به ارتباط مستقیم انسان با خدا است. قرآن از کسانی سخن میگوید که تجارت کالا و دادوستد، آنان را از باد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات بازنمیدارد. تربیت حرفهای مستلزم پدید آوردن چنین گرایشی در فرد است و نشانهی آن، ترک کار و حرفه به هنگام عبادت است. لذا جریان مستمر حرفه و قوانین مرتبط با حرفه نمیتواند موجب گسستگی حضور مستمر یاد خدا در دل این افراد یا گسیختگی در ذکر عملی آن ها شود (باقری، ۱۳۷۷: ۵۴-۵۸).
۲-۳-۳-۳٫ مبادی ارادی تربیت حرفهای
این دسته از معارف در واقع در پی این است تا عمل حرفهای را از حالت کسالت، سستی و اجبار برهاند و با به کار انداختن اراده فرد، عمل حرفهای را به نقطه کمال برساند. کیفیت مطلوب کار و محصول آن، و نیز نوآوری و آفرینندگی در کار از لوازم چنین رویارویی با کار است (سیاوشی، ۱۳۹۱: ۴۳). هنگامی اراده معطوف به کار محقق میشود که به محافظت از آن پرداخته شود و زمینه اعتلا و تمام شدن آن فراهم گردد (فرمهینی فراهانی، ۱۳۷۹: ۱۴۶).
لذا کار در اسلام بر ریشه های معرفتی، میلی و ارادی استوار است. اگر تربیت حرفهای به عنوان تحولی در عمل نگریسته شود، مستلزم آن خواهد بود که ظهور مهارت های تازه در فرد، بر بستر معرفتی، میلی و ارادی صورت پذیرد و دگرگونیهای معینی در مبادی سه گانهی مذکور پیشنهاد گردد.
۲-۳-۴٫ ضرورت تحکیم پیوند نظام آموزشی و کار
امروزه تلاش برای ایجاد پلی بین نظام آموزشی و نظام اقتصادی جامعه و مرتبط ساختن آموزش با دنیای کار، از موضوعهای مهمی است که پیش روی مسئولان و تصمیم گیران هر جامعه از جمله کشور عزیزمان ایران قرار دارد. بررسی مواد مذکور در اسناد بالادستی کشورمان نیز موید این امر است. تلفیق آموزش و کار به قدری دارای ارزش و اهمیت است که در اسناد بالادستی کشور دستیابی به بسیاری از اهداف مذکور جز با تلفیق این دو عنصر میسر نیست. در اینجا به عنوان نمونه، سند نقشه جامع علمی کشور را مورد بررسی قرار میدهیم (مقتبس از متن سند نقشه جامع علمی کشور، سایت دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی[۱۸]).
ـ ارزشهای بنیادین نقشه جامع علمی کشور و مهارتآموزی
الف) برخی از ارزشهای بنیادین که با علم و فناوری و مهارتآموزی ارتباط دارند عبارتنداز:
ـ علم هدایتگر و هدفمندی آخرتگرایانه علم و فناوری
ـ عدالت محوری، پرورش استعدادها و دستیابی همگان به خصوص مستضعفان در حوزه علم و فناوری به تقویت خلاقیت، نوآوری و خطرپذیری در علم.
ـ توجه به اصل عقلانیت، تکریم علم و عالم، ارزشمندی ذاتی علم و ضرورت و دوام حقوقی و اخلاقی به آفرینشهای فکری علمی و دستاوردهای علمی بشری و بهرهگیری از آن ها در چارچوب نظام ارزشی اسلام