از آنجا که غالب مسائل مطرح شده در حوزه زمانبندی که باعث بسط و گسترش این علم نیز گردیدهاند با نگاهی به مسایل واقعی در محیطهای صنعتی بوده اند، واژه های بکار رفته در این حوزه علمی نیز عموما برخاسته از محیطهای صنعتی خواهند بود. براین اساس، در بیان مسائل زمانبندی از لفظ ماشین در معنای منبع و از واژه کار به عنوان فعالیت نام برده می شود. در نتیجه این تعاریف میتوان گفت در یک مسئله زمانبندی غالبا کارها روی مجموعه ای از ماشینها که در ایستگاههای کاری با نظم و اولویت بندی خاصی چیده شده اند پردازش میشوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مسائل زمانبندی بسته به تعداد و نحوه چیدمان ماشینها به شاخه های متعددی تقسیم می شود. سادهترین حالت، زمانبندی تک ماشین است. این مسئله اگرچه ساده به نظر میرسد اما پایه و اساس مسائل پیچیدهتر را تشکیل میدهد.
همگام با گسترش سیستمهای تولیدی مسائل زمانبندی نیز پیچیدگی بیشتری پیدا کردند. در یک تقسیم بندی کلی چیدمان ماشینآلات در یک فضای صنعتی می تواند به صورت سری[۲](جریانی)، موازی[۳] و یا ترکیبی از این دو حالت باشد. در حالت سری هر کار باید از همه یا تعدادی از ماشینهایی که به طور سری قرار گرفتهاند عبور کند. در حالت چیدمان موازی، تعدادی ماشین با عملکرد مشابه یا غیر مشابه به صورت موازی چیده شده اند. در این محیط مفهوم تخصیص کار به ماشینها اهمیت پیدا خواهد کرد. در حالت آخر که البته به دنیای واقعی نزدیکتر است مفهوم ایستگاههای کاری نمود بیشتری مییابد. در یک سیستم ترکیبی عموما چندین ایستگاه کاری وجود دارد که در هریک از آنها چندین ماشین با چیدمانهای متفاوت اعم از سری و موازی وجود دارند.
در این تحقیق، مسئله یافتن توالی بهینه کارها در سیستم تولیدی جریانی بدون انتظار[۴] منعطف[۵] مورد بررسی قرار میگیرد. این سیستم تولیدی مدل بسط یافته روش تولیدی سری است. در این سیستم ایستگاههای کاری که به طور متوالی قرار گرفتهاند، هر کدام حاوی چند ماشین هستند که به صورت موازی چیده شده اند. در ادامه فصل، مسئله مذکور به طور کامل تشریح می شود.
۱-۲. تعریف مسئله
سیستم تولید جریانی منعطف حالت تعمیم یافتهای از سیستم تولید جریانی است. در این حالت ایستگاههای کاری به صورت متوالی قرار میگیرند و هر ایستگاه حاوی تعدادی ماشین با عملکرد یکسان یا غیر یکسان است. هر کار به محض ورود به ایستگاه کاری باید با استراتژی مشخصی به یکی از ماشینها تخصیص یابد. البته انتخاب یکی از ماشینها یک ضرورت نیست و در برخی مسائل یک کار می تواند در اثنای عمل پردازش ماشین خود را تغییر دهد.
در یک سیستم تولید جریانی ممکن است بین تمام شدن کار در یک ایستگاه تا ورود کار به ایستگاه بعدی به دلیل مشغول بودن ایستگاه بعدی، خرابی آن یا دلایل دیگر وقفه زمانی وجود داشته باشد. اما برخی ویژگیهای حاکم بر کارها ممکن است با چنین وقفههایی در تضاد باشد. از این رو بسیاری از سیستمهای تولیدی شرط سیستم جریانی بدون انتظار را به دلیل محدودیتهایی که در تولید کارها وجود دارد به کار میبرند [۲۸]. برای مثال، در تولید محصولات فولادی، فلز ذوب شده باید بدون هیچ اتلاف زمانی از ایستگاه ذوب فلز به ایستگاه های بعدی منتقل شود چرا که در غیر این صورت دمای مذاب به سرعت کاهش یافته و برای شکلدهی مناسب نخواهد بود. بسیاری از صنایع مهم نظیر صنایع ذوب فلز و آلیاژ، پلاستیک، فرایندهای پتروشیمی و … از این سیستم تبعیت می کنند.
یکی از مهمترین مسائل در مدیریت تولید[۶] و به طبع آن زمانبندی یک سیستم تولیدی تعیین استراتژی تولید است. به این معنی که محصول تولیدی برای برآورده کردن نیاز یک مشتری خاص ساخته می شود یا به عبارتی تولید برای سفارش[۷] است یا برای تامین نیازهای بازار ساخته می شود و پس از تولید به انبار میرود یا به عبارتی تولید برای ذخیره[۸] است. از آنجا که زمان رسیدن سفارش در سیستم تولید برای سفارش در دست مشتریان است، تحویل به موقع و چرخه تولید کوتاه و واقعی به عنوان فاکتورهای رقابتی اصلی برای بردن سهم بیشتری از بازار شناخته میشوند در حالی که در سیستمهای تولید برای ذخیره بالا بودن نرخ بهره برداری، نرخ خروجی، و نرخ رسیدن محصول از فاکتورهای رقابتی اصلی هستند [۱۶]. امروزه در غالب محیطهای صنعتی تلفیقی از دو استراتژی مورد استفاده قرار میگیرد. در این میان چالش اصلی زمانبندی همزمان تمامی کارها است به نحوی که هم نیازهای بازار و هم نیازهای مشتریان به بهترین شکل برآورده شود.
هر سیستم تولیدی به صورت معمول توانایی تولید یک یا چند محصول را دارد. در استراتژی تولید برای سفارش ممکن است سفارش تحویل شده به مرکز تولیدی به یکی از چند حالت زیر باشد: یا سفارش براساس همان محصولات قابل تولید برای سیستم تعریف شده باشد، که در این حالت سفارش دهنده ترکیبی از محصولات استاندارد تولیدی کارخانه را سفارش داده و موعد تحویل مشخصی را برای آنها تعیین می کند. یا سفارش برای تولید نیاز به انجام تغییراتی در خط تولید معمول سیستم دارد. به عبارت بهتر مشتری خواهان مقداری شخصی سازی در سفارش است. در این صورت ممکن است در زمانهای پردازش یا در تعداد عملیاتهای تولید تغییراتی حاصل شود. و حالت سوم که ترکیبی از دو حالت قبلی است، به این معنی که مشتری تعدادی محصول بدون تغییر و تعدادی محصول همراه با تغییر را سفارش میدهد. از آنجا که سیستم تولیدی مورد بحث در این پژوهش تولید جریانی بدون انتظار بوده و محصولات تولیدی توسط این سیستم نظیر قطعات فولادی یا مواد پتروشیمی عموما دارای استانداردهای بین المللی هستند، لذا در این پژوهش استراتژی تولید برای سفارش نوع اول مورد بررسی قرار میگیرد.
امروزه با توجه به مختصات بازارهای جهانی و لزوم حفظ توانایی رقابتی برای محیطهای تولیدی مفهوم تولید به موقع[۹] به خوبی پذیرفته شده است. تولید به موقع به معنای در نظر گرفتن همزمان هزینه های ناشی از تولید زودتر از موعد یا زودکرد[۱۰] و هزینه های دیرکرد[۱۱] است. از آنجا که مفاهیم مربوط به تولید به موقع در غالب هزینه بیان میشوند، به کارگیری این مفاهیم در مسائل زمانبندی اغلب در توابع هدف مدل ریاضی نمود مییابند.
در این تحقیق، مسئله زمانبندی سیستم تولید جریانی بدون انتظار منعطف با محدودیت زمانی ظرفیت تولید روی ماشین آلات و درنظر گرفتن استراتژی ترکیبی تولید برای سفارش و تولید برای ذخیره با هدف حداقل کردن مجموع هزینه های ناشی از رد سفارشات، تحویل ناقص سفارشات و زودکرد و دیرکرد وزنی مورد بررسی قرار میگیرد. یک مدل برنامه ریزی غیرخطی برای این مسئله ارائه می شود. همچنین دو الگوریتم فراابتکاری[۱۲] سیستم ایمنی مصنوعی[۱۳] و تبرید شبیهسازی شده با رویکرد تئوری ابری[۱۴] برای حل این مسئله ارائه میگردد.
۱-۳. اهداف تحقیق
از آنجا که سیستم تولید جریانی بدون انتظار برای تولید محصولات استراتژیکی همچون صنایع فولاد و ذوب فلزات و پتروشیمی کاربرد دارد، تلاش در جهت بهره برداری کارا از سیستم تولیدی ضروری به نظر میرسد. براین اساس، این تحقیق با هدف کاهش فاصله میان مطالعات تئوریک حوزه زمانبندی و مسائل واقعی دنیای صنعت انجام میگردد. لذا، یک مدل ریاضی جدید برای مسئله سیستم تولید جریانی منعطف بدون انتظار با محدودیت ظرفیت تولید و استراتژی ترکیبی مدیریت تولید ارائه می شود. به علاوه جهت یافتن توالی بهینه کارها دو الگوریتم فراابتکاری سیستم ایمنی مصنوعی و تبرید شبیهسازی شده با رویکرد ابری برای مسئله مذکور پیادهسازی میشوند.
۱-۴. مفروضات مسئله
مفروضات حاکم بر مدل ریاضی ارائه شده برای مسئله مورد بحث به شرح زیر است:
تمام ماشینآلات در لحظه صفر در دسترس خواهند بود و برای آنها هیچگونه خرابی متصور نیست.
بیکاری ماشینالات مجاز است.
هر ماشین در هر لحظه تنها توانایی پردازش یک کار را دارد.
ماشینهای موجود در هر ایستگاه کاری از نظر عملکرد و سرعت کاملا یکسان هستند.
ماشینهای موجود در هر ایستگاه کاری دارای محدودیت زمانی هستند. به این معنی که در زمان مشخصی پس از لحظه صفر از دسترس خارج میشوند. در نتیجه هر ایستگاه کاری دارای محدودیت زمانی مشخصی است.
کارهایی که تحت استراتژی تولید برای ذخیره ساخته میشوند در لحظه صفر در دسترس خواهند بود.
سفارشات در لحظه تحویل به سیستم تولیدی در دسترس خواهند بود.
هر کار در تمام مدت پرداش خود در هر ایستگاه تنها مجاز به حضور روی یک ماشین است و برش کارها مجاز نخواهد بود.
زمانهای پردازش، نصب و ضرایب هزینه های زودکرد، دیرکرد و رد یا ناقص بودن سفارشات معین هستند.
۱-۵. جنبه های نوآوری تحقیق
تحقیق موجود از دو جهت تعریف مسئله و روش حل نسبت به تحقیقات پیشین دارای نوآوری است. در این پژوهش با وارد کردن استراتژی ترکیبی تولید در مسئله زمانبندی سیستم تولید جریانی بدون انتظار منعطف و نیز محدودیت زمانی تولید، تعریف مسئله جدیدی ارائه شده است. در ادامه مدل ریاضی جدیدی برای مسئله مذکور تهیه و اعتبارسنجی گردیده است. از منظر روش حل نیز دو الگوریتم فراابتکاری سیستم ایمنی مصنوعی و تبرید شبیهسازی شده با رویکرد تئوری ابری با عملکردهای متفاوت برای حل کارای این مسئله ارائه شده اند.
۱-۶. محتویات تحقیق
مطالب ارائه شده در این تحقیق در شش فصل سازماندهی میشوند: فصل اول به بیان کلیات تحقیق می پردازد. در فصل دوم مرور ادبیات تحقیق و حاصل پژوهشهای قبلی گرداوری میشود. فصل سوم به ارائه، تشریح و اعتبارسنجی مدل ریاضی اختصاص مییابد. در فصل چهارم الگوریتمهای فراابتکاری ارائه شده برای حل مسئله به طور مفصل ارائه و نتایج حاصل از بکارگیری الگوریتمهای فراابتکاری ارائه میشوند. و فصل آخر به نتیجه گیری و بیان پیشنهادات جهت پژوهشهای آتی می پردازد.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
۲-۱. مقدمه
امروزه زمانبندی به مفهوم بدنهای کامل از علمی است که شامل مدلها و تکنیکها است و به مسائل موجود در سیستمهای واقعی میپردازد [۲]. بسط مفاهیم تئوری زمانبندی و شکل گرفتن مدلها و تکنیکهای بهینهسازی در زمانبندی را میتوان همزمان با وقوع جنگ جهانی دوم دانست. در دهه ۱۹۵۰ میلادی تحقیقاتی بر روی ویژگیهای مربوط به توالیهای خاص کاری نظیر چیدمان کارها براساس قاعده زودترین زمان تحویل[۱۵]، یا قاعده کوتاهترین زمان پردازش[۱۶] و … و تفاوت آنها از نظر معیارهای اندازه گیری با توالیهای کاری دیگر انجام شد و در نتیجه آن مقالاتی در این زمینه به چاپ رسید. در این دهه چشمگیرترین تحقیقات توسط هنری گانت[۱۷] انجام شد. دهه ۶۰ میلادی نیز به گسترش این تحقیقات گذشت اما پژوهشهای انجام شده در این دو دهه از نظر کاربردی برای مسائل واقعی نظیر مسائل دولتی و صنعتی مناسب نبود به همین جهت با ورود به دهه ۷۰ میلادی تمرکز بیشتری بر کاربردی بودن تحقیقات شد که دو مورد از بهترین کارهای انجام شده در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی تحقیق کافمن[۱۸] (۱۹۷۶) [۳] و فرنچ[۱۹] (۱۹۸۲) [۴] بوده اند. تا این زمان تقریبا تمام پژوهشهای انجام شده بر روی مدلهای با زمانهای قطعی انجام شده بود و تنها روشهای حل موجود استفاده از ابزارهایی نظیر برنامه ریزی خطی[۲۰] و سایر روشهای دقیق بود. رشد سریع صنایع در عصر صنعتی شدن اروپا ناکارامدی این روشها در حل مسائل واقعی و ابعاد بزرگ مسئله را بیش از پیش روشن نمود. در نتیجه جستجو برای روشهای حل جایگزین در دهه ۹۰ میلادی مورتون[۲۱] و پینتیکو[۲۲] (۱۹۹۳) [۵] روشهای ابتکاری را برای اولین بار در حل مسائل زمانبندی به کار برده و آن را به جهان علم عرضه کردند. با ورود به قرن بیستم نیز پیندو[۲۳] (۲۰۰۱) [۶] نتایج مطالعات مفصلی پیرامون مدلهای احتمالی در زمانبندی را منتشر کرد. از آن پس پژوهشهای متنوعی در حوزه زمانبندی در جریان بوده است که باعث شده در حال حاضر حجم مطالعاتی که در این حوزه برای تحقیق وجود دارد بسیار بالا میباشد.
گسترش علمزمانبندی لزوم ایجاد زبانی مشترک جهت مشخص نمودن ابعاد و ویژگیهای مسئله را برای استفاده و ارجاع سادهتر ضروری کرد در نتیجه گراهام[۲۴] و همکارانش [۲۳] روش نمایش سه جزیی مسایل به فرم را تهیه کردند. در این روش نحوه پیکربندی ماشین آلات را نشان میدهد و عموما شامل یک نماد است. بخش دوم که با نماد نشان داده می شود نمایشگر نحوه پردازش کارها و ویژگیهای حاکم بر محیط تولیدی است و ممکن است شامل یک یا چند جز باشد و یا حتی خالی باشد. و در نهایت بخش سوم با نماد نشاندهنده تابع هدف مسئله بهینهسازی است و می تواند یک یا جند جز داشته باشد اما عمدتا یک جزیی است. جداول(۲-۱)، (۲-۲) و (۲-۳) به ترتیب لیست نمادهای متداول در هریک از بخشهای این نحوه نمایش را نشان می دهند.
جدول ۱ جدول ۲-۱. نمادهای متداول برای .
توضیحات | مسئله | نماد |
ساده ترین شکل و حالت خاص تمامی محیطهای کارگاهی ممکن. |
تک ماشینه | |
ماشین کاملا یکسان به موازات هم قرار میگیرند؛ هرکدام از کارها نیاز به یک عملیات دارد و بر روی یکی از ماشینهای موجود پردازش می شود. |
ماشینهای موازی یکسان |